دعایی ویژه، هدیه ما به شما، در سالروز میلاد فرخنده حضرت اباعبدالله علیه السلام: 👇🌷👇🌷👇🌷
#کمیته ضدعفونی و پشتیبانی قرارگاه کریمه محله۲۰۱ شهرک پردیسان
گروه جهادی بسیج مسجدامام حسن عسکری علیه السلام هر روز بین ۱۰ تا ۲۰ نیرو طلبه جهادی ضدعفونی منازل مسکونی و محیط آپارتمانها را پوشش می دهند.
🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴
تصاویر از دیشب ۸فروردین ۱۳۹۹ با حضور ۱۵ طلبه جهادی تعداد ۶۴ بلوک را ضدعفونی کردند.
🌷🌷🌷🕌🌷🌷🌷
#همچنین موکب سلامت با ۱۰ نیروی نوجوان جهادی روزانه ضدعفونی خودروها، محیط مسجد و کارگاه خیاطی و آشپزخانه را برعهده دارد.
💠💠💠🇮🇷💠💠🇮🇷💠💠🇮🇷💠💠
بسیج مسجد امام حسن عسکری علیه السلام پردیسان
🌷السلام علیک یا اباعبدالله🌷
با تبریک ایام و اعیاد فرخندة شعبانیه، به ویژه میلاد با سعادت حضرت اباعبدالله الحسین علیه السلام و عرض التماس دعا ازهمه عزیزان، در این ایام خانه نشینی، فرصتی شد که کتاب ارزشمند «طرح کلی اندیشه اسلامی در قرآن» را که حاصل حدود سی جلسه سخنرانی مقام معظم رهبری در سال 1353 در مشهد مقدس است ، دست گرفته و به مطالعة آن بپردازم و نکاتی از آن را گزینش و یادداشت کنم. اجمالاً ایشان در این مجموعه سخنرانی های بسیار حکیمانه و ارزشمند، تلاش نموده است تا با استفاده و بهره بردن از آیات نورانی قرآن کریم، اسلام را به عنوان یک دین انسان ساز که باور به آن و عمل به توصیه های آن می تواند سعادت دنیا و آخرت افراد و جوامع انسانی را رقم زند، معرفی نماید. حقیقتاً نکات بسیار ناب و کمیاب وبعضاً نایابی در این مجموعه یافت می شود که هنوز پس از گذشت نزدیک پنجاه سال از ایراد این سخنرانی ها، این نکات، می تواند برای امروز و فردای جامعه ما نیز بسیار سودمند باشد. حال که جماعت ها و برنامه های مسجد، به اقتضای ایام تعطیل شده است، به ذهن حقیر رسید که این نکات ناب و حکیمانه را به تدریج با شما عزیزان به اشتراک گذاشته و به شما بزرگوران هدیه کنم، به این امید که برادران و خواهران ایمانی نیز با مطالعه دقیق از آنها بهره مند گشته و از این باب، حقیر نیز منتفع گردم. لازم به تذکر است که در غالب موارد، عین عبارات ایشان ذکر شده، ولی در موارد چندی نیز به منظور تلخیص بهتر مطالب، به ناچار، تغییراتی در عبارات صورت گرفته است. والسلام، حسین مظفری، امام جماعت مسجد امام حسن عسکری علیه السلام پریسان 🌷🌷🌷
🌷🌷حکمت یکم 🌷🌷
معنای تقوا و رابطه آن با پیروزی
قال تعالی: «وَ اتَّقُوا اللَّهَ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُون» (آل عمران/130)؛ تقوا پیشه کنید، باشد که رستگار شوید. تقوا به کنارکشیدن از صحنه اجتماع نیست؛ تقوا آن است که انسان، آن تجهیز لازم را، آن زره لازم را در مقابل آسیب گناه بر تن بپوشد و برای دستگیری از گناهکاران وارد منطقة گناه شود. مسلمان بودن و مسئول بودن با یکدیگر لازم و ملزوم اند. عالِم اسلامی، رهبانیت ندارد، گوشه گیری ندارد، فرار ندارد. تقوا بدین معنا، مقدمه و وسیله ای برای پیروزی است. کسی که می خواهد بیمار وَبازده ای را نجات دهد، باید خودش را خاطر جمع کرده باشد، بعد وارد منطقه وبازده بشود و دیگران را نجات بدهد؛ اگر چنین کردید، آن وقت است که به پیروزی خواهد رسید.
