▪️دسته عزاداری و زنجیر زنی▪️
▪️شهادت حضرت فاطمه زهرا (س)▪️
🎤بانوای گرم:
کربلایی محسن شریفی
کربلایی حامد عبایی
🗓زمان:
پنجشنبه ۱۵ آذر ماه ساعت ۱۴:۳۰
🗺مکان:
از حسینیه حیدری میدان بالا محمدیه
به سمت حسینیه عاشورگاه
#رسانه_فرهنگی_مذهبی_مسجد_امام_حسن_مجتبی_
@emamhsanmohammadyehmasjed
#میهمان_داریم
🌷شهدا می آیند ...
✉️ پیام آورده اند ...
🔺شهرمان نایین مهمان دارد ...
🔹 "#کاروان_اهالی_بهشت"
🌷نایین میزبان پیکرهای شهدای گمنام
🗓چهارشنبه ۱۴ آذرماه ۱۴۰۳
▫️استقبال و تشییع:
ساعت ۸:۳٠ صبح از میـــــــــــدان امام (ره) به طرف آستان مقدس امامزاده سلطان سیدعلی (ع) نایین
@emamhsanmohammadyehmasjed
۞﴾﷽﴿۞
💠مراسم هفتگی
🔺️جلسه جز خوانی قران کریم🔺️
◾️این هفته در◾️
📖مسجد امام صادق (ع)
📅دوشنبه ۱۲ آذرماه
🕖ساعت ۲۰/۳۰
✅️کانون فرهنگی امام جعفر صادق (ع)
#اطلاع_رسانی
@emamhsanmohammadyehmasjed
۞﴾﷽﴿۞
چهارمین سال سوگواره. نمایشواره و دانشنامه
نشانی از آن بی نشان
که عالم نشانه اوست
نمایشی مستند و روایت تصویری از غربت و مظلومیت حضرت حضرت زهرا سلام الله علیها
از دوشنبه ۱۲ آذر به مدت ۸ شب از ساعت ۱۹:۳۰
فلکه کارگاه (آیت الله کاشانی)
@emamhsanmohammadyehmasjed
باطریقلبهربچـــهشیعـــهائ♥️:))
‹قشنگیـآت›
╭━═━⊰🍃🌸🍃⊱━═━╮
@emamhsanmohammadyehmasjed
╰━═━⊰🍃🌸🍃⊱━═━╯
6.51M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
سلام حسین بی کسای عالم
حسینجانم
درسرمنیستبهجزحالوهواےتو وعشق
شادمازاینکههمهحالوهوایمتوشدے…
باز هم توفیق ندارم، از دور سلام♥️ ⃟
🚩 «السَّلاَمُ عَلَيکَ يَا أَبَا عَبدِالله وَ عَلَى الأَروَاحِ الَّتِي حَلَّت بِفِنَائِکَ، عَلَيکَ مِنِّي سَلاَمُ اللهِ أَبَداً مَا بَقِيتُ وَ بَقِيَ اللَّيلُ وَ النَّهَارُ وَ لاَ جَعَلَهُ اللهَ آخِرَ العَهدِ مِنِّي لِزِيَارَتِكُم، اَلسَّلاَمُ عَلَى الحُسَينِ وَ عَلَى عَلِيِّ بنِ الحُسَينِ وَ عَلَى أَولاَدِ الحُسَينِ وَ عَلَى أَصحَابِ الحُسَين.»
زیارتی امام_حسین علیهالسلام
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
╭━═━⊰🍃🌸🍃⊱━═━╮
@emamhsanmohammadyehmasjed
╰━═━⊰🍃🌸🍃⊱━═━╯
1.71M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
⚫️چرا امام زمان رو نمیبینیم؟!
🎤 حاج اقا عالی
امام_زمان
الهمعجللولیکالفرج
╭━═━⊰🍃🌸🍃⊱━═━╮
@emamhsanmohammadyehmasjed
╰━═━⊰🍃🌸🍃⊱━═━╯
مۍگفت:
مندوستدارم
وقتۍشهادتبیاددنبالم
کہشهادتمبیشترازموندنم
برابقیہاثر داشتہباشہ . .
اونجابودکہفهمیدمبعضیا
تومرگوزندگیشوندنبال
عاقبتبہخیرۍبقیہهستن...
حتۍوقتۍکہدیگہتو
ایندنیاۍِفانۍنیستن . . !
برادرشهیدم
شهید_مدافعحرم_محمدرضا_دهقانامیری
علی صورت نهاده بر مزار یار ِتنهایش
الهی بشکند دستی که سیلی زد به زهرایش ..
╭━═━⊰🍃🌸🍃⊱━═━╮
@emamhsanmohammadyehmasjed
╰━═━⊰🍃🌸🍃⊱━═━╯
#داستان
✍ خدا جای حق نشسته
🔹کلاس پنجم بودم که با تعطیلی مدارس، به مغازه مکانیکی میرفتم. صاحب مغازه مرد بسیار بیرحم و خسیسی بود.
