eitaa logo
کانال امام زمان عجل الله فرجه
1.5هزار دنبال‌کننده
8.6هزار عکس
4.9هزار ویدیو
262 فایل
👌 خدارا شکر که یاد امام زمان توی ❤️ ت هست 🔸 مهدویت 🔸تفسیر زیارات 🔸 احادیث مهدویت 🔸پاسخ به شبهات 🔸استیکر 🔸مداحی مدیر کانال @Say121 ادمین کانال @Pasandi313 انتقادات و پیشنهادات https://daigo.ir/secret/9418007308
مشاهده در ایتا
دانلود
🤎شهید محمد هادی ذوالفقاری محمد هادی ذوالقاری در ۱۳ بهمن سال ۱۳۶۷ مصادف با شهادت امام هادی (علیه السلام ) به دنیا آمد و بر همین اساس نام او را محمدهادی می گذارند؛ عجیب است که او عاشق و دلداده امام هادی (علیه السلام) شد و در این راه و در شهر امام هادی (علیه السلام) یعنی سامراء به شهادت رسید. محمدهادی فلافل‌فروشی بود که خدا برایش شهادت خواست، به‌قول عرفا او ره صدساله را یک‌شبه رفت، پیکرش اکنون در وادی السلام عراق در جوار مرقد امیرالمومنین(ع) قرار دارد و محل زیارت زوار حضرت اباعبدالله الحسین(ع) است.  🌷 🕊💙
پیکـرے اِرباً اِربا...🥀 🌷شهید علی اکبر حسام تاریخ تولد: ۳ / ۳ / ۱۳۳۶ تاریخ شهادت: ۱۹ / ۱۰ / ۱۳۶۵ محل تولد: گرگان ،شاهکوه محل شهادت: شلمچه *🌷مادرشهید← علی اکبر سومين فرزند من بود🌙قبل از تولد، خواب ديدم در اتاق بزرگى هستم و پرسيدم اين اتاق مال كيست؟⁉️صدايى آمد و گفت براى شماست🌙ديدم يك وجب زمين را سيمان كرده‏‌اند و روى آن اثر انگشتان آقا ابوالفضل(ع) است🌙 آن را برداشتم و بوسيدم و به يقه‌ام زدم و بعد از آن خداوند علی اکبر را به ما عطا كرد.🌱هر وقت از جبهه می‌آمد دستم و كف پايم را مى‏‌بوسيد🌙و می‌گفت: بهشت زير پاى مادران است💫 همرزم← بايد ۷ نفر ديده‏ بان را آماده می‌کردند كه اين كار با تاخير انجام شد🥀به همين خاطر پس از نماز صبح علی اکبر پيش من آمد و گفت كارى نداريد⁉️گفتم پيش آقاى نوريان (ديده‏‌بان) برويد و ببينید چه مشكلى دارد🍂اگر خسته هست او را تعويض كنيد و اگر خسته نيست بى‏سيم او را چک كنید📞به نزد ديده ‏بان رفت و در حال بازبينى بى‏ سيم بود📞كه در ساعت 5/6 صبح در دژ شرقى كانال ماهى گلوله توپى در كنارشان به زمين خورد💥چند لحظه پس از انفجار ديدم سر على اكبر از بدن جدا و بدنش تكه تكه شده است🥀دو سوم سرش از بين رفته بود🥀پيكر پاره پاره على ‏اكبر در ميان اندوه مردم🥀به خاک سپرده شد*🕊️🕋 💙🌷
محافظ رئیس جمهور🌙 🌷شهید عبدالله باقری تاریخ تولد: ۲۹ / ۱ / ۱۳۶۱ تاریخ شهادت: ۱ / ۸ / ۱۳۹۴ محل تولد: تهران محل شهادت: سوریه *🌷راوی← بعد از ازدواجش عبدالله محافظ رئیس جمهور شد🪄خانواده نمی‌دانستند که پسرشان محافظ آقای احمدی نژاد است،‼️خانواده‌اش و بچه محل‌هایش او را در تلویزیون و همراه رییس جمهور می‌بینند‼️ 13 سال محافظ آقای احمدی نژاد بود،از زمانی که وی شهردار تهران بود تا پایان ریاست جمهوری.🌾مادر شهید← یاد ندارم به او گفته باشم نماز بخوان و روزه بگیر.📿قبل از سن تکلیف انجام واجبات را شروع کرده بود.