eitaa logo
دوستان امام زمان(عج)
431 دنبال‌کننده
5.1هزار عکس
3.1هزار ویدیو
41 فایل
اۍڪــاش‌ڪـه‌انتخاب‌مان‌مهدی‌بود هرپرسش و هرجواب‌مان مهدۍ بود شادمانترین مردم ،بهترین چیزها ندارند،بلکه بهترین برداشت از زندگی دارند. هر هفته با موضوعی اخلاقی ارتباط با مدیر @Y_a_r_a_h_m_a_n لینک کانال https://eitaa.com/joinchat/3961127018C539fa8bf02
مشاهده در ایتا
دانلود
💥 در آیه 16 سوره ق میفرمایند: <<وَنَحْنُ أَقْرَبُ إِلَيْهِ مِنْ حَبْلِ الْوَرِيدِ: و ما از رگ گردن به او (انسان) نزدیک تریم >> من تو اون لحظه از رگ گردن بهت نزدیک ترم 😬 💥همچنین در آیه 13 سوره نوح میفرمایند: <<ما لَكُمْ لا تَرْجُونَ لِلَّهِ وَقاراً؟ شما را چه شده كه از عظمت خداوند نمی‌ترسید ⁉️>> من خلقت کردم مثل یک نهالی که از زمین بیرون میاد حالا چی شده که برای من ارزش و وقار هم دیگه قائل نیستی؟ از خدا بترسیم❗️ همونطور که خدا و بی نهایته و و خدا هم بی نهایت هست😱 خدا کنه که ما گرفتار عذاب الهی🔥 نشویم که بس سخت و دشوار است در واقع ترس از خدا و یاد مرگ از عوامل دوری از گناه است که ما هر چند وقت یکبار باید از آن یاد کنیم تا از گزند وسوسه های شیطان در امان بمانیم و گناه نکنیم 📍
درددل در مورد بچه ات هم میکنی میدونستی راضی نباشه غیبته؟ دقت کن ببین کلا بچه چه کوچک چه بزرگ صرفا اومده برای رشد ما و امانت شیرین خداست نزد ما نباید احساس مالکیت کنیم و این احساس مالکیت باعث بشه به خودمون اجازه بدیم با دلسوزی درموردشون جایی صحبت کنیم 😊😌 بالعکس هم هست فرزند گرامی داری در مورد والدینت حرف میزنی حواست باشه حتی وقتی باب میل تو رفتار نمیکنند اجازه دلخور شدن یا پشتشون حرف زدن نداری
کلا بذار یه موضوع مهمو بگم در مورد کسی حرف زدن یعنی راه رفتن رو لبه تیغ مگر اینکه بلد باشی چی رو کجا بگی و چجوری بگی دو تا راه امروز بگیم بد نیست ☺️❌ یک تا زیاد لزومی نداره و واجب نیست حرف نزنیم ✅❌ دو وقتی هم میخوایم حرف بزنیم حرف بی معنی و بی فایده نزنیم در واقع بسنجیم ببینیم الان این جمله من چه تاثیری رو دید طرف مقابلم میگذاره بعد اون صحبت رو پالایش شده و ویرایش شده تحویل بدم 😉😳خیلی باید وقت بگذاریم برای یک جملمون و تابحال چه راحت میگذشتیم از این موضوع مهم طبق فرموده امام علی علیه السلام انسان پشت