eitaa logo
امام رئوف (استاد زهره بروجردی)
2.4هزار دنبال‌کننده
7.6هزار عکس
127 ویدیو
10 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
‌ ✨️ گواهی می‌دهم جانا به اخلاقت ‌ داستان پیشِ رو، داستان ایمان‌آوردن فردی یهودی است: پیامبر به فردی یهودی بدهکار بود. مرد یهودی نزد حضرت آمد و بدهی خود را طلب کرد. پیامبر به او فرمود: در حال حاضر مالی ندارم تا بدهی‌ام را پرداخت کنم. مرد یهودی گفت: پس جایی نمی‌روم تا بدهی مرا پرداخت کنی! رسول خدا پذیرفت و فرمود: من نیز نزد تو می‌نشینم. درواقع مرد یهودی پیامبر را در خانه گروگان گرفته بود و اجازه نمی‌داد حضرت تا زمان پرداخت بدهی از منزل خارج شود. با وجود این، رسول خدا هرگز او را تهدید نکرد و در کنارش نشست و همان جا نماز ظهر و عصر و مغرب و عشا و صبح را خواند و به مسجد نرفت. اصحاب که منتظر بودند پیامبر به مسجد آید و پشت سر او نماز را اقامه کنند،... ‌ 📗گزیده‌ای از کتاب والشمس، فصل دوازدهم، جلد ۱ ‌ 📲برای تهیۀ کتاب یا ارسال نظر، پاسخگویتان هستیم در بله با نام کاربری: ‏@shorbetahoor در ایتا با نام کاربری: ‏@shorbetahoor در تلگرام با نام کاربری: ‏t.me/shorbetahoor تلفن تماس: 📱۰۹۲۰۲۲۹۵۳۹۲ 📞۰۲۱ - ۲۲۵۵۷۰۹۲ - ۲۲۵۴۲۶۹۵ ‌ 📍آدرس: تهران، خیابان شهید کلاهدوز(دولت)، بلوار کاوه، خیابان اخلاقی شرقی، خیابان جهانتاب، کوچۀ محبوبه دانش غربی، پلاک۱۲.
‌ 📖در کتاب والشَّمس چه می‌خوانیم؟ ‌ 🖋جلد اول، فصل سیزدهم: ‌ فصل سیزدهم با عنوان «در وفای عشق تو مشهور خوبانم چو شمع» ما را به شناخت همسر پیامبر، امّ‌المؤمنین، حضرت خدیجۀ کبریٰ رهنمون شده است. در این فصل ماجرای ازدواج رسول خاتم با حضرت خدیجه نیز آمده است. ‌ ✨️ زنی فراتر از ادراک و برتر از اوهام ✨️ که جلوه کرده در او شأن زن به‌معنی تام ✨️ زنی چنان که خدا هم به او رسانده سلام ✨️ که بوده است مسلمان جلوتر از اسلام ‌ ‌ 📲برای تهیۀ کتاب یا ارسال نظر، پاسخگویتان هستیم در بله با نام کاربری: ‏@shorbetahoor در ایتا با نام کاربری: ‏@shorbetahoor در تلگرام با نام کاربری: ‏t.me/shorbetahoor تلفن تماس: 📱۰۹۲۰۲۲۹۵۳۹۲ 📞۰۲۱ - ۲۲۵۵۷۰۹۲ - ۲۲۵۴۲۶۹۵ ‌ 📍آدرس: تهران، خیابان شهید کلاهدوز(دولت)، بلوار کاوه، خیابان اخلاقی شرقی، خیابان جهانتاب، کوچۀ محبوبه دانش غربی، پلاک۱۲.
