eitaa logo
منتظران ظهور
23.2هزار دنبال‌کننده
8.6هزار عکس
7.9هزار ویدیو
141 فایل
💠کپی مطالب حلال میباشد لطفاً از صلوات برای سلامتی و تعجیل در فرج مولایمان امام زمان علیه السلام فراموش نشود💠 دوستان عزیز تبلیغات که در کانال قرار میگیره نه تایید میشه نه رد میشه ❌❌ جهت فقط تبلیغات 👇 https://eitaa.com/joinchat/3119186409C93601e6c26
مشاهده در ایتا
دانلود
سلام صبحتون معطر به ذکرصلوات برمحمدوآل محمد(صلی الله علیه و آله وسلم)🌷 به رسم ادب هرصبح: السلام علی رسول الله وآل رسول الله❤️ السلام علیک یابقیة الله فی ارضه(عج)❤️ السلام علیک یااباعبدالله الحسین❤️ السلام علیک یا علی ابن موسی الرضا❤️ السلام علیکم جمیعاو رحمت الله و برکاته💐 و لعن الله علی اعدائهم اجمعین...🔥 ⬇️⬇️ https://eitaa.com/joinchat/2182676614C2c2ec1c207
♥️ سلام بر تو ای مولایی که در شب تیره‌ی غیبت، همه از تو نور می‌جویند؛ و در روزظهورت، همه با آفتاب تو راه بندگی را می‌پویند. سلام بر تو و بر روز ظهورت 🌤 ⬇️⬇️ https://eitaa.com/joinchat/2182676614C2c2ec1c207
✳️منتظران ظهور 👌حکایت زیبای عبدالغفار خویی معروف به سرباز خویی🌹 🌸در زمان مرحوم آقاي حاج شيخ محمّد حسين محلاّتي جدّ مرحوم آية اللّه آقاي حاج شيخ بهاءالدّين محلاّتي ✅شخصي با لباس مندرس و کوله پشتي وارد مدرسه خان شيراز مي شود و از خادم مدرسه اطاقي مي خواهد. 🌼خادم به او مي گويد: بايد از متصدّي مدرسه که آن وقت شخصي به نام سيّد رنگرز بوده درخواست اطاق بکني. لذا آن شخص به متصدّي مدرسه مراجعه مي کند و درخواست اطاق مي نمايد. 🌼او در جواب مي گويد: اينجا مدرسه است و تنها به طلاّب علوم دينيّه حجره مي دهيم. 🌼آن شخص مي گويد: که اين را مي دانم ولي در عين حال از شما اطاق مي خواهم که چند روزي در آنجا بمانم. متصدّي مدرسه ناخودآگاه دستور مي دهد که به او اطاقي بدهند تا او در رفاه باشد. آن شخص وارد اطاق مي شود و در را به روي خود مي بندد و با کسي رفت و آمد نمي کند. خادم مدرسه طبق معمول، شبها درِ مدرسه را قفل مي کند 🔅 ولي همه روزه صبح که از خواب برمي خيزد مي بيند در باز است. بالاخره متحيّر مي شود و قضيّه را به متصدّي مدرسه مي گويد. او به خادم مدرسه دستور مي دهد امشب در را قفل کن و کليد را نزد من بياور تا ببينم چه کسي هر شب در را باز مي کند و از مدرسه بيرون مي رود. صبح باز هم مي بيند در مدرسه باز است و کسي از مدرسه بيرون رفته است. 