زبانش پنهان است 👌حواست باشه خروجیهای حرفات تو نظر دیگران چه تاثیراتی میذاره به خودت حق نده لطفا توجیه هم نکن اگر خطا کردی بپذیر بعد در صدد پاک کردنش تلاش کن همین دو تا کار کلی تو رو جلو میندازه ☺️ ما هم کنارت هستیم اصلا اومدیم که باشیم تو این راه و یه دعای قشنگ و ختم کلام خدایا ما رو در کارهایی و حرفهایی که برامون هیچ برکت و منفعت دنیوی و اخروی نداره به سختی نینداز که تو نیازی به سختی کشیدن بیمورد ما نداری تو ما رو دوست داری کمکمون کن ما هم بشیم معشوقه واقعی شما❤️ 😌خودسازی❣
رفیق جان تویی که داری مسیر پاکی رومیری ،خدائیش دیگه نباید بچسبی به تلفنت بعدشم صدتا رمز روی نقطه به نقطه گوشیت باشه که 😐 پس قدم اول میشه پاکسازی گوشی از همه فیلما و عکسا 📵 و اما .. قدم دوم که خیــــــــــلی سخته،برداشتن رمز تلفنت✔️ یعنی تلفنت نبااایدجای امنی برات باشه ،یعنی باید طوری تلفنت بی در و پیکر بشه که حتی یه بچه هم بتونه واردش بشه 😅 یه روش دگه اینه که گوشیتوبزاری یه جای خونه مثلا بزارکشوی کمدت درش وهم قفل کن کلیدشوبده دست یکی ازاعضای خانوادت یا اینکه گوشیت و میدی دست مامانت یاابجیت یا داداشت میگی مثلا تاساعت ۱۷عصر گوشیم دستت باشه امانت☺️رمزهم نباید داشته باشه ها میدونم خیلی سخته ولی روش خوبیه ارزششو داره ومیاد روزی که میگی خدایا شکرت راحت شدم 😄
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔆گردنبند قيمتى در زمان حكومت عضدالدوله ديلمى مردى ببغداد آمد و با خود گردنبند جواهرى داشت كه قيمتش هزار دينار بود. آنرا براى فروش عرضه كرد اما خريدارى پيدا نشد. چون عازم حج بيت الله بود تصميم گرفت گردنبند را نزد شخص متدين و مورد اعتمادى امانت بگذارد و در مراجعت از وى بگيرد. نزد عطارى رفت كه عموم مردم او را باايمان مى شناختند و به پاكى و نيكيش ياد ميكردند. گردنبند را به وى سپرد و خود بعزم مكه حركت كرد. پس از مراجعت نزد عطار آمد، سلام كرد، و خواست هديه اى را كه در سفر حج برايش خريده بود تقديم نمايد. ولى عطار او را ناآشنا تلقى كرد و گفت شما كيستى ؟ از كجا آمده اى ؟ چكار دارى ؟ پاسخ داد من صاحب گردنبندم . عطار كه خود را در مقابل اظهارات او بيگانه نشان ميداد چند جمله موهن و تمسخرآميز به وى گفت و دست بسينه اش زد و از دكان بيرونش انداخت . امانت گذار با ناراحتى فرياد زد، رهگذرها گردش جمع شدند، همه از عطار پشتيبانى كردند و به او گفتند واى بر تو كه اين شخص پاك و درستكار را تكذيب ميكنى . بيچاره با حالت بهت و تحير دكان عطار را ترك گفت و روزهاى بعد چندين بار مراجعه كرد و هر بار جز ضرب و شتم چيزى عايدش نشد. كسانى به وى گفتند جريان كار خود را به اطلاع عضدالدوله برسان شايد با فراست و هوشى كه دارد براى تو راه چاره اى بينديشد. قضيه خود را مشروحا نوشت . عضدالدوله او را بحضور طلبيد و سخنانش را با دقت شنيد. دستور داد از فردا تا سه روز متوالى همه روزه مقابل دكان عطار بنشين ، روز چهارم من از آنجا ميگذرم ، مقابل تو توقف ميكنم ، سلام ميگويم ، تو از جاى خود حركت نكن ، فقط جواب سلام مرا بده . پس از آنكه من از آنجا گذشتم مجددا از عطار گردنبند را مطالبه كن و نتيجه كار به اطلاع من برسان . امانت گذار، طبق دستور، برنامه را اجراء كرد. روز چهارم موكب عضدالدوله با شكوه و عظمت از آنجا عبور كرد موقعيكه مقابل آنمرد رسيد عنان كشيد، توقف نمود، و به وى سلام گفت . او كه همچنان بى تفاوت در جاى خود نشسته بود فقط جواب سلام داد. عضدالدوله گفت : برادر، بعراق وارد ميشوى نزد ما نميائى و حوائج خود را با ما در ميان نميگذارى ، او با سردى جواب داد نتوانستم بملاقات شما بيايم و ديگر چيزى نگفت . چند دقيقه اى كه عضدالدوله با وى گفتگو داشت تمام امراء ارتش و افسرانى كه در ركابش بودند نيز توقف كردند. عطار از مشاهده اين منظره سخت نگران شد و خود را در خطر مرگ ديد. پس از آنكه عضدالدوله از آن نقطه گذشت عطار، مرد امانت گذار را صدا زد و گفت برادر چه وقت گردنبندرا نزد من امانت گذاردى و آنرا در چه پارچه اى پيچيده بودى ، توضيح بده شايد بياد بياورم . توضيح داد، عطار در دكان بجستجو پرداخت ، گردنبند را پيدا كرد و تسليم وى نمود و گفت خدا ميداند كه فراموش كرده بودم و اگر متذكرم نميكردى بياد نمياوردم . مرد، امانت خود را گرفت و نزد عضدالدوله رفت و جريان را به اطلاعش رساند. عضدالدوله دستور داد گردنبند را به گردن مرد عطار آويختند و او را جلو دكانش بدار زدند و ماءمورين ندا در دادند اين است مجازات كسيكه از مردم امانت مى پذيرد و آنرا انكار ميكند. سپس امانت گذار، گردنبند را گرفت و رهسپار بلد خود گرديد. 📚ثمرات الاوراق ، صفحه 14
