منتظران ظهور
✳️منتظران ظهور داستان کوتاه ✍توی اتوبوس، بغل دست یه آقای میانسال نشسته بودم. تلفنش زنگ خورد و جواب
#تــلنگــر
✍️ محبت تجارت پایاپای نیست!
چرتکه نیندازیم که من چہ
کردم و در مقابل تو چه کردی!
بیشمار محبت کنیم
حتی اگر به هر دلیلی
کفه ترازوی دیگران سبکتر بود
#منتظران_ظهور ⬇️⬇️
https://eitaa.com/joinchat/2182676614C2c2ec1c207
•🖤🔦•
#تلنگر
برای توبه
امـروز و فـردا نڪن
از کـجا مـعلوم
این نَفَسے که الان میکشے
جزء نَفَسهاۍ آخـر نباشه⁉️
خـیلـیا بـیخـیال بـودن و
یـهو غافـلگیر شـدن...💥
#منتظران_ظهور ⬇️⬇️
https://eitaa.com/joinchat/2182676614C2c2ec1c207
📌 فرزندان آخرالزمان...
▫️ برای روبهرو نشدن با حسینبن علی و همراهنشدن با او، هرکاری میکرد. اگر میفهمید که کاروان امام در روز حرکت میکند، او شب به راه میافتاد! اگر امام، مسیر نخلستان را انتخاب میکرد، او از مسیر دیگری میرفت. تا اینکه در منزلی به امام اطلاع دادند که «زهیر بن قین» هم در آن نزدیکی خیمه برپا کرده است.
▪️ امام، قاصدی به سوی زهیر فرستاد و او را به خیمه خود دعوت کرد. زهیر به اصرار همسرش و به حرمت رسول خدا، با اکراه به دیدار امام رفت.
صدها سال از آن دیدار میگذرد. کسی نمیداند در آن دیدار چه بین آنها گذشت و زهیر چه گفت و چه شنید که شادمان و مصمم برای یاری پسر رسول خدا نزد همسرش بازگشت، اما همه، نبرد دلیرانه زهیر را دیدند.
▫️ روز عاشورا، زهیر سنگ تمام گذاشت و تا آخرین نفس و با تمام توان خود در راه امام زمانش جنگید.
آری! این معجزهٔ دیدار و کلام ولیّ خداست. چیزی که ما فرزندان آخرالزمان، قرنها از آن محروم هستیم.
📎 #تلنگر ؛ #محرم
#منتظران_ظهور ⬇️⬇️
https://eitaa.com/joinchat/2182676614C2c2ec1c207
📌 مهمترین سوال برزخ...
🔸 یوم ندعو کل اناس بامامهم...
همانروزی که مردم با امامشان در محضر خداوند حاضر میشوند.
آنجا از ما دربارهٔ امام زمانمان میپرسند.
- آیا او در دوران غیبتش، غریب بود یا نه؟
- طرد شده بود یا نه؟
- اگر بود، تو چه قدم مثبتی در مسیر یاریاش برداشتی؟
- چقدر از موانع ظهورش را برطرف کردی؟
⁉️ آنروز چه پاسخی داریم؟ ما که برای کوچکترین مسائل مادی و گاهی برای تشریفات غیرضروری زندگی، ساعتها و روزها و ماهها وقت صرف میکنیم، برای مهمترین سوال برزخ و قیامتمان چه برنامه ای داریم؟
📎 #تلنگر
#منتظران_ظهور ⬇️⬇️
https://eitaa.com/joinchat/2182676614C2c2ec1c207
✳️منتظران ظهور
🕊 #تلنگر
✅حتماً بخونید و برا دیگران هم ارسال کنید❗️
🔴نماز پشت به قبله با لباس نجس‼️
🍃به حبیب گفتم وضع خط خوب نیست گردان را ببر جلو آهسته گفت: بچه ها به خاطر خوردن کنسرو فاسد همه مسموم شدند.!
امکان برگرداندن آن ها به عقب نبود و بچه ها با همان حال خراب شش روز در حال دفاع بودند..
