eitaa logo
مسجد امام حسن عسکری علیه السلام پردیسان
2.6هزار دنبال‌کننده
7.2هزار عکس
446 ویدیو
239 فایل
کانال اطلاع رسانی برنامه ها و فعالیتهای مسجد امام حسن عسکری علیه السلام پردیسان قم ارتباط با مدیر کانال: @mozaffari48
مشاهده در ایتا
دانلود
🌷🌷 حکمت چهارم 🌷🌷 🎤 تفاوت «انفاق» با «خرج کردن» انفاق با خرج کردن فرق دارد. انفاق خرج کردن است، اما نه هر خرج کردنی. انفاق آن خرج کردنی را می گویند که با آن، یک خلأی پر شود، یک نیاز راستینی برآورده بشود. کجایند آن کسانی که میلیون ها خرج می کنند، به ظاهر هم برای کارهای نیک خرج می کنند، تا از زبان قرآن به آنها بگوییم که بدبخت ترین مردم اند؛ زیرا کارشان انفاق نیست: «قُلْ هَلْ نُنَبِّئُكُمْ بِالْأَخْسَرينَ أَعْمالاً (103) الَّذينَ ضَلَّ سَعْيُهُمْ فِي الْحَياةِ الدُّنْيا وَ هُمْ يَحْسَبُونَ أَنَّهُمْ يُحْسِنُونَ صُنْعاً» (کهف/103 و 104)؛ این پولهایی که بیجا خرج می شود و صرف اولویت ها نمی شود، اینها انفاق نیست، چون خلأی را پر نمی کند. پس انفاق کار همه کس نیست، انفاق کارِ مردمان باهوش است، آنها که خلأها و نیازها را می فهمند و حاضر می شوند به جا آن خلأها و نیازها را پر کنند. انفاق خیلی مهم است. ... ای گویندة عزیز، چقدر حرف می زنی؟ چقدر نفس می زنی؟ چقدر از سینه و ریة و از وجود خود، از جسم و اعصاب خود مایه می گذاری، چقدر از نیروی بیانت خرج می کنی، اما آیا از این نیرو انفاق هم می کنی؟ پُرگفتن هنر نیست، گفتن آن چه مورد نیاز است، هنر است. آن انفاق نیست، این انفاق است. ... آنچه مایة مؤمن بودن است، آنچه شرط و نشانة ایمان است، انفاق است، «وممّا رزقناهم ینفقون». بعد از این، اگر خواستید وقت صرف کنید، اگر خواستید آبرو مایه بگذارید، اگر خواستید پول خرج بکنید، خوب فکر کنید، ببینید آیا با این مایه گذاشتن، دارید انفاق می کنید یا خرج بیهوده می کنید. (مقام معظم رهبری، طرح کلی اندیشه اسلامی در قرآن، صص 40، 58 و 59). 🌷🌷
🌷🌷حکمت پنجم 🌷🌷 ⭕️ «نشانه ایمان واقعی» آن وقتی ایمان به صورت راستین در کسی وجود دارد که [آن شخص] بر طبق آن ایمان عمل کند. آن وقتی کسی می تواند ادعا کند مؤمن واقعی است، که به لوازم ایمان و تعهدات ایمان پایبند باشد. در آیات آغازین سورة انفال، به چند نشانه و لازمه ی ایمان اشاره شده است که عبارتند از: تقوا و پرواداشتن از خدا، اصلاح کردن فیمابین خود، فرمان برداری از خدا و رسول، بیم داشتن از پروردگار، افزوده شدن بر ایمان به هنگام تلاوت قرآن، توکل بر خدا، اقامه و برپاداشتن نماز و انفاق از روزی ها که هرکدام از اینها باید در جای خود توضیح داده شود. (مقام معظم رهبری، طرح کلی اندیشه اسلامی در قرآن، ص 49-50). 🌷🌷🌷
🌷🌷 حکمت ششم 🌷🌷 ⭕️ «معنا و دلیل ترس از خدا» ترسیدن از خدا به چه معناست؟ آیا ترسیدنِ یک گنه کار در مقابل قاضی است، یا نوع دیگر و لطیف تری است؟ حقیقت آن است که مطلب بالاتر از این حرف هاست. یک نوع ترس هست که ناشی از معرفت است. انسان در مقابل اشیای بزرگ، ذوات عظیم، حقیقت های باشکوه، قهراً احساس دهشت و حیرت می کند. این حالت دهشت، نه از باب این است که از او می ترسد، ممکن است هیچ ترسی نداشته باشد، به این معنا که تعرّضی بکند، این دهشت و بیمناکی، ناشی از احساس عظمت او و احساس حقارتِ خویشتن در مقابل اوست. این چنین ترسی از خدا جا دارد، مطلوب است، لازم است، مفید است. آن کسی که در مقابل پروردگار، خود را کوچک و ناقص و حقیر می بیند و خدا را به تمام شئون امور خویش، مسلط و مهیمن و مسیطر مشاهده می کند، این چنین انسانی سعی می کند، جز از آن خطِ مستقیمی که خدای عالم برای او معین کرده، از راه دیگری سیر نکند، حرکت نکند. این بزرگ ترین ضامن اجرایی عمل و حرکت و تلاش است، در یک انسان مسلِم و در یک جامعه مسلِم. (مقام معظم رهبری، طرح کلی اندیشه اسلامی در قرآن، ص 50-51). 🌷🌷🌷
