❃↫✨« بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن »✨↬❃
✫ #رمان_دختر_شینا 🌷🍃
✫⇠ #قسمت_چهل_وهفتم
شب ها خسته و بی حال قبل از اینکه بتوانم به چیزی فکر کنم، به خواب عمیقی فرو می رفتم.
بعد از چند هفته صمد به خانه آمد. با دیدن من تعجب کرد. می گفت: «قدم! به جان خودم خیلی لاغر شده ای، نکند مریضی.»
می خندیدم و می گفتم: «زحمت خواهر و برادر جدیدت است.»
اما این را برای شوخی می گفتم. حاضر بودم از این بیشتر کار کنم؛ اما شوهرم پیشم باشد. گاهی که صمد برای کاری بیرون می رفت، مثل مرغ پرکنده از این طرف به آن طرف می رفتم تا برگردد. چشمم به در بود. می گفتم: «نمی شود این دو روز را خانه بمانی و جایی نروی.»
می گفت کار دارم. باید به کارهایم برسم.
دلم برایش تنگ می شد. می پرسید: «قدم! بگو چرا می خواهی پیشت بمانم.»
دوست داشت از زبانم بشنود که دوستش دارم و دلم برایش تنگ می شود.
سرم را پایین می انداختم و طفره می رفتم.
سعی می کرد بیشتر پیشم بماند. نمی توانست توی کارها کمکم کند. می گفت: «عیب است.
خوبیت ندارد پیش پدر و مادرم به زنم کمک کنم. قول می دهم خانه خودمان که رفتیم، همه کاری برایت انجام دهم.»
#رمان_دختر_شینا 🌷🍃
✫⇠ #قسمت_چهل_هشتم
می نشست کنارم و می گفت: «تو کار کن و تعریف کن، من بهت نگاه می کنم.»
می گفتم: «تو حرف بزن.»
می گفت: «نه تو بگو. من دوست دارم تو حرف بزنی تا وقتی به پایگاه رفتم، به یاد تو و حرف هایت بیفتم و کمتر دلم برایت تنگ شود.»
صمد می رفت و می آمد و من به امید تمام شدن سربازی اش و سر و سامان گرفتن زندگی مان، سعی می کردم همه چیز را تحمل کنم.
دوقلوها کم کم بزرگ می شدند. هر وقت از خانه بیرون می رفتیم، یکی از دوقلوها سهم من بود. اغلب حمید را بغل می گرفتم. بیشتر به خاطر آن شبی که آن قدر حرصمان داد و تا صبح گریه کرد، احساس و علاقه مادری نسبت به او داشتم. مردمی که ما را می دیدند، با خنده و از سر شوخی می گفتند: «مبارک است. کی بچه دار شدی ما نفهمیدیم؟!»
یک ماه بعد، مادرشوهرم دوباره به اوضاع اولش برگشت. صبح زود بلند می شد نان بپزد. وظیفه من این بود قبل از او بیدار بشوم و بروم تنور را روشن کنم تا هنگام نان پختن کمکش باشم. به همین خاطر دیگر سحرخیز شده بودم؛ اما بعضی وقت ها هم خواب می ماندم و مادرشوهرم زودتر از من بیدار می شد و خودش تنور را روشن می کرد و مشغول پختن نان می شد. در این مواقع جرئت رفتن به حیاط را نداشتم.
✫ #رمان_دختر_شینا 🌷🍃
✫⇠ #قسمت_چهل_ونهم
به همین خاطر هر صبح، تا از خواب بیدار می شدم، قبل از هر چیز گوشه پرده اتاقم را کنار می زدم. اگر لوله ای که بعد از روشن شدن تنور روی دودکش تنور می گذاشتیم، پای دیوار بود، خوشحال می شدم و می فهمیدم هنوز مادرشوهرم بیدار نشده، اما اگر دودکش روی تنور بود، عزا می گرفتم. وامصیبتا بود.
فصل هشتم
زمستان هم داشت تمام می شد. روزهای آخر اسفند بود؛ اما هنوز برف ها آب نشده بودند. کوچه های روستا پر از گل و لای و برف هایی بود که با خاک و خاکسترهای آتش منقل های کرسی سیاه شده بود. زن ها در گیر و دار خانه تکانی و شست وشوی ملحفه ها و رخت و لباس ها بودند. روزها شیشه ها را تمیز می کردیم، عصرها آسمان ابری می شد و نیمه شب رعد و برق می شد، باران می آمد و تمام زحمت هایمان را به باد می داد.
