(بزرگ منی چپت گل!😉)
مسابقه گل🌹یا پوچ👊
برای دومین بار در شهرستان نایین
جایزه تیم اول ۱٫۵۰۰٫۰۰۰ میلیون🥇
جایزه تیم دوم ۵۰۰٫۰۰۰ هزار تومان🥈
در قالب گروه های سه نفره3⃣
ورودی برای هر تیم ۱۰۰ هزار تومان💸
«مهلت ثبت نام تا ۲۰ دیماه»
مکان برگزاری مسابقه:
موسسهٔ فرهنگی ورزشی شاهین محمدیه
جهت ثبت نام و سبک اطلاعات بیشتر با
شماره ۰۹۹۳۳۵۷۶۰۴۵ تماس حاصل فرمایید.
•ویژه پسران•
#باشگاه_شاهین_محمدیه
#محله_کرامت_محمدیه
#پایگاه_حمزه_سیدالشهدا_محمدیه
#موسسه_فرهنگی_هنری_سرنا
@emamhsanmohammadyehmasjed
۞﴾﷽﴿۞
یـاامیــرالمـؤمنیـن علـے ابـن ابیـطالــب
#سه_شنبه_هاى_جمكرانى
✅️مراسمات امشب محمدیه
🕌حسینیه عاشورگاه محمدیه ساعت20:00
🕌مسجد عماد الدین ساعت 20:00
🗓 سهشنبه_یازدهم_دیماه_
📿 صد مرتبه «یا اَرْحَمَ الرّاحِمینْ»
◾️۲۹جمادی الثانی ۱۴۴۶
💠 مراسم #توسل_به_حریم_کبریا
#اللﮩـم_عجـل_لولیـڪ_الفـرج
@emamhsanmohammadyehmasjed
💠هر که روی زمین است، دستخوش مرگ و فناست💠
باز از دیار ما به سفر رفت یار ما
ای دل دگر به هیچ نیرزد دیار ما
متأسفانه خبردار شدیم همسری مهربان و مادری فداکار و دلسوز
🌹مادر محترمه حضرت حجت الاسلام والمسلمین#دکتر_موسی_کاظمی 🌹
به دیار حق شتافت
😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭
آرزو میکنیم که وسعت صبر خانواده ی این #مرحومه به اندازه ی دریای غمشان باشد.
در اینجا لازم است از طریق این رسانه از طرف امام جماعت و هیات امنامسجدامام حسن مجتبی(ع)#محمدیه این مصیبت را خدمت خانواده های محترم #موسی_کاظمی تسلیت گفته و آرزوی مغفرت و آمرزش برای آن مرحوم و صبر جزیل برای بستگان وی از درگاه خداوند متعال مسئلت نماییم...
((روحش شادمان و یادش جاودان باد))
#رسانه_فرهنگی_مذهبی_مسجد_امام_حسن_مجتبی_
@emamhsanmohammadyehmasjed
مسجدامام حسن مجتبی (ع) محمدیه نایین
💠هر که روی زمین است، دستخوش مرگ و فناست💠 باز از دیار ما به سفر رفت یار ما ای دل دگر به هیچ نیرزد دیا
🔻تشییع و ترحیم
🔰مرحومه مغفوره فاطمه توسلی نائینی
🆔@emamhsanmohammadyehmasjed
جهت شادی روحش فاتحه مع الصلوات
#ام_کلثوم
اُلگویِفِرِشتِگانِمَعصـوماَستاو
بَرواژِهصَبروعِشقمَفہوماَستاو💔
اَزخُطبِـہآتشیــنِاوپِـیــداشُـد . .