🌷🌷 تتمه حکمت ششم 🌷🌷 🔺 «واقعی بودن مناجات ها، اشک ها و ناله های معصومان علیهم السلام» این که می بینید امیرالمؤمنین در نیمه های شب، در شب های ماه رمضان، به خود می پیچد و اشک می ریزد؛ اینی که می بینید امام سجاد گاهی صیحه می زند؛ اینی که می بینید رسول الله، با همة جلالت و عظمتش، وقتی دهة سوم ماه رمضان می آید، می گوید رختخواب مرا جمع کنید، بستری برای خود نمی گستراند؛ یعنی شب ها دیگر وقت خواب نیست، وقت عبادت است، وقت تضرّع است، وقت خضوع است در مقابل پروردگار؛ اینها را گمان مکن کارهای تصنعی است که انجام می گیرد. چقدر ناقص و ناآگاه است، آن کسی که بگوید امام در دعای ابوحمزه می خواهد به مردم چیز یاد بدهد و خودش را نمی گوید. چقدر ناوارد و بی اطلاع از روح دعا و از کیفیت مناجات بندگان صالح با خداست، آن کسی که خیال می کند آن گریه و ناله و اشکِ امام علیه السلام برای آموزش دادن است. یعنی تصنعی گریه کرده اند تا تو و من یاد بگیریم؟ اشتباه است این. واقعاً اشک ریخته اند، چرا اشک ریخته اند؟ برای خاطر اینکه معرفتشان نسبت به خدا بیشتر است. در وجود مقدس پروردگار، عظمتی می بیند امیرالمؤمنین، که چشم های نزدیک بینِ من و شما و نمی تواند آن عظمت را ببیند. «تو بزرگی و در آیینة کوچک ننمایی». (مقام معظم رهبری، طرح کلی اندیشه اسلامی در قرآن، ص 51). 🌷🌷🌷
باسمه تعالی برادر عزیز و گرامی، جناب آقای آشکاران، زید عزّه! با سلام و احترام و تبریک روز مقدس «جمهوری اسلامی»، حدود دو سالی است که مسجد از مدیریت داخلی برادر گرامی، جناب آقای بورانی بهره مند بوده و در این مدت، بحمدالله خدمات فراوانی از طرف ایشان به مسجد صورت گرفته است، از این روی، ضمن تقدیر و تشکر فراوان از این برادر عزیز و گرامی، و آرزوی قبولی خدمات بی شائبه ایشان در طول این مدت، با توجه به اینکه حضرتعالی از طرفی از سوابق مدیریتی برخوردار بوده و از طرف دیگر، از برادران با نشاط و پرتلاش در مجموعه می باشید، به موجب این حکم، از امروز به مدت یک سال، به عنوان مدیر داخلی مسجد امام حسن عسکری علیه السلام پردیسان منصوب می شوید. امید است به توفیق الهی و در سایه تعامل سازنده ای که با مجموعه عوامل دست اندرکار مسجد، از امام جماعت و اعضای محترم هیأت امنا گرفته، تا بسیج و کانون و خادم و تک تک نمازگزاران با فضیلت این مسجد، برقرار می کنید، امور داخلی مسجد بهتر از گذشته سامان یافته و نظم و انضباط در تمام بخش های آن، مشهود همگان باشد. شرح تفصیلی وظایف به پیوست تقدیم می گردد. والسلام، حسین مظفری، امام جماعت مسجد امام حسن عسکری علیه السلام، 1399/1/12 🌷🌷
نمایی از فعالیت های خواهران مسجد در این روزها: 👆👆👆