🔅آنها بخاطر آنکه اين اتّفاق از شبي که آن شخص به مدرسه آمده افتاده است به او ظنين مي شوند و متصدّي مدرسه با خود مي گويد حتما در کار او سرّي است ولي موضوع را نزد خود مخفي نگه مي دارد و روزها مي رود نزد آن شخص و به او اظهار علاقه مي کند و از او مي خواهد که لباسهايش را به او بدهد تا آنها را بشويند و با طلاّب رفت و آمد کند، ولي او از همه اينها ابا مي کند و مي گويد من به کسي احتياج ندارم. مدّتي بر اين منوال مي گذرد تا اينکه يک شب مرحوم آقاي حاج شيخ محمّد حسين محلاّتي (جدّ مرحوم آية اللّه حاج شيخ بهاءالدّين محلاّتي) و متصدّي مدرسه را در حجره خود دعوت مي کند و به آنها مي گويد چون عمر من به آخر رسيده قصّه اي دارم براي شما نقل مي کنم و خواهش دارم مرا در محلّ خوبي دفن کنيد. 💐اسم من عبدالغفّار و مشهور به مشهدي جوني اهل خوي و سرباز هستم. من وقتي در ارتش خدمت سربازي را مي گذراندم روزي افسر فرمانده ما که سنّي بود به حضرت فاطمه زهراء (سلام اللّه عليها) جسارت کرد من هم از خود بي خود شدم و چون کنار دست من کاردي بود و من و او تنها بوديم آن کارد را برداشتم و او را کشتم و از خوي فرار کردم و از مرز گذشتم و به کربلا رفتم، مدّتي در آنجا ماندم سپس در نجف اشرف و بعد در کاظمين و سامراء مدّتها بودم. روزي به فکر افتادم که به ايران برگردم و در مشهد کنار قبر مطهّر حضرت عليّ بن موسي الرّضا (عليه السّلام) بقيّه عمر را بمانم. 🔅ولي در راه به شيراز رسيدم و در اين مدرسه اطاقي گرفتم و حالا مشاهده مي کنيد که مدّتي است در اينجا هستم. آخرهاي شب که براي تهجّد بر مي خواستم مي ديدم قفل و در مدرسه براي من باز مي شود 🔅و من در اين مدّت مي رفتم در کنار کوه قبله و نماز صبح را پشت سر حضرت وليّ عصر روحي فداه مي خواندم و من بر اهل اين شهر خيلي متاءسّف بودم که چرا از اين همه جمعيّت فقط پنج نفر براي نماز پشت سر امام زمان (عليه السّلام) حاضر مي شوند. مرحوم حاج شيخ محمّد حسين محلاّتي و متصدّي مدرسه به او مي گويند انشاءاللّه بلا دور است و شما حالا زنده مي مانيد بخصوص که کسالتي هم نداريد. 🌼او در جواب مي گويد: نه غيرممکن است که فرمايش امامم حضرت وليّ عصر (عليه السّلام) صحيح نباشد همين امروز به من فرمودند که تو امشب از دنيا مي روي. بالاخره وصيّتهايش را مي کند ملافه اي روي خودش مي کشد و مي خوابد 🔅و بيش از لحظه اي نمي کشد که از دنيا مي رود. فرداي آن روز مرحوم آقاي حاج شيخ محمّد حسين محلاّتي به علماء شيراز جريان را مي گويد و مرحوم آقاي حاج شيخ مهدي کجوري و خود مرحوم محلاّتي اعلام مي کنند که بايد شهر تعطيل شود و با تجليل فراوان مردم از او تشييع کنند. 🔅بالاخره او را در قبرستان دارالسّلام شيراز، طرف شرقي چهار طاقي دفن مي نمايند و الا ن قبر آن بزرگوار مورد توجّه خواص مردم شيراز است و حتّي از او حاجت مي خواهند و مکرّر علماء و مراجع تقليد مثل مرحوم آية اللّه محلاّتي به زيارت قبر او مي رفتند و مي روند. قبر او در قبرستان شيراز معروف به قبر سرباز يا قبر توپچي است. 🍃🌸🌹🍃🌸🌹🍃🌸🌹🍃 ⬇️⬇️ https://eitaa.com/joinchat/2182676614C2c2ec1c207