(مقام معظم رهبری، طرح کلی اندیشه اسلامی در قرآن، ص 33).
🌷🌷
🌷🌷 حکمت دوم 🌷🌷
رحمت خدا منوط به عمل و اطاعت
قال تعالی: «وَ أَطيعُوا اللَّهَ وَ الرَّسُولَ لَعَلَّكُمْ تُرْحَمُونَ» (آل عمران/132)؛ از خدا و رسول اطاعت کنید، امید است که مشمول رحمت پروردگار واقع شوید. این منطق قرآن، کاملاً بر خلاف پندار عامیانه ما است. ما می گوییم اگر گناهکاریم، اگر نافرمانی خدا کردیم، اگر به واجبات و تعهدات عمل نکردیم، اگر از منطقه های ممنوعة پروردگار پا عقب نکشیدیم، فقط یک امیدواری داریم. آن چیست؟ آن رحم خداست. رحمت خدا را برای کجا می دانیم؟ برای آنجا که عمل نکردیم. در جایی که نافرمانی کردیم؛ اما آیة قرآن به عکس است، می گوید عمل کنید، اطاعت کنید، شاید مورد رحمت پروردگار قرار بگیرید. رحمت خدا آن وقتی است که یک ملتی به مسئولیتش عمل کند. خدا آن وقتی به مردمی رحم می کند که او را اطاعت کنند، تکالیف خود را انجام بدهند. (مقام معظم رهبری، طرح کلی اندیشه اسلامی در قرآن، ص 35).
🌷🌷
🌷🌷 حکمت سوم 🌷🌷
معنای مغفرت و رابطه آن با تقوا
قال تعالی: «وَ سارِعُوا إِلى مَغْفِرَةٍ مِنْ رَبِّكُمْ وَ جَنَّةٍ عَرْضُهَا السَّماواتُ وَ الْأَرْضُ أُعِدَّتْ لِلْمُتَّقين» (آل عمران/133)؛ و به سوى آمرزشى از پروردگارتان و بهشتى كه پهنايش [به وسعتِ] آسمانها و زمين است بشتابيد؛ بهشتى كه براى پرهيزكاران آماده شده است. دین به تو نمی گوید سرعت مگیر، به تو نمی گوید در خانه بخواب، دین نمی گوید نیروهایت را متوقف بگذار، دین می گوید سرعت بگیر هر چه بیشتر، مسابقه بده هر چه زیادتر، اما به سوی چه؟ به سوی چیزی که شایستة توست، نه به سوی یک وجب آب و گِل، نه به سوی فلان مبلغ ناچیز، نه به سوی زندگی مادی دنیا که هرچه باشد برای تو کوچک و کم است. ای انسان بزرگ! به سوی چیزی که با عظمت تو، با مقام تو، سازگار باشد، که انسان عالی ترین موجودات این جهان است. «إِلى مَغْفِرَةٍ مِنْ رَبِّكُمْ وَ جَنَّةٍ...»؛ سرعتت به سوی مغفرت پروردگار باشد، به سوی آن بهشت برین الهی باشد که همة آسمان ها در مقابل آن کوچکند، همة زمین در برابر آن اندک است.
مغفرت یعنی چه؟ ما گاهی به کسی می گوییم، آقا معذرت می خواهم، من یک دشنامی به شما دادم، من را ببخشید. او هم با ناز و کِبری، یا با خوش اخلاقی و لطفی، به هر صورتی، می گوید خیلی خوب، صرف نظر کردم. این جور بخشش ها را که دیدیم، خیال کردیم غفران الهی هم از قبیل این بخشش هاست. کسی گناهی کرده، ظلم و جنایتی کرده که به خاطر آن، مستوجب عذاب خداست، بعد روز قیامت به خاطر قطرة اشکی که ریخته، یا توجه و توسلی که کرده است، خدا بگوید خیلی خوب، حالا که این جور شد ما هم از سر خطایای تو گذشتیم. مغفرت خدا این است؟ نه.