🌷🌷 حکمت هفتم 🌷🌷 ✴️ «معنای درست توکل» قال تعالی: «وعلی ربّهم یتوکّلون»؛ نشانه دیگر مؤمنین این است که بر پروردگار خود توکل و اتکاء می کنند. یعنی چه توکل می کنند؟ یعنی دست را روی دست می گذارند، می گویند خدا خودش درست کند؟ نه، معنای توکل این نیست. این حرفی که در بین مردم رایج شده و می گویند: آقا، خدا خودش باید اصلاح کند، از بنده خدا کاری برنمی آید؛ این غلط است. اگر از بنده خدا کاری برنمی آمد، اگر برای از بین بردن و ریشه کن کردن فساد، ارادة آدمی ونیروی آدمی به کار نمی آمد، خدا نبیا را بسیج نمی کرد. مردم را به پیروی از انبیا دعوت نمی کرد. انبیای الهی را با رسالت های سنگین به صحنة نبرد این جهان نمی فرستاد. اینی که می بینید خدا کسانی را فرستاده، برای ریشه کن کردن فساد و آن کسان از جنس بشرند، پس بدانید که فساد بشری را بشر باید ریشه کن کند. ❇️ پس توکل یعنی چه؟ توکل یعنی در همه حال، اتکاء و امیدت به خدا باشد. اگر درست موشکافی کنید، می بینید با این تعبیری که بنده عرض می کنم، در همه حال اتکاء و امیدت به خدا باشد؛ با این تعبیر، توکل از صورت یک چیز مخدر درمی آید، به صورت یک عامل برانگیزاننده و عامل تحرک، جلوه گری می کند. ... برای انسان متوکّل، بن بست معنا ندارد. او می گوید: خدایی که من می شناسم، بن بست را هم می شکافد، بن بست چیست؟ از نظر خدا بن بست نداریم ما، همه بُن بست ها با دست قدرت خدا بُن باز است! راه دارد. (مقام معظم رهبری، طرح کلی اندیشه اسلامی در قرآن، ص 53-54). 🌷🌷🌷
🌷🌷 تتمه حکمت هفتم 🌷🌷 ⭕️ معنای درست توکل آن کسی که توکل را دست بر روی دست گذاشتن، به امید آینده مجهول بی تلاش نشستن، ایمان خود را از نیروی خود سلب کردن، معنا می کند؛ آن کسی که توکل را به معنای خط نسخی بر روی اراده انسان و قدرت او وانمود می کند؛ این چنین آدمی یا توکل را نمی فهمد، اسلام سَرَش نمی شود، توکل را درک نمی کند، یا نه؛ می فهمد، شرف سَرَش نمی شود. می خواهد عوضی معنا کند، تا مردم بی توکل بار بیایند، تا مردم عوضی بار بیایند. معنای توکل این است، «وعلی ربّهم یتوکّلون». به نظر من دو بال نیرومند برای پرواز انسان در تلاش های زندگی، یکی صبر است، یکی توکل. هر امتی که این دو بال را داشته باشند، از تیررس دشمن های خاکی به کلی دور خواهد شد؛ بال صبر و بال توکل. (مقام معظم رهبری، طرح کلی اندیشه اسلامی در قرآن، ص 55). 🌷🌷🌷
🌷🌷 حکمت هشتم 🌷🌷 🔻 «معنای اقامه نماز» 🔸 قال تعالی: «الذین یقیمون الصلاة»؛ به پا داشتن نماز یعنی چه؟ چند جور می شود احتمال داد، ممکن است همه این احتمالات هم درست باشد. یکی اینکه بگوییم اقامه نماز، به پا داشتن نماز، یعنی نماز را به صورت کامل، به صورت همه جانبه، به صورت تمام به جا آوردن. «یقیمون الصلاة» و اقامه در زبان عرب، در اصطلاحات عربی، اتفاقاً به همین معنا هم هست. یعنی کار را به صورت کامل انجام دادن، «فأقم وجهک للدین حنیفاً»، یعنی همة صورت را، همة وجود را به سوی دین برگردان، به صورت کامل، یک احتمال این است و واقعش هم این است که اگر کسی نماز را به این معنا اقامه کند، یعنی به صورت کامل انجام دهد، با ارکان صحیح، با توجه به آموزش ها و الهام های نماز، اگر کسی این جور نماز بخواند، جداً فلاح و رستگاری در انتظار اوست. آدمی که نماز خوب می خواند، همه مشکلات برایش آسان است.... 🔹 احتمال دیگر این است که «الذین یقیمون الصلاة» نماز را به پا می دارند، یعنی در جامعه به پا می دارند. جامعه را جامعه نمازخوان می کنند. جامعة نمازخوان یعنی جامعه ای که دائماً به یاد خدا و در راه خداست. جامعه ای که می گوید: «ایاک نعبد و ایاک نستعین»، جز خدا کسی را عبادت و عبودیت نمی کند و جز به خدا به هیچ کس دیگر اتکاء ندارد و از کسی استعانت نمی جوید. جامعه نمازخوان، یعنی آن جامعه ای که هر روز از سردمداران فساد، یعنی «مغضوب علیهم» و از دنباله روان فساد، یعنی از «ضالّین» تبرّی می جوید. نماز اینهاست. اقامه نماز یعنی تلاش و کوشش در راه عبودیت مطلق حق، در راه ریشه کن کردن فساد، در راه از بین بردن من و ما، در راه ایجاد وحدت اجتماعی و انسانی میان آحاد امت مسلمان و آحاد بشریت. اقامه نماز یعنی این. (مقام معظم رهبری، طرح کلی اندیشه اسلامی در قرآن، ص 56-57). 🌷🌷🌷