گفتم مادر! گفت جانم💚 گفتم درد دارم!  گفت : بجانم گفتم خسته ام! گفت: پريشانم💛 گفتم گرسنه ام! گفت: بخور از سهم نانم گفتم كجا بخوابم! گفت: روى چشمانم اما يكبار نگفتم ! مادر! خوبم ،شادم❤️ هميشه از درد گفتم و از رنج💙 جوانی ات رو با بچگی هایم پیر کردم مرا به موی سپیدت ببخش مادر❤️ دستان پر مهرت را بوسه باران میکنم💜 تقدیم به همه مادران سرزمینم💚 مــادر عزیزم روزت مبــارک بـاد💛 ⬇️⬇️ https://eitaa.com/joinchat/2182676614C2c2ec1c207
فـرشته مهربانی ، صداقت ، فداکاری کمرخمیده، دست های پینه بسته ، کسی نیست بجـز!!!!!! پـــــــدرررررر ⬇️⬇️ https://eitaa.com/joinchat/2182676614C2c2ec1c207
🌼منتظران ظهور ✨﷽✨ 🌷‍ عاقبـت بی حــرمتی به والــدین 🌷‍ ✍حاج آقا عالی: مرحوم آقا جمال گلپایگانی، از مراجع صاحب رساله بود و رفیق آقای بروجردی بودند؛ الان نوه هاش در تهران زندگی می کنند؛ زمانی که یک جوان را برای دفن به تخت فولاد آوردند؛ از ایشان خواستند که به آن جوان تلقین کند؛ آقای گلپایگانی چشمانش باز بود مےگفتند: می دیدم برزخ جوان را، به جوان گفتم: بشنو! بفهم! این چیزهایی را که به تو می گویم؛ گفت نمی فهمم چی می گی! بعد دیدم یک شیطانک هایی در اطرافش می رقصند و می خندند، خوشحال هستند که این دم آخر می خواهند او را تو قبر بگذارند و زبانش بسته بست؛ خیلی ناراحت شدم.به هیچ کس چیزی نگفتم ؛ بعد به یک کناری آمدم دیدم، خانمی دارد گریه می کند، فهمیدم که مادرش هست و کنار آن خانم یک آقایی است که او هم گریه می کرد؛ سواال کردم گفتند: آنهاپدر و مادراین جوان هستند. پدرش را کنار کشیدم و قضیه را برایش تعریف کردم، گفتم: پسرتون توی زندگی خود گیر و مشکلی داشته با شما؟ پدر جوان گفت: پسر ما! خیلی خوب بود. اهل نماز بود و متدین اهل محراب و منبر و مطالعه بود، ولی چون خیلی از چیزها را یاد گرفته بود مغروربود. لذا زمانی که میخواستم در مورد مسائل دینی اظهارنظر کنم به من می گفت: تو حرف نزن! چون سواد نداری! من با گفتن این حرف ها دو سه مرتبه دلم شکست. از اینکه توی جمع به من که پدرش بودم می گفت: توحرف نزن چون سواد نداری ومن ازش خیلی به دلم ماند. آقای گلپایگانی گفت: الان وقت این حرف ها نیست ازش راضی باشید و به زبان خود نیز جاری کنید ازش راضی هستید. زمانی که پدر جوان راضی شد، جوان را داخل قبر نهادند و روی آن را می پوشاندند. آقای گلپایگانی گفتند صبر کنید و خودشون وارد قبر شدند و تلقین آخر رو کردند؛ باز برزخ جوان را دید که یک لبخند زد و جوان گفت : می فهمم و آن شیطانک ها دیگر دورش نبودند، زمانی که روی قبر را پوشاندند، دیدم امیر المومنین تشریف آودرند و فرمودند: از این به بعدش با من، آقای گلپایگانی گفتند: این صحنه هایی بود که من با چشم خود دیدم؛ جوان متدین اخر عمر ولی گیر