📿به‌خاطر مسئولیتش مغرور نبود.مردم‌دار،متواضع و فروتن بود.🌙همسایه‌ها می‌گفتند دست به سینه به ما سلام می‌کرد.💫پنج پسر داشتم،اما عبدالله چیز دیگری بود🌙یک روز آمد دو زانو نشست روبه رویم 🥀گفت: مامان،تو نمیخوای خمس پسرهات رو بدی؟⁉️گفتم: مادر نرو سوریه🥀عبدالله گفت: خودت یادم دادی مامان همان وقت‌ها که چادرت رو میکشیدی سرت🌙و دست ما پنج تا رو می‌گرفتی و می‌کشوندی تو هیئت و مسجد🏴در روضه ضجه می‌زدی و می‌گفتی: کاش کربلا بودیم یاری‌ات می‌کردیم🌙یادته؟ میگفتی خانم زینب من و بچه هام فدات بشیم،💫بفرما الان وقت عمل شده🌙گفتم: پسرم من هیچ؛ با این دخترهای بابایی چه کنم؟!🥀گفت: مادر با این حرفها دلم رو نلرزون،🥀مگه اونایی که زمان جنگ رفتن زن و بچه نداشتن،»🥀آنقدر گفت و گفت تا مادر راضی‌ شد🌙مادر، فرزند دیگرش مجید هم همراه عبدالله عازم سوریه کرد💫اما عاقبت مجید بی برادر برگشت آن‌هم شب تاسوعا.🥀شهید عبدالله باقری بادیگاردی بود که در شب تاسوعا به شهادت رسید*🕊️🕋 🌷 🌷 🆔@emamolasr
ماجراے دست‌های شهید و رجعت بعد از ۳۰ سال🕊️ 🌷شهید احمد صداقتی تاریخ تولد: ۱ / ۹ / ۱۳۳۹ تاریخ شهادت: ۱۳۶۱ محل تولد: نجف آباد،اصفهان محل شهادت: منطقه شرهانی *🌷مادر شهید← احمد در عملیاتی یکی از دست‌هایش را از دست داد🥀یک دستش قطع شد و عصب دست دیگرش آسیب دید🥀و فقط دو انگشت آن قادر به حرکت بود🥀بعد از گذشت چند ماه در تهران یک دست مصنوعی به جای دست قطع شده‌اش گذاشتند🌙هرچند توان گذشته را نداشت اما دلش آرام و قرار نمی‌گرفت🥀به همین دلیل دوباره راهی میدان جنگ🕊️و بی‌سیم‌چی فرمانده لشکر 14 امام حسین(ع) شد🌙همرزم← عملیات محرم بود با انفجاری دست دیگرش هم قطع شد🥀احمد در این هنگام شاسی گوشی را با پا فشار داده و گفت📞 « سلام من را به امام برسانید📞 و بگویید رزمندگان در اجرای اوامر شما کوتاهی نکردند؛ مهمات،غذا، همه چیز داریم💫منظورم را که‌ می‌فهمید؟»📞 پس از چند لحظه صدای او قطع شد🥀و به شهادت رسید🕊️ پدرشهید← حاج‌حسین خرازی می‌گفت: «پیکر احمد در خط آتش بود و نتوانستیم او را به عقب بیاوریم.»🥀پیکر او در شمار پیکر شهدای مفقودالاثر جای گرفت🌙استخوان‌هایش بعد از ۳۰ سال چشم انتظاری🥀از طریق دست مصنوعی‌اش که سالم مانده بود🌙 و مدارک شناسایی، تفحص و شناسایی شد.💫ایشان با فرق شکافته و بدون دست🥀همچون علمدار کربلا کشف شد🌙و شهادت حضرت زهرا(س) به آغوش خانواده بازگشت*🕊️🕋 💙🌷
امضاے شهادتـــ با دستان حضرتـــ ابوالفضل(ع)🌙 🌷شهید غلامحسن خالصی تاریخ تولد: ۱ / ۸ / ۱۳۴۲ تاریخ شهادت: ۱ / ۸ / ۱۳۶۲ محل تولد: گرگان،بندرگز محل شهادت: عملیات والفجر۴ *🌷همرزم← شب سوم عملیات از شدت خستگی با بچه ها بخواب سنگینی فرو رفتیم🌙وقت نماز صبح بلند شدیم نماز بخونیم،📿همه بچه ها نمازشون رو خوندن و یکی یکی رفتن دوباره بخوابن، غلامحسن نماز میخوند📿دیدم سجدش خیلی طولانی شده،تعجب کردم!