🌷🌷حکمت نهم 🌷🌷 🔻«ضرورت ایمان برای رهبران الهی و پیروان ایشان» 🔹 قال تعالی: «آمَنَ الرَّسُولُ بِما أُنْزِلَ إِلَيْهِ مِنْ رَبِّهِ وَ الْمُؤْمِنُونَ كُلٌّ آمَنَ بِاللَّهِ وَ مَلائِكَتِهِ وَ كُتُبِهِ وَ رُسُلِه‏» (بقره/285)؛ ایمان یک خصلت برجسته پیامبران خدا و مؤمنان و دنباله روان آنهاست؛ ایمان داشتن، باور داشتن به رسالت خود. فرق میان رهبران الهی و رهبران سیاستمدار جهانی در هیمن جاست. رهبر الهی مانند راه روِ این راه، به آنچه می گوید، به گامی که برمی دارد، به راهی که می پیماید، با همه وجودش صمیمانه مؤمن است، در حالی که سیاسمتداران عالم، احیاناً سخنان زیبایی و بیانات دلکش و شیوایی ممکن است داشته باشند، اما به آنچه می گویند، ایمان، یا ایمانِ به قدر لازم ندارند... . 🔹 آدم هایی که ایمانی ندارند، باوری ندارند، فقط چون دیگران رفتند، اینها هم احتیاطاً دارند می روند، اینها در حوزة قلمروی فکر اسلامی داخل نیستند، رودربایستی هم ندارد، ایمان لازم است. ایمان یعنی باور، به وضوح مطلب را پذیرفتن و قبول کردن؛ یعنی دنبال یک جاذبه حرکت کردن. اگر این جاذبه در مکتب دین و قرآن نباشد و دل تو را تسخیر نکرده باشد؛ یعنی اگر ایمان در این دل نباشد، این دل مرده است، زنده به نور اسلام نیست. (مقام معظم رهبری، طرح کلی اندیشه اسلامی در قرآن، ص 63 و 67). 🌷🌷🌷
🌷🌷 حکمت دهم 🌷🌷 🔸 «لزوم ایمان آگاهانه و عدم کفایت ایمان مقلّدانه و متعصّبانه» 🔹 قال تعالی: «إِنَّ في‏ خَلْقِ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ اخْتِلافِ اللَّيْلِ وَ النَّهارِ لَآياتٍ لِأُولِي الْأَلْباب‏، الَّذينَ يَذْكُرُونَ اللَّهَ قِياماً وَ قُعُوداً وَ عَلى‏ جُنُوبِهِمْ وَ يَتَفَكَّرُونَ في‏ خَلْقِ السَّماواتِ وَ الْأَرْض‏...» (آل عمران/190 و 191)؛ آن ایمانی که در اسلام ارزش دارد، ایمان مقلّدانه و متعصّبانه نیست؛ یعنی ایمان مقلّدانه و متعصّبانه قیمتی ندارد. دلیل می خواهید؟ از ده ها دلیل، یکی را بگویم و آن یک دلیل این است که ایمان وقتی از روی تقلید و تعصّب بود، زائل شدنش هم به آسانی کسبِ خودِ ایمانِ تقلیدی، آسان است... . 🔸 ایمانِ ارزشمند، ایمانِ آگاهانه است، ایمانِ توأم با درک و شعور است، ایمانی است که از روی بصیرت، با چشم باز، بدون ترسِ از اشکال، به وجود آمده باشد... . ایمانِ از روی روشنی، از روی درک، از روی فکر، با محاسبه های صحیح وقتی که انجام گرفت، آن وقت لازم نیست ما این ایمان را در پارچه و در کهنه و در صندوقچه و در صندوق خانه بگذاریم که مبادا گرما و سرما و گرد و خاک و غبار به آن آسیب برساند؛ آسیبی به آن نمی رسد... . اگر بخواهیم ایمان ها زائل نشود، اگر بخواهیم ایمان، ایمان ِآگاهانه باشد، باید دائماً آگاهی بدهیم به آن کسانی که می خواهیم مؤمن باشند. (مقام معظم رهبری، طرح کلی اندیشه اسلامی در قرآن، ص 68-70). 🌷🌷🌷