حبیب گفت: اگه می تونی یکی از بچه های مجروح را ببر!
گفتم: صبر کن با بقیه بفرستشون عقب
حبیب اصرار کرد سابقه نداشت تا آن روز حبیب با من بحث کند!!
گفتم: باشه!
دیدم با احترام زیاد نوجوانی را صدا زد ترکشی به سبنه اش اصابت کرده بود جای زخم را با دست فشار می داد!
سوار شد تا حرکت کردم صدای اذان از رادیو ماشین بلند شد؛ تصمیم گرفتم کمی با این نوجوان حرف بزنم گفتم برادر اسمت چیه جواب نداد نگاهش کردم دیدم رنگ به رو نداشت زیر لب چیزهای می گوید فکر کردم لابد اولین بار جبهه آمده و زخمی شده کپ کرده برا همین دیگه سوال نکردم مدتی بعد مودب و شمرده خودش را کامل معرفی کرد..!
گفتم: چرا دفعه اول چیزی نگفتی؟
گفت: نماز می خواندم!
نگاهش کردم از زخمش خون می زد بیرون!
گفتم: ما که رو به قبله نیستیم تازه پسرجون بدنت پاک نیست لباست هم که نجسه!
گفت: حالا همین نماز را می خونیم تا بعد ببینیم چی میشه و ساکت شد!
گفتم: نماز عصر را هم خوندی؟
گفت: بله گفتم خب صبر می کردی زخمت را ببندند بعد لباست را عوض می کردی آن وقت نماز می خوندی!
گفت: معلوم نیست چقدر دیگه تو این دنیا باشم فعلا همین نماز را خوندم رد و قبولش با خدا!
گفتم: بابا جون تو چیزیت نیست یک جراحت مختصره زود بر می گردی پیش دوستات..
با خودم فکر کردم یک الف بچه احکام نماز را هم شاید درست بلد نیست و الا با
بدن خونی و نجس تو ماشین که معلوم نیست قبله کدوم طرفه نماز نمی خونه!!
در اورژانس پیادش کردم و گفتم باز همدیگر را ببینیم بچه محل!
گفت: تا خدا چی بخواد!
با برانکارد آمدند ببرنش گفتم خودش می تونه بیاد زیاد زخمش جدی نیست، فقط سریع بهش برسید…
بیست دقیقه ای آن جا بودم بعد خواستم بروم رفتم پست اورژانس پرسیدم حال مجروح نوجوان چطوره؟
گفتند: شهید شد با آرامش خاصی چشم هایش را روی هم گذاشت رفت تمام وجودم لرزید!!!
🔵بعدها نواری از #شهید_آیت_الله_دستغیب شنیدم که پاییز ۶۰ در تجلیل از رزمندگان فرموده:
💠 آهای #بسیجی خوب گوش کن چه می گویم من می خواهم به تو پبشنهاد یک معامله ای بدهم که در این معامله سرت کلاه برود❗️
🔰من دستغیب؛ حاضرم یک جا ثواب هفتاد سال نمازهای واجب و نوافل و روزه ها و تهجدها و شب زنده داری هایم را بدهم به تو، و در عوض ثواب آن دو رکعت نمازی را که تو در میدان جنگ #بدون_وضو #پشت_به_قبله با #لباس_خونی و ... را به من بدهند❗️
🌹🍃✨شادی روح شهدا صلوات✨🍃🌹
✍ #شهید_مدافع_حرم
✍ #سردار_حسین_همدانی
🍃🌸🌹🍃🌸🌹🍃🌸🌹🍃
#منتظران_ظهور ⬇️⬇️
https://eitaa.com/joinchat/2182676614C2c2ec1c207
#تلنگر⚠️
🔸انعکاس چیزی باش که
میخواهی
در دیگران ببینی.
🌱اگر محبت میخواهی؛ #محبت
بورز
☘اگر صداقت میخواهی؛ #راستگو
باش
🌿واگراحترام میخواهی ؛ #احترام
بگذار
#منتظران_ظهور ⬇️⬇️
https://eitaa.com/joinchat/2182676614C2c2ec1c207
🌼منتظران ظهور
#تلنگر🔰
👌درقیامت نوبت حساب کردن مثقال ذره هاست...