‌ ✨️ تویی آن خردمند فرّخ‌نهاد ‌ ویژگی دیگر حضرت خدیجه سلام‌الله‌علیها نیز مثال‌زدنی است. اگر بخواهیم عقل مجسم را خارج از فضای عصمت و جدا از حضرات معصومین علیهم‌السلام بررسی کنیم، حضرت خدیجه نماد «عقل کامل» است؛ عقلانیتی که مایۀ روسپیدی تمام بانوان عالم است. اگر در جامعه، زن را به نقصان عقل محکوم کنند، ما بانویی فوق‌العاده عاقل را معرفی می‌کنیم که با عقلانیتش، بیشترین اعتبار را کسب کرده است. سرمایه‌داران در عالم بسیارند؛ اما... ‌ 📗گزیده‌ای از کتاب والشمس، فصل سیزدهم، جلد ۱ ‌ 📲برای تهیۀ کتاب یا ارسال نظر، پاسخگویتان هستیم در بله با نام کاربری: ‏@shorbetahoor در ایتا با نام کاربری: ‏@shorbetahoor در تلگرام با نام کاربری: ‏t.me/shorbetahoor تلفن تماس: 📱۰۹۲۰۲۲۹۵۳۹۲ 📞۰۲۱ - ۲۲۵۵۷۰۹۲ - ۲۲۵۴۲۶۹۵ ‌ 📍آدرس: تهران، خیابان شهید کلاهدوز(دولت)، بلوار کاوه، خیابان اخلاقی شرقی، خیابان جهانتاب، کوچۀ محبوبه دانش غربی، پلاک۱۲.
‌ 📖در کتاب والشَّمس چه می‌خوانید؟ ‌ 🖋جلد اول، فصل چهاردهم: ‌ فصل چهاردهم با عنوان «دیدم که جانم می‌رود» دربارۀ روزهای واپسین عمر مبارک پیامبر، آخرین توصیه‌های ایشان، اقدامات پایانی، وداع اهل‌بیت با رسول خدا و رحلت ایشان سخن‌ها دارد. این فصل خاتمه‌ای است بر جلد اول کتاب؛ جلدی که به معرفی شخصیت حضرت محمد مصطفی پرداخته است. ‌ ✨️ در رفتن جان از بدن، گویند هر نوعی سخن ✨️ من خود به چشم خویشتن، دیدم که جانم می‌رود ‌ 📲برای تهیۀ کتاب یا ارسال نظر، پاسخگویتان هستیم در بله با نام کاربری: ‏@shorbetahoor در ایتا با نام کاربری: ‏@shorbetahoor در تلگرام با نام کاربری: ‏t.me/shorbetahoor تلفن تماس: 📱۰۹۲۰۲۲۹۵۳۹۲ 📞۰۲۱ - ۲۲۵۵۷۰۹۲ - ۲۲۵۴۲۶۹۵ ‌ 📍آدرس: تهران، خیابان شهید کلاهدوز(دولت)، بلوار کاوه، خیابان اخلاقی شرقی، خیابان جهانتاب، کوچۀ محبوبه دانش غربی، پلاک۱۲.