غفران یعنی التیام دادن و پُرکردن یک خلأ. گاهی جسم شما جراحت عمیقی برمی دارد، این لای گوشت از هم باز می شود، اینجا به شما مرهمی می دهند، دارویی می گذارید، ویتامینی مصرف می کنید، آمپولی می زنید تا این می جوشد، تا این می تراود و می زاید. تشکیلات بدن شما کار می کند تا این زخم پر می شود. روح هم این گونه است. هر گناهی که انجام می دهید، ضربتی بر روح وارد می کند و زخمی به وجود می آورد و آن را یک گام از تعالی و تکامل مورد نظرش بازمی دارد. خب، این روح حالا باید مغفرت پیدا کند. یعنی چه؟ یعنی این کمبود روح، این زخم روان، این نقیصه ای که در نفس به وجود آمده است، این باید برطرف شود. چگونه؟ با جبران عملی. ببینید خداوند در قرآن چه می گوید: «وَ إِنِّي لَغَفَّارٌ لِمَنْ تابَ وَ آمَنَ وَ عَمِلَ صالِحاً ثُمَّ اهْتَدى»؛ من بخشنده ام برای آن که توبه کند، یعنی راهی را که اشتباه رفته است برگردد، ایمان خود را قوی کند، عمل صالح انجام دهد و در مسیر درست هدایت قرار گیرد. بنابراین، مغفرت یعنی پرکردن آن خلأهایی که زخم های روح انسانند، با پرکردن آنها انسان به کمال می رسد. این مغفرت نصیب انسان های باتقوا می شود و لذا فرمود: «أُعِدَّتْ لِلْمُتَّقين». (مقام معظم رهبری، طرح کلی اندیشه اسلامی در قرآن، ص 36-39).
🌷🌷
🌷🌷 حکمت چهارم 🌷🌷
🎤 تفاوت «انفاق» با «خرج کردن»
انفاق با خرج کردن فرق دارد. انفاق خرج کردن است، اما نه هر خرج کردنی. انفاق آن خرج کردنی را می گویند که با آن، یک خلأی پر شود، یک نیاز راستینی برآورده بشود. کجایند آن کسانی که میلیون ها خرج می کنند، به ظاهر هم برای کارهای نیک خرج می کنند، تا از زبان قرآن به آنها بگوییم که بدبخت ترین مردم اند؛ زیرا کارشان انفاق نیست: «قُلْ هَلْ نُنَبِّئُكُمْ بِالْأَخْسَرينَ أَعْمالاً (103) الَّذينَ ضَلَّ سَعْيُهُمْ فِي الْحَياةِ الدُّنْيا وَ هُمْ يَحْسَبُونَ أَنَّهُمْ يُحْسِنُونَ صُنْعاً» (کهف/103 و 104)؛ این پولهایی که بیجا خرج می شود و صرف اولویت ها نمی شود، اینها انفاق نیست، چون خلأی را پر نمی کند. پس انفاق کار همه کس نیست، انفاق کارِ مردمان باهوش است، آنها که خلأها و نیازها را می فهمند و حاضر می شوند به جا آن خلأها و نیازها را پر کنند. انفاق خیلی مهم است.
... ای گویندة عزیز، چقدر حرف می زنی؟ چقدر نفس می زنی؟ چقدر از سینه و ریة و از وجود خود، از جسم و اعصاب خود مایه می گذاری، چقدر از نیروی بیانت خرج می کنی، اما آیا از این نیرو انفاق هم می کنی؟ پُرگفتن هنر نیست، گفتن آن چه مورد نیاز است، هنر است. آن انفاق نیست، این انفاق است.
... آنچه مایة مؤمن بودن است، آنچه شرط و نشانة ایمان است، انفاق است، «وممّا رزقناهم ینفقون». بعد از این، اگر خواستید وقت صرف کنید، اگر خواستید آبرو مایه بگذارید، اگر خواستید پول خرج بکنید، خوب فکر کنید، ببینید آیا با این مایه گذاشتن، دارید انفاق می کنید یا خرج بیهوده می کنید. (مقام معظم رهبری، طرح کلی اندیشه اسلامی در قرآن، صص 40، 58 و 59).
