eitaa logo
امامزادگان عشق 🌷
4.4هزار دنبال‌کننده
6.2هزار عکس
2.4هزار ویدیو
2 فایل
رزقت‌روازشهدابگیر😍شمابه‌مهمانی‌لاله‌هادعوت شدی ازقافله‌ی‌شهداجانمونی‌رفیق🙂اینجادورهمیم برای شهیدانه زیستن ادمین @Sadat_Yas کپی مطالب فقط برای کسانی که عضوکانال هستندجایزاست اونم باصلوات برای سلامتی امام زمان عج‌ ودعای خیر کپی بنروریپ ممنوع
مشاهده در ایتا
دانلود
🌨❄️🌨❄️🌨❄️🌨❄️ ❄️🌨❄️🌨❄️🌨 🌨❄️🌨❄️ ❄️🌨 🌨 چند وقت یکبار یکی دوشب در خانه اش می ماندیم😁 با آن خانه انس پیداکرده بود ، خانه ای قدیمی با سقف های ضربی . زیاد می رفت به گوسفندهایشان سر می زد 😅 طوری شده بود که خیلی از جوان های فامیل می آمدند پیشش برای مشاوره ازدواج ، بعضی شان می خندیدند که «زیر لیسانس حرف بزن بفهمیم چی میگی!»😂🤦🏻‍♀ دختر خاله ام می گفت: «الان داره خودش رو رحیم پورازغدی می بینه !»😅😐 من هم مسخره اش می کردم :«ازغدی می شناسی؟! ایشون محمد حسین شونه !»🤣 خداییش قلمبه سلمبه حرف می زد ، ولی آخر حرف هایش به این می رسید که «طرف به دلت نشسته یا نه؟»😉 زیاد هم ازدواج خودمان را مثال می زد😅 یک ماه بعد از عقد ، جور شد رفتیم حج عمره 😍 سفرمان همزمان شد با ماه رمضان . برای اینکه بتوانیم روزه بگیریم ، عمره رایک ماهه به جا آوردیم . کاروان یک دست نبود ، پیر و جوان و زن و مرد . ما جزو جوان تر های جمع به حساب می آمدیم . با کارهایی که محمد حسین انجام می داد ، باز مثل گاوپیشانی سفید دیده می شدیم . از بس برایم وسواس به خرج می داد 😅😄 در مدینه گیر داده بودم که کوچه بنی هاشم را پیدا کنم. بلد نبود، به استاد تاریخ دانشگاهمان زنگ زدم و از او سوال کردم 😁 از باب جبرئیل تا بقیع و قشنگ توضیح داد که حد و حریم کوچه ازکجا تا کجاست.. هر وقت می رفتیم ، عرب ها آنجا خوابیده یا نشسته بودند .. زیاد روضه می خواند ، گاهی وسط روضه ها شرطه های سعودی می آمدند و اعتراض می کردند 🤦🏻‍♀ کتاب دستش نمی گرفت ، از حفظ می خواند . هر وقت ماموران سعودی مزاحم می شدند ، وسط روضه می گفت :«بر پدر همه تون لعنت !» چند بارهم در مسجد الحرام نزدیک بود دستگیرش کنند 🤦🏻‍♀ با وهابی ها کل کل می کرد ، خوشم می آمد این ها از رو بروند ... از طرفی می دانستم اگر نصیحتش بکنم که بی خیال این ها شو ، تاثیری ندارد😐 ادامـہ‌دارد . . . بہ‌قـلم‌‌✍🏻⁩«محمدعلۍجعفرۍ🌿» 🌨 ❄️🌨 🌨❄️🌨❄️ ❄️🌨❄️🌨❄️🌨 🌨❄️🌨❄️🌨❄️🌨❄️
🌨❄️🌨❄️🌨❄️🌨❄️ ❄️🌨❄️🌨❄️🌨 🌨❄️🌨❄️ ❄️🌨 🌨 دوتایی بار اولمان بود می رفتیم مکه😄 می دانستیم اولین بار که نگاهمـان به خانه کعبه بیفتد، سه حاجت شرعی ما برآورده می شود. همـان استاد تاریخ گفت:((قبل از دیدن خانه کعبه، اول سجده کنید. بعد که تقاضای خودتان را از خدا خواستید، سراز سجده بردارید!)) زودترازمن سرش رو آورد بالا. به من گفت:((توی مسجدباش! بـگو خدایا کل زندگی و همه چیزم رو خرج خودت کن، خرج امام حسین کن!))☺️ وقتی نگاهم به خانه کعبه افتادگفت:(( ببین خداهم مشکی پوش حسینه!)) خیلی منقلب شدم. حرف هایش آدم رابه هم می ریخت .. کل طواف را بازمزمه روضه انجام می داد، طوری که بقیه به هوای روضه هایش می سوختند. درسعی صفا و مروه دعاها که تمام می شد، روضه می خواند. دعای جوشن می خواند یامناجات امیرالمومنین و من همراهی اش می کردم. بهش گفتم:((باید بگیم خوش به حالت هاجر! اون قدر که رفتی و اومدی، بلاخره آب برای اسماعیلت پیداشد، کاش برای رباب هم آب پیدا می شد!)) انگار آتشش زدم، بلندبلند شروع به گریه کردن😔 موقعی که برای غار حرا از کوه می رفتیم بالا خسته شدم،نیمه های راه بریده بودم ودم به دقیقه می نشستم. شروع کرد مسخره کردن که:((چه زود پیرشدی! یا داری تنبلی می کنی؟))😂 بهش گفتم:((من باپای خودم میام، هروقتم بخوام می شینم. بمیرم برای اسرای کربلا، مردای نامحرم بهشون می خندیدن!))💔😔 ادامـہ‌دارد . . . بہ‌قـلم‌‌✍🏻⁩«محمدعلۍجعفرۍ🌿» 🌨 ❄️🌨 🌨❄️🌨❄️ ❄️🌨❄️🌨❄️🌨 🌨❄️🌨❄️🌨❄️🌨❄️
🌷🕊 برادرش میگفت بعد از شهادتش به محل کارش رفتم و روی کمدی که وسایل شخصی محمودرضا بود این جمله از حضرت آقا رو با فونت درشت تایپ کرده و چسبانده بود «در جمهوری اسلامی هرجا که قرار گرفته