‌ ✨️ وصیّ نبی کیست؟ قطعاً علی! ‌ دیگر اتفاق روز‌های پایانی چیست؟ پیامبری که در قلۀ عصمت قرار دارد، نگران است مبادا حقّ‌النّاسی به گردنش باشد! پس، در این واپسین روز‌ها به‌دنبال حلالیت‌گرفتن است. امیرالمؤمنین از آن روز‌ها چنین می‌گوید: هنگامی که پیامبر بیمار بود و در حال احتضار، کنارش بودم. سرش در دامانم بود و عباس بالای سر حضرت نشسته بود. رسول‌اللّه از هوش رفت، سپس چشمانش را باز کرد و گفت: عباس، عمو جان، وصیت مرا قبول کن و بدهی‌های مرا ضامن شو. عباس به مدح پیامبر پرداخت و گفت: تو از باد نیز جوادتری و سبک‌تر از آن می‌بخشی. من مالی ندارم که بتوانم قرض‌هایت را بپردازم و به وعده‌هایت عمل کنم. پیامبر سه ‌مرتبه این پیشنهاد را به عباس داد و او هر سه بار از قبول این درخواست امتناع کرد. سپس پیامبر فرمود: من این پیشنهاد را به فردی خواهم داد که هیچ‌گاه به درخواست‌های من «نه» نگفت؛ فردی که حتماً خواستۀ مرا می‌پذیرد و مانند تو امتناع نمی‌کند. اینجا بود که پیامبر به من فرمود: علی‌جان، وصیتم را قبول کن و ضامن بدهی‌هایم شو... ‌ 📗گزیده‌ای از کتاب والشمس، فصل چهاردهم، جلد ۱ ‌ 📲برای تهیۀ کتاب یا ارسال نظر، پاسخگویتان هستیم در بله با نام کاربری: ‏@shorbetahoor در ایتا با نام کاربری: ‏@shorbetahoor در تلگرام با نام کاربری: ‏t.me/shorbetahoor تلفن تماس: 📱۰۹۲۰۲۲۹۵۳۹۲ 📞۰۲۱ - ۲۲۵۵۷۰۹۲ - ۲۲۵۴۲۶۹۵ ‌ 📍آدرس: تهران، خیابان شهید کلاهدوز(دولت)، بلوار کاوه، خیابان اخلاقی شرقی، خیابان جهانتاب، کوچۀ محبوبه دانش غربی، پلاک۱۲.
‌ 💠 محتوای نموداری جلد یک کتاب والشمس در یک نگاه ‌ 📲برای تهیۀ کتاب یا ارسال نظر، پاسخگویتان هستیم در بله با نام کاربری: ‏@shorbetahoor در ایتا با نام کاربری: ‏@shorbetahoor در تلگرام با نام کاربری: ‏t.me/shorbetahoor تلفن تماس: 📱۰۹۲۰۲۲۹۵۳۹۲ 📞۰۲۱ - ۲۲۵۵۷۰۹۲ - ۲۲۵۴۲۶۹۵ ‌ 📍آدرس: تهران، خیابان شهید کلاهدوز(دولت)، بلوار کاوه، خیابان اخلاقی شرقی، خیابان جهانتاب، کوچۀ محبوبه دانش غربی، پلاک۱۲.
‌ 📖در کتاب والشَّمس چه می‌خوانیم؟ ‌ 🖋جلد دوم، فصل اول: ‌ 🔆 فصل «طلوع صبح صادق» آغازگر جلد دومِ کتاب والشمس است که از بعثت پیامبر سخن می‌گوید. در این فصل بعد از ذکر مقدمه‌ای دربارۀ مبعث، تصویری از دوران جاهلیت و پیش از بعثت ترسيم شده است، سپس مطالب مربوط به دوران بعثت بیان شده است. ‌ ✨️ خواجۀ عالم نهاد تاج رسالت به سر ‌ ✨️ عرصۀ گیتی گرفت از قدمش زیب و فَرّ ‌ 📲برای تهیۀ کتاب یا ارسال نظر، پاسخگویتان هستیم در بله با نام کاربری: ‏@shorbetahoor در ایتا با نام کاربری: ‏@shorbetahoor در تلگرام با نام کاربری: ‏t.me/shorbetahoor تلفن تماس: 📱۰۹۲۰۲۲۹۵۳۹۲ 📞۰۲۱ - ۲۲۵۵۷۰۹۲ - ۲۲۵۴۲۶۹۵ ‌ 📍آدرس: تهران، خیابان شهید کلاهدوز(دولت)، بلوار کاوه، خیابان اخلاقی شرقی، خیابان جهانتاب، کوچۀ محبوبه دانش غربی، پلاک۱۲.