🌹 شخصی به حکیمی گفت فلانی پشت سر تو تهمتی را به تو نسبت داد؛ حکیم گفت او به سمت من تیری انداخت که به من نرسید؛ تو آن تیر را برداشتی و در قلب من فرو کردی! داستان دوم: مردی نزد امام سجاد علیه السلام آمد و گفت: «الان از مجلس "فلان" شخص می آیم. او درباره شما می گفت که (علی بن الحسین) شخصی گمراه و بدعت گذار است!». امام سجاد در پاسخ فرمودند: «حرف هایی که در مجلس خصوصی زده می شوند، امانت هستند و تو رعایت (حقّ مجلس) آن مرد را نکردی. و حقّ مرا نیز مراعات نکردی زیرا از (برادرم) مطلبی را به من رساندی که از آن خبر نداشتم!» 📚(الاحتجاج طبرسی، ج ۲، ص۱۳۸). داستان سوم: شخصی امام علی علیه السلام آمد و از کس دیگری سمایت کرد آن حضرت فرمود: ای مرد! ما درباره ی این گفتار تحقیق می کنیم، اگر درست بود (به خاطر سخن چینی) مورد خشم ما هستی و اگر دروغ بود تو را مجازات می کنیم و اگر میل داری از سخن خویش صرف نظر کن، مرد با عذر خواهی حرف خود را پس گرفت. 📚(سفینة البحار،ج۴ص۵۶۷). امام علی علیه السلام: هر که حرف (و عیب) دیگران را پیش تو آورد، حرف (و عیب) تو را هم نزد ديگران خواهد برد. 📚(سفينة البحار،ج٥ص٥٦)
📚پندانه روزی مردی قصد سفر کرد،پس خواست پولش را به شخص امانت داری بدهد.پس به نزد قاضی شهر رفت و به او گفت:به مسافرت می روم،می خواهم پولم را نزد تو به امانت بگذارم و پس از برگشت از تو پس بگیرم. قاضی گفت:اشکالی ندارد پولت را در آن صندوق بگذار پس مرد همین کار را کرد. وقتی از سفر برگشت،نزد قاضی رفت و امانت را از خواست.قاضی به او گفت:من تو را نمی شناسم. مرد غمگین شد و به سوی حاکم شهر رفت و قضیه را برای او شرح داد،پس حاکم گفت:فردا قاضی نزد من خواهد آمد و وقتی که در حال صحبت هستیم تو وارد شو و امانتت را بگیر. در روز بعد وقتی که قاضی نزد حاکم آمد،حاکم به او گفت:من در همین ماه به حج سفر خواهم کرد و می خواهم امور سرزمین را به تو بدهم چون من از تو چیزی جزء امانتداری ندیده ام. در این وقت صاحب امانت داخل شد و به آن ها سلام کرد و گفت:ای قاضی من نزد تو امانتی دارم.پولم را نزد تو گذاشته ام.قاضی گفت:این کلید صندوق است.پولت را بردار و برو. بعد دو روز قاضی نزد حاکم رفت تا درباره ی آن موضوع با هم صحبت کنند. پس حاکم گفت: ای قاضی امانت آن مرد را پس نگرفتیم مگر با دادن کشور حالا با چه چیزی کشور را از تو پس بگیریم.