🌷🌷
🌷🌷حکمت پنجم 🌷🌷
⭕️ «نشانه ایمان واقعی»
آن وقتی ایمان به صورت راستین در کسی وجود دارد که [آن شخص] بر طبق آن ایمان عمل کند. آن وقتی کسی می تواند ادعا کند مؤمن واقعی است، که به لوازم ایمان و تعهدات ایمان پایبند باشد. در آیات آغازین سورة انفال، به چند نشانه و لازمه ی ایمان اشاره شده است که عبارتند از: تقوا و پرواداشتن از خدا، اصلاح کردن فیمابین خود، فرمان برداری از خدا و رسول، بیم داشتن از پروردگار، افزوده شدن بر ایمان به هنگام تلاوت قرآن، توکل بر خدا، اقامه و برپاداشتن نماز و انفاق از روزی ها که هرکدام از اینها باید در جای خود توضیح داده شود. (مقام معظم رهبری، طرح کلی اندیشه اسلامی در قرآن، ص 49-50).
🌷🌷🌷
🌷🌷 حکمت ششم 🌷🌷
⭕️ «معنا و دلیل ترس از خدا»
ترسیدن از خدا به چه معناست؟ آیا ترسیدنِ یک گنه کار در مقابل قاضی است، یا نوع دیگر و لطیف تری است؟ حقیقت آن است که مطلب بالاتر از این حرف هاست. یک نوع ترس هست که ناشی از معرفت است. انسان در مقابل اشیای بزرگ، ذوات عظیم، حقیقت های باشکوه، قهراً احساس دهشت و حیرت می کند. این حالت دهشت، نه از باب این است که از او می ترسد، ممکن است هیچ ترسی نداشته باشد، به این معنا که تعرّضی بکند، این دهشت و بیمناکی، ناشی از احساس عظمت او و احساس حقارتِ خویشتن در مقابل اوست. این چنین ترسی از خدا جا دارد، مطلوب است، لازم است، مفید است. آن کسی که در مقابل پروردگار، خود را کوچک و ناقص و حقیر می بیند و خدا را به تمام شئون امور خویش، مسلط و مهیمن و مسیطر مشاهده می کند، این چنین انسانی سعی می کند، جز از آن خطِ مستقیمی که خدای عالم برای او معین کرده، از راه دیگری سیر نکند، حرکت نکند. این بزرگ ترین ضامن اجرایی عمل و حرکت و تلاش است، در یک انسان مسلِم و در یک جامعه مسلِم. (مقام معظم رهبری، طرح کلی اندیشه اسلامی در قرآن، ص 50-51).
🌷🌷🌷
🌷🌷 تتمه حکمت ششم 🌷🌷
🔺 «واقعی بودن مناجات ها، اشک ها و ناله های معصومان علیهم السلام»
این که می بینید امیرالمؤمنین در نیمه های شب، در شب های ماه رمضان، به خود می پیچد و اشک می ریزد؛ اینی که می بینید امام سجاد گاهی صیحه می زند؛ اینی که می بینید رسول الله، با همة جلالت و عظمتش، وقتی دهة سوم ماه رمضان می آید، می گوید رختخواب مرا جمع کنید، بستری برای خود نمی گستراند؛ یعنی شب ها دیگر وقت خواب نیست، وقت عبادت است، وقت تضرّع است، وقت خضوع است در مقابل پروردگار؛ اینها را گمان مکن کارهای تصنعی است که انجام می گیرد. چقدر ناقص و ناآگاه است، آن کسی که بگوید امام در دعای ابوحمزه می خواهد به مردم چیز یاد بدهد و خودش را نمی گوید. چقدر ناوارد و بی اطلاع از روح دعا و از کیفیت مناجات بندگان صالح با خداست، آن کسی که خیال می کند آن گریه و ناله و اشکِ امام علیه السلام برای آموزش دادن است. یعنی تصنعی گریه کرده اند تا تو و من یاد بگیریم؟ اشتباه است این. واقعاً اشک ریخته اند، چرا اشک ریخته اند؟ برای خاطر اینکه معرفتشان نسبت به خدا بیشتر است. در وجود مقدس پروردگار، عظمتی می بیند امیرالمؤمنین، که چشم های نزدیک بینِ من و شما و نمی تواند آن عظمت را ببیند. «تو بزرگی و در آیینة کوچک ننمایی». (مقام معظم رهبری، طرح کلی اندیشه اسلامی در قرآن، ص 51).
🌷🌷🌷
باسمه تعالی
برادر عزیز و گرامی، جناب آقای آشکاران، زید عزّه!