بـانـویِقیـاماُمِڪُلثــومۜ اَستاو🥀
▪️فرا رسیدن سالروز شهادت حضرت ام کلثوم سلام الله علیها بر امام زمان ارواحنا فداه و منتظران حضرتش تسلیت باد 🏴
@emamhsanmohammadyehmasjed
سلام و درود به سردار دلها و عاشقان زیارتش
🥀🥀🥀🥀🥀🥀
آه و واویلا چها شد حامیِ دین خدا
این چه غوغائیست گشته برسرقبرش بپا
وین چه آشوبیست در دالهایِ پاک عاشقان
از دل و جان آمده کرمان و می خواند دعا
مهربان تر از عمو بوده ، برای هر یتیم
بر زبان آن یتیمان بوده ، عمّو جانِ ما
زائرانِ حاج قاسم از ره دور و دراز
گِرد قبرِ باصفایش جمع باشور و نوا
بهر حاجت آمده ، این زائر خونین جگر
ای خدا با دست پُر بر گردد و حاجت روا
سیزدهم از ماه دی شد سالگرد این شهید
او به مقصودش رسید و در ره دینش فدا
آرزوی قلبی ایشان ، شهادت بود و بس
لیک می خوانیم او را جملگی با یک صدا
مالکِ اشتر لقب بگرفته این مَرد دلیر
در شجاعت یکه تازی بود ، در راه خدا
راه ایشان گشته پُر ره رو اگر ، با افتخار
چونکه از سوز دلش کرده دعایی باصفا
اقتدایش بر ابوالفضل رشید راهِ ، عشق
ارباً اربا گشته ایشان دست و بازویش جدا
بس نما ای همسفر پایان بده اشعار خود
خونجگر گشتیم ما ، از رفتنِ بی ادعا
حاج قاسم مَرد ایمان و عمل ، سردار دل
آرزویِ ما همه این است گیرد ، دستِ ما
❣❣❣❣❣❣❣❣❣❣
╭━═━⊰🍃🌸🍃⊱━═
@emamhsanmohammadyehmasjed
╰━═━⊰🍃🌸🍃⊱━═━╯
💠قـاســـم سلیمــانی میــرود!
قـاســـم سلیمــانیِ دیـگری مـی آیـد...
💠
💠💠
💠💠💠
╭━═━⊰🍃🌸🍃⊱━═━╮
@emamhsanmohammadyehmasjed
╰━═━⊰🍃🌸🍃⊱━═━╯
🏴#شهادت_أم_كلثوم
▪️#جمادى_الثانیة_۲۹
♦️در روز ۲۹ جمادی الثانی وفات حضرت أمّ کلثوم علیها السّلام اتفاق افتاد
⬛️ پدرشان مولی الموحدین أمیرالمؤمنین سلام الله علیه و مادر بزرگوارشان حضرت زهراء مرضیة سلام الله علیها است.
أمیرالمؤمنین آن مخدّرة را به عون بن جعفر طیّار تزویج نمودند
آنچه در مورد ازدواج آن حضرت با غیر عون بن جعفر نقل شده از بافته های مخالفین است
آن حضرت در واقعه جانسوز کربلا حضور داشتند و بعد از شهادت امام حسین علیه السّلام در کنار خواهرشان حضرت زینب کبری سلام الله علیها از بانوان و یتیمان محافظت مینمودند.
اشعار ایشان در فراق برادر در کربلا مشهور و جانسوز است.
خطبه آن حضرت در شهر کوفه و مجلس ابن زیاد ، اشعار آن حضرت در قادسیة و قنسرین ، اثر دعای ایشان در سیبور و بعلبك ،کلمات آن حضرت با شمر هنگام ورود به دروازه شام ، مرثیه های ایشان در أربعین و مراجعت به مدینه ، دلالت بر عظمت و شجاعت و صبر آن مخدّرة دارد
▪️سرانجام بعد ۴ ماه از ورود به مدینه با دلی پر از غم و اندوه در مصائب کربلا ، رحلت نموده و در مدینه منورة دفن شدند.
@emamhsanmohammadyehmasjed
@Maddahionlin4_5850373140852509088.mp3
زمان:
حجم:
7.63M
🌺 #میلاد_امام_محمد_باقر(ع)
💐سلام و درود خدا به تو
💐صلوات اهل سما به تو
🎙 میثم_مطیعی
👌فوق زیبا
#رجب
#ماه_رجب
╭━═━⊰🍃🌸🍃⊱━═━╮
@emamhsanmohammadyehmasjed
╰━═━⊰🍃🌸🍃⊱━═━╯
📣قابل توجه همشهریان گرامی
🩺برنامه حضور پزشکان متخصص
🗓 چهارشنبه ۱۲ دیماه
🏨 پلی کلینیک تخصصی مادر
🔰🔰رزرو نوبت ساعت ۸ صبح از طریق سامانه تلفنی کلینیک
☎️۳۳۰۳۳۷۷۰☎️
@emamhsanmohammadyehmasjed
#حکایت
روایتی هست که میگویند:
خواجه شمسالدین محمد؛ شاگرد نانوایی بود. عاشق دختر یکی از اربابان شهر شد. که دختری بود زیبارو بنام شاخ نبات.