💟ادامه دارد...
نویسنده: #بهناز_ضرابی_زاده
#دختر_شینا
🌟اللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدوَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم🌟
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌷🕊
کلیپی از سرباز شهید اسلام سردار حاج قاسم سلیمانی که به مجاهدان عراقی سه بار تاکید میکند که به نماز شب اهمیت دهند؛
#حاج_قاسم
#شهید_قدس
#نماز_شب
╭🌷🕊 ┅────────┅╮
@emamzadeganeshgh
╰ ┅ ───────── ┅ ┅ ╯
#تلنگر 🕊🌷
✨گاهـــۍ یڪ تلنگر مۍ تۅانـد همـین باشد ...
ڪہ شہیدۍ بـگۅید :
🌷ما از حـلالش گذشتیم شما از حــرامش نمۍ تۅانیـد بگذرید ؟
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
آری؛ رَفتـ وُ رَفتـَند...🌿
تا آراّمـ سَر بر بالیّـن بُگـذاری
او بـَرای آرامـِش تو جـاّنــ، داد...
حاّلـ تو چه کــَردی برایِ او...
#سلام_ودرود_برشهدا_وامام_شهیدان
#یادشهداکمترازشهادت_نیست
#شهداشرمندهایم
#حجاب
#حمایت_از_رهبری
#شبتون_شهدایی
╭🌷🕊 ┅────────┅╮
@emamzadeganeshgh
╰ ┅ ───────── ┅ ┅ ╯
#سلام_امام_زمانـم...
صبح از نام شما دم زد که دمید...
بهار، عطر شما را گرفت که رویاند...
باران، هوای شما در سر داشت که بارید...
زندگی،رخصت از شما گرفت که جاری شد
گیاه، یاد شما افتاد که رویید ...
و من در انتظار شما هستم که زنده ام ...
#سلام_امام_مهربانم
#صبحت_بخیر_آقا
#الّلهُـمَّعَجِّــلْلِوَلِیِّکَـــالْفَـــرَج
#لَـیِّنقَـلبیلِوَلِیِّاَمرِک
#امام_زمان_عج
╭🌷🕊 ┅────────┅╮
@emamzadeganeshgh
╰ ┅ ───────── ┅ ┅ ╯
🌷🕊
آنچه روشن کند روزهای مرا،لبخندزیبای شماست.
✋سلام برشما همسنگران و دوستداران شهـــــداء 🍃
روزمان راباسلام وتوسل به شهدابیمه کنیم.
سلام برشهداییکه مردانه جنگیدندتاما امروز در آرامش وامنیت کامل زندگی کنیم.
امروزهرچی کارخیراز دستت برمیاد ازطرف رفیق شهیدمون ﴿#مرتضیجاویدی﴾
برای امام زمانت انجام بده،
باشه؟؟
👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇
🌷🕊
#شهیدمرتضیجاویدی: نمی گذاریم اُحُد دیگری تکرار شود
[ شهیدی جان حاج قاسم را نجات داد و امام پیشانی او را بوسید ]
🔷️ طی عملیات والفـجر۲، گـردان فجـر تیـپ المهدی (عج) شیراز، به عنوان یگان خطشکن وارد عمل می شود. این گردان موفق میشود پشت عراقیها را ببندد تا دیگر یگانها به وسط میدان رزم بزنند؛ اما نیروهای ایرانی در مرحله اول موفق نشده و گردان فجر، پنج روز و چهار شب در محاصره قرار میگیرد .
◇ با توجه به شرایط استراتژيک منطقه عملیاتی شهید صیاد شیرازی و محسن رضایی به مرتضی جاویدی فرمانده گردان فجر اعلان عقبنشینی میکنند ؛ اما مرتضی در پاسخ میگوید: *«ما نمیگذاریم اُحُـد دیگری در تاریخ تکـرار شود.»*
◇ ایستادگی میکند و منطقه حفظ میشود و دشمن عقب میرود ، در این عملیات از جمع ۲۰۰ یار مرتضی تنها ۱۸ نفر باقی میمانند.
◇ مرتضی هم مجروح میشود اما سر حرفش میماند و منطقه را رها نمیکند
🔻 مقاومت بینظیر مرتضی و یارانش زمینه ساز حمله مجدد لشکراسلام و پیروزی کامل عملیات میشود.
◇ فرماندهان جنگ، بعد از این پیروزی شگرف و برسم تقدیر، او را همراه ۱۸ نفر نیروی باقیمانده گردان، خدمت امام در جماران میبرند.