❗️صداش زدم غلامحسن بلندشو،دیدم توجهی نداره❗️نیم خیز شدم و یک سقلمه زدم به پهلوش،بابا چه خبره؟❗️هراسان نگاهم کرد،گفتم چرا بلند نمیشی? گفت:خواب دیدم💭 گفتم: چه خوابی؟ گفت: دستم توی دستان مبارک حضرت ابوالفضل(ع) بود🌙نوری از آسمان آمد به طرفم💫 از وسط نوری قشنگ،دستی بیرون آمد؛🌙با صدایی که برازنده آن نور باشد.گفت: دستت رو بده به من💫دستش را گرفتم.عالمی از مهر و شور و نشاط و هیجان خوش،یک جا ریخت توی دلم و داغ شدم💫گفتم: شما کی هستی؟ گفت: من حضرت ابوالفضل العباس(ع) هستم🌙دستم توی دستان مبارک حضرت ابوالفضل(ع) بود که بیدارم کردی.»🥀این ماجرا گذشت.چند روزی بعد از این خوابش،نزدیکای ظهر بود☀️غلامحسن گفت بچه ها من خیلی تشنه هستم🥀میرم توی سنگر آب بخورم💦 گفتیم زودباش،دست روی لب های خشکیده اش گذاشت که: تشنه‌ام،تشنه، آب بخورم میام💦او داشت وارد سنگر می‌شد،ناگهان یک خمپاره راست خورد پیش پایش💥فریاد کشیدم، یا ابوالفضل، همراه بچه ها دویدم سمت سنگر، او غرق درخون هنوز دستش به آب نرسیده بود🥀با لب تشنه🥀در روز تولدش🎊دستش را گذاشت توی دستان حضرت ابوالفضل(ع)🌙و به شهادت رسید*🕊️🕋 💙🌷
شهیدے کـه با روضه حضرتـــ رقیه(س) آسمانے شد🕊️ 🌷شهید جلیل خادمی تاریخ تولد: ۱۵ / ۴ / ۱۳۵۶ تاریخ شهادت: ۲۴ / ۸ / ۱۳۹۴ محل تولد: فارس/ فسا،امیر‌حاجیلو محل شهادت: سامرا *🌷همسرشهید← هر بار که اسم سوریه را می آورد دلم می لرزید و راضی نمی‌شدم.🥀یک روز به من گفت: «مانده‌ام با این همه اعتقاداتی که داری چرا راضی نمی‌شوی به سوریه بروم،‼️جواب حضرت زینب و رقیه را خودت بده...»🥀در باورم نمی‌گنجید که بخواهم جلیل را به این زودی از دست بدهم.🥀نگاهم در نگاهش قفل شد.🥀(با خود می‌گفتم مرا به که واگذار کردی ... راه برگشتی برای من نگذاشتی...)🥀شرمنده شدم سرم را پایین انداختم و همان لحظه از تمام وجودم جلیل را به حضرت زینب سپردم.🌙جلیل حاجت قلبی‌اش را از حضرت فاطمه زهرا (س) گرفت و مدافع حرم شد🕊️علاقه زیادی به روضه حضرت رقیه(س) داشت🏴 به همین جهت هیئتی را به نام فاطمیه راه اندازی کرد.🌙 این هیئت متشکل بود از تمامی خویشاوندان دور و نزدیک💫هر هفته همه گرد هم می‌آمدیم و زیارت عاشورا میخواندیم📿سامرا که رفت زنگ زد📞 گفتم جلیل 5 صفر روضه حضرت رقیه را فراموش نکن🌙گفت همان روز به سامرا می روم و از آنجا نائب الزیاره همه هستم و تماس می‌گیرم.📞نمی‌دانستم روضه در آن روز شامل حال یتیمان من هم می شود🥀همزمان با لحظاتی که زمزمه زیارت عاشورا بر لبان ما بود🤲🏻 و اشک بر مظلومیت حضرت رقیه(س) می‌ریختیم🥀جلیل در جوار مرقد ملکوتی امام حسن عسکری(ع) و امام هادی (ع) 🌙در آستانه‌ی شهادت حضرت رقیه(س)🏴 آسمانی شد*🕊️🕋 💙🌷
