49.76M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📽 این فیلم را تا انتها ببینید
⚠️[روایتی از حاشیه یک مراسم فرهنگی]
📌دیروز مراسم روز جهانی مسجد، در حالی برگزار شد که بر خلاف روال هر ساله، به جای قدردانی از یک چهره حوزوی، از یک مدیر اجرایی در بخش مدیریت شهری تقدیر شد...
👌در این اجلاسیه، حجتالاسلام والمسلمین محمدابراهیم، رییس امور مساجد به نمایندگی از ائمه جماعات، از آقای دکتر زاکانی، شهردار تهران، برای حمایت بینظیر از مساجد که طی ۲۰ سال گذشته بیسابقه بوده، تقدیر و تشکر کردند.
💡پینوشت؛ در روزگاری که مسجد به لحاظ توجه ساختاری، به کمترین میزان توجه توسط مسئولین رسیده، اینکه شهردار تهران بدون چشمداشت و شوی رسانهای از مساجد حمایت کرده، جای تشکر و دست مریزاد داره...
طلبه ای که به لوستر های حرم حضرت امیر المؤمنین (عليه السلام) اعتراض داشت...
فاضل بزرگوار سید جعفر مزارعى روایت کرده :
یکى از طلبه هاى حوزه با عظمت نجف از نظر معیشت در تنگنا و دشوارى غیر قابل تحملّى بود . روزى از روى شکایت و فشار روحى کنار ضریح مطهّر حضرت امیرالمؤمنین (علیه السلام) عرضه مى دارد :
شما این لوسترهاى قیمتى و قندیل هاى بى بدیل را به چه سبب در حرم خود گذارده اید ، در حالى که من براى اداره امور معیشتم در تنگناى شدیدى هستم ؟!
شب امیرالمؤمنین (علیه السلام) را در خواب مى بیند که آن حضرت به او مى فرماید :
اگر مى خواهى در نجف مجاور من باشى اینجا همین نان و ماست و فجل و فرش طلبگى است ، و اگر زندگى مادّى قابل توجّهى مى خواهى باید به هندوستان در شهر حیدرآباد دکن به خانه فلان کس مراجعه کنى ، چون حلقه به در زدى و صاحب خانه در را باز کرد به او بگو :
به آسمان رود و کار آفتاب کند .
پس از این خواب ، دوباره به حرم مطهّر مشرف مى شود و عرضه مى دارد : زندگى من اینجا پریشان و نابسامان است ، شما مرا به هندوستان حواله مى دهید !! بار دیگر حضرت را خواب مى بیند که مى فرماید : سخن همان است که گفتم ، اگر در جوار ما با این اوضاع مى توانى استقامت ورزى اقامت کن ، اگر نمى توانى باید به هندوستان به همان شهر بروى و خانه فلان راجه را سراغ بگیرى و به او بگویى: (به آسمان رود و کار آفتاب کند) ، پس از بیدار شدن و شب را به صبح رساندن ، کتاب ها و لوازم مختصرى که داشته به فروش مى رساند، و اهل خیر هم با او مساعدت مى کنند تا خود را به هندوستان مى رساند و در شهر حیدرآباد سراغ خانه آن راجه را مى گیرد ، مردم از این که طلبه اى فقیر با چنان مردى ثروتمند و متمکن قصد ملاقات دارد ، تعجب مى کنند !!
وقتى به در خانه آن راجه مى رسد در مى زند ، چون در را باز مى کنند ، مى بیند شخصى از پله هاى عمارت به زیر آمد ، طلبه وقتى با او روبرو مى شود مى گوید: (به آسمان رود و کار آفتاب کند) ، فوراً راجه پیش خدمت هایش را صدا مى زند و مى گوید : این طلبه را به داخل عمارت راهنمایى کنید ، و پس از پذیرایى از او تا رفع خستگى اش وى را به حمام ببرید ، و او را با لباس هاى فاخر و گران قیمت بپوشانید . مراسم به صورتى نیکو انجام مى گیرد ، و طلبه در آن عمارت عالى تا فردا عصر پذیرایى مى شود .
