eitaa logo
امام زمانمان آواره طردشده تنها؟!
59 دنبال‌کننده
1.3هزار عکس
1.3هزار ویدیو
15 فایل
حضرت امیر المومنین علیه السلام فرمودند: «صاحب هذا الامر الشرید الطرید الفرید الوحید» (کتاب غیبت شیخ طوسی) امام زمان! شرید(آواره) طرید(رانده) فرید(تک) وحید(تنها) است وای بر ما بیا امام زمانمان را بشناسیم و هم بشناسانیم تا زمینه ساز ظهور و فرج باشیم
مشاهده در ایتا
دانلود
🌸 دیشب یکی از بدترین شبای کاریم بود... یادم نیست این جمله رو کی بهم گفته یا کجا شنیدم. میگفت یه مرد هیچ وقت گریه نمیکنه ولی وقتی دیدی یه مرد داره گریه میکنه بدون غم خیلی خیلی بزرگی داره... پسر احساسی هستم ولی همیشه جلوی خودمو میگیرم. مخصوصا توی محیط کاری... این اولین باری بود که واقعا نتونستم جلوی خودمو بگیرم نه من همکارمم هم همین طور اونم گریه شد... حتی الان هم که اومدم برای شما بنویسم بغض گلوم رو گرفته و اشک توی چشام حلقه زده بذارید از اول بگم ... دیشب توی پایگاه نشسته بودیم که دیسپچ اعلام کرد یه مورد ۸۰-۱۰ (تصادف) فلان جا. ما هم رفتیم. ۲ تا مصدوم رو رسوندیم بیمارستان. داشتیم از بیمارستان بر میگشتیم پایگاه با همکارم چرت و پرت میگفتیم و میخندیدیم. دقیقا ۱۰ متر جلوتر از ما یه موتوری با زن بچه شم پشت سرش نشسته بودن میرفتن که یه دفعه چادر زنه گیر کرد به لاستیک عقب موتور پرت شد پایین (دقیقا این صحنه رو دیدم) به همکارم گفتم یا ابوالفضل خدا کنه طوریش نشده باشه به مرکز هم اعلام کردیم که یه تصادف اتفاق افتاده میریم بررسی کنیم... زدیم کنار... سریع رفتم بالای سرش... همین که رسیدیم علائم حیاتیش رو چک کردم دیدم هیچی نداره. مردمکها هم گشاد و فیکس. روسری تقریبا سفیدش قرمز شده بود از گوش و بینیش خون اومده بود. حواسم به اطرافم نبود. همکارم گفت مرده گفتم اره اکسپایر شده اینو که گفتم دیدم یه دختر بچه داره ۴-۳ ساله داره بالای سرمون گریه میکنه پرید مامانشو بغل کرد میگفت مامان تو رو خدا نمیر...مامان جون نخواب... مامان نمیر... این صحنه قلب سنگ رو اب میکرد مخصوصا توی این ایام فاطمیه 😭 ببخشید دیگه اشک مجال نوشتن بهم نمیده اگه ناراحتتونم کردم ببخشید ᯽────❁────᯽ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@azsargozashteha 📚🖌 ᯽────❁────᯽
💎 امام صادق (ع) : «بُکی الحُسَینُ علیه السلام خَمسَ حِجَجٍ، و کانَت امُّ جَعفَرٍ الکلابِیةُ تَندُبُ الحُسَینَ علیه السلام و تَبکیهِ و قَد کفَّ بَصَرُها» «بر حسین (ع) پنج سال گریسته شد؛ امّ جعفر کلابی (امّ البنین) همواره برای حسین (ع) مرثیه می سرایید و می‌گریست تا این که چشمانش نابینا شد» 📚 الأمالی للشجری، ج ۱، ص ۱۷۵ 🌹 @dobare_zendegi 🌹