🌷🌷 تتمه حکمت دهم 🌷🌷 ⭕️ «مذمّت تقلید و تعصّب کورکورانه» 🔸 قال تعالی: «وَ إِذا قيلَ لَهُمْ تَعالَوْا إِلى‏ ما أَنْزَلَ اللَّهُ وَ إِلَى الرَّسُولِ قالُوا حَسْبُنا ما وَجَدْنا عَلَيْهِ آباءَنا...» (مائده/104)؛ چون ایمان آگاهانه از نظر اسلام مطلوب است، چون که خدای متعال، ایمان ناآگاهانه را قبول ندارد و ارج و ارزشی برایش قائل نیست؛ لذا چندین جای قرآن، ایمان های کورکورانة مقلّدانة متعصّبانه، که غالباً هم این جور ایمان ها آدم را با مغز به زمین می کوبند، این چنین ایمان هایی را با شدّت توبیح می کند. در آیه فوق، صحبت از کافران و مرتجعان است ... که به جای اینکه بیایند و بشنوند و فکر کنند، می گویند: راه و رسمی که پدران خود را برآن یافتیم، ما را بس. ما دنبال این حرف های تازه نمی رویم. 🔸 کافر به گفتة یکی از محققین، کفار در قرآن، همه جا یک اسم و تعبیر دیگری هستند از مرتجعان قرن ها و عصرها. همه جا پیغمبر، روشنفکر زمان است، حرفِ نو دارد، راهِ نو دارد، به سوی نو دعوت می کند، اما کافران و مخالفان، متصعبان و مقلّدان و متحجّران و مرتجعانی هستند که راهِ نوی او را نمی پسندند ونمی پذیرند. حرفشان هم این است که: «ره چنان رو که رهروان رفتند». 🔹 آن وقت قرآن در جواب، چه می گوید؟ «أَ وَ لَوْ كانَ آباؤُهُمْ لا يَعْلَمُونَ شَيْئاً وَ لا يَهْتَدُون‏»؛ قرآن به اینها می گوید: ولو پدرهایتان هیچ چیز نمی فهمیدند، هیچ راهی نمی یافتند، نمی توانستند درست، خیر و شرّ خودشان را بفهمند، باز هم شما از آنها تقلید می کنید؟ ببینید تقلید [کورکورانه] را چطور ملامت و شماتت می کند! (مقام معظم رهبری، طرح کلی اندیشه اسلامی در قرآن، ص 73). 🌷🌷🌷
🌷🌷 حکمت یازدهم 🌷🌷 🔸 «عدم اعتبار ایمان بدون عمل» 🔹 قال تعالی: «الَّذينَ آمَنُوا وَ لَمْ يَلْبِسُوا إيمانَهُمْ بِظُلْمٍ أُولئِكَ لَهُمُ الْأَمْنُ وَ هُمْ مُهْتَدُون‏» (انعام/82)؛ ایمان، بر طبق فرهنگ غیر قابل تردیدِ قرآن، صرفاً یک امر قلبی نیست. درست است که ایمان یعنی باور، و باور مربوط است به دل، اما قرآن هر باوری را، هر ایمان و قبول و پذیرشی را به رسمیّت نمی شناسد. ایمان مجرّد، ایمان قلبیِ خشک و خالی، ایمانی که در جوارح و اعضای مؤمن، شعاعش مشهود نیست؛ این ایمان از نظر اسلام ارزشمند نیست.... . 🔸 ایمانی که فقط در دل بماند، می پوسد و می خشکد؛ ایمانی که در دل می ماند و به دست و پا و چشم و گوش و مغز و اعضا و جوارح و زندگی و نیروها و انرژی های ما نمی رسد، آن ایمان از نظر فرهنگ قرآن ارزشمند نیست. ایمانی ارزشمند است که زاینده باشد، ایمانی که مثل سرچشمه ی فیّاض، عمل می زاید، ایمانی همراه با تعهد، ایمانی که باری بر دوش مؤمن می گذارد. ایمانی که همراهش عمل است... . 🔺 ایمان بی تعهد، ایمانی که همراه آن، احساس مسئولیتی نباشد، نه به درد دنیا میخورد، نه به درد عقبی می خورد، این منطق قرآن است... . 🔻 آن ایمانی از نظر اسلام ارزش دارد که با عمل، با مسئولیت، با تکلیف، با تعهد همراه است. (مقام معظم رهبری، طرح کلی اندیشه اسلامی در قرآن، ص 77-78). 🌷🌷🌷
