eitaa logo
مسجدامام حسن مجتبی (ع) محمدیه نایین
145 دنبال‌کننده
4.4هزار عکس
2.2هزار ویدیو
21 فایل
امام حسین (ع) می فرمایند: اهل مسجد زائران خدایند و بر صاحب خانه است که به زائرش هدیه دهد. 🚩کانال رسمی 🕌محله محمدیه،مسجد امام حسن مجتبی (ع) انعکاس فعالیت های مسجدامام حسن مجتبی(ع) 🏛 پایگاه بسیج المهدی(عج)
مشاهده در ایتا
دانلود
♦️‌ ❤️ 🔹‌ دیدن روی تو چشم دگری می خواهد. منظر حسن تو صاحب نظری می خواهد.. 🔹‌ باید از هر دو جهان بی خبرش گردانند هر که از کویِ وصالت خبری می خواهد. @emamhsanmohammadyehmasjed👈
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هدایت شده از ساباط نایین
با سلام نیازمند کارگر تمیز برای نانوایی شیخ زین الدین هستیم کسی بود با این شماره تماس بگیره 09136006682حقوق توافقی یا بستگی به مهارت شخص داره به کانال بپیوندید👇👇 ━═━⊰❀🌸❀⊱━═━ @sabatnaein
هدایت شده از ساباط نایین
توزیع شکر تنظیم بازاردرشهرستان نایین 👈زمان ;سه شنبه اول آبان ماه ساعت۱۶ 🔗آیدی کانال ساباط نایین در ایتا👇 @sabatnaein🚩
▫️مَنْ یُعْطِ بِالْیَدِ الْقَصِیرَةِ یُعْطَ بِالْیَدِ الطَّوِیلَةِ 🟤کسى که با دست کوتاه ببخشد با دست بلند به او بخشیده مى شود ✍ «معناى این کلام این است که آنچه انسان از اموال خود در راه خیر و نیکى انفاق مى کند هرچند کم باشد خدا پاداش او را بسیار مى دهد و منظور از دو دست (دست کوتاه و بلند) در اینجا دو نعمت است که امام(علیه السلام) میان نعمت پروردگار و نعمت انسان را با کوتاهى و بلندى فرق گذاشته است; نعمت و بخشش از سوى بنده را کوتاه و آنچه را از ناحیه خداوند است بلند شمرده است و این بدان جهت است که نعمت خدا همواره چندین برابر نعمت مخلوق است، زیرا نعمت هاى الهى اصل و اساس تمام نعمت هاست; تمام نعمت ها به او باز مى گردد و از سوى او سرچشمه گرفته مى شود (حتى نعمتى که انسان آن را به دیگرى مى بخشد آن هم از سوى خداست و با توفیق الهى بذل و بخشش مى شود 📘 @emamhsanmohammadyehmasjed
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هدایت شده از ساباط نایین
🔻چهلم 🔰مرحومه مغفوره بتول جهرمی محمدی @sabatnaein 🏴 جهت شادی روحش فاتحه مع الصلوات
روی شانه های خود چه چیزهایی حمل می کنید؟ 🟡 کشاورز فقیری برغاله‌ای را از شهر خرید. همانطور که با بزغاله به سمت روستای خود باز می‌گشت، تعدادی از اوباش شهر فکر کردند که اگر بتوانند بزغاله آن فرد را بگیرند می‌توانند برای خود جشن بگیرند و از خوردن گوشت تازه آن بزغاله لذت ببرند. اما چگونه می‌توانند این کار را عملی کنند؟ مرد روستایی قوی و درشت هیکل بود و این اوباش ضعیف نمی‌توانستند و نمی‌خواستند که به صورت فیزیکی درگیر شوند. برای همین فکر کردند و تصمیم گرفتند که از یک حقه استفاده کنند. وقتی مرد روستایی داشت شهر را ترک می‌کرد یکی از آن اوباش جلوی او آمد و گفت: «سلام، صبح بخیر» و مرد روستایی هم در پاسخ به وی سلام کرد. بعد آن ولگرد به بالا نگاه کرد و گفت: «چرا این سگ را بر روی شانه‌هایت حمل می‌کنی؟» مرد روستایی خندید و گفت: «دیوانه شده‌ای؟ این سگ نیست! این یک بز است.» ولگرد گفت: «نه اشتباه می‌کنی، این یک سگ است و اگر با این حیوان بر روی دوش وارد روستا شوی مردم فکر می‌کنند که دیوانه شده‌ای.» مرد روستایی به حرف‌های آن ولگرد خندید و به راه خود ادامه داد. در راه برای اطمینان خود، پاهای بز را لمس کرد و خیالش راحت شد که حیوان روی دوشش بزغاله است. در پیچ بعدی اوباش دوم وارد عمل شد و دوباره سخنان دوست اوباش خود را تکرار کرد. مرد روستایی خندید و گفت: «آقا این بزغاله است و نه یک سگ.» ولگرد گفت: «چه کسی به تو گفته است که این بزغاله است؟ به نظر می‌رسد کسی سر تو کلاه گذاشته باشد. این یک بز است؟» و به راهش ادامه داد. روستایی بز را از دوشش پایین آورد تا ببیند موضوع چیست؟ اما آن قطعاً یک بز بود. فهمید هر دو نفر اشتباه می‌کردند اما ترسی در وجودش افتاد که شاید دچار توهم شده است. آن مرد همانطور که داشت به سمت روستای خود برمی‌گشت نفر سوم را دید که گفت: «سلام، این سگ را از کجا خریده‌ای؟» مرد روستایی دیگر شهامت نداشت تا بگوید که این یک بز است. برای همین گفت: «آن را از شهر خریده‌ام.» مرد روستایی پس از جدا شدن از نفر سوم، ترسی وجودش را گرفته بود. با خود فکر کرد که شاید بهتر باشد این حیوان را با خود به روستا نبرد چرا که شاید مورد سرزنش قرار بگیرد. اما از طرفی برای خرید آن حیوان پول داده بود. در همین زمان که دودل بود، اوباش چهارم از راه رسید و به مرد روستایی گفت: «عجیب است! من تا به حال کسی را ندیده‌ام که سگ را بر روی دوش خود حمل کند. نکند فکر می‌کنی که این یک بز است؟» مرد روستایی دیگر واقعاً نمی‌دانست که این حیوان بز است و یا یک سگ. برای همین ترجیح داد خود را از شر آن حیوان خلاص کند. اطراف را نگاه کرد و دید کسی نیست. بز را که فکر می‌کرد دیگر سگ است آنجا رها کرد و به روستا برگشت. ترجیح داد از پول خود بگذرد تا اینکه اهالی روستا او را دیوانه خطاب کنند. با این حقه اوباش‌ها توانستند بز را به راحتی و بدون هیچ گونه درگیری تصاحب کنند. شما روی شانه‌های خود چه چیزهایی حمل می‌کنید؟ آیا به آنها باور دارید؟ چگونه به آن باور رسیده‌اید؟ @emamhsanmohammadyehmasjed
نگذارید گوش هایتان گواه چیزی باشد که چشم هایتان ندیده.... نگذارید زبانتان چیزی را بگویند که قلبتان باور نکرده.... صادقانه زندگی کنید ما موجودات خاکی نیستیم که به بهشت میرویم،ما موجودات بهشتی هستیم که از خاک سر بر آورده ایم @emamhsanmohammadyehmasjed
📣قابل توجه همشهریان گرامی 🩺برنامه حضور پزشکان متخصص 🗓 سه‌شنبه اول آبان ماه 🏨 پلی کلینیک تخصصی مادر 🔰رزرو نوبت ساعت ۸ صبح از طریق سامانه تلفنی کلینیک ☎️۳۳۰۳۳۷۷۰ @emamhsanmohammadyehmasjed
📣 ما در این درگاه دنبال مقامی نیستیم ما پی چیزی به غیر از این غلامی نیستیم با تو ما را می شناسند ای کریم مهربان بی تو ما نزد کسی اصلا گرامی نیستیم ما کبوترهای جلد کنج باب القبله ایم خاک درگاهیم ما، دنبال بامی نیستیم شبتون حسینی💚🌙 @emamhsanmohammadyehmasjed