با سلام و احترام و تبریک روز مقدس «جمهوری اسلامی»، حدود دو سالی است که مسجد از مدیریت داخلی برادر گرامی، جناب آقای بورانی بهره مند بوده و در این مدت، بحمدالله خدمات فراوانی از طرف ایشان به مسجد صورت گرفته است، از این روی، ضمن تقدیر و تشکر فراوان از این برادر عزیز و گرامی، و آرزوی قبولی خدمات بی شائبه ایشان در طول این مدت، با توجه به اینکه حضرتعالی از طرفی از سوابق مدیریتی برخوردار بوده و از طرف دیگر، از برادران با نشاط و پرتلاش در مجموعه می باشید، به موجب این حکم، از امروز به مدت یک سال، به عنوان مدیر داخلی مسجد امام حسن عسکری علیه السلام پردیسان منصوب می شوید. امید است به توفیق الهی و در سایه تعامل سازنده ای که با مجموعه عوامل دست اندرکار مسجد، از امام جماعت و اعضای محترم هیأت امنا گرفته، تا بسیج و کانون و خادم و تک تک نمازگزاران با فضیلت این مسجد، برقرار می کنید، امور داخلی مسجد بهتر از گذشته سامان یافته و نظم و انضباط در تمام بخش های آن، مشهود همگان باشد. شرح تفصیلی وظایف به پیوست تقدیم می گردد. والسلام، حسین مظفری، امام جماعت مسجد امام حسن عسکری علیه السلام، 1399/1/12
🌷🌷
نمایی از فعالیت های خواهران مسجد در این روزها: 👆👆👆
🌷🌷 حکمت هفتم 🌷🌷
✴️ «معنای درست توکل»
قال تعالی: «وعلی ربّهم یتوکّلون»؛ نشانه دیگر مؤمنین این است که بر پروردگار خود توکل و اتکاء می کنند. یعنی چه توکل می کنند؟ یعنی دست را روی دست می گذارند، می گویند خدا خودش درست کند؟ نه، معنای توکل این نیست. این حرفی که در بین مردم رایج شده و می گویند: آقا، خدا خودش باید اصلاح کند، از بنده خدا کاری برنمی آید؛ این غلط است. اگر از بنده خدا کاری برنمی آمد، اگر برای از بین بردن و ریشه کن کردن فساد، ارادة آدمی ونیروی آدمی به کار نمی آمد، خدا نبیا را بسیج نمی کرد. مردم را به پیروی از انبیا دعوت نمی کرد. انبیای الهی را با رسالت های سنگین به صحنة نبرد این جهان نمی فرستاد. اینی که می بینید خدا کسانی را فرستاده، برای ریشه کن کردن فساد و آن کسان از جنس بشرند، پس بدانید که فساد بشری را بشر باید ریشه کن کند.
❇️ پس توکل یعنی چه؟ توکل یعنی در همه حال، اتکاء و امیدت به خدا باشد. اگر درست موشکافی کنید، می بینید با این تعبیری که بنده عرض می کنم، در همه حال اتکاء و امیدت به خدا باشد؛ با این تعبیر، توکل از صورت یک چیز مخدر درمی آید، به صورت یک عامل برانگیزاننده و عامل تحرک، جلوه گری می کند. ... برای انسان متوکّل، بن بست معنا ندارد. او می گوید: خدایی که من می شناسم، بن بست را هم می شکافد، بن بست چیست؟ از نظر خدا بن بست نداریم ما، همه بُن بست ها با دست قدرت خدا بُن باز است! راه دارد. (مقام معظم رهبری، طرح کلی اندیشه اسلامی در قرآن، ص 53-54).
🌷🌷🌷
🌷🌷 تتمه حکمت هفتم 🌷🌷
⭕️ معنای درست توکل
آن کسی که توکل را دست بر روی دست گذاشتن، به امید آینده مجهول بی تلاش نشستن، ایمان خود را از نیروی خود سلب کردن، معنا می کند؛ آن کسی که توکل را به معنای خط نسخی بر روی اراده انسان و قدرت او وانمود می کند؛ این چنین آدمی یا توکل را نمی فهمد، اسلام سَرَش نمی شود، توکل را درک نمی کند، یا نه؛ می فهمد، شرف سَرَش نمی شود. می خواهد عوضی معنا کند، تا مردم بی توکل بار بیایند، تا مردم عوضی بار بیایند. معنای توکل این است، «وعلی ربّهم یتوکّلون». به نظر من دو بال نیرومند برای پرواز انسان در تلاش های زندگی، یکی صبر است، یکی توکل. هر امتی که این دو بال را داشته باشند، از تیررس دشمن های خاکی به کلی دور خواهد شد؛ بال صبر و بال توکل. (مقام معظم رهبری، طرح کلی اندیشه اسلامی در قرآن، ص 55).