نماز آخـر...🕊️ 🌷شهید وحید نومی گلزار تاریخ تولد: ۵ / ۵ / ۱۳۶۱ تاریخ شهادت: ۲ / ۸ / ۱۳۹۴ محل تولد: تبریز محل شهادت: عراق *🌷راوی← مراسم عروسی‌اش ساده بود، فقط یک شام دورهمی که کل فامیل بودند🍲او نصف وسایل خانه‌اش را به دوستش که میخواست عروسی کند و دستش تنگ بود داد🌙و حتی موتورش را به یکی از دوستانش بخشید،🏍️ دست و دلباز و اهل کمک به مردم بود🍃همیشه با حق بود، ولی هیچ وقت به کسی بی احترامی نمی کرد🌙راوی← کارمند شرکت نفت بود و درآمد خوبی داشت و اصلا مشکل مالی نداشت🍁 گرفتن مرخصی از شرکت نفت خودش یک کار خیلی سختی بود🥀ولی وحید به خاطر اهدافش توانست چند ماه مرخصی بدون حقوق بگیرد🍂وقتی آوارگی و بدبختی مردم عراق و سوریه ویمن و...را میدید،🥀می‌گفت: « فکر می‌کنیم نماز می‌خوانیم و روزه می‌گیریم و خرده کار خیر انجام می‌دهیم مسلمانی تمام شد؟⁉️در عراق، مردم را ذبح می‌کنند🥀 انسانیت ، شیعه و اسلام را ذبح می‌کنند🥀اگر من و ما نرویم هر کس بهانه‌ای دارد که نرود🥀مثل زمانی که امام حسین (ع) صدای " هل من ناصر ینصرنی " سر داد🌙که فقط 72 تن ماندند و بقیه به همان عناوینی ماندند که شاهد مثله شدن باشند.»🥀او داوطلبانه برای دفاع از حرم به عراق رفت🕊️و عاقبت در ظهر عاشورا نمازش خواند📿 و سپس با تیربار تکفیری‌ها💥به شهادت رسید*🕊️🕋 💙🌷
سردار بـے سر....🥀 🌷شهید حاج عبدالله اسکندری تاریخ تولد: ۱۵ / ۱ / ۱۳۳۷ تاریخ شهادت: ۱ / ۳ / ۱۳۹۴ محل تولد: قصرالدشت شیراز محل شهادت: سوریه *🌷دختر شهید← سر پدرم به دست داعشیان بریده و به نیزه زده بودند🥀و سپس عکسش را در اینترنت گذاشتند🥀حاضر بودم تمام دنیا را بدهم اما این عکس واقعیت نداشته باشد،🥀چیزی که بعد از دیدن عکس یادم است این است که مامان نشسته بود🥀و من و زهرا توی بغل گرفته و سه تایی گریه می‌کردیم🥀همرزم← شب قبل از شهادتش تو مقر نشسته بودیم.🌙صحبت از شهادت بود.🕊️یهو حاج عبدالله گفت: " من شهید شدم ، منو با همین لباس نظامی‌ام خاکم کنید."🍃بچه ها زدن زیر خنده و شروع کردن به تیکه انداختن، حالا تو شهید شو .. !(:🪄شهیدم بشی تهران بفرستنت باید کفن بشی، سعی میکنیم لباس نظامی‌ات رو بزاریم تو قبر .. !(:🍁 تو خط مقدم بودیم که خبر شهادت حاج عبدالله رو شنیدیم🥀محاصره شده بودن💥 امکان برگشتشون هم نبود🥀شهید شد و پیکرش هم موند دست تکفیری ها🥀سر از تنش جدا کرده بودن🥀و عکس‌هاش رو هم گذاشته بودن تو اینترنت🥀سر مطهرش رو توی شهر چرخونده و هلهله میکردن،🥀بحث تبادل اجساد رو مطرح کردیم💫 که تکفیری ها گفتند خاکش کردیم، چون پیکر سر نداره دیگه قابل شناسایی نیست..🥀حاج عبدالله به آرزوش رسید..🕊️ ۸ سال بعد دقیقا در ماه محرم حسین(ع)، محرم ۱۴۰۱ تفحص شد🏴و پیکر حاج عبدالله و چند همرزم دیگر پیدا و شناسایی شد💫پیکر ایشان در روز عاشورا در شیراز تشییع و به خاک سپرده شد*🕊️🕋 💙🌷 🆔@emamolasr