درشت ها که حساب کردن ندارند
⭕️مثقال ذره که میگویند
یعنی همان چند لحظه ای که
بوی عطر تو تمام مردی را به هم میریزد...
⭕️مثقال ذره که میگویند
یعنی همان چندلحظه ای که با نازو عشوه برای نامحرمی میخندی ولی فکرش ساعت ها درگیر همان یک لبخند است...
⭕️مثقال ذره که میگویند
یعنی همان چندلحظه ای که حواست به حجابت نیست و جوانی نیز
درآن حوالی است...
⭕️مثقال ذره حساب و کتاب زمانی است
که باشوهرت بلند میخندی
ودختر مجردی هم درحال شنیدن است...
⭕️مثقال ذره حساب و کتاب زمانی است
که درپایان صحبت هایت با نامحرم
ازروی ادب جانم و قربانت میپرانی
ورابطه ای را به همین اندازه سرد میکنی...
⭕️مثقال ذره...
یعنی همان چندلحظه ای که بافروشنده صمیمی میشوی
قدراین ها پیش ما خیلی کوچک است
وبه حساب نمی ایند...
⭕️مثقال ذره که میگویند، همین هاست
همین کارهای کوچکی که مثل ضربه اول دومینوخیلی کوچک است
اما انتهایش را روزی که پرده ها کنار رفت
خواهیم دید...
🍃🌹🌸🍃🌹🌸🍃🌹🌸🍃
#منتظران_ظهور ⬇️⬇️
https://eitaa.com/joinchat/2182676614C2c2ec1c207
#تلنگر
⚠️چای اگریک شب تا صبح کنار صابون باشد طعم و بوی صابون می گیرد و دیگر به درد نمی خورد و جایش سطل زباله است. چرا⁉
👌چون همنشین صابون بوده است پس همنشینی اثر دارد...
✅ماهم با هر کس بنشینیم و نشست و برخاست داشته باشیم، رنگ و بوی او را می گیریم.
♨️خیلی ها که جهنمی می شوند ازهمین راه است؛ ندیدی در قرآن یکی از ناله های اهل جهنم همنشینی با رفیق های ناباب است؟
✨《 یَا وَیلَتَی لَیتَنِی لَم اَتَخِذ فُلَاناً خَلِیلاً》
"ای کاش با فلانی همنشین ورفیق نبودم"
#منتظران_ظهور ⬇️⬇️
https://eitaa.com/joinchat/2182676614C2c2ec1c207
🌼منتظران ظهور
#تلنگر👌
✅فوق العاده زیبا حتما بخوانید
مردی همسر و سه فرزندش را ترک کرد و در پی روزی خود و خانواده اش راهی سرزمینی دور شد... فرزندانش او را از صمیم قلب دوست داشتند و به او احترام می گذاشتند.
مدتی بعد ، پدر نامه ی اولش را به آن ها فرستاد. بچه ها آن را باز نکردند تا آنچه در آن بود بخوانند ، بلکه یکی یکی آن را در دست گرفته و بوسیدند و گفتند : این نامه از طرف عزیزترین کس ماست. سپس بدون این که پاکت را باز کنند ، آن را در کیسه ی مخملی قرار دادند ...
هر چند وقت یکبار نامه را از کیسه درآورده و غبار رویش را پاک کرده و دوباره در کیسه می گذاشتند... و با هر نامه ای که پدرشان می فرستاد همین کار را می کردند.
سال ها گذشت. پدر بازگشت، ولی به جز یکی از پسرانش کسی باقی نمانده بود،
از او پرسید : مادرت کجاست ⁉️
پسر گفت : سخت بیمار شد و چون پولی برای درمانش نداشتیم، حالش وخیم تر شد و مرد.
