17.21M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
مولا مولا یا اباصالح...💐✨💚👌
@emamhsanmohammadyehmasjed
44.55M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌸✨بارونه به به✨🌸
@emamhsanmohammadyehmasjed
#اطلاع_رسانی
#ندبه_های_انتظار
♦️ مراسم قرائت دعای پرفیض ندبه همراه باصبحانه درمسجدامام حسن مجتبی(ع)محله کرامت محمدیه برگزار میگردد.
🎙با نوای : ذاکرین اهلبیت (ع)
⏰ هر هفته جمعه ها راس ساعت ۷ صبح
@emamhsanmohammadyehmasjed
#حدیث
🔸امام مهدی علیه السلام: إنّا غَيرُ مُهمِلينَ لِمُراعاتِكُم، ولا ناسِينَ لِذِكرِكُم، ولَولا ذلِكَ لَنَزَلَ بِكُمُ اللَّأواءُ وَاصطَلَمَكُمُ الأَعداءُ،
🔹ما مراقبت از شما را فرو نمىنهيم و شما را از ياد نمىبريم و اگر چنين نبود، سختىها به شما مىرسيد و دشمنان، شما را از بيخ و بن بر مىكندند !
📚 الاحتجاج : ج ۲ ص ۵۹۶ ح ۳۵۹
@emamhsanmohammadyehmasjed
#حکایت
📚حکایت طبیب و قصاب
قصابی در حال کوبیدن ساطور بر استخوان گوسفند بود که تراشه ای از استخوان پرید گوشه چشمش. ساطور را گذاشت و ران گوشت را برداشت و به نزد طبیب رفت و ران گوشت را به او داد و خواست که چشمش را مداوا کند.
طبیب ران گوشت را دید طمع او را برداشت و فکر کرد حالا که یکی به او محتاج شده باید بیشتر از پهلوی او بخورد بنابراین مرهمی روی زخم گذاشت و استخوان را نکشید.
زخم موقتا آرام شد. قصاب به خانه رفت. فردا مجددا درد شروع شد به ناچار ران گوشتی برداشت و نزد طبیب رفت.
باز هم طبیب ران گوشت را گرفت و همان کار دیروز را کرد تا چندین روز به همین منوال گذشت تا یک روز که قصاب به مطب مراجعه کرد طبیب نبود اما شاگرد طبیب در دکان بود قصاب مدتی منتظر شد اما طبیب نیامد.
بالاخره موضوع را با شاگرد بیان کرد. شاگرد طبیب بعد از معاینه کوتاهی متوجه استخوان شد و با دو ناخن خود استخوان را از لای زخم کشید و مرهم گذاشت و قصاب رفت. بعد از مدتی طبیب آمد از شاگرد پرسید، کسی مراجعه نکرد.
گفت چرا قصاب باشی آمد طبیب گفت تو چه کردی شاگرد هم موضوع کشیدن استخوان را گفت طبیب دو دستی بر سرش زد و گفت: ای نادان آن زخم برای من نان داشت تو چطور استخوان را دیدی نان را ندیدی.
گرچه لای زخم بودی استخوان
لیک ای جان در کنارش بود نان
@emamhsanmohammadyehmasjed