◇ محسن رضایی ماجرای استقامت مرتضی و نیروهایش را محضر امام شرح میدهد.
◇ امام در اتفاقی نادر، پیشانی مرتضی را میبوسند و مرتضی هم دست بر گردن امام انداخته و پیشانیشان را میبوسد. صحبتهایی هم بین ایشان و امام رد و بدل میشود
#شهیدمرتضیجاویدی در دیماه سال ۶۵ چند روز پس از نجات حـاج قاسـم و یارانش از حلقه محاصره دشمن، در دشت خونین شلمچـه بـال در بـال مـلائـک مـی گشـایـد
🍃یادش گرامی ونامش جاودان
🍃دسته گلی از صلوات به نیابت از این شهیدوالامقام هدیه می کنیم به حضرت ولیعصرارواحنا فداه
#الّلهُمَّصَلِّعَلَیمُحَمَّدٍوَآلِمُحَمَّدٍوَعَجِّلْفَرَجَهم
به امید نگاهی از جانب پُر مهرشان
#یادشهداکمترازشهادتنیست
#درودورحمتخداوندبرپدرومادراینشهیدبزرگوار
🤲 دعای این شهید عزیز بدرقه امروزتان ان شاء الله
╭🌷🕊 ┅────────┅╮
@emamzadeganeshgh
╰ ┅ ───────── ┅ ┅ ╯
🌷🕊
ما که رفتیم،
مادر پیری دارم و ۱ زن وسه بچه قدونیم قد، از دار دنیا چیزی ندارم جز یک پیام :
قیامت یقه تان را میگیرم اگر ولی فقیه را تنها بگذارید.
#شهیدمجیدمحمدی
#سلام_ودرود_برشهدا_وامام_شهیدان
#یادشهداکمترازشهادت_نیست
╭🌷🕊 ┅────────┅╮
@emamzadeganeshgh
╰ ┅ ───────── ┅ ┅ ╯
💢پاره ی تنم...! عکس تو را به قلبم سنجاق کرده ام... تا مرا با تو بشناسند... حالا بعد از تو همه مرا می خوانند:
#مادرشهید....
#شهیدعلیاکبری
╭🌷🕊 ┅────────┅╮
@emamzadeganeshgh
╰ ┅ ───────── ┅ ┅ ╯
🌷🕊
ذکر اسمت میشود مشکل گشایِ دردها
گفتنِ یک یا #حَسَن صد چاره سازی میکند💚
#امامحسنیام
╭🌷🕊 ┅────────┅╮
@emamzadeganeshgh
╰ ┅ ───────── ┅ ┅ ╯
#فاٺحخیبر
خیبر چو به دستان علی کنده شد از جا
دیوار به در گفت: علیاً ولی الله
شمشیر دو دم چون به مصاف سپر آمد
در گوش سپر گفت: علیاً ولی الله ...
۲۴ رجب سالروز فتح خيبر ؛ به دستان مبارک مَظهَرَالعَجائِب اسدُاللهِ الغالِب غالِبَ کلِّ غالِب،مولا علی ابن ابیطالب علیه السلام...
امروز به روایتی سالروز فتح قلعه یهودیان خیبر به دست امیرالمؤمنین علیهالسلام است،خانه پوشالی صهیونیست های امروز هم طبق وعده صادق ولی امر کمتر از 25 سال دیگر فرو خواهد ریخت،اینبار به دست پیروان امیرالمؤمنین علیه السلام
╭🌷🕊 ┅────────┅╮
@emamzadeganeshgh
╰ ┅ ───────── ┅ ┅ ╯
هدایت شده از KHAMENEI.IR
هدایت شده از KHAMENEI.IR
✌ پُست | رهبر انقلاب، صبح امروز: حضور پرشور در #راهپیمایی۲۲بهمن نشاندهنده اقتدار است.
امسال هم به فضل الهی #مردم در این راهپیمایی پرشور شرکت خواهند کرد.
📲سایر پستها را از اینجا ببینید
آجرک الله یا صاحب الزمان
فی ذکری استشهاد الامام الکاظم علیه السلام
عظم الله اجورنا و اجورکم
#شهادت_امام_کاظم #شهادت_امام_موسی_کاظم
#امام_کاظم
╭🏴🕊 ┅────────┅╮
@emamzadeganeshgh
╰ ┅ ───────── ┅ ┅ ╯