❤️ سلام بابای من خیلی متعصب بود این تعصبش هم فقط برای دختراش بود برادرم جلوی چشم ما هرکاری میکرد ولی بابام هیچی نمیگفت میگفت مرد تا خراب نشه آباد نمیشه اونوقت ما ها جرات نداشتیم نفس بکشیم شونزده هفده سالم بود اون موقع تلوزیون سریال خط قرمز و نشون میداد خیلی بین ما دخترا محبوب شده بود از تو مجله من عکسای بازیگراش و دراورده بودم تو کیفم لای یکی از دفترا نگه میداشتم یه روز نمیدونم سر چی برادرم رفت سر کیفم این عکسها رو پیدا کرد نامرد همه رو هم رفت داد به بابام یک کتک حسابی خوردم اگه مامانم نبود استخوانم و میشکست سر ماهم نمیدونم از کجا یه خواستگار پیدا شد گفت آسمون بیاد زمین باید زن این بشی وگرنه تو باغچه چالت میکنم گریه ها و زاری هامم اثری نداشت به زور منو فرستاد خونه شوهر من تا شب عروسی حتی درست ندیده بودم خواستگارم کیه هم محدودیت داشتم هم اینکه از این ازدواجم دلم خون بود همسرم ده سال ازم بزرگتر بود کله اش جا به جا موهاش ریخته بود با اینکه بیست و هفت سالش نمیشد چون از بچگی خودش کار کرده بود و زحمت کشیده بود قیافش مثل مردای چهل ساله بود نه من نه اون نتونستیم اون فاصله عظیمی که بینمون بود و رد کنیم و بهم نزدیک بشیم من ازش بدم میومد مخصوصا که دخترای فامیل مسخره ام میکردن کم کم از سر بچگی و حماقت با یه پسری دوست شدم بدجوری عاشق و شیفته اش بودم کارم شده بود شبانه روز براش نامه های عاشقانه نوشتن میرفتم نونوایی سر راه مینداختم جلوش برگشتنی جوابشو برمیداشتم گاهی هم موقعیت جور میشد از تلفن خونه بهش زنگ میزدم هیچ وقت موقعیت جور نشد باهم بیرون بریم ارتباطمون بیشتر اینجوری بود کم کم تو نامه هاش مینوشت که بذار شوهرت نیست بیام خونتون من قبول نمیکردم هم وحشت همسایه ها رو داشتم هم اینکه از خیانت به اون شکل میترسیدم نمیتونستم قبول کنم یکبار گفت عکس بی حجابت و بده بازم اولش قبول نکردم ولی قهر کرد جواب نامه هامو نداد وقتی قهر میکرد جونم در میرفت از ناراحتی میگفت میخوام به مامانم نشونت بدم بعد طلاقت بیام خواستگاری اخرش خر و خام شدم یه عکس که با تاب و شلوار لی بودم براش فرستادم بعد اون کم کم تهدیداش شروع شد حالا شما فکر کنید من بخاطر دوتا عکس هنرپیشه به اون روز افتاده بودم اگه لو میرفت که دوران متاهلی دوست پسر دارم و نامه و عکس میدم بهش چه بلایی به سرم میاوردن خیلی تهدید کرد هر روزم شده بود گریه و التماس به خدا هزار بار خواستم تسلیمش بشم باز نتونستم تمام عشق و علاقم از بین رفته بود شوهرمم فهمیده بود یه مشکلی دارم ولی ما اصلا نمیتونستیم باهم حرف بزنیم به جز برای غذا و رابطه و خرید خونه با من حرف دیگه ای نمیزد یک شب پسره نامرد گفت یا فردا در خونت و باز میکنی یا شب میام زنگ خونت و میزنم به شوهرت میگم نمیدونم تو قلبم چی احساس کردم گفتم خدایا خودمو سپردم دست خودت نجاتم بده شب عوضی اومد در خونه زنگ درو زد پاکتی که توش نامه ها و عکس بود انداخت دم در رفت میدونست اگه شوهرم خونه باشه همیشه اون درو باز میکنه شوهرم رفت و پاکت به دست اومد تو بدون حرف دست کرد تو پاکت اول عکسمو دراورد یکی یکی نامه ها رو خوند منم مثل گوسفند قربونی نشسته بودم نگاش میکردم همه رو خوند لباس پوشید رفت دم در