602.8K حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
⭐️ صدای تیر و خمپاره در میدان جنگ را بشنوید؛ و آرامش #حاج_قاسم را هم، هنگام مناجات ببینید...
💫 فیلم منتشرنشده از لحظات اقامه نماز
#مرد_میدان
#الّلهُمَّصَلِّعَلَیمُحَمَّدٍوَآلِمُحَمَّدٍ وَعَجِّلْفَرَجَهُمْ
@emamhsanmohammadyehmasjed
💠امام باقر علیهالسّلام:
مَنْ أَدْرَکَ قَائِمَ أَهْلِ بَيْتِی مِنْ ذِی عَاهَةٍ بَرَأَ وَ مِنْ ذِی ضَعْفٍ قَوِیَ
هر كه قائم اهلبيت مرا دريابد، اگر بيمار باشد، بهبودى مىيابد و اگر ناتوان باشد، قوى و نيرومند مىشود.
📚الخرائج و الجرائح ج۲ ص۸۳۹
«اَللّٰهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج»
@emamhsanmohammadyehmasjed
♡┅═════════════﷽══┅┅
●قُـــــدس شَـــــریف ⇩⇩⇩
⇦دَر اختیــٰار مُسلمــانـــٰان قــرٰار مےگـــیرَد و
⇇ دُنیــٰـــا؎ اســـــلٰام
↶ آزٰاد؎ فِـــــلسطین رٰا
۔۔۔۔جَشـــــن خـــــوٰاهد گِـــــرفت↷،
◈◈ اِنْ شـــٰــاالله➺
(رَهبـــــرمُعظّـــــمانقـــــلٰاب𔘓)➩
#فلسطین
#غزه
@emamhsanmohammadyehmasjed
#اطلاعیه_قطع_برق
برنامه خاموشی احتمالی
یکشنبه تاریخ ۱۴۰۴/۰۱/۳۱
ساعت۱۵تا۱۷
منطقه: شهر نایین- روستاهای دهستان لای سیاه، لای رودشت، لای ارور و بهارستان
شامل: محدوده خیابانهای جانبازان، فردوسی، آیت، تامین اجتماعی، بلوار شهیدحسینی، حافظ، آزادگان، نواب صفوی، بلوار بعثت،معلم،12بهمن،شهرداری،ولیعصر،روستاهای جهان آباد تا لاغره و اوشن، جاده اصفهان، روستاهای قیوم آباد تا تمینان و قلعه دار، روستاهای هرمز آباد تا ارور، روستاهای بلان کمال آباد ورپا کجان خاروان، روستای نیستانک و شهرک صنعتی نیستانک و مجتمع های بین راهی جاده تهران و اصفهان -
شهر انارک-طالمسی
شامل:پمپ بنزین،بانک ملی،معدن مس مسکنی
ساعت ۱۹تا۲۱
قطب کارگاهی بلوار آیت الله خامنه ای-میدان امام حسین-خیابان عدالت-میرزارفیعا-لاله صحرا-۱۲فرودین-مسجدالرسول-میدان نیروی انتظامی تا چهاراه پلیس -پمپ بنزین نصیری جاده تهران-هتل گل نرگس-کارخانه شاتون سازی-بیمارستان حشمتیه-دانشگاه آزاد اسلامی-جاده سهیل و سپرو-روستاهای سهیل وسپرو-فرح آباد
@emamhsanmohammadyehmasjed
22M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
❤️امام#رضا ایشالا که هیچ «تنابنده ای» رو از در این خونه دست خالی روانه نکنه...
@emamhsanmohammadyehmasjed
#اطلاعیه_قطع_برق
برنامه خاموشی احتمالی
یکشنبه تاریخ ۱۴۰۴/۰۱/۳۱
ساعت۱۵تا۱۷
منطقه: شهر نایین- روستاهای دهستان لای سیاه، لای رودشت، لای ارور و بهارستان
شامل: محدوده خیابانهای جانبازان، فردوسی، آیت، تامین اجتماعی، بلوار شهیدحسینی، حافظ، آزادگان، نواب صفوی، بلوار بعثت،معلم،12بهمن،شهرداری،ولیعصر،روستاهای جهان آباد تا لاغره و اوشن، جاده اصفهان، روستاهای قیوم آباد تا تمینان و قلعه دار، روستاهای هرمز آباد تا ارور، روستاهای بلان کمال آباد ورپا کجان خاروان، روستای نیستانک و شهرک صنعتی نیستانک و مجتمع های بین راهی جاده تهران و اصفهان -
شهر انارک-طالمسی
شامل:پمپ بنزین،بانک ملی،معدن مس مسکنی
ساعت ۱۹تا۲۱
قطب کارگاهی بلوار آیت الله خامنه ای-میدان امام حسین-خیابان عدالت-میرزارفیعا-لاله صحرا-۱۲فرودین-مسجدالرسول-میدان نیروی انتظامی تا چهاراه پلیس -پمپ بنزین نصیری جاده تهران-هتل گل نرگس-کارخانه شاتون سازی-بیمارستان حشمتیه-دانشگاه آزاد اسلامی-جاده سهیل و سپرو-روستاهای سهیل وسپرو-فرح آباد
@emamhsanmohammadyehmasjed
#داستانک
آقا صمد همسایهمان بود.