پدر گفت : چرا ⁉️
مگر نامه ی اولم را باز نکردید ⁉️
برایتان در پاکت نامه پول زیادی فرستاده بودم‼️
پسر گفت : نه ‼️
پدر پرسید : برادرت کجاست ⁉️
پسر گفت : بعد از فوت مادر کسی نبود که با تجربه هایش او را نصیحت کند و راه درست را به او نشان دهد ، او هم با دوستان ناباب آشنا شد و با آنان رفت ‼️
پدر تعجب کرد و گفت : چرا ⁉️
مگر نامه ای را که در آن از او خواستم از دوستان ناباب دوری گزیند و نشانه های راه خطا را برایش شرح دادم نخواندید؟ پسر گفت : نه ...‼️
مرد گفت : خواهرت کجاست ⁉️
پسر گفت : با همان پسری که مدت ها خواستگارش بود ازدواج کرد الآن هم در زندگی با او اسیر ظلم و رنج است ‼️
پدر با تأثر گفت : او هم نامه ی من را نخواند که در آن نوشته بودم این پسر آبرودار و خوش نامی نیست و دلایل منطقی ام را برایش توضیح داده بودم و اینکه من با این ازدواج مخالفم ⁉️
پسر گفت : نه ...‼️
🌸✨🌸✨🌸✨🌸
الان به چی دارید فکر میکنید⁉️
به اینکه مقصر خود فرزندان بودند که بجای خواندن نامه ، اونو میبوسیدن و به چشم میمالیدند و با احترام در کیسه مخملی نگهداریش میکردند⁉️
به چیز درستی فکر میکنید ، پس حالا میتوانید ادامه ی صحبت های منو خووووب درک کنید
🌸✨🌸✨🌸✨🌸
#ادامه...
به حال آن خانواده فکر کردم و این که چگونه به راحتی همه فرصتها را از دست داده بودند ، سپس چشمم به قرآن روی طاقچه افتاد که در قوطی مخملی زیبایی قرار داشت. وای بر ما .....‼️
رفتار ما با كلام الله مثل رفتار آن بچه ها با نامه های پدرشان است‼️
ما هم قرآن را میبوسیم
روی چشمان میگذاریم
مورد احترام قرار میدهیم
می بندیم و در کتابخانه می گذاریم و آن را نمی خوانیم و از آنچه در اوست ، سودی نمی بریم، در حالی که تمام آنچه که در آن است روش زندگی ماست.
🍃🌹🌸🍃🌹🌸🍃🌹🌸🍃
#منتظران_ظهور ⬇️⬇️
https://eitaa.com/joinchat/2182676614C2c2ec1c207
🌼منتظران ظهور
#تلنگر
گل فروش سر کوچه می گفت:
ما بچه بودیم .
بابام یخ فروش بود گاهی درآمد داشت گاهی هم نداشت .
گاهی نونمون خشک بود گاهی چرب
شاید ماهی یکبار هم غذای آنچنانی نمیخوردیم🍃🍂
نون و پنیر و سبزی گاهی نون خالی...
اما چشممون گشنه نبود
یه دایی داشتم اون زمان کارمند دولت بود .
ملک و املاک داشت و وضعش خوب بود.
مادرمون ماهی یک بار میبردمون منزل دایی .
زنش، زن خوبی بود .
آبگوشت مشتی بار میذاشت و همه سیر میخوردیم ...
سه تا بچه هم سن و سال من داشت. به خدا ما یک بار فکر نکردیم باباشون وضعش توپه و بابای ما یخ فروش.
از بس مردم دار بودن، انسان بودن، خودنمایی و پز دادن تو کارشون نبود🍃🍂
اونا هم میامدن خونه ما...
داییم دو سه کیلو گوشت و برنج میآورد یواش میداد دست مادرم و سرشو میآورد دم گوش مادرم و آهسته میگفت آبجی ناقابله .
تا مادرم میخواست تشکر کنه با چشماش اشاره میکرد که چیزی نگه .
مادرم هم ساکت میشد
الان دیگه اینطوری نیست .