در کنار نانوایی مکتبخانه ای قرار داشت که در آنجا قرآن آموزش داده میشد و شمسالدین در اوقات بیکاری پشت در کلاس مینشست و به قرآن خواندن آنان گوش میداد. تا اینکه روزی از شاخ نبات پیغامی شنید که در شهر پخش شد " من از میان خواستگارانم با کسی ازدواج میکنم که بتواند 100 درهم برایم بیاورد!"
100 درهم، پول زیادی بود که از عهده خیلی از مردم آن زمان بر نمیآمد که بتوانند این پول را فراهم کنند.
عده ای از خواستگاران شاخ نبات پشیمان شدند و عده ای دیگر نیز سخت تلاش کردند تا بتوانند این پول را فراهم کنند و او را که دختری زیبا و ثروتمندی بود به همسری گزینند .
در بین خواستگاران خواجه شمسالدین محمد نیز به مسجد محل رفت و با خدای خود عهد بست که اگر این 100 درهم را بتواند فراهم کند 40 شب به مسجد رود و تا صبح نیایش کند.
او کار خود را بیشتر کرد و شبها نیز به مسجد میرفت و راز و نیاز میکرد تا اینکه در شب چهلم توانست 100 درهم را فراهم کند و شب به خانه شاخ نبات رفت و اعلام کرد که توانسته است 100 درهم را فراهم کند و مایل است با شاخ نبات ازدواج کند.
شاخ نبات او را پذیرفت و پذیرایی گرمی از او کرد و اعلام کرد که از این لحظه خواجه شمسالدین شوهر من است.
شمسالدین با شاخ نبات راجع به نذری که با خدای خود کرده بود گفت و از او اجازه خواست تا به مسجد رود و آخرین شب را نیز با راز و نیاز بپردازد تا به عهد خود وفا کرده باشد.
اما شاخ نبات ممانعت کرد. خواجه شمسالدین با ناراحتی از خانه شاخ نبات خارج شد و به سمت مسجد رفت و شب چهلم را در آنجا سپری کرد. سحرگاه که از مسجد باز میگشت چند جوان مست خنجر به دست جلوی او را گرفتند و جامی به او دادند و گفتند بنوش او جواب داد من مرد خدایی هستم که تازه از نیایش با خدا فارغ شدهام، نمیتوانم این کار را انجام دهم
اما آنان خنجر را به سوی او گرفتند و گفتند اگر ننوشی تو را خواهیم کشت بنوش، خواجه شمسالدین اولین جرعه را نوشید آنان گفتند چه میبینی گفت: هیچ و گفتند: دگر بار بنوش، نوشید، گفتند: حال چه میبینی؟
گفت: حس میکنم از آینده باخبرم و گفتند : باز هم بنوش، نوشید، گفتند: چه میبینی؟ گفت :حس میکنم قرآن را از برم؛ و خواجه آن شب به خانه رفت و شروع کرد از حفظ قرآن خواندن و شعر گفتن و از آیندهی مردم گفتن و دیگر سراغی هم از شاخ نبات نگرفت!
تا اینکه آوازه او به گوش شاه رسید و شاه او را نزد خود طلبید و او از آن پس همدم شاه شد؛ و شاه لقب #لسان_الغیب و #حافظ را به او داد.
(لسانالغیب چون از آینده مردم میگفت و حافظ چون حافظ کل قرآن بود)
تا اینکه شاخ نبات آوازه او را شنید و فهمید و نزد شاه است و به دنبال او رفت اما...
حافظ او را نخواست و گفت: زنی که مرا از خدای خود دور کند به درد زندگی نمیخورد...
تا اینکه با وساطت شاه با هم ازدواج کردند.
این همه شهد و شکر کز سخنم میریزد
اجر صبریست کزآن شاخ نباتم دادند...
@emamhsanmohammadyehmasjed