سپس دستور به برکناری آن داد. پیامبر می فرماید:به زیادی نماز،روزه و حجشان نگاه نکنید به راستی سخن و دادن امانتشان نگاه کنید. 📚عیون اخبار الرضا ج2، ص51 📚بحارالأنوار(ط-بیروت) ج72، ص114، و نیز فرمودند: کسي که در دنيا در يک امانت خيانت ورزد و به صاحبانش رد نکند تا اينکه مرگ او فرا برسد، او بر آئين من (اسلام) نمرده است! 📚بحار، ج ٧٥، ص ١٧ 🕯 ☕️🌿•
🌷مهدی شناسی🌷 ◀️ ﺗﻔﻮﯾﺾ، ﯾﻌﻨﯽ ﻭﺍﮔﺬﺍﺭﯼ ﻣﻄﻠﻖ. ﺩﺭ ﻫﻤﯿﻦ ﺩﻧﯿﺎﯼ ﺍﻋﺘﺒﺎﺭﯼ، ﻭﻗﺘﯽ ﻣﻠﮑﯽ ﺭﺍ ﻃﺒﻖ ﻗﺎﻧﻮﻥ ﺑﻪ ﮐﺴﯽ ﻭﺍﮔﺬﺍﺭ ﻣﯽ ﮐﻨﯿﻢ،ﺩﯾﮕﺮ ﺳﺮﺍﻍ ﺁﻥ ﻧﻤﯽ ﺭﻭﯾﻢ؛ ﻫﺮ ﺭﻭﺯ ﺑﻪ ﺁﻥ ﺟﺎ ﻧﻤﯽ ﺭﻭﯾﻢ ﻭ ﻧﻤﯽ ﮔﻮﯾﯿﻢ ﻣﺮﺍﻗﺐ ﺩﺭﺧﺖ ﮔﻮﺷﻪ ﯼ ﺣﯿﺎﻁ ﺑﺎﺵ؛ ﻣﺮﺍﻗﺐ ﺩﯾﻮﺍﺭ ﺍﺗﺎﻕ ﺑﺎﺵ،ﭘﺸﺖ ﺑﺎﻡ ﺭﺍ ﻗﯿﺮﮔﻮﻧﯽ ﮐﻦ. ﺍﮔﺮ ﺍﯾﻦ ﮐﺎﺭ ﺭﺍ ﺑﮑﻨﯿﻢ، ﻣﺎﻟﮏ، ﭼﯿﺰﯼ ﺭﺍ ﮐﻪ ﺧﺮﯾﺪﻩ ﺍﺳﺖ، ﺑﺮ ﺳﺮﻣﺎﻥ ﻣﯽ ﮐﻮﺑﺪ ﻭ ﻣﯽ ﮔﻮﯾﺪ: ﺍﯾﻦ ﻣﻠﮏ ﺭﺍ ﻧﻤﯽ ﺧﻮﺍﻫﻢ! ◀️ ﮐﺎﺭ ﻣﺎ ﺩﺭ ﺍﺭﺗﺒﺎﻁ ﺑﺎ امام ﺍﯾﻦ ﺍﺳﺖ.ﻫﺮ ﺭﻭﺯ ﺩﺭﺷﺎﻥ ﺭﺍ ﻣﯽ ﺯﻧﯿﻢ ﮐﻪ، ﺑﺒﺨﺸﯿﺪ! ﻓﻼ‌ﻥ ﺣﺎﺟﺖ ﺩﻧﯿﻮﯼ ﻣﺎ ﺭﺍ ﺑﺮﺁﻭﺭ؛ ﻓﻼ‌ﻥ ﺟﺎ ﮐﻢ ﺩﺍﺭﻡ؛ﻓﻼ‌ﻥ ﺟﺎ ﭼﺮﺍ ﺍﯾﻦ ﺟﻮﺭ ﺷﺪ؟ ﻭ...؛ﺩﺭ ﺣﺎﻟﯽ ﮐﻪ ایشان ﻣﻈﻬﺮ "ﺑﺼﯿﺮ ﺑﺎﻟﻌﺒﺎﺩ" ﻫﺴﺘﻨﺪ.  ◀️ ﺍﺯ ﻣﻮﻗﻌﯽ ﮐﻪ ﭼﺸﻢ ﺑﺎﺯ ﮐﺮﺩﻩ ﺍﯾﻢ، ﺍﺯ ﺧﺪﺍ ﻭ ﭘﯿﺎﻣﺒﺮ ﻭ ﺍﻣﺎﻡ ﻃﻠﺐ ﮐﺎﺭﯾﻢ. ﺩﺍﺋﻢ ﻣﯽ ﮔﻮﯾﯿﻢ ﺍﯾﻨﺠﺎ ﺭﺍ ﺩﺭﺳﺖ ﮐﻦ. ﺍﯾﻦ ﺭﺍ ﺑﮑﻦ، ﺁﻥ ﺭﺍ ﻧﮑﻦ! ﻫﻤﯿﺸﻪ ﺩﺳﺘﻮﺭ ﺻﺎﺩﺭ ﮐﺮﺩﻩ ﺍﯾﻢ. ﺁﻥ ﻫﻢ ﺩﺭﺑﺎﺭﻩ ﯼ ﻗﺒﺎﻟﻪ ﺍﯼ ﮐﻪ ﺍﺯ ﺭﻭﺯ ﺍﻭﻝ ﺑﻪ ﺁﻥ ﻗﺎﻟﻮﺍ ﺑﻠﯽ" ﮔﻔﺘﯿﻢ ﻭ ﺑﻪ ﺩﺳﺖ ﺧﻮﺩﺷﺎﻥ ﺩﺍﺩﯾﻢ! ◀️ ﭼﺮﺍ ﺩﺭ ﻣﺎﻟﮑﯿﺖ ﺍﻋﺘﺒﺎﺭﯼ- ﮐﻪ ﺭﯾﺸﻪ ﺩﺭ ﺣﻘﯿﻘﺖ ﻧﺪﺍﺭﺩ- ﻃﺒﻖ ﻋﻘﻞ ﻭ ﻓﻄﺮﺕ، ﺑﻪ ﺧﻮﺩ ﺍﺟﺎﺯﻩ ﯼ ﻣﺪﺍﺧﻠﻪ ﻧﻤﯽ ﺩﻫﯿﻢ؟ ﻭﻗﺘﯽ ﻣﺎﻟﮏ ﺭﺍ ﺷﻨﺎﺧﺘﯿﻢ ﻭ ﻓﻬﻤﯿﺪﯾﻢ ﺍﻭ ﺁﺩﻡ ﻣﻨﻈﻢ ﻭ ﻣﺮﺗﺒﯽ ﺍﺳﺖ، ﺩﯾﮕﺮ ﻧﮕﺮﺍﻥ ﻧﯿﺴﺘﯿﻢ ﻭ ﺩﺭ ﮐﺎﺭ ﺍﻭ ﺩﺧﺎﻟﺖ ﻧﻤﯽ ﮐﻨﯿﻢ؛ ﺍﻣﺎ ﭼﺮﺍ ﺩﺍﺋﻢ ﺩﺭ ﮐﺎﺭ ﺧﺪﺍ ﻓﻀﻮﻟﯽ ﻣﯽ ﮐﻨﯿﻢ؟! ﻣﯽ ﺩﺍﻧﯿﺪ ﭼﺮﺍ؟ ﭼﻮﻥ ﺍﻭ ﺭﺍ ﻧﺸﻨﺎﺧﺘﻪ ﺍﯾﻢ، ﻧﻔﻬﻤﯿﺪﻩ ﺍﯾﻢ ﮐﻪ ﺍﮔﺮ ﻣﺮﺑﻮﺏ ﻫﺴﺘﯿﻢ، ﺍﻭ ﺭﺏّ ﻣﺎﺳﺖ. ﺍﮔﺮ ﻣﺎ ﻣﻤﻠﻮﮎ ﻫﺴﺘﯿﻢ، ﺍﻭ ﻣﺎﻟﮏ ﻣﺎﺳﺖ. ﺍﮔﺮ ﻣﺬﻧﺐ ﻫﺴﺘﯿﻢ، ﺍﻭ ﻏﻔﻮﺭ ﻣﺎﺳﺖ. ﺍﮔﺮ ﻣﻌﯿﻮﺑﯿﻢ، ﺍﻭ ﺳﺘّﺎﺭ ﺍﺳﺖ. 👈 برای شناخت بهتر امام زمان(عج)؛ در این مجموعه زیبای ۴۲ قسمتی با ما همراه باشید. 👈 و با نشر آن در زمینه سازی برای ظهور، سهیم باشید.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
1_1353219850.mp3
1.76M
هرڪس این صوت رو بشنوه، مطمئنا آرزویی جز ظهور امام زمان‌ (عجل‌الله) نخواهد داشت.🍃 🙏🌺 ا┄•═✧☫✧☫✧☫✧═•┄ا 📤 اگر ۱ نفر را به او وصل کردی برای سپاهش تو سردار یاری