🌷🌷 تتمه حکمت یازدهم 🌷🌷 🔸با آنکه از نظر اسلام، ایمانِ زاینده و تعهّدآفرین معتبر است، پندارهای بیهوده ناشی از راحت طلبی، ضدّ این را به ما تلقین می کند. این ویژگی به ما می گوید همواره راه آسان تر را بپذیر، راه کم خرج تر را، بی تلاش تر را. از طرفی ایمان مذهبی می گوید بهشتت از دست رفت. برای اینکه هم سهل گرایی به جای مانده باشد، هم بهشت از دست نرفته باشد، مجبوریم بنشینیم فرمول درست کنیم، فرمول هایی که نتیجه می دهد رفتنِ آدم بیکاره تنبل را به بهشت. پای فرمول ها می ایستیم، گیر هم می دهیم، تا آخر هم نمی فهمیم؛ فقط وقتی به بهشت نرفتیم، می فهمیم که فرمول ها غلط بود. 🔹 من می گویم حالا یک تجدید نظری بکنیم، ببینیم آیا واقعاً این فرمول ها درست است؟ ... 🔻 امام سجاد علیه السلام می فرماید: «الجنّة للمطیعین»؛ بهشت از آنِ فرمان بَران است. این تز ِاسلامی و تز ِشیعی است در زمینه ایمان و عمل... . سالیان درازی است که روی مغزها دارند کار می کنند تا بگویند اسلام منهای عمل، ایمان بدون عمل... و قرآن همچنان ندایش بلند و زنده و شاداب است که: «وما اولئک بالمؤمنین» (نور/47). 🔺مقام معظم رهبری، طرح کلی اندیشه اسلامی در قرآن، ص 80-82. 🌷🌷🌷
🌷🌷 حکمت دوازدهم 🌷🌷 ⭕️ «جهاد در راه خدا چگونه باید باشد؟» 🔸 قال تعالی: «وَ جاهِدُوا فِي اللَّهِ حَقَّ جِهادِهِ» (حج/78)؛ مجاهدت کنید در راه خدا، آن چنان که شایسته مجاهدت است. شما برای یک درآمد چه کار می کنید؟ چقدر تلاش می کنید؟ چقدر مجاهدت می کنید؟ به همین نسبت ببین برای خدا چقدر باید تلاش کنی. همه کار در متن است، کارِ خدا در حاشیه. ... 🔺 اما اگر درست نگاه کنید، آن تلاشی که برای خدا و در راه خدا باید انجام بگیرد، حجمش، کیفیتش، عمقش، نستوهی و پایداری اش، بایستی به نسبت بزرگی و عظمت خودِ خدا، از همه تلاش ها بزرگ تر، پایدارتر، نستوه تر و خستگی ناپذیرتر باشد. 🔸مقام معظم رهبری، طرح کلی اندیشه اسلامی در قرآن، ص 83. 🌷🌷🌷
🌷🌷 حکمت سیزدهم 🌷🌷 🔹«معنای درست برگزیده بودن بنی اسرائیل و امت اسلام» 🔻 قال تعالی: «هُوَ اجْتَباكُمْ وَ ما جَعَلَ عَلَيْكُمْ فِي الدِّينِ مِنْ حَرَج‏» (حج/78)؛ ما شما را برگزیدیم، درست است، بنی اسرائیل را هم قبلاً برگزیده بودیم. خدا امت اسلام را انتخاب کرد، اما قبل از اسلام، بنی اسرائیل را هم انتخاب کرده بود. هر دو انتخاب از یک نوع است؛ به معنای انتخاب آماده ترین فرد است برای بزرگ ترین کار. 🔺 بین ده نفر شما نگاه می کنید، می بینید که این یکی قیافه اش مصمّم تر، بدنش آماده تر، رنگ رخساره اش شاداب تر، پنجه اش قوی تر، بازوان و سینه اش ستبرتر و استوارتر؛ می گویید آقا، این بار سنگین را تو باید برداری، من تو را برای این کار انتخاب کردم؛ این هم پیش قدم می شود. 🔸 اگر برداشت، اگر توانست این کار را بکند؛ یعنی اراده کرد – توان که در او بود مسلّماً – تصمیم گرفت و این بار را برداشت، آن وقت از سطح اقران بالاتر می رود، می شود یک فرد زبده برجسته. 🔸 اگر برنداشت چه؟ اگر برنداشت، از دیگران توسری خورتر و بدبخت تر می شود. به او می گویند بیچاره! دیگران نمی توانستند، به آنها هم نگفتیم، اما به تو گفتیم و تو نکردی. گزینش امت اسلام مثل گزینش امت بنی اسرائیل، از این قبیل است. 🔹مقام معظم رهبری، طرح کلی اندیشه اسلامی در قرآن، ص 84. 🌷🌷🌷
🌷🌷 حکمت چهاردهم 🌷🌷 🔸 «معنای درست هجرت» 🔹 قال تعالی: «إِنَّ الَّذينَ آمَنُوا وَ هاجَرُوا وَ جاهَدُوا... أُولئِكَ بَعْضُهُمْ أَوْلِياءُ بَعْضٍ » (انفال/72)؛ هجرت کردند یعنی چه؟ یعنی از مشهد رفتند تهران مثلا ماندند؟ از شهری به شهری مهاجرت کردند و بس؟ نه. اولا هجرت کردن به معنای یک باره از همه چیز دست شستن به خاطر هدف، به خاطر پیوستن به جامعه اسلامی، به خاطر قبول تعهد در مجموعه تشکیلات جامعه اسلامی محسوب می شود. 