#فاطمیه #امام_زمان آجرک الله یا صاحب الزمان عج
✨سلام خدمت شما دوستان و همراهان✨
پیشنهاد ، انتقاد ، نظر و حرفهای شما
باعث رشد و پیشرفت، انگیزه و دلگرمی
ما میشود با ما در میان بگذارید 💌
بیصبرانه منتظر پیامهای شما هستیم 💝🌱
بصورت مستقیم 👥
@Sarbaze_velaee
بصورت ناشناس 📝
⬇️⬇️⬇️⬇️⬇️⬇️⬇️⬇️⬇️⬇️
https://harfeto.timefriend.net/16657640073998
🦋🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🕊
#امام_زمان
🌱ای نسخه پایانیِ دست خداوند
هر درد درمان می شود وقتی بیایی...
🌱 دل ها شده بازار سردی از عواطف
دل ها بهاران می شود وقتی بیایی...
#العجلمولایغریبم
تعجیل در فرج مولایمان صلوات
#شبتونمهدوی🌙
🌷 سلام امام زمانم
🌷 سلام پدر مهربانم
🌺 اولین سلام صبحگاهی تقدیم به ساحت مقدس آقا امام زمان ارواحنا فداه
سال ها؛
نه قرن هاست که کفه ترازوهایمان تعادل ندارد؛
با دستی خالی و ندار، دل هایمان پر از دل تنگی برای کسی است که او از ما دلتنگ تر است.......
کسی که باید باشد و نیست....
#امام_زمان
﷽❣#سلام_امام_زمانم❣﷽
یاصاحب_الزمان_عج💚
تو آن خوبترین پدرے
و من آن یتیم چشم براه...
تو آن سبزترین بهارے
و من آن شاخہ ے خشڪیده...
تو آن زلال ترین چشمہ اے
و من آن تشنہ ترین عابر...
تو آن موعود نجات بخشے
و من آن شبگرد ڪوچہ هاے انتظار...
باز مے آیے و من در آیینہ باران نگاهت،
سبز مے شوم، لبخند مے زنم
و زندگے مے ڪنم...
اللﮩـم_عجـل_لولیـڪ_الفـرجــــ
✋سلام یگانه منجی عالم☀️
🌱اللہمعجللولیڪالفرج 🌱
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴 فضایل بی نظیر دعا برای فرج
🎙 ابراهیم_افشاری
#سه_شنبه_های_جمکرانی
🌱ز شاخ گلْ معطر، جمکران است
کز آن گل، روح پرور، جمکران است...
🌱نه تنها، جان انسان ها، در اینجاست
که قلب عالَمی، در جمکران است...
#اللهمعجللولیکالفرج
♨️ماجرای علامه بحرالعلوم و حواله امام زمان(عجل الله تعالی فرجه الشریف)
🔸آخوند ملا زین العابدین سلماسی- از شاگردان و یاران نزدیک سید مهدی طباطبایی بروجردی معروف به بحرالعلوم- می گوید:
🔸 ایامی که در جوار خانه خدا نزد سید به خدمت مشغول بودم، روزی اتفاق افتاد که در خانه چیزی نداشتیم. مطلب را به سید عرض کردم، چیزی نفرمود. از عادات جناب بحرالعلوم این بود که صبح اول وقت طوافی دور کعبه می کرد و به خانه می آمد و به اتاقی که مخصوص خودش بود، می رفت و برای هر صنفی بر طریق مذهبش درس می گفت. در آن روزی که از تنگدستی شکایت کردم، چون از طواف برگشت ناگهان کسی در را کوبید.
سید بحرالعلوم به شدت مضطرب شد و با شتاب به طرف در رفت و آن را باز کرد.
شخص بزرگواری در لباس عربی داخل شد و در اتاق سید نشست و سید در نهایت فروتنی و ادب دم در نشست.
ساعتی نشستند و با یکدیگر سخن گفتند. آنگاه برخاست و در خانه را باز کرد و دست مهمان را بوسید. او را بر شتری که دم در خانه خوابانده بود سوار کرد.
🔸مهمان رفت و سید بحرالعلوم با رنگ دگرگون بازگشت و حواله ای به دست من داد و گفت: این حواله ایست برای مرد صرافی که در بازار صفاست.
نزد او برو و هرچه بر او حواله شده بگیر.
آن حواله را گرفتم و آن را نزد همان مرد که سید سفارش کرده بود، بردم مرد چون حواله را گرفت به آن نظر نمود و آن را بوسید و گفت:
برو چند باربر و کارگر بیاور.
پس رفتم و چهار باربر آوردم. به قدری که آن چهار نفر قدرت حمل داشتند، پول رایج زمان را برداشتند و به منزل آوردند.
من فوری برگشتم نزد آن صراف که از حال او و نویسنده حواله جویا شوم که او چه کسی بود. وقتی رفتم نه صرافی را دیدم و نه مغازه ای را که دیده بودم.
از مغازه صراف پرس و جو کردم گفتند:
ما اصلا در اینجا دکان صرافی ندیده ایم.
📚 فواید الرضویه، ص ۶۸۰