🌷🌷🌷
🌷🌷 حکمت هشتم 🌷🌷
🔻 «معنای اقامه نماز»
🔸 قال تعالی: «الذین یقیمون الصلاة»؛ به پا داشتن نماز یعنی چه؟ چند جور می شود احتمال داد، ممکن است همه این احتمالات هم درست باشد. یکی اینکه بگوییم اقامه نماز، به پا داشتن نماز، یعنی نماز را به صورت کامل، به صورت همه جانبه، به صورت تمام به جا آوردن. «یقیمون الصلاة» و اقامه در زبان عرب، در اصطلاحات عربی، اتفاقاً به همین معنا هم هست. یعنی کار را به صورت کامل انجام دادن، «فأقم وجهک للدین حنیفاً»، یعنی همة صورت را، همة وجود را به سوی دین برگردان، به صورت کامل، یک احتمال این است و واقعش هم این است که اگر کسی نماز را به این معنا اقامه کند، یعنی به صورت کامل انجام دهد، با ارکان صحیح، با توجه به آموزش ها و الهام های نماز، اگر کسی این جور نماز بخواند، جداً فلاح و رستگاری در انتظار اوست. آدمی که نماز خوب می خواند، همه مشکلات برایش آسان است....
🔹 احتمال دیگر این است که «الذین یقیمون الصلاة» نماز را به پا می دارند، یعنی در جامعه به پا می دارند. جامعه را جامعه نمازخوان می کنند. جامعة نمازخوان یعنی جامعه ای که دائماً به یاد خدا و در راه خداست. جامعه ای که می گوید: «ایاک نعبد و ایاک نستعین»، جز خدا کسی را عبادت و عبودیت نمی کند و جز به خدا به هیچ کس دیگر اتکاء ندارد و از کسی استعانت نمی جوید. جامعه نمازخوان، یعنی آن جامعه ای که هر روز از سردمداران فساد، یعنی «مغضوب علیهم» و از دنباله روان فساد، یعنی از «ضالّین» تبرّی می جوید. نماز اینهاست. اقامه نماز یعنی تلاش و کوشش در راه عبودیت مطلق حق، در راه ریشه کن کردن فساد، در راه از بین بردن من و ما، در راه ایجاد وحدت اجتماعی و انسانی میان آحاد امت مسلمان و آحاد بشریت. اقامه نماز یعنی این. (مقام معظم رهبری، طرح کلی اندیشه اسلامی در قرآن، ص 56-57).
🌷🌷🌷
🌷🌷حکمت نهم 🌷🌷
🔻«ضرورت ایمان برای رهبران الهی و پیروان ایشان»
🔹 قال تعالی: «آمَنَ الرَّسُولُ بِما أُنْزِلَ إِلَيْهِ مِنْ رَبِّهِ وَ الْمُؤْمِنُونَ كُلٌّ آمَنَ بِاللَّهِ وَ مَلائِكَتِهِ وَ كُتُبِهِ وَ رُسُلِه» (بقره/285)؛ ایمان یک خصلت برجسته پیامبران خدا و مؤمنان و دنباله روان آنهاست؛ ایمان داشتن، باور داشتن به رسالت خود. فرق میان رهبران الهی و رهبران سیاستمدار جهانی در هیمن جاست. رهبر الهی مانند راه روِ این راه، به آنچه می گوید، به گامی که برمی دارد، به راهی که می پیماید، با همه وجودش صمیمانه مؤمن است، در حالی که سیاسمتداران عالم، احیاناً سخنان زیبایی و بیانات دلکش و شیوایی ممکن است داشته باشند، اما به آنچه می گویند، ایمان، یا ایمانِ به قدر لازم ندارند... .
🔹 آدم هایی که ایمانی ندارند، باوری ندارند، فقط چون دیگران رفتند، اینها هم احتیاطاً دارند می روند، اینها در حوزة قلمروی فکر اسلامی داخل نیستند، رودربایستی هم ندارد، ایمان لازم است. ایمان یعنی باور، به وضوح مطلب را پذیرفتن و قبول کردن؛ یعنی دنبال یک جاذبه حرکت کردن. اگر این جاذبه در مکتب دین و قرآن نباشد و دل تو را تسخیر نکرده باشد؛ یعنی اگر ایمان در این دل نباشد، این دل مرده است، زنده به نور اسلام نیست. (مقام معظم رهبری، طرح کلی اندیشه اسلامی در قرآن، ص 63 و 67).