‌ 📖در کتاب والشَّمس چه می‌خوانیم؟ ‌ 🖋جلد دوم، فصل اول: ‌ 🔆 فصل «طلوع صبح صادق» آغازگر جلد دومِ کتاب والشمس است که از بعثت پیامبر سخن می‌گوید. در این فصل بعد از ذکر مقدمه‌ای دربارۀ مبعث، تصویری از دوران جاهلیت و پیش از بعثت ترسيم شده است، سپس مطالب مربوط به دوران بعثت بیان شده است. ‌ ✨️ خواجۀ عالم نهاد تاج رسالت به سر ‌ ✨️ عرصۀ گیتی گرفت از قدمش زیب و فَرّ ‌ 📲برای تهیۀ کتاب یا ارسال نظر، پاسخگویتان هستیم در بله با نام کاربری: ‏@shorbetahoor در ایتا با نام کاربری: ‏@shorbetahoor در تلگرام با نام کاربری: ‏t.me/shorbetahoor تلفن تماس: 📱۰۹۲۰۲۲۹۵۳۹۲ 📞۰۲۱ - ۲۲۵۵۷۰۹۲ - ۲۲۵۴۲۶۹۵ ‌ 📍آدرس: تهران، خیابان شهید کلاهدوز(دولت)، بلوار کاوه، خیابان اخلاقی شرقی، خیابان جهانتاب، کوچۀ محبوبه دانش غربی، پلاک۱۲.
‌ 📖در کتاب والشَّمس چه می‌خوانید؟ ‌ 🖋جلد دوم، فصل دوم: ‌ فصل دوم با عنوان «پیام دوست شنیدن سعادت است و سلامت» خواننده را با پیام رسالت و واکنش افراد به آن آشنا می‌کند. ‌ ✨️ او صحبت از یک خالق و یک یار می‌کرد ✨️ او وصف یک معشوق و یک دلدار می‌کرد ✨️ در بین نامردان سخن مردانه می‌گفت ✨️ جان جهان، از جلوۀ جانانه می‌گفت ‌ 📲برای تهیۀ کتاب یا ارسال نظر، پاسخگویتان هستیم در بله با نام کاربری: ‏@shorbetahoor در ایتا با نام کاربری: ‏@shorbetahoor در تلگرام با نام کاربری: ‏t.me/shorbetahoor تلفن تماس: 📱۰۹۲۰۲۲۹۵۳۹۲ 📞۰۲۱ - ۲۲۵۵۷۰۹۲ - ۲۲۵۴۲۶۹۵ ‌ 📍آدرس: تهران، خیابان شهید کلاهدوز(دولت)، بلوار کاوه، خیابان اخلاقی شرقی، خیابان جهانتاب، کوچۀ محبوبه دانش غربی، پلاک۱۲.
‌ ✨️ این سخن باور کن از مرد امین ‌ فضای دعوت پیامبر، فضای عجیبی بود. در خانۀ کعبه سیصد‌و‌شصت بت قرار داشت و پیامبر در جامعه‌ای که برخی بت‌های طلایی را می‌پرستیدند و عده‌ای بت چوبی، مردم را برای ابلاغ پیام رسالت جمع کرد. در روایتی فضای رسالت چنین ترسیم شده است: روزی پیامبر بر بالای کوه صفا رفت و تمام قریش را فراخواند. مردم قریش اطراف او آمدند و علت این اجتماع را جویا شدند. پیامبر از همه یک سؤال پرسید: اگر به شما خبر دهم دشمن اطراف مکه است و شبانگاه یا صبحگاه وارد مکه می‌شود، سخنم را تصدیق می‌کنید؟ همه گفتند: بله. البته پاسخ مثبت آنان به این دلیل بود که پیامبر را امین مکه می‌دانستند و تاکنون دروغی از او نشنیده بودند و حضرت را از باب پیامبری تصدیق نکردند. رسول خدا فرمود: پس من به شما خبر می‌دهم اگر دعوت مرا نپذیرید عذاب سختی در انتظارتان است... . ‌ 📗گزیده‌ای از کتاب والشمس، فصل دوم، جلد ۲ ‌ 📲برای تهیۀ کتاب یا ارسال نظر، پاسخگویتان هستیم در بله با نام کاربری: ‏@shorbetahoor در ایتا با نام کاربری: ‏@shorbetahoor در تلگرام با نام کاربری: ‏t.me/shorbetahoor تلفن تماس: 📱۰۹۲۰۲۲۹۵۳۹۲ 📞۰۲۱ - ۲۲۵۵۷۰۹۲ - ۲۲۵۴۲۶۹۵ ‌ 📍آدرس: تهران، خیابان شهید کلاهدوز(دولت)، بلوار کاوه، خیابان اخلاقی شرقی، خیابان جهانتاب، کوچۀ محبوبه دانش غربی، پلاک۱۲.
