21.09M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌺قرائت دعای سلامتی امام زمان (عج) و تبریک یلدا و شعر شب نشینی توسط حاج اسماعیل بخشی پدر بزرگوار شهید محمد علی بخشی
در آستانه سی و هشتمین سالگرد شهادت غواصان قهرمان کربلای 4 یاد می کنیم از شهدای قهرمان و شهید والامقام محمد علی بخشی محمدیه با قرائت فاتحه و صلوات
🌹 اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم 🌹
@emamhsanmohammadyehmasjed
📣قابل توجه همشهریان گرامی
🩺برنامه حضور پزشکان متخصص
🗓شنبه اول دیماه
🏨 پلی کلینیک تخصصی مادر
🔰🔰رزرو نوبت ساعت ۸ صبح از طریق سامانه تلفنی کلینیک
☎️۳۳۰۳۳۷۷۰☎️
@emamhsanmohammadyehmasjed
💠 مراسم ولادت با سعادت حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیهاامشب درمحله کرامت محمدیه مسجدامام حسن مجتبی(ع)بانوای گرم کربلایی سعیدجهرمیان برگزارگردید.
#رسانه_فرهنگی_مذهبی_مسجد_امام_حسن_مجتبی_
@emamhsanmohammadyehmasjed
سری اول عکس های یلدای ۱۴۰۳
پارک کوهستانی کلیزه
#رسانه_فرهنگی_مذهبی_مسجد_امام_حسن_مجتبی_
@emamhsanmohammadyehmasjed
سری دوم عکس های یلدای ۱۴۰۳
پارک کوهستانی کلیزه
#رسانه_فرهنگی_مذهبی_مسجد_امام_حسن_مجتبی_
@emamhsanmohammadyehmasjed
زندگیبالاوپایینداره!
مراقبباشوقتیپایینه؛
باخودتمهربونباشی.
بایدصبرداشتهباشی؛
تویپیچوخمشامیدتروازدستندی.
ترسوشک،بخشیازمسیرتن؛
باورداشتهباشوادامهبده.!
🌱
@emamhsanmohammadyehmasjed
باتماموجودگناهکردیم ؛ نهنعمتهایشرا
ازماگرفتونهگناهانمانرافاشکرد .
اگربندگۍاشرامیکردیمچهمیکرد ؟!
- آیتاللهبھجت
#شایدتلنگر
@emamhsanmohammadyehmasjed
🫓 رنگ و بوی نان
👨🦳پیشخدمت آیت الله صدر، آقای ملّا ابراهیم یک روز به من گفت: اوستا اکبر! من یک ده پانزده سالی است که به زیارت آقا امام رضا (ع) نرفتم. ... شما یک چند روزی جای من اینجا باش تا من به زیارت بروم و برگردم. ...
👨🦳روز دومی که آنجا بودم... رفتم از نانوایی محل دو قرص نان بزرگ خریدم و آمدم. به پیچ کوچهٔ حرم که رسیدم، به آقای صدر برخوردم. ایشان عازم صحن شاهعبّاسی حرم بودند تا نماز جماعت را اقامه کنند.
پرسیدند که: این نان مال چه کسی است؟
گفتم: مال شما است.
گفتند: ما نمیتوانیم این نانها را بخوریم؛ مگر خانم به شما بقچه نداد؟
گفتم: نه.
گفتند: پس این نانها را لطفاً زود پس بدهید.
به نانواییبرگشتم و نانها را به شاطر دادم و گفتم: من میروم بقچه بیاورم.
گفت: مگر بقچه با خودت نیاورده بودی؟ ملّا ابراهیم همیشه با خودش بقچه میآورد.
گفتم: نه نیاوردم، به سرعت به منزل آقای صدر رفتم و بقچه را برداشتم و به نانوایی برگشتم. نانهای جدید را گرفتم و تا کردم و در بقچه گذاشتم.
❤️ آقای صدر احتیاط میکردند که بعضی ممکن است نان را ببینند و دلشان بخواهد؛ مثلاً زن حامله، زن بچه شیرده، بزرگ، کوچک، یا هر انسان گرسنهای ممکن است وسط راه نان صاف و برّاق را ببیند و هوس کند.
📚 مصاحبه با اوستا اکبر کمالیان؛ صدر دین، ص٢١٥ - ٢١٧.
#داستانک
·—————··𑁍··—————·
@emamhsanmohammadyehmasjed
💢ﺧﺪﺍﻳﺎ
🍁در این شب زیبا
💢و به یاد ماندنی
🍁ﻫﻤﻴﻦ ﮐﻪ ﺣﺎﻝ
💢ﺩﻭﺳﺘﺎن و عزیزانم
🍁ﺧﻮﺏ باشد ﻭ ﻟﺒﺨﻨﺪ
💢ﺷﻴﺮﻳﻦ ﺑﺮﻟﺒﺸﺎﻥ ﺑﺎﺷﺪ
🍁ﺑﺮﺍﻳﻢ ﮐﺎفیست
💢خدایا
🍁ﺩﺭ همه لحظات ﺁﻧﻬﺎ ﺭﺍ
💢ﺑﻪ ﺁﻏﻮﺵ ﻣﻬﺮﺑﺎﻧﺖ ﻣﻴﺴﭙﺎﺭﻡ
🍁شبتون زیبـا و دلتـون شـاد🍁
🌜🌘👇
@emamhsanmohammadyehmasjed
🦋حداقل برای☝️نفر ارسال کنید