مردم دنبال لذت بردن از زندگی نیستن🍃🍂
دنبال این هستن که مدام داشته هاشون رو به رخ دیگران بکشن.
دلیلشم اینه که تازه به دوران رسیده ها، زیاد شدن.
تقی به توقی خورده، یه پول وپله ای افتاده دستشون، دیگه نمیدونن اصالت رو نمیشه با پول سیاه خرید،،،
حتی بچه ها هم، اهل دک و پز شدن.
بچه یه وجبی، به خاطر کیف و کفش قر و فریش، همچین پزی میده به دوستاش که بیا و ببین🍂🍃
اینا بچه ان ، تربیت نشدن، ننه و باباش، ملتفتش نکردن که این کار بده
اگه همکلاسیش نداشته باشه، باید چکار کنه ؟
لابد میدونن که میره خونه، بهانه میگیره، و باباش شرمنده میشه تو روش🍃🍂
قدیم اگه کسی ناهار اشکنه میپخت ، تلیت میکرد و یه کاسه هم واسه همسایه اش
می فرستاد و میگفت شاید بوی غذام همسایه ام رو به هوس بندازه و اونم غذا نداشته باشه🍃🍂
اگه یه خانواده توی محل تلویزیون 14 اينج می خرید همه جمع می شدن توی خونه اش واسه تماشا ...
دک و پز نبود
نهایت صفا و صداقت بود.
الان طرف پسته میخوره پوستشو قاب میگیره!
میخواد بگه آهای مردم من وضعم خوبه ، دیگه نمیگه شاید همسایه اش نداشته باشه و حسرت بخوره🍃🍂
قدیم مردم صفا داشتن، الان بی وفا شدن.
ربطی هم به پیشرفت علم و اینجور چیزا نداره
این رفتارا که پیشرفت نیست اینا افت اخلاقه...
كاش دنيا مثل قديما بود...🍃🍂
🍃🌹🌸🍃🌹🌸🍃🌹🌸🍃
#منتظران_ظهور ⬇️⬇️
https://eitaa.com/joinchat/2182676614C2c2ec1c207
#تــــلنگــــــــر
درستـــ یڪ هفته بعد از مراسم عروسے آمده بودند براے طلاق!!!!
👩🏻زن هاج و واج بود😳
و با صداے بلند گریه مے کرد😩😭
👨🏻اما مرد
خونسردانه 😏
و بـے توجه به اشڪ هاے
جاڹ سوز زڹ نشسته بود.🙇🏻
-<چرا مے خواے طلاقش بدے؟>🤔
وقتے ایڹ سوال را از مرد پرسیدم نیشخندے زد و گفتــــــː😏
-<عاشق یڪے دیگه شدم. شبــ عروسیم دیدمش…>😍
عروسے شان در یک باغ بود😑
زنانه و مردانه.‼️⛔️⛔️
مے گفت معشوقه جدیدش دوست نزدیک
همسرش است.👩🏼
فقط👈🏻 #یـک_نگاه🔥 😔
#فقط_یه_شبه❗️😔
#منتظران_ظهور ⬇️⬇️
https://eitaa.com/joinchat/2182676614C2c2ec1c207
🌼منتظران ظهور
#تلنگر
👌👌یاد اون روزا بخیر😔
نمیدونم دل ما خوش بود
یا قدیما بیشتر خوش میگذشت
نمیدونم قد ما کوتاه بود
یا قدیما برف بیشتر میومد
قدیما بیسکویت ها هم باوفا بودند "مادر"
اما الان بیسکویت ها هم بی وفا شدند "های بای"
نیومده میره. سلام خداحافظ
نمیدونم سلامتی بیشتر بود
یا ما مریض نبودیم!
نمیدونم همه چی داشتیم
یا چشم و همچشمی نداشتیم
نمیدونم چی داشتیم چی نداشتیم
اما روزای خوبی داشتیم...
🍃🌸🌹🍃🌸🌹🍃🌸🌹🍃
#منتظران_ظهور ⬇️⬇️
https://eitaa.com/joinchat/2182676614C2c2ec1c207