گفت این پسر کیه صداشم خیلی خونسرد بود فقط یک کلمه گفتم بهش رفت دو سه ساعت بعد اومد میتونستم تو این فاصله در برم ولی نشستم سرجام و فقط از خدا کمک خواستم وقتی اومد جلو روم تمام نامه ها و عکس و سوزوند گفت دیگه اون پسر اذیتت نمیکنه به کسی هم چیزی نمیگه منم نمیگم به جای اینکه دعوام کنه معذرت خواست که اومده خواستگاریم گفت نمیدونستم انقدر ازم بدت میاد حالا هم هرکار بگی همون کارو میکنیم طلاق میخوای طلاقت میدم میخوای بمون همینجا مثل خواهرم زندگی کن خدا شاهده با حرفش و کارش جوری شرمنده ام کرد که تا صبح تو بغل خودش گریه کردم موندم سر زندگیم عاشقش شدم تمام فاصله ها رو دوتایی از بین بردیم الان بیست ساله اگه صدای نفسشو نشنوم خوابم نمیبره تا صبح هزار بار خدا رو شکر میکنم که وقتی تسلیم رضاش شدم معجزه کرد تو زندگیم همسرم به قدری ادم خوبیه که از اون شب حتی یکبارم به روم نیاورد چه کار کردم اجازه هم نداد من راجع بهش صحبت کنم. ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ••-••-••-••-••-••-••-•• ~JOIN↴🌸✨ ⎾@ranjkeshideha ⏌ ••-••-••-••-••-••-••-••
🌱 پسری از دوستان به دنبال زن و زندگی و ازدواج بوده و خب جور نمی شده . هر کاری میکرده اون دختری که میخواسته جور نمی شده تا این که واقعا به استیصال میرسه . همون ایام دانشگاه برای زیارت مشهد اسم نویسی می کنه و این اقا پسر هم اسم نویسی می کنه و خلاصه روز موعد میرسه . این اقا پسر به محض رسیدن به مشهد توی اتوبوس به همکلاسی هاش میگه که میرم یه ساعته زنم رو از امام رضا میگیرم میام .. می دونی که اینطور موقع ها چه قهقه و خنده ای بین رفقا راه میفته . خلاصه همه میرن هتل و محل اقامت و این اقا پسر یه رااااااااااست میره حرم امام رضای عزیزمون این اقا پسر وارد حرم میشه و به سختی خودش رو میرسونه به ضریح و رو میکنه به آقا میگه : همسر منو تا یک ساعت دیگه میرسونی وگرنه … ال و بل این حرف رو میزنه و از حرم خارج میشه . خب باید قطعا به یه خستگی خاصی رسیده باشه که این حرف رو میزنه و ما اسمش رو میگذاریم اضطرار و استیصال. واقعا هم حال بدیه ان شالله هیچ وقت دچارش نشی. راستی شهید خلیلی هم به ازدواج جوون ها خیلی کمک میکنه .. ازدواج کمتر از یک ساعت رقم خورد داشتم در مورد امام رضا و ازدواج می گفتم .. ادامه ش اینطور میشه که آقا پسر وقتی که در حال بیرون اومدن از حرم بوده یه خانوم و آقا جلوی راهش رو میگیرن رومیکنن به پسر و میگن : ببخشید سوال بی ربطی داریم ولی ایا شما مجرد هستید؟ اقا پسر حالا کلاس میذاره و تو داری میکنه و نمیگه که مثلا من داشتم الان ضریح رو از جا در میاوردم!!!! میگه خب مگه چی؟ میگن نه شما بفرمایید میگه بله !! ( نکته جالب این که ایشون شاید اولین داماد تاریخ ایران بود که بله رو گفت 🙂  ) و خانواده عروس خانم اینطوری میگن که: ما چندین سال پیش بچه دار نمی شدیم و بچه مون رو از امام رضا علیه السلام گرفتیم. دیشب توی هتل تصمیم گرفتیم که امروز وارد حرم که شدیم اولین جوانی که دیدیم و مجرد بود رو فرستاده امام رضا بپنداریم و دخترمون رو به عقد ایشون در بیاریم. حالا دیگه آقا پسر در مقام انکار در میاد!!! ( وقتی دعا میکنین خداوکیلی حواستون باشه عشقا ) پدر دختر خانم میگن که دختر ما توی هتل هست و باید بیایین باهاش صحبت کنین و ادامه ماجرا آقا پسر میگه من نه خانواده م اینجاس نه کسی و نمی شه اینطوری خب!!! ( ایششششششش کلاس گذاشتنش رو !! من جای امام بودم یه نگاه عاقل اندر سفیه بهش میکردم والا!!! ) خلاصه به زور که نه! ولی غیر عادی اقا پسر رو می برن هتل و عقد رو هم همونجا تو هتل انجام میدن! شاید کمتر از یک ساعت طول کشید این جریان و خب امام رضا خوب امام رضایی کرد خدایی..   حالا من چکار کنم ؟ راستش امام رضا برای یه قشر خاص نیست .. خودت رو از خودش بدون و تو هم به جمع توسل کنندگان بپیوند. جواب میگیری. با کیفیت .. و البته زودتر از هر واسطه ای که شاید با هزار منت و عیب و ایراد .. خیری به در خونه ت برسون.. اقامونه .. بهش پناه ببر.. التماس دعا ᯽────❁────᯽ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@azsargozashteha 📚🖌 ᯽────❁────᯽
🌷 امیرالمؤمنین (عليه السلام) : ✍ اِحذَر أن يَخدَعَكَ الغُرورُ بِالحائِلِ اليَسيرِ، أو يَستَزِلَّكَ السُّرورُ بِالزّائِلِ الحَقيرِ 👌 بپرهيز از اين كه فريفته شدن به اين دنياى دگرگون شونده ناچيز ، تو را گول بزَنَد ، يا شاد گشتن به اين فناپذير بى ارزش ، تو را بلغزاند 📚 (غررالحكم حدیث
۲۶۱۲
) 🔻کانال مرگ و رستاخیز🔻 🆔 @rozehasrat
♨️ درخواست‌های ساده‌ی امام زمان و ائمه علیهم السلام از شیعیان 🔸یکی دیگر از سفارشات امام عصر ارواحنا فداه به جا آوردن «سجده شکر» حداقل بعد از هر نماز می‌باشد ایشان در روایتی چنین می‌فرمایند: سَجْدَهُ الشُّکْرِ مِنْ أَلْزَمِ السُّنَنِ وَأَوْجَبِها... سجده‌ی شکر، از لازم‌ترین و واجب‌ترین مستحبات الهی است ... 📚 بحارالانوار، ج۵۳، ص۱۶۱ 🔸امام صادق علیه‌السلام نیز فرمودند: «سجده شکر بر هر مسلمانی واجب است به وسیله سجده شکر است که نماز خود را کامل می‌کنی و پروردگارت را خشنود می‌سازی و فرشتگان را به شگفتی می‌آوری.» 📚تهذیب الاحکام ج۲ 📌کیفیت و نحوه انجام سجده شکر در مفاتیح ذکر شده است. هر کدام از ما تا به حال چند مرتبه این سفارش امام زمانمان را انجام داده‌ایم؟! @p_Mahdavi
2.5M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
مردم نمی دونند... 🍃غالب حوائجی که مردم از من میخوان، حواله می‌کنند، مادرم حل میکنه... سالروز وفات حضرت ام البنین سلام الله علیها تسلیت باد🏴 🌙کانال معرفتی 👇 https://eitaa.com/joinchat/3463250005Ca6b1a984ed
3.86M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 حجت‌الاسلام‌والمسلمین پناهیان: هر قدر از عظمت وجود مقدس حضرت ابوالفضل(ع) می‌بینیم به خاطر نیت‌های مادرشان، حضرت ام‌البنین(س) بوده است 🌹 @dobare_zendegi 🌹