🔺 از مکه که بلند می شدی شما بیرون می آمدی، مغازه پُرمتاع و پُرکالای به قول امروزی ها سرقفلی دارِ حساسِ مشتری جمع کنِ آبرو آفرینت، دیگر در مکه برای تو وجود نداشت، به سود چپاول گرانِ خون خواره متجاوزِ مکه، ضبط می شد و اموالتان به تاراج می رفت. 🔻 اگر از مکه تنها آمده بودی، و خانمت مسلمان نشده بود، دیگر خاطرات زناشویی گذشته را باید همه را بر باد حساب می کردی، تمام شد، باید دل می کندی. 🔺 اگر از مکه می آمدید مدینه، پدرتان یا پسرتان در آنجا مانده بود, عزیزترین عزیزانتان به صورت دشمنِ خونینِ شما درآمده بود؛ هجرت یعنی این. 🔹 آن کسانی که هجرت می کردند، همه این محرومیت ها و ناکامی ها را به جان می پذیرفتند. ⭕️ از سوی دیگر، هجرت یعنی برای بنای کاخ عظیم جامعه اسلامی، یک خشت بردن. ... «أُولئِكَ بَعْضُهُمْ أَوْلِياءُ بَعْض‏» اینها همه یک عنصرند، اینها خشت و آجرِ یک دیوار و یک سقفند: «مَثَلُ المُؤمِنینَ کَمَثَلِ البُنیانِ یَشُدُّ بَعضُهُ بَعضاً» این آجرها را دیدید چطور در همدیگر فرورفته، در این ضربی های سقف؛ هر آجری یک مؤمن است، هر مؤمنی یک آجر است، درهم فرورفته و ده ها آجر دیگر را نگه داشته است. 🔹مقام معظم رهبری، طرح کلی اندیشه اسلامی در قرآن، ص 85-87. 🌷🌷🌷
🌷🌷 حکمت پانزدهم 🌷🌷 🔹 «نویدهای خداوند به مؤمنان در قرآن» 🔻نویدهایی که خداوند برای مومنان در قرآن ذکر کرده است، برای انسانی که عادت کرده است به معامله گری، می تواند امید بخش، شیرین، خواستنی و دوست داشتنی باشد. انسان می خواهد بداند در برابر ایمان و تعهدات عملی نسبت به آن، خداوند چه چیزی به مؤمنان عنایت می کند. با بررسی حدود هفتصد آیه ای که در باره ایمان در قرآن آمده است، این نکته به دست آمد که حدود چهل نوید، خداوند برای مؤمنان ذکر کرده است. بررسی این نویدها نشان می دهد که تمام چیزهایی که برای سعادت یک انسان لازم است، خداوند در سایه ایمان، به مؤمنان عنایت می کند. برخی از این نویدها عبارتند از: 🔺 1. شناخت هدف و مقصد و راه رسیدن به آن (هدایت): 🔻 انسانی می تواند به سعادت برسد که هدف و مقصد خود و راه رسیدن به آن را بداند. این مهم نصیب مؤمنان می شود: «إِنَّ الَّذينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ يَهْديهِمْ رَبُّهُمْ بِإيمانِهِم‏» (یونس/9). در جای دیگری می فرماید: «فَأَمَّا الَّذينَ آمَنُوا بِاللَّهِ وَ اعْتَصَمُوا بِهِ فَسَيُدْخِلُهُمْ في‏ رَحْمَةٍ مِنْهُ وَ فَضْلٍ وَ يَهْديهِمْ إِلَيْهِ صِراطاً مُسْتَقيماً» (نساء/175). آنها را به سوی خود راهنمون می شود، هدایت می کند؛ از راه راست و نزدیکی هم هدایت می کند. این هدایت مخصوص مؤمنین است. ✴️ همچنین می خوانیم: «والذین جاهدوا فینا لنهدینّهم سبلنا»؛ آن کسانی که مجاهدت می کنند، در راه هدف ها و خواسته های ما، خواسته های خدایی، «لنهدینّهم سبلنا» بی گمان و بی تردید، راه هایمان را به آنها نشان می دهیم. گیجشان نمی گذاریم، گمراهشان نمی گذاریم، به قول شاعر: تو پای به راه در نِه و هیچ مپرس خود، راه بگویدت که چون باید رفت 🔵 در همه رشته ها همین جور است. در رشته فهم دین، در رشته درک دین، در رشته تحقیق مسائل دین، در مسائل اجتماعی، در مسائل جهانی، در همه رشته ها، هر کسی وارد هدف های الهی شد، قدم گذاشت، هر قدمی که پیش رفت، قدم بعد برایش روشن است. آن کسانی که در راه ما و به خاطر هدف های الهی مجاهدت کنند، به راه های خود که راه های سعادت و تکامل انسان است، رهبری شان می کنیم، «وانّ الله لمع المحسنین» (عنکبوت/69) و بی گمان خدا با نیکوکاران است. 🔸مقام معظم رهبری، طرح کلی اندیشه اسلامی در قرآن، ص 116. 🌷🌷🌷
