🔺️مراسم هفتگی🔺️
◾️جلسه قرائت جزخوانی قرآن کریم
🕌جمعه شبهاساعت20:30به نیت سلامتی و فرج امام زمان عج در مسجد امام حسن مجتبی (ع) محله کرامت محمدیه برگزارمی گردد.
#رسانه_فرهنگی_مذهبی_مسجد_امام_حسن_مجتبی_
@emamhsanmohammadyehmasjed
25.65M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
مراسم دعای ندبه
۱۴۰۳/۰۸/۰۴
مسجد امام حسن مجتبی علیه السلام محمدیه
https://eitaa.com/emamhsanmohammadyehmasjed
مراسم دعای ندبه
۱۴۰۳/۰۸/۰۴
مسجد امام حسن مجتبی علیه السلام
https://eitaa.com/emamhsanmohammadyehmasjed
.
| معجزه ها در همین نزدیکی
همیشه اولین ها معروف ترین ها نیستند، گاهی همین اولین بودن یعنی گمنامی بیشتر...✨
شبیه علیرضا که جزو اولین شهدای مدافع حرم بود؛ آن روزهایی که حتی نام «مدافع حرم» برای ما کلمهای ناآشنا بود علیرضای بیست و چند ساله آرام و بی سر و صدا پی انجام وظیفه رفت و به شهادت رسید🩸
تا قبل از این چند باری هم به سوریه رفته بود اما انگار قسمتش جای دیگری بود...
آخرین سفر، علیرضا مهمان حضرت ارباب ارواحنافداه بود و همانجا هم در عراق به شهادت رسید🕊
پای دل پدر شهید که مینشینیم، حرفهای زیادی برای گفتن و شنیدن دارد..🥀
پدر شهید که خود رزمنده دفاع مقدس است از پسرش میگوید و زیارت خاصی که با هم به کربلا داشتند و البته شهادت نامهای که انگار جایی نزدیک بین الحرمین امضا شده بود🌤
حاج حسین از روزهای بعد از رفتن علیرضا هم میگوید؛ از بیقراری ها و دلتنگی هایش...🌿
از حس غریب جاماندن؛
آن هم جاماندن از پسری که بزرگ شدنش را روبروی چشمان خود دیده است.
در همین حال و هوای آشفتگی ها و بی قراری هاست که دعوت به یک دیدار خصوصی میشود💌
مثل همیشه آقا حواسشان هست!
در همان دیدار خصوصی با حضرت آقا بود که بعد از اقامه نماز ظهر و عصر، حاج حسین پیش آقا رفته بود و ایشان گفته بودند «شما چقدر جوان هستید، حتما با پسرتان رفیق های خوبی برای هم بودید!»🥺
جملات آقا تلنگری برای گفتن ناگفتههای دل حاج حسین بود...
گفتن از حس جاماندنی که قدمتش از زمان رفاقت های دفاع مقدس بوده و این روزها شهادت علیرضا آن را پررنگ تر کرده است❤️🩹
به اینجا که میرسد آقا رو به حاج حسین و تعدادی دیگر از خانواده های شهدا میکنند و میگویند: «این صبر و تحملی که شما می کنید اجر و پاداشتان کمتر از شهادت نیست 🌙»
🍃و گاهی معجزه ها همینقدر نزدیکند...
به نزدیکی کلمات و نگاه هایی که حاج حسین در آن دیدار خاصِ فراموش نشدنی دیده و شنیده بود.
حاج حسین خودش میگفت که:
«تا قبل از دیدار با مقام معظم رهبری بسیار بیقرار بودم و دوری از علی برایم خیلی سخت بود اما بعد از صحبت های آقا آرام شدم»
#آرمان_ما
#شهید_علیرضا_مشجری
@emamhsanmohammadyehmasjed
481.4K حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌸برخاتم اوصیاء، مهدی صلوات
🌿 بر صاحب عصر ما، مهدی صلوات
🌸خواهی که خداوند بهشتت ببرد
🌿بفرست تو بر حضرت مهدی صلوات
✨اللّهم صلّ عَلىٰ مُحمّد و آل مُحمّد و عَجّل فَرجَهم✨
#رسانه_فرهنگی_مذهبی_مسجد_امام_حسن_مجتبی_
@emamhsanmohammadyehmasjed
هدایت شده از ساباط نایین
۞﴾﷽﴿۞
🔻تشییع
🔰مرحومه مغفوره صغری شهریاری محمدی
همسر مرحوم مصیب حسن زاده
تشیع ساعت ۱۶ از حسینیه عاشورکاه بسمت بهشت رضوان محمدیه تشیع میگردد.
جهت شادی روحش فاتحه مع الصلوات
به کانال #ساباط_نایین بپیوندید👇👇
━═━⊰❀🌸❀⊱━═━
@sabatnaein
🔻تشییع و ترحیم
🔰مرحومه مغفوره حاجیه خانم زهرا کاوندلی
@emamhsanmohammadyehmasjed🏴
جهت شادی روحش فاتحه مع الصلوات
🔻سوم و هفت
🔰مرحومه مغفوره صغری شهریاری محمدی
@emamhsanmohammadyehmasjed🏴
جهت شادی روحش فاتحه مع الصلوات
23.67M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
۞﴾﷽﴿۞
🔺️مراسم هفتگی🔺️
◾️جلسه قرائت جزخوانی قرآن کریم امشب
🕌به نیت سلامتی و فرج امام زمان عج در مسجد امام حسن مجتبی (ع) محله کرامت محمدیه برگزار گردید.
#رسانه_فرهنگی_مذهبی_مسجد_امام_حسن_مجتبی_
@emamhsanmohammadyehmasjed
#داستان
روزی بود و روزگاری بود، پیرمرد كشاورزی بود كه در نزدیكی ده خودش «بنچه»ای داشت و هندوانهاش زیاد بود ولی از یك بابت خیلی ناراحت بود، یك روباه مكار شب كه میشد به طرف «بنچه» (جالیز) راه میافتاد و در چشم به هم زدنی مقدار زیادی از خربزه و هندوانههای رسیده و «كغ» ( كال) را خرد میكرد و همه «بیاچها» ( بوته ) را میكند، پیرمرد هر كاری كرد كه روباه را بگیرد مثل اینكه او میفهمید و به تله نمیافتاد.
پیرمرد سر راه یك چاه كند و روی آن را با ساقه و برگ نازك علف پوشاند ولی روباه از این حیله پیرمرد باخبر شد. پیرمرد ناچار آرد آورد و خمیری درست كرد و توی آن زهر ریخت و سر راه روباه گذاشت، ولی روباه مكار همین كه خمیر را بو كشید فهمید كه زهر دارد و آن را نخورد.
عاقبت پیرمرد با یك نفر مشورت كرد و او به پیرمرد گفت كه سر راه روباه تلهای در زمین كار بگذارد و به زمین، میخ كند و یك تكه گوشت سالم و نازك هم بغل آن بگذارد تا روباه در تله بیفتد، پیرمرد وسایل كار را فراهم كرد و تله را با گوشت سر راه روباه گذاشت، روباه شب كه آمد سراغ «بنچه» سفره آماده و چرب و نرمی دید جلو رفت، بو كشید و نگاه كرد دید عجب غذای لذیذی است ولی از این فكر هم غافل نبود كه ممكن است دامی برایش گذاشته باشند، به همین جهت دم خودش را به طرف اسبابی كه به نظرش خطرناك میآمد نزدیك كرد و عقبعقب رفت كه ناگهان تله دم روباه را گرفت روباه به هر طرف كه زد و هر طرف كه رفت و هر زرنگی كه به خرج داد خلاص نشد كه نشد تا صبح آنقدر تلاش كرد كه خسته و بیحال افتاد.
پیرمرد آمد و گفت: «آقا روباه تو با آن همه مكر و زرنگی چطور شد كه توی تله افتادی؟» روباه گفت: «من كه در تله نیستم بلكه این دم من است كه در تله افتاده، من به این سادگیها در تله نمیافتم!» پیرمرد گفت: «بله دم روباه از زرنگی در تله است».
@emamhsanmohammadyehmasjed
📣قابل توجه همشهریان گرامی
🩺برنامه حضور پزشکان متخصص
🗓 پنجشنبه سوم آبان ماه
🏨 پلی کلینیک تخصصی مادر
🔰🔰رزرو نوبت ساعت ۸ صبح از طریق سامانه تلفنی کلینیک
☎️۳۳۰۳۳۷۷۰☎️
@emamhsanmohammadyehmasjed
62.1K حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
✨بارالها
✨به حق مهربانیت
✨در این شب های عزیز
✨غم ها را از دل
✨همه هموطنانم دور کن
✨به زندگیشون شادی و
✨و آسایش و رفاه عطا کن
✨و دلهاشون را
✨آرامشی خدایی ببخش
✨شبتون خوش یاران همراه
🌛🌒👇
@emamhsanmohammadyehmasjed
🦋حداقل برای☝️نفر ارسال کنید