السّلامُ عَلَیْکَ یا صاحِبَ الزَّمانِ
اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا خَلیفَةَ الرَّحْمانِ ،
اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا شَریکَ الْقُرْآنِ ،
اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا إِمامَ الْإِنْسِ وَالْجانّ
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴 هر روز و هر لحظه به آقا امام زمان سلام کنید
🎙 #استاد_عالی
#لبیک_یامهدی
#اللهم_ارزقنا_کربلا_بحق_الحسین_ع
#عشاق_الحسین_محب_الحسین_ع
واژه "نمامی" در لغت برگرفته از نمَّ (ن م م) به معنی سخن چینی کردن و سخن گفتن برای اختلاف است، نمیمه همان سخن چینی و دو به هم زنی است.
یکی از رذایل (بدیهای)اخلاقی است.
حقیقت سخن چینی همان افشای سر و پرده دری است چه از طریق گفتار، چه نوشتار چه رمز و اشاره
در مقابل سخن چینی، صفت پسندیده اصلاح ذات البین است یعنی آشتی دادن میان دو نفر که خصومت بینشان ایجاد شده. نمامی و سخن چینی یکی از بزرگترین گناهان است و اصلاح ذات البین یکی از وظایف مهم خداپسندانه و انسانی است.
سخنچینی، نَمیمه یا نَمّامی از گناهان کبیره به معنای بازگو کردن سخنان فردی نزد دیگران با هدف بر هم زدن روابط دوستانه آنان است. سخنچینی از گناهان مربوط به زبان است و در قرآن و روایات نکوهش شده است. این عمل غالباً با برخی دیگر از رذایل اخلاقی همچون غیبت و تهمت همراه است و از برخی از آنها مانند حسادت نشأت میگیرد. قتل نفس و ذلت و خواری از پیامدهای دنیوی و محرومیت از بهشت، از پیامدهای اخروی آن بیان شده است.
در سوره قلم پیروی از سخنچین نهی شده است. گفتهاند: منظور از هُمَزَه در آیه نخست سوره هُمَزَه سخنچین است؛همچنین برخی از مفسران تعبیر قرآنی حمالة الحطب درباره همسر ابولهب را کنایه از سخنچینی او دانستهاند.
✍در كتاب امالى از حضرت صادق (عليه السلام) روايت مىكند که:
💫 موسى (عليه السلام) در سايه عرش چهرهاى زيبا ديد عرضه داشت:
مَنْ هذَا الَّذى قَدْ اظَلَّهُ عَرْشُكَ.
اينكه عرش سايه بر سرش انداخته كيست؟
خطاب رسيد شخصى است كه به پدر و مادرش زياد نيكى كرده، و پروندهاش از نمّامى و دو به هم زنى پاك بوده است.
❤️ گذشت
شخصی به نام بُریحه عباسی از طرف متوکل، مسئولیت امامت نماز جمعه شهر مدینه و مکه را بر عهده داشت و جیره خوار او بود.
جهت تقرب به دستگاه، نامه ای بر علیه امام هادی (علیه السلام) به متوکل نوشت که مضمون آن چنین بود:
«چنانچه مردم و نیز اختیارات مکه و مدینه را بخواهی، باید امام هادی (علیه السلام) را از مدینه خارج گردانی، چون که او مردم را برای بیعت با خود دعوت کرده است و عده ای نیز اطراف او جمع شده اند»
بُریحه چندین نامه با مضامین مختلف برای دربار فرستاد.
متوکل با توجه به این سخن چینی ها و گزارشات دروغین و اینکه شخص متوکل نیز، دشمن سرسخت امام علی (علیه السلام) و فرزندانش بود، لذا یحیی فرزند هرثمه را خواست و به او گفت هر چه سریع تر به مدینه می روی و علی بن محمد (علیه السلام) را از مسیر بغداد به سامرا می آوری.
یحیی می گوید در سال ۲۴۳ به مدینه رسیدم و چون آن حضرت آماده حرکت و خروج از مدینه شد، عده ای از مردم و بزرگان مدینه به عنوان مشایعت، امام را همراهی کردند که از آن جمله همین بُریحه عباسی بود.
مقداری راه که رفتیم، بُریحه جلو آمد و به امام عرضه داشت فهمیده ام که می دانی من با بدگویی و گزارشات کذب نزد متوکل، سبب خروج تو از مدینه شده ام.
چنانچه نزد متوکل مرا تکذیب نمایی و از من شکایتی کنی، تمام باغات و زندگی تو را آتش می زنم و بچه ها و غلامانت را نابود می کنم.
آن حضرت در جواب، با آرامش و متانت فرمود من همانند تو آبرو ریز و هتاک نیستم، شکایت تو را به کسی می کنم که من و تو و خلیفه را آفریده است.
در این هنگام، بُریحه با خجالت و شرمندگی روی دست و پای حضرت افتاد و ملتمسانه عذرخواهی و تقاضای بخشش کرد.
امام هادی (علیه السلام) اظهار نمود من تو را بخشیدم و سپس به راه خود ادامه داد.
📚 منبع: اعیان الشیعه، جلد ۲، صفحه ۳۷