همسایهای که بازی در کوچه را کوفتمان میکرد، از ساعت ده صبح تا شش عصر برایش سر ظهر بود و بازی برای ما قدغن❌ سروصدا اگر میکردیم توپمان را پاره و طناب بازیمان را قیچی میکرد🥺
هرلحظه آماده بود که صورتش از خشم سرخ شود و رو به ما بغُرد
یک روز یک گروه دورهگرد تعزیهخوانی وارد کوچهمان شد.
گروه از مردم یک قالیچه خواست، آوردند. بعد قنداقهای گذاشت وسط قالیچه و شروع به خواندن نوحه و روضه کردند.
اهل محل جمع شدند. نوحهخوان گفت هرکس حاجت دارد پولی به قنداق سنجاق کند.💸 مردم یکییکی جلو آمدند و اسکناسهایشان را گذاشتند زیرِ پر قنداق.
من به اطراف نگاه کردم. آقا صمد کمی آنطرفتر ایستاده بود. با آن شکم گنده و ابروهای پرپشتش.🥸
یک لحظه به او و یک لحظه به قنداق نگاه کردم. من میتوانستم همین الان آرزو کنم و آقا صمد از کوچه ما برود، یا بیفتد بیمارستان برای همیشه، یا اصلا بمیرد و خلاص...
آنوقت کوچه قرقِ ما بچهها میشد و میتوانستیم راحت بازی کنیم.
رو به برادرم که کنارم ایستاده بود گفتم برو به مامان بگو یه پولی بده، من حاجت دارم
آقا صمد صدایم را شنید. برگشت طرفم. اخم کرد. قلبم لحظهای ایستاد. بعد پرسید: "چیه حاجتت؟"
زبانم بند آمده بود. منومنی کردم و گفتم: "هیچی..."😥
کمی نگاهم کرد. سرخیِ سفیدی چشمهایش میترساندم. دست کرد توی جیبش و یک اسکناس بیست تومنی گذاشت توی دستم: "بیا، مهمون من."
من زیر نگاه آقا صمد جلو رفتم، اسکناسم را چپاندم لای پر قنداق علیاصغر، چشمهایم را بستم و دعا کردم: خدایا آقا صمد بمیره!
همین که برگشتم، چشمم افتاد توی نگاهش...
یکآن از خودم بدم آمد. من با پول خود آقا صمد آرزوی مرگش را کرده بودم. پول خودش را خرج مردن خودش کرده بودم. 🫣
مثل این بود که با پول کسی زهر بخری و بریزی توی غذای خودش.
اگر راستراستی بمیرد...؟
کمی بعد گروه تعزیه جمع کرد و رفت و من ماندم و حاجتی که راضی بودم بیستتومان دیگر بدهم که خنثی شود.
از فردا، هراس مردن آقا صمد با من بود. اگر میمرد یعنی من کشته بودمش... شبیه یک قاتل اجارهای که با پول خود طرف، به خودش شلیک کنی.
صبح فردا درِ خانهی آقا صمد را زدم: آقا صمد نون نمیخواین برم براتون بگیرم؟
میخواستم این آخرین نون عمرش را من گرفته باشم اقلکم!
بِربِر نگاهم کرد و سرش را بالا انداخت.
بعد از آن، وقت بازی سر بچهها داد میکشیدم که جلوی خانهی آقا صمد سروصدا راه نیندازند. و توی دلم میگفتم: "بذارین این روزای آخر راحت بخوابه..."
کوپن که اعلام میشد خبرش میکردم، خیرات و نذری که پخش میشد سهم او را ویژه، چربتر، خودم میبردم...
جارو را از خانهمان میآوردم و جلوی در خانهاش را میروفتم... حس تمیز کردن جلوی درِ خانهی عزا را داشتم.
بیهوا میپرسیدم آقا صمد چیزی لازم ندارین؟
هیچوقت چیزی لازم نداشت.
چند وقت گذشت. آقا صمد زنده بود هنوز!
یک روز پدرم را توی کوچه دیده بود و بهش گفته بود که دختر خوبی تربیت کرده🤍
یک روز وقت بازی توپمان افتاد توی خانهی آقا صمد... صدای شکستن شیشه آمد.
گفتیم الان است که پارهاش کند. آمد جلوی در، به توپ، به ما و مستقیم به من نگاه کرد. بعد توپ را قل داد جلوی پاهای من...
رو به من لبخند زد: "بازی کن!"
و جلوی در ایستاد به تماشای بازی ما.
آقا صمد را محبت، نه که نکشته بود، زنده کرده بود👌❣️
@emamhsanmohammadyehmasjed
📣قابل توجه همشهریان گرامی
🩺برنامه حضور پزشکان متخصص
🗓 یکشنبه ۳۱ فروردین ماه ۱۴۰۴
🏨 پلی کلینیک تخصصی مادر
🔰🔰رزرو نوبت ساعت ۸ صبح از طریق سامانه تلفنی کلینیک
☎️۳۳۰۳۳۷۷۰☎️
@emamhsanmohammadyehmasjed
فکر کنم خدا شب تو گوشمون میگه
خـدات کـه منم پـس غمت نباشـه
راحـت بخـواب
به امید فردایی زیبـا
شبتون بخیر 🌙✨
@emamhsanmohammadyehmasjed