eitaa logo
کانال مداحی و صوتهای مذهبی
126 دنبال‌کننده
5.6هزار عکس
17.3هزار ویدیو
59 فایل
کانال امام حسین کتاب صوتی #شنود کتاب صوتی #آنسوی_مرگ کلیپ های #مذهبی و #خاص کپی حلال 🍃 التماس دعا🦋
مشاهده در ایتا
دانلود
کربلای معلی_۲۰۲۳_۰۷_۲۷_۱۰_۰۱_۴۵_۸۲۶.mp3
23.08M
نیزه میرفت و برمیگشت 🎙 🖤 «لبیک یاحسین» ✍️ جهاد تبیین به عشق سید الشهدا🙏
کربلای معلی_۲۰۲۳_۰۷_۲۷_۱۰_۳۱_۳۱_۰۶۱.mp3
7.09M
شام غریبان شد ماتم فراوان شد 🎙 🖤 «لبیک یاحسین» ✍️ جهاد تبیین به عشق سید
کربلای معلی_۲۰۲۳_۰۷_۲۷_۱۱_۰۰_۵۲_۳۵۵.mp3
5.41M
قتلگاه اشک و اه 🎙 🖤 «لبیک یاحسین» ✍️ جهاد تبیین به عشق سید الشهدا🙏
کربلای معلی_۲۰۲۳_۰۷_۲۷_۱۱_۱۲_۰۶_۸۵۶.mp3
6.13M
چقدر نیزه به پایت افتاده 🎙 🖤 «لبیک یاحسین» ✍️ جهاد تبیین به عشق سید الشهدا🙏 🎙
کربلای معلی_۲۰۲۳_۰۷_۳۱_۲۲_۱۷_۴۱_۱۸۷.mp3
2.99M
دلم افتاده در دام اباعبدالله 🎙 «لبیک یاحسین» ✍️ جهاد تبیین به عشق سید الشهدا🙏
کربلای معلی_۲۰۲۳_۰۸_۰۱_۰۶_۳۹_۰۲_۸۳۶.mp3
2.7M
سلام ای قرار دل بی قرارم 🎙 «لبیک یاحسین» ✍️ جهاد تبیین به عشق سید
کربلای معلی_۲۰۲۳_۰۷_۲۷_۰۹_۵۸_۱۹_۷۱۱.mp3
11.65M
یک لحظه تو خیمه گام یک لحظه تو قتلگام 🎙 🖤 «لبیک یاحسین» ✍️ جهاد تبیین به عشق سید الشهدا🙏 🎙
کربلای معلی_۲۰۲۳_۰۷_۲۷_۱۰_۰۱_۴۵_۸۲۶.mp3
23.08M
نیزه میرفت و برمیگشت 🎙 🖤 «لبیک یاحسین» ✍️ جهاد تبیین به عشق سید الشهدا🙏
داشتن دوست خوب، غم را از بين نمی‌برد، اما كمک می‌کند محكم سرپا باشيم، درست مثل چتر خوب كه باران را متوقف نمی‌کند، اما كمک می‌كند راحت زير باران قدم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
من میخوام مسیحی بشم !!! استاد ‌‌‌‌‌🔸جدید‌ ترین‌ فایل‌ های‌ صوتی‌ و تصویری‌ استاد‌ مهدی‌
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
یا مهــــــــدی ☘ ✨دیدار یار غایب دانی چه ذوق دارد 🌨 ابری که دربیابان بر تشنه ای ببارد ✨ بی حاصلست یارا اوقات زندگانی 🌼 الا دمی که یاری با همدمی برآرد 🤲 🌼🍃 🌷 اَللّهُــمَّ عَجـِّـل لِوَلیِّــکَ الفَــــرَج 🌷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
چند ثانیه از بهشت😍 یکی از فراوان ترین آبشارهای استان لرستان 📍ابشار بیشه
🌺الهی صبح امروزت زغم دور 🍃دلت ازحسرت هر بیش و کم دور 🌺خدا یارت، نگهدارت، به هرجا 🍃از اقبالت، دو چشم پر زِ نَم دور 🌺نصیبت حال خوش، شادی و لبخند 🍃لبت از ناله های دم به دم دور ✨ روز زیباتون بخیر
rafiei-9.mp3
3.51M
🎬شهیدی که نمی توانست وارد بهشت شود... 🎙حجت الاسلام سخنرانی های برتر
🌷"بسم رب شهدا و صدیقین"🌷 سَلٰامْ بر آنانی که اَوَلْ از ســیم خاردار نَـفْسـْ گُذَشْتَنْـ و بَـعْد از سیم خار دار دشْمَنــــْ🥀 ... ✋💔 یه سلام از راه دور به حضرت عشق...❤️ به نیابت از اَلسَّلامُ عَلَی الْحُسَیْنِ وَعَلی عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ وَعَلی اَوْلادِ الْحُسَیْنِ وَعَلی اَصْحابِ الْحُسَیْن
یک بار من به همراه فرماندهان حسین خرازی، احمد کاظمی، مهدی زین‌الدین، حسن باقری، مجید بقایی، مهدی باکری و محمدرضا ابوشهاب؛ با ماشین در مسیر کرمانشاه در حال حرکت بودیم. در گوشه‌ای از جاده برای خواندن نماز و خوردن غذا ایستادیم. نماز خواندیم و غذای‌مان را خوردیم. بعد از خوردن کباب، حسین خرازی رو به ما کرد و گفت: «آقایان لطفاً دُنگ‌شان را بدهند». از همه ما پول گرفت. حسین خرازی بعد از پرداخت هزینه ناهار، رو به ما کرد و گفت: «امروز غذای پادگان چلو خورش با پلو عدس است و من به عنوان فرمانده اجازه ندارم از پول بیت‌المال کباب بخورم، برای همین دُنگ‌هایتان را گرفتم»
🌷 🌷 ❣شهیدی که منافقین چشمهایش را درآوردند و گوش‌هایش را بریدند و بعد شهیدش کردند... دفعه آخر که به مرخصی آمد دیدم خیلی فرق کرده و حالت معنوی خاصی پیدا کرده. وقتی بغلش کردم با خودم گفتم برای آخرین بار است که می بینمش. به سید مهدی گفتم «مادر مگر جنگ تمام نشده و امام قطعنامه را امضا نکردند؟» گفت «مگر امام نفرمودند من جام زهر را نوشیدم، من باید دوباره برگردم.» گفتم «برو و مواظب خودت باش!» با اینکه خودش می دانست بر نمیگردد گفت «این دفعه که برگردم تحصیلاتم را ادامه می دهم به خاطر شما!» 🔸مادر این شهید, نحوه شهادت فرزندش توسط منافقین در عملیات مرصاد را این‌چنین بیان می‌کند: سید مهدی در گردان مسلم لشکر 27 و در منطقه اسلام آباد غرب بود که به شهادت می رسد. منافقین سفّاک چشم هایش را در آورده بودند, گوشهایش را بریده بودند و آنقدر به فکش ضربه زنده بودند تا فکش خرد شده بود و پوستش را کنده بودند و بدنش را سوزانده بودند.زمانی که پیکرش را برای ما آوردند اجازه ندادند او را ببینم ولی بعدا فیلم پیکرش را دیدم.
روزهایی که از محل کار به خانه می آمد با همه ی خستگی سعی می کرد با لبخندی بر لب وارد شود. در حالی که چشمانش از فرط بی خوابی و خستگی سرخ شده بود، اما همچنان گرم و صمیمی صحبت می کرد. بعد شروع به احوال پرسی و خنده می کرد. فضای بیرون را کاملا از یاد می برد.