🌷🌷 حکمت شانزدهم 🌷🌷 🔻دومین نوید خداوند به مؤمنان: رهایی از ظلمت ها و تاریکی ها (نور) 🔺 انسان برای رسیدن به سعادت نیازمند آن است که پرده های جهل و غرور و پندارها و هر آن چیزی که گوهر بینش و خِرَد او را در حجابی ظلمانی می پیچد و نیروی دیدن و فهمیدن را از او می گیرد، زایل کرده و شعاعی از نور حقیقت بر دل او بتابد. مؤمن حقیقی، از این موهبت الهی برخوردار است: «اللَّهُ وَلِيُّ الَّذينَ آمَنُوا يُخْرِجُهُمْ مِنَ الظُّلُماتِ إِلَى النُّور» (بقره/257). 🌷🌷🌷
🌷🌷 حکمت هفدهم 🌷🌷 🔻 سومین نوید خداوند به مؤمنان: اطمینان و امن 🔺 انسان برای سعادت لازم دارد که در راه طولانی اش به سوی سعادت، از دغدغه ها و وسوسه های درونی که توانفرساتر از عامل های بازدارنده ی برونی است برهد و ایمان، چنین ارمغانی برای مؤمن به همراه دارد: «الَّذينَ آمَنُوا وَ لَمْ يَلْبِسُوا إيمانَهُمْ بِظُلْم‏ أُولئِكَ لَهُمُ الْأَمْن‏» (انعام/82). 🔹قال تعالی: «الَّذينَ آمَنُوا وَ تَطْمَئِنُّ قُلُوبُهُمْ بِذِكْرِ اللَّهِ أَلا بِذِكْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ» (رعد/28)؛ اطمینان یعنی چه؟ اطمینان یعنی طمأنینه روح انسان، آرامش دل انسان، دل آرام باشد. یعنی چه آرام باشد؟ نه اینکه بی تحرک باشد، نه اینکه پیش نرود و پیشرفت نداشته باشد؛ یعنی جاذبه های گوناگون او را به این سو و آن سو نکشاند، اسباب زحمت او نشود. عشق ها و مهرها و هواها و هوس ها، هر کدامی براو حکومت نکند، بلکه بر اثر سنگینیِ بارِ ایمان، آرام و مطمئن، اما با سرعت هرچه تمامتر به سوی مقصود انسانیت، مقصود خلقت حرکت کند، این است معنای اطمینان. 🔸مقام معظم رهبری، طرح کلی اندیشه اسلامی در قرآن، ص 127. 🌷🌷🌷
🌷🌷 تتمه حکمت هفدهم 🌷🌷 🔻 اهمیت نماز و ارتباط آن با اطمینان چرا به نماز اینقدر اهتمام کردند؟ چرا گفتند اگر نماز قبول نشد، کارهای دیگر قبول نمی شود؟ چرا مکه را گفته اند عمری یک بار، روزه را گفته اند سالی یک بار، زکات را گفته اند برای موردی خاص، خمس را همین طور، بقیه عبادات را همین طو، اما نماز را گفته اند هر روز، آن هم روزی پنج بار و اگر زیادتر کردی بهتر؛ چرا گفته اند؟ 🔻برای خاطر اینکه نماز کپسول ذکر خداست. سرتاپای نماز ذکرالله است. لذاست که خود قرآن هم بعد از آنی که می فرماید: «إِنَّ الصَّلاةَ تَنْهى‏ عَنِ الْفَحْشاءِ وَ الْمُنْكَر» (عنکبوت/45)، دنبالش می گوید: «وَ لَذِكْرُ اللَّهِ أَكْبَر» یاد خدا بالاتر است. این جنبه و این بُعد از نماز مهم تر است که یاد خداست، این بالاتر است، بزرگ ترین خاصیت نماز این است. و ذکر الله خاصیتش این است؛ 🔸 یاد خدا، توجه به خدا، همواره خدا را دیدن، شناختن، با خود دانستن، یکی از خواص مهمش این است که دل را از اضطراب ها، از وسوسه ها، از دغدغه ها، از جاذبه های گوناگون، در همه کاری، در همه راهی، باز می دارد. این دل آرامش پیدا می کند. مثل وزنه ای که بر روی یک قایق آن چنانی قرار داده بشود و این آن را یک قدری سنگین می کند، یک قدری از تحرّک و اضراب آن کم می کند. ذکر الله این است. 🔻مقام معظم رهبری، طرح کلی اندیشه اسلامی در قرآن، ص 130. 🌷🌷🌷
سلام علیکم برادر ارجمند، جناب آقای آشکاران انتصاب شما را در مسولیت مدیر اجرایی مسجد امام حسن عسکری علیه السلام، تبریک عرض نموده، و از خداوند استدعا دارم شما را در انجام وظایف محوله یاری نماید. ان شاءالله حسین بورانی 🌷🌷🌷