‌ 📖در کتاب والشَّمس چه می‌خوانید؟ ‌ 🖋جلد دوم، فصل سوم: ‌ فصل سوم با عنوان «جرعه‌جرعه جام زهر» از رنج‌هایی می‌گوید که پیامبر در دوران رسالت کشیده‌ است. البته رنج‌هایی که در این کتاب ذکر شده قطره‌ای از دریاست. همچنین در انتهای این فصل، با توجه به آیات به این مطلب اشاره شده که خدا از پیامبر می‌خواهد با آزاردهندگانش چگونه برخورد کند. ‌ 📲برای تهیۀ کتاب یا ارسال نظر، پاسخگویتان هستیم در بله با نام کاربری: ‏@shorbetahoor در ایتا با نام کاربری: ‏@shorbetahoor در تلگرام با نام کاربری: ‏t.me/shorbetahoor تلفن تماس: 📱۰۹۲۰۲۲۹۵۳۹۲ 📞۰۲۱ - ۲۲۵۵۷۰۹۲ - ۲۲۵۴۲۶۹۵ ‌ 📍آدرس: تهران، خیابان شهید کلاهدوز(دولت)، بلوار کاوه، خیابان اخلاقی شرقی، خیابان جهانتاب، کوچۀ محبوبه دانش غربی، پلاک۱۲.
‌ ✨️ *بر او ضربه‌ها خصم نااهل زد* ‌ روایتی دربارۀ دشمنی ابوجهل بخوانیم. فردی به نام طارق مُحاربی می‌گوید: روزی پیامبر را در بازار ذی‌المَجاز دیدم. او با صدای بلند فریاد می‌زد: «یا أَیُّهَا النَّاسُ قُولُوا: لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ تُفْلِحُوا.» (مردم، بگویید خدایی جز الله نیست تا رستگار شوید.) در همان حال ابولهب به‌دنبال پیامبر بود و از پشت به حضرت سنگ پرتاب می‌کرد. او آن‌قدر این کار را تکرار کرد که از استخوان و پاشنۀ هر دو پای حضرت خون جاری شد. ابولهب در این حین می‌گفت: مردم، از او اطاعت نکنید. او بی‌شک بسیار دروغ‌گوست. با وجود اینکه خون از پشت پاهای مطهر پیامبر جاری بود، حضرت همچنان به تبلیغ ادامه می‌داد و مردم را به توحید فرامی‌خواند. ‌ رنج‌ها بردند جمله انبیا تا به ما گویند بت را کن رها ‌ 📗گزیده‌ای از کتاب والشمس، فصل سوم، جلد ۲ ‌ 📲برای تهیۀ کتاب یا ارسال نظر، پاسخگویتان هستیم در بله با نام کاربری: ‏@shorbetahoor در ایتا با نام کاربری: ‏@shorbetahoor در تلگرام با نام کاربری: ‏t.me/shorbetahoor تلفن تماس: 📱۰۹۲۰۲۲۹۵۳۹۲ 📞۰۲۱ - ۲۲۵۵۷۰۹۲ - ۲۲۵۴۲۶۹۵ ‌ 📍آدرس: تهران، خیابان شهید کلاهدوز(دولت)، بلوار کاوه، خیابان اخلاقی شرقی، خیابان جهانتاب، کوچۀ محبوبه دانش غربی، پلاک۱۲.