روایتے از شهید نخبه هوا و فضا🌙 🌷شهید عباس آسمیه تاریخ تولد: ۱۰ / ۴ / ۱۳۶۸ تاریخ شهادت: ۲۱ / ۱۰ / ۱۳۹۴ محل تولد: تهران محل شهادت: سوریه مزار: کرج امام زاده محمد *🌷مادرشهید← عباسم از نخبگان برتر رشته‌ی هوا و فضا شهرستان فردیس در استان البرز بود🌙او با گذراندن دوره‌های تخصصی💥و به صورت داوطلبانه برای دفاع از حرمین ائمه معصومین (ع) راهی سوریه شد🕊️راوی ← عباس نصفی از حقوق ماهانه‌اش را صرف امور خیریه می‌کرد🌙در واقع او بخشی از حقوقش را به دو خانواده‌ای می‌داد که یکی‌شان بیمار سرطان🥀و دیگری بچه یتیم داشتند🥀باقی حقوقش را هم بخشی صرف امور روزمره‌اش🪄و بخشی را خرج هیئات و مراسم مذهبی می‌کرد، در طول ماه شاید 20 روزش را روزه می‌گرفت💫و غذایی که محل کارش به او می‌دادند🍲به خانواده‌های مستمند می‌داد.🌙همرزم← در سوریه سختی زیاد کشیدیم🥀و چند روزی بود که به جز چند خرما چیزی برای خوردن نبود🥀اما عباس همیشه لبخند می زد (: و می‌گفت زیاد فکرش را نکنید درست می شود🌙همرزم← عباس و ۳ نفر دیگر از بچه‌ها بالای تپه‌ای رفته بودند و شجاعانه می‌جنگیدند💥 تا از کشته شدن افراد بیشتر جلوگیری کنند🥀اما در نهایت به دست تکفیری‌ها از قلب و پهلو تیر خورد🥀و جام شهادت را از دست مولای بی‌کفن نوشید🌙پیکرش در منطقه ماند و مفقودالاثر شد🥀سرانجام پس از ۷ سال چشم انتظاری🥀در ماه محرم ۱۴۰۱ تفحص و شناسایی شد، و به همراه پیکر شهید حاج عبدالله اسکندری💫 و چند شهید دیگر به وطن آمد🌙و در ۸ محرم به خاک سپرده شد*🕊️🕋 💙🌷
🌷شهید میلاد بیدی تاریخ تولد: ۱۷ / ۷ / ۱۳۷۳ تاریخ شهادت: ۹ / ۵ / ۱۴۰۳ محل تولد: تهران محل شهادت: ضاحیه لبنان 🌷راوی← از میلاد هیچ‌گاه کوچک‌ترین تندی و بداخلاقی ندیده‌ بودیم و سراغ نداریم🌙نمازش را اول وقت می‌خواند، خمسش را پرداخت میکرد،وجوهات شرعی‌اش را بدون اتلاف وقت حساب می‌کرد و همه شعایر دینی را به جای می‌آورد.🌱آقا میلاد متولد ۱۳۷۳ بود یعنی امسال تازه ۳۰ سالش می‌شد!🥀چند سال به واسطه شغلش در سپاه قدس به لبنان و سوریه می‌رفت🕊زمان تسلط داعش بر بخشی از منطقه به میدان رفت🕊وقتی سر خانه و زندگی‌شان رفت به اصرار همسر و مادرش حضورشان را در منطقه کم کردند🥀به همین دلیل چند سال اخیر کارشان جنبه اداری به خود گرفت🍂ما قطعاً درک نمی‌کنیم که امثال او چه معامله‌ای با خدا کردند.🥀این اواخر چند بار درخواست داد که در منطقه حضور یابد. اخیرا که با میلاد صحبت می‌کردم،ایشان خیلی خوشحال بود:🌙می‌گفت که مادر و خواهرم قبول کردند که به لبنان بازگردد!🌱همین شد که حدود یک هفته به منطقه رفت.»🕊شهید میلاد بیدی،مستشار نظامی ایران در ماه محرم ۱۴۰۳ شب شهادت امام سجاد(ع)🥀در مجاورت ساختمانی که صهیونیست‌ها شهید «فؤاد علی شُکر» (فرمانده ارشد مقاومت اسلامی لبنان) را ترور کردند حضور داشت💥و به شهادت رسید🕊 🔻بخشی از وصیت‌نامه شهید میلاد بیدی خطاب به همسرش: 🔹دلتنگم [..]، لکن این دلتنگی را خودخواسته به جان خریده‌ایم زیرا میدانیم که این عاشقانه‌ای میان ما و خداست.از آن عاشقانه‌های احلی من العسل و ما رأیت الا جمیلا🕊 💙🌷