🌷🌷🌷
🌷🌷 حکمت دهم 🌷🌷
🔸 «لزوم ایمان آگاهانه و عدم کفایت ایمان مقلّدانه و متعصّبانه»
🔹 قال تعالی: «إِنَّ في خَلْقِ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ اخْتِلافِ اللَّيْلِ وَ النَّهارِ لَآياتٍ لِأُولِي الْأَلْباب، الَّذينَ يَذْكُرُونَ اللَّهَ قِياماً وَ قُعُوداً وَ عَلى جُنُوبِهِمْ وَ يَتَفَكَّرُونَ في خَلْقِ السَّماواتِ وَ الْأَرْض...» (آل عمران/190 و 191)؛ آن ایمانی که در اسلام ارزش دارد، ایمان مقلّدانه و متعصّبانه نیست؛ یعنی ایمان مقلّدانه و متعصّبانه قیمتی ندارد. دلیل می خواهید؟ از ده ها دلیل، یکی را بگویم و آن یک دلیل این است که ایمان وقتی از روی تقلید و تعصّب بود، زائل شدنش هم به آسانی کسبِ خودِ ایمانِ تقلیدی، آسان است... .
🔸 ایمانِ ارزشمند، ایمانِ آگاهانه است، ایمانِ توأم با درک و شعور است، ایمانی است که از روی بصیرت، با چشم باز، بدون ترسِ از اشکال، به وجود آمده باشد... . ایمانِ از روی روشنی، از روی درک، از روی فکر، با محاسبه های صحیح وقتی که انجام گرفت، آن وقت لازم نیست ما این ایمان را در پارچه و در کهنه و در صندوقچه و در صندوق خانه بگذاریم که مبادا گرما و سرما و گرد و خاک و غبار به آن آسیب برساند؛ آسیبی به آن نمی رسد... . اگر بخواهیم ایمان ها زائل نشود، اگر بخواهیم ایمان، ایمان ِآگاهانه باشد، باید دائماً آگاهی بدهیم به آن کسانی که می خواهیم مؤمن باشند. (مقام معظم رهبری، طرح کلی اندیشه اسلامی در قرآن، ص 68-70).
🌷🌷🌷
🌷🌷 تتمه حکمت دهم 🌷🌷
⭕️ «مذمّت تقلید و تعصّب کورکورانه»
🔸 قال تعالی: «وَ إِذا قيلَ لَهُمْ تَعالَوْا إِلى ما أَنْزَلَ اللَّهُ وَ إِلَى الرَّسُولِ قالُوا حَسْبُنا ما وَجَدْنا عَلَيْهِ آباءَنا...» (مائده/104)؛ چون ایمان آگاهانه از نظر اسلام مطلوب است، چون که خدای متعال، ایمان ناآگاهانه را قبول ندارد و ارج و ارزشی برایش قائل نیست؛ لذا چندین جای قرآن، ایمان های کورکورانة مقلّدانة متعصّبانه، که غالباً هم این جور ایمان ها آدم را با مغز به زمین می کوبند، این چنین ایمان هایی را با شدّت توبیح می کند. در آیه فوق، صحبت از کافران و مرتجعان است ... که به جای اینکه بیایند و بشنوند و فکر کنند، می گویند: راه و رسمی که پدران خود را برآن یافتیم، ما را بس. ما دنبال این حرف های تازه نمی رویم.
🔸 کافر به گفتة یکی از محققین، کفار در قرآن، همه جا یک اسم و تعبیر دیگری هستند از مرتجعان قرن ها و عصرها. همه جا پیغمبر، روشنفکر زمان است، حرفِ نو دارد، راهِ نو دارد، به سوی نو دعوت می کند، اما کافران و مخالفان، متصعبان و مقلّدان و متحجّران و مرتجعانی هستند که راهِ نوی او را نمی پسندند ونمی پذیرند. حرفشان هم این است که: «ره چنان رو که رهروان رفتند».
