توی خط مقدم کارها گره خورده بود، خیلی از بچه ها پرپر شده بودند، خیلی مجروح شده بودند.
حاج حسین خرازی بی قرار بود اما به رو نمی آورد. خیلی ها داشتند باور میکردند اینجا آخرشه. یه وضعی شده بود عجیب.
توی این گیر و دار حاجی اومد بیسم چی را صدا زد و گفت: هر جور شده با بی سیم، محمدرضا تورجی زاده را پیدا کن.
خلاصه تورجی زاده را پیدا کردند. حاجی بیسم را گرفت و با حالت بغض و گریه از پشت بیسیم گفت: تورجی زاده چند خط روضه حضرت زهرا برام بخون. تورجی زاده فقط یک بیت زمزمه کرد که دیدم حاجی از هوش رفت!
خدا میدونه نفهمیدیم چی شد، وقتی به خودمون اومدیم دیدیم بچه ها دارند تکبیر میگویند. خط را گرفته بودند. عراقی ها را تار و مار کرده بودند. با توسل به حضرت زهرا(س) گره کار باز شده بود.
#شهید_محمد_رضا_تورجی_زاده
تا جایی که ازش برمیآمد و قانون اجازه میداد، گره از کار مردم باز میکرد. خیلی هم میآمدند پیشش. هر جا هم که میرفتیم، دورهاش میکردند؛ حرفشان را میزدند و مشکلشان را میگفتند. صیاد هم با حوصله گوش میکرد. گاهی هم یادداشت میکرد. شمارهی تلفن میداد که تماس بگیرند.
#شهید_صیاد_شیرازی
📌 درسی از شهید باکری درباره قدرشناسی از نعمت ها
🔹️ محل استقرار بهداری و درمانگاه لشکر در سمت راست ورودی پادگان، نزدیک چادر فرماندهی بود.
◇ در چادر بودم که آقا مهدی درجلو چادر تدارکات بهداری مرا صدا کرد.
◇ یک گونی را با یک دست گرفته بود و تکه نانی از داخل آن برداشت، تا آخر قضیه را خواندم.
◇ سلام کردم، جواب سلامم را داد و تکه نانی را ا به من نشان داد و گفت: برادر رحمان! این نان را می شود خورد؟!
◇ گفتم: بله، آقا مهدی می شود.
◇ دوباره تکه نان دیگری را از داخل گونی بیرون آورد و گفت: این را چطور؟ آیا این را هم می شود استفاده کرد؟
◇ من سرم را پایین انداختم. چه جوابی می توانستم بدهم؟
◇ آقا مهدی ادامه داد و گفت: الله بنده سی... پس چرا کفران نعمت می کنید؟
◇ آیا هیچ می دانید که این نانها با چه مصیبتی از پشت جبهه به اینجا می رسد؟
◇ هیچ می دانید که هزینه رسیدن هر نان از پشت جبهه به اینجا حداقل ده تومان است؟ چه جوابی دارید که به خدا بدهید؟
◇ بدون آنکه چیز دیگری بگوید سرش را به زیر انداخت و از چادر تدارکات دور شد و مرا با وجدان بیدار شده ام تنها گذاشت.
◇منبع: کتاب «خداحافظ سردار»
#شهید_مهدی_باکری
#دفاع_مقدس
چشمش آسیب دیده بود و دکترها میگفتند: بیناییاش رو از دست داده...
میگفتند دیگه نمیشه کاری کرد و جراحی هم بیفایده است.
محمد اصرار میکرد که شما عمل کنید و کاری به نتیجهاش نداشته باشید.
به دکترها میگفت: فقط با ذکر یا زهـرا (س) عمل رو شروع کنید.
بعد از عمل دکترها از نتیجه جراحی حیرت زده شدند.
عمل جراحی موفقیت آمیز بود! فقط با رمز "یازَهرا سلاماللهعلیها"
#شهید_محمد_اسلامینسب
6.86M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎬 کلیپ : چرا خدا از ما تقوا می خواهد؟
👤 #حجت_الاسلام_والمسلمین_پناهیان
#امام_زمان
سخنرانی های عالی و
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🛑🎥دل آدم اگر زنگ بزنه شما دوایی دارید؟!
👤 #مرحوم_آیت_الله_مجتهدی_تهرانی_ره :
#امام_زمان
سخنرانی های عالی و رفیعی 👇
8.48M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📜سلوک حسینی : سلام بعد از نوشیدن آب
✅ دو حدیث معتبر و حکمت سلام به امام حسین(علیه السلام) بعد از نوشیدن آب
🎙 سخنران:حجة الاسلام محمد رضا #هاشمی
#امام_زمان
سخنرانی های عالی و رفیعی
🌷 #هر_روز_با_شهدا_🌷
#اذان_سيصد_نفرى!
🌷در عمليات والفجر هشت وقتى دشمن را در پايگاه موشكى به محاصره در آورديم، حجم آتش توپخانهى دشمن به روى ما زياد شد. از طرفى هم آنهايى كه در محاصره به سر میبردند با حمايتى كه آتش توپخانه از آنها میکرد، پررو شده بودند! بچههاى ما ـ گردان سيف الله ـ به خاطر اينكه به بعثىها بفهمانند كه از آتش تهيه آنها هراسى ندارند؛ دسته جمعى....
🌷دسته جمعی به بالاى خاكريز میرفتند و با صداى بلند اذان میگفتند. وقتى صداى سيصد نفر در بالاى خاكريز بلند میشد، عراقیها مثل موش به داخل سوراخهاى سنگر میخزيدند. اينجا بود كه ما فهميدم تنها چيزى كه ما را میتواند در مقابل دشمن حفظ كند ذكر خدا و معنويات است.
#راوی: رزمنده دلاور سيد مجيد كريمى فارسى
#شهدا_را_ياد_كنيم_با_ذكر_صلوات
#امام_زمان
سخنرانی های عالی و رفیعی