رِجعتی که ۶ ساله شد🕊️ 🌷شهید حاج رحیم کابلی تاریخ تولد: ۱۱ / ۷ / ۱۳۴۲ تاریخ شهادت: ۱۷ / ۲ / ۱۳۹۵ محل تولد: بهشهر مازندران محل شهادت: سوریه ،خانطومان *🌷همسرشهید← آقا رحیم، با اینکه بازنشسته شده بود اما داوطلبانه به سوریه رفت🌙همرزمش میگفت او روزها را در سوریه روزه میگرفت💫نگرانی اول ایشان بی‌حرمتی به ولایت بود🥀و تاکید می‌کرد که ولایت را تنها نگذارید و دل ایشان را به درد نیاورید🥀و از مسئله دیگری که عذاب می‌کشید، بدحجابی بود🥀و می‌گفت به پدر و مادرها بگویید که حواسشان به حجاب فرزندانشان باشد🌙ایشان با اصابت تیر به قلب و پهلو🥀و تیر خلاصی به سرش آسمانی شد🕊️بعد از شهادتش دخترم حال بدی داشت🥀دو هفته گریه می‌کرد و می‌گفت دوست دارم بابا به خوابم بیاید و بگوید چطور شهید شده🌙عاقبت پدرش را در خواب دید و نحوه شهادتش را گفت:«💫که تیر به قلبم و به پهلویم خورد که درد داشت.🥀در خواب خیلی گریه می‌کرد که پهلوی من اینطور درد داشت پس حضرت زهرا(س) چه کشید.🥀دخترم در خواب گفته بود بابا چرا روی پیکرت خاک ریخت؟🍁و حاجی هم پاسخ می‌دهد که خمپاره زدند💥گرد و غبارش بلند شد و خاکی شدم...»💫دخترم با این خواب آرام شد و به این واقعیت رسیدیم که شهدا زنده‌اند🌙حاج رحیم از بین ۱۳ شهید مازندرانی که در خانطومان شهید شده بودند🕊️تنها شهیدی بود که پیکرش پیدا نشد🥀و سرانجام پس از ۶ سال در ماه محرم🏴به همراه پیکر شهید عبدالله اسکندری، شهید عباس آسمیه و چند شهید دیگر پیدا و شناسایی شد🌙و به وطن آمد*🕊️🕋 💙🌷
پایان انتظار...🌙 🌷شهید مصطفی تاش موسی تاریخ تولد: ۱۳۴۹ تاریخ شهادت: ۲۲ / ۱۱ / ۱۳۹۴ محل تولد: رامسر،لتر،گالش محله محل شهادت: سوریه *🌷فرزند شهید← پدرم صبح 22 بهمن 94 به شهادت رسید.🕊️از دهم بهمن ماه مرتب با ما در تماس بود،📞 اما بعد ناگهانی تماس‌هایش قطع شد🥀مادرم دائماً بی‌تابی می‌کرد و از من و خواهرم می پرسید پدر با شما تماس نگرفته است؟📞که من هم برای دلداری مادرم می‌گفتم شاید منطقه جنگی است و دسترسی ندارد.🥀هر روز بر شایعات افزوده می‌شد که پدرم یا به اسارت درآمده یا شهید شده.‼️من دو ، سه هفته به سپاه شهرستان سر می‌زدم و پیگیر این قضیه بودم🌙چون آن ها هم اطلاعی نداشتند نتوانستند جواب درستی بدهند.🥀فقط می‌گفتند در این مدت عملیاتی برگزار شده است💥ولی هنوز خبری به ما ندادند که در آن عملیات چه کسانی به شهادت رسیدند.🥀نهایتاً غروب 13 فروردین 95 به ما اطلاع دادند که پدر به شهادت رسیده و پیکرشان هم به دست تکفیری هاست.🥀مدتی که از سرنوشت او بی خبر بودیم،خیلی بر ما سخت گذشت.🥀سرانجام پیکرشان بعد از ۶ سال چشم انتظاری🥀در ماه محرم ۱۴۰۱🏴با تلاش بچه های تفحص💫 به همراه پیکر شهیدان حاج عبدالله اسکندری، عباس آسمیه ، محمدامین کریمیان ، و حاج رحیم کابلی🌙تفحص و شناسایی شد💫و به کشور بازگشت*🕊️🕋 🔻قسمتی از وصیت نامه شهید: ای مسئولین! قدر مردم ایران زمین را بدانید، قدر جوانان را بدانید که هر چه دارید و هستید از همین مردم است، رهبر فرزانه را تنها نگذارید که این روزها می‌دانم که چه به او می‌گذرد.🥀 💙🌷