فردا دید محترمین شهر از طبقات مختلف چون اعیان و تجار و علما وارد شدند ، و هر کدام در آن سالن پر زینت در جاى مخصوص به خود قرار گرفتند ، از شخصى که کنار دستش بود ، پرسید : چه خبر است ؟ گفت : مجلس جشن عقد دختر صاحب خانه است . پیش خود گفت : وقتى به این خانواده وارد شدم که وسایل عیش براى آنان آماده است . هنگامى که مجلس آراسته شد ، راجه به سالن درآمد ، همه به احترامش از جاى برخاستند ، و او نیز پس از احترام به مهمانان در جاى ویژه خود نشست .نگاه رو به اهل مجلس کرد و گفت : آقایان من نصف ثروت خود را که بالغ بر فلان مبلغ مى شود از نقد و مِلک و منزل و باغات و اغنام و اثاثیه به این طلبه که تازه از نجف اشرف بر من وارد شده مصالحه کردم ، و همه مى دانید که اولاد من منحصر به دو دختر است ، یکى از آنها را هم که از دیگرى زیباتر است براى او عقد مى بندم ، و شما اى عالمان دین ، هم اکنون صیغه عقد را جارى کنید .
چون صیغه جارى شد ، طلبه که در دریایى از شگفتى و حیرت فرو رفته بود ، پرسید : شرح این داستان چیست ؟
راجه گفت : من چند سال قبل قصد کردم در مدح امیرالمؤمنین (علیه السلام) شعرى بگویم ، یک مصراع گفتم و نتوانستم مصراع دیگر را بگویم . به شعراى فارسى زبان هندوستان مراجعه کردم ، مصراع گفته شده آنها هم چندان مطلوب نبود ، به شعراى ایران مراجعه کردم ، مصراع آنان هم چندان چنگى به دل نمى زد ، پیش خود گفتم : حتماً شعر من منظور نظر کیمیا اثر امیرالمؤمنین (علیه السلام) قرار نگرفته است ، لذا با خود نذر کردم اگر کسى پیدا شود و مصراع دوم این شعر را به صورتى مطلوب بگوید ، نصف دارایى ام را به او ببخشم ، و دختر زیباتر خود را به عقد او در آورم .
شما آمدید و مصراع دوم را گفتید ، دیدم از هر جهت این مصراع شما درست و کامل و تمام و با مصراع من هماهنگ است . طلبه گفت : مصراع اول چه بود ؟ راجه گفت : من گفته بودم :
به ذرّه گر نظر لطف بوتراب کند
طلبه گفت : مصراع دوم از من نیست ، بلکه لطف خود امیرالمؤمنین (علیه السلام) است . راجه سجده شکر کرد و خواند :
به ذرّه گر نظر لطف بوتراب کند *
به آسمان رود و کار آفتاب کند
به عشق امیر مومنان علی (ع) به اشتراک بگذارید....🙏
https://eitaa.com/emamreza_Shazand/2222
6.03M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥توصیه عجیب علامه امینی به فرزندش درباره اثر زیارت #امام_حسین (علیهالسلام) و مجالس روضهاش
👤حجت الاسلام دغانلو
41.54M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🩸 حضرت صادق میفرماید:
🩸 والله، اگر یکی از شیعیان ما در مصیبت جدم حسین علیهالسّلام اشک بریزد، و از شدت مصیبت روح از بدنش مفارقت کند، او را ملامت نمیکنم!
📕 علامه امینی رضوانالله تعالی علیه
«#اَلَّلهُمعجِّللِوَلیِڪَالفرَج»
#راه خدا🥀
✳️ بفاطمة، بفاطمة، بفاطمة...
مرحوم استاد حبیبالله چایچیان، شاعر اهل بیت علیهم السلام، سرّی از علامه امینی (ره) نقل مینمایند که ایشان فرمودند: «هر امامی را که با عبارت «السلام علیک یا ابن فاطمةالزهرا» مخاطب قرار دهید، عنایت میفرمایند. نشانهٔ عنایت هم تغییر دل و جاری شدن اشک است و چنانچه تغییری حاصل نشد، باید آن حضرت را به نام مادرشان سوگند داد «بفاطمة، بفاطمة، بفاطمة» اما حق ندارید در حرم هیچ یک از ائمه علیهم السلام صحبتی از پهلوی شکستهٔ مادر نمایید».