🔹 آن وقت قرآن در جواب، چه می گوید؟ «أَ وَ لَوْ كانَ آباؤُهُمْ لا يَعْلَمُونَ شَيْئاً وَ لا يَهْتَدُون»؛ قرآن به اینها می گوید: ولو پدرهایتان هیچ چیز نمی فهمیدند، هیچ راهی نمی یافتند، نمی توانستند درست، خیر و شرّ خودشان را بفهمند، باز هم شما از آنها تقلید می کنید؟ ببینید تقلید [کورکورانه] را چطور ملامت و شماتت می کند! (مقام معظم رهبری، طرح کلی اندیشه اسلامی در قرآن، ص 73).
🌷🌷🌷
🌷🌷 حکمت یازدهم 🌷🌷
🔸 «عدم اعتبار ایمان بدون عمل»
🔹 قال تعالی: «الَّذينَ آمَنُوا وَ لَمْ يَلْبِسُوا إيمانَهُمْ بِظُلْمٍ أُولئِكَ لَهُمُ الْأَمْنُ وَ هُمْ مُهْتَدُون» (انعام/82)؛ ایمان، بر طبق فرهنگ غیر قابل تردیدِ قرآن، صرفاً یک امر قلبی نیست. درست است که ایمان یعنی باور، و باور مربوط است به دل، اما قرآن هر باوری را، هر ایمان و قبول و پذیرشی را به رسمیّت نمی شناسد. ایمان مجرّد، ایمان قلبیِ خشک و خالی، ایمانی که در جوارح و اعضای مؤمن، شعاعش مشهود نیست؛ این ایمان از نظر اسلام ارزشمند نیست.... .
🔸 ایمانی که فقط در دل بماند، می پوسد و می خشکد؛ ایمانی که در دل می ماند و به دست و پا و چشم و گوش و مغز و اعضا و جوارح و زندگی و نیروها و انرژی های ما نمی رسد، آن ایمان از نظر فرهنگ قرآن ارزشمند نیست. ایمانی ارزشمند است که زاینده باشد، ایمانی که مثل سرچشمه ی فیّاض، عمل می زاید، ایمانی همراه با تعهد، ایمانی که باری بر دوش مؤمن می گذارد. ایمانی که همراهش عمل است... .
🔺 ایمان بی تعهد، ایمانی که همراه آن، احساس مسئولیتی نباشد، نه به درد دنیا میخورد، نه به درد عقبی می خورد، این منطق قرآن است... .
🔻 آن ایمانی از نظر اسلام ارزش دارد که با عمل، با مسئولیت، با تکلیف، با تعهد همراه است. (مقام معظم رهبری، طرح کلی اندیشه اسلامی در قرآن، ص 77-78).
🌷🌷🌷
🌷🌷 تتمه حکمت یازدهم 🌷🌷
🔸با آنکه از نظر اسلام، ایمانِ زاینده و تعهّدآفرین معتبر است، پندارهای بیهوده ناشی از راحت طلبی، ضدّ این را به ما تلقین می کند. این ویژگی به ما می گوید همواره راه آسان تر را بپذیر، راه کم خرج تر را، بی تلاش تر را. از طرفی ایمان مذهبی می گوید بهشتت از دست رفت. برای اینکه هم سهل گرایی به جای مانده باشد، هم بهشت از دست نرفته باشد، مجبوریم بنشینیم فرمول درست کنیم، فرمول هایی که نتیجه می دهد رفتنِ آدم بیکاره تنبل را به بهشت. پای فرمول ها می ایستیم، گیر هم می دهیم، تا آخر هم نمی فهمیم؛ فقط وقتی به بهشت نرفتیم، می فهمیم که فرمول ها غلط بود.
🔹 من می گویم حالا یک تجدید نظری بکنیم، ببینیم آیا واقعاً این فرمول ها درست است؟ ...
🔻 امام سجاد علیه السلام می فرماید: «الجنّة للمطیعین»؛ بهشت از آنِ فرمان بَران است. این تز ِاسلامی و تز ِشیعی است در زمینه ایمان و عمل... . سالیان درازی است که روی مغزها دارند کار می کنند تا بگویند اسلام منهای عمل، ایمان بدون عمل... و قرآن همچنان ندایش بلند و زنده و شاداب است که: «وما اولئک بالمؤمنین» (نور/47).
🔺مقام معظم رهبری، طرح کلی اندیشه اسلامی در قرآن، ص 80-82.
🌷🌷🌷