داشت. برادران و خواهران بزرگوار اگر پدر و مادر تان در قید حیات اند قدر بدونید و آنهایی که از دنیا رفتند؛ اگر کسی پیرمرده و پدر و مادرش خیلی سال قبل از دنیا رفته؛ پدرومادر تا ابد پدرو مادر هستند؛ فرقی نمی کند؛ بزرگان گفته اند: «اگر در زندگی کارتان گیر کرده و مشکلی برایتان پیش امده و خبر ندارید که از کجا دارید می خورید!! یا اگر کسی مبتلای به گناهی هست؛ بعضی ها عادت به گناهی دارند و نمی توانند آن گناه رو کناربگذارند؛ به مدت چهل عصر پنجشنبه که همان (شب جمعه) برسر قبر اولیای خدا و یا پدرو مادر عالم و امام زاده ای هست، چهل شب بروند سر قبر او و فاتحه ای نثارشان بکنند و دعا و سوره ی یاسین بخوانند، تا از اون طرف برایشان دعا بکنند و گره باز شود، کسانی بوده اند که در زندگی شان گره کوری بوده که باز شده مخصوصا" پدر و مادر؛که در روایت آمده که حتما" دعا بکنید و تا آنها آمین بگویند دوستان هر چقد میتونین نشر بدین 🍃🌸🌹🍃🌸🌹🍃🌸🌹🍃 ⬇️⬇️ https://eitaa.com/joinchat/2182676614C2c2ec1c207
12.14M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
⭕️ داستانی تکان دهنده از متحول شدن یک جنایتکار! با عنایت ویژه حضرت زهرا سلام الله علیها ‌‌‌‌ ⬇️⬇️ https://eitaa.com/joinchat/2182676614C2c2ec1c207
✳️منتظران ظهور‍ 💠‍‍یا فاطمــہ الـزهــــرا ⇜بانو چادرے ڪہ شدے ⇜مرامت هم چادرے باشد ⇜چادر ڪہ گذاشتے ⇜وظایفت بیشتر مے شود ⇜گرچہ من مے گویم عشق است ⇜و خبرے از وظیفہ نیست ⇦چشم هایت بانو? ⇦حواست باشد.. ⇦صدایت بانو? ⇦حواست باشد ⇦قدم هایت... ⇦مبادا رفتارت چادرے نباشد ❁آخر همیشہ مے گویم چادرڪہ سر ڪردے ❁یڪ چادر ظاهرے بر سرت هست ❁و یڪ چادر باطنے بر دلت.. حواست باشد بانو.. ◥چادرے ڪہ در دستان توست امانت زهراست◣ ☜مبادا روز قیامت ☜چادر را ازما بگیرند و ☜بگویند...لیاقتش را نداشتے... ☜بانو حواست باشد... ☜چادر حرمت دارد☞ ✿°°✿یڪ آرزو دارم نگو محال است ڪہ دلم سخت مے شڪند آرزو دارم فرداے قیامت زهرا(س) چادر را با دستان خود سرم ڪند بگوید مال تو... چادر سخت بہ تو مے آید... آرزو است دیگر.... من بندہ ے پر توقع خدا.... ببخش مرا زهرا جان... °°✿°° . ❤️کپی مطالب با ذکر صلوات آزاد است❤️ 🍃🌸🌹🍃🌸🌹🍃🌸🌹🍃 ⬇️⬇️ https://eitaa.com/joinchat/2182676614C2c2ec1c207
47.97M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🥀🎼 عمو قاسم 🎼🥀 📹 عموقاسم ، نماهنگی آغشته به اشک چشمان کودکان معصوم در فراق عموی شهیدشان ❤️ شاهکار گروه سرود ضحی را ببینید❤️ سرباز واقعی ⬇️⬇️ https://eitaa.com/joinchat/2182676614C2c2ec1c207
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📹 جزئیات حادثه کرمان از زبان رضا فلاح مدیر عامل هلال احمر استان کرمان ⬇️⬇️ https://eitaa.com/joinchat/2182676614C2c2ec1c207