📚 از کتاب «عنایات امام رضا(ع) به روایت عالمان» صفحات ۱۱۲ و ۱۱۳
↶【به ما بپیوندید 】↷
┄┄┅┅┅❅
🔴امام صادق ع: «نُوحُوا عَلَي الْحُسَينِ.
امام صادق ع فرمود:
▪️ نُوحُوا عَلَي الْحُسَينِ ع نوحَ الثَّکْليٰ عَلَي وَلَدِها
▪️ همچون مادرِ بچهمُرده بر إمام حسين ع نوحه کنيد!
♦️فیض قلم، ص۵۰
🔵نوحوا علی الحسین که یک شاه بی پناه
تنها فتاده بود به چنگال یک سپاه
بازنشر
نثار جان برای آگاهی
سحرگاه امروز مشغول قرائت زیارت اربعین بودم که این فراز زیارت توجهم را به خود جلب کرد: «و بذل مهجته فیک لیستنقذ عبادک من الجهاله و حیره الضلاله»
یعنی امام حسین جانش را در راه خدا بذل کرد، تا بندگانش را از جهالت و گمراهی برهاند.
نکته مورد توجه این فراز زیارت کار بزرگ امام حسین( ع) یعنی نثار جان برای آگاهی مردم در برابر جهل است. منتها دو نوع جهل در واقعۀ عاشورا و پس از آن دیده میشود.
۱) مردمی که به جنگ امام آمده بودند، عمدتا کوفی بوده و مردم کوفه نیز امام را بر حق میدانستند. یعنی به حقانیت امام علم داشتند، اما در عین حال باطل را برگزیدند. از این رو در کربلا نقطه مقابل جهل، «عقل« قرار دارد. یعنی امام(ع) برای اینکه مردم دنیازدۀ بیچاره سرعقل بیایند، از نثار خون دریغ نکرد.
۲) نوع دیگر؛ جهل در برابر علم است. علم و آگاهی حقیقی در مقابل دروغهای رسانهای دستگاه بنیامیه.
اگرچه از شگرد دروغ رسانهای در کوفه نیز استفاده شد و بهخاطر انتشار خبر دروغ «آمدن سپاهی از شام»، یاران۴ هزار نفری هانی نتوانستند ۵۰ نفری که در دارالاماره ابن زیاد حضور داشتند را شکست بدهند. اما اغلب کوفیان بر حقانیت امام واقف بودند و دنیازدگی آنها موجب شد تا به سپاه عمرسعد ملحق شوند. ولی در شام قصه فرق میکرد. عموم مردم دین خویش را از رسانۀ تحت سلطۀ معاویه گرفته بودند. مردم با یزید بودند، چون تصور میکردند یزید بر حق است. آنها علم نداشتند و جاهل بودند و جهلشان از نوع جهل مرکب بود. این نوع جهل در مقابل «علم» است نه در مقابل عقل. چون برخی از آنها وقتی در برابر استدلال امام سجاد(ع) قرار گرفتند و علم حقیقی بر آنها آشکار شد، به راه حق برگشتند.
امام حسین(ع) برای همین مردم کوفه حاضر است تا پای جان مبارزه کند.
او دربارۀ کسانی این فداکاری را انجام میدهد که به تعبیر زیارت اربعین «دنیا مغرورشان کرد، و بهره واقعی خود را [از آخرت] به [دنیای] پست فروختند و آخرتشان را به کمترین بها به گردونه فروش گذاشتند، تکبّر کردند و خود را در دامن هوای نفس انداختند.»
انقلاب حسینی انقلاب آگاهی و شهادت او برای رفع جهالت بود و اربعین یادآور نقش حضرت زینب( س) و امام سجاد(ع) در روشنگری و جهلزدایی از مردم شام است.
#اربعین
✍ محمد صدرا مازنی
@pavaragi
22.84M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
رهبر معظم انقلاب:
🚩 کارزار بین جبهه حسینی و جبهه یزیدی تمام نشدنی است
☝ فیلم کامل بیانات امروز رهبر انقلاب در جمع دانشجویان عزادار اربعین.
۱۴۰۳/۶/۴