🔸دو شاگرد ثابت داشت که من فقط برای آنان چای درست میکردم و صف سنگک میایستادم و کارم فقط آچار و یدکیآوردن برای آنها بود که از من خیلی بزرگتر بودند.
🔹در مکانیکی لژی داشتند و همیشه صبحانه و نهار در آنجا کلهپاچه و کباب میخوردند.
🔸وقتی برای جمعکردن سفرهشان میرفتم، مانده نان سفره را که بوی کباب به آنها خورده بود و گاهی قطرهای چربی کباب بر روی آن ریخته بود را با لذت بسیار میخوردم.
🔹روزی آچار ۶ را اشتباهی خواندم و آچار ۹ را آوردم. صاحب مغازه پیکانی را تعمیر میکرد که رانندهاش خانم بود.
🔸از تکبر و برای خودنمایی پیش آن زن، گوش مرا گرفت و نیم متر از زمین بلندم کرد. زن عصبانی شد تا صاحب مغازه ولم کرد.
🔹آتش وجودم را گرفته بود. بهسرعت به کوچه پشت مغازه رفتم و پشت درخت توت بزرگی نشستم و زار گریه کردم.
🔸آن روز از خدا شاکی شدم. حتی نماز نخواندم و با خود گفتم:
چرا وقتی خدا این همه ظلم را به من دید، بلایی سر این آقا نیاورد؟
🔹گفتم:
خدایا! این چه عدالتی است؟ من که نماز میخوانم، کسی که بینماز است مرا میزند و آزار میدهد و تو هیچ کاری نمیکنی؟
🔸زمان بهشدت گذشت و سی سال از آن ایام بر چشم برهمزدنی سپری شد. همه ماجرا فراموشم شده بود و شکر خدا در زندگی همه چیز داشتم.
🔹روزی برای نیازمندان قربانی کرده بودم و خودم بین خانوادههای نیازمند تقسیم میکردم.
🔸پیرمردی از داخل مغازه بقالی بیرون آمد. گمان کردم برای خودش گوشت میخواهد.
🔹گفت:
در این محل پیرمردی تنها زندگی میکند. اگر امکان دارد سهمی از گوشت ببرید به او بدهید.
🔸آدرس را گرفتم. خانهای چوبی و نیمهویران با درب نیمهباز بود.
🔹صدا کردم، صدایی داخل خانه گفت:
بیا! کسی نیست.
🔸وقتی وارد اتاقی شدم که مخروبه بود پیرمردی را دیدم. خیلی شوکه شدم گویی سالها بود او را میشناختم. بعد از چند سؤال فهمیدم صاحب مغازه است.
🔹گذر زندگی همه چیزش را از او گرفته بود و چنین خاکنشین شده بود.
🔸خودم را معرفی نکردم چون نمیخواستم عذاب وجدانش را بر عذاب خاکنشینیاش اضافه کنم.
🔹با چشمانی گریان و صدایی ملتمسانه و زار به من گفت:
پسرم آذوقهای داشتی مرا از یاد نبر. به خدا چند ماه بود گوشت نخورده بودم که آن روز به بقال گفتم: اگر عید قربان کسی گوشتی قربانی آورد خانه مرا هم نشان بده.
🔸از خانه برگشتم و ساعتی درب خودرو را بستم و به فکر فرورفتم. شرمنده خدا بودم که آن روز چرا نمازم را نخواندم و کارهای خدا را زیر سؤال تیغ نادانیام بردم.
🔹با خود گفتم:
آن روز از خدای خود شاکی شدی و دنبال زندگی صاحب مغازه بودی که چرا مثل او، خدا تو را ثروتمند خلق نکرده است.
🔸اگر خدا آن روز، امروزِ تو و صاحب مغازه را نشانت میداد و میپرسید: میخواهی کدام باشی؟ تو میگفتی: میخواهم خودم باشم.
💢 پس یاد گرفتم همیشه در زندگی حتی در سختیها جای خودم باشم که مرا بهرهای است که نمیدانستم.'
@emamhsanmohammadyehmasjed
📣قابل توجه همشهریان گرامی
🩺برنامه حضور پزشکان متخصص
🗓 سهشنبه ۱۳ آذرماه
🏨 پلی کلینیک تخصصی مادر
🔰🔰رزرو نوبت ساعت ۸ صبح از طریق سامانه تلفنی کلینیک
☎️۳۳۰۳۳۷۷۰☎️
بیماران عزیز پس از رزرو نوبت به کلینیک مادر واقع در بیمارستان (روبه روی فروشگاه فجر) مراجعه نمایند.
@emamhsanmohammadyehmasjed
یادتنرهرفیق!
تواولینبارهداریبندگی
میکنی،ولیخداخیلیوقته
دارهخداییمیکنه!
بهشاعتمادکن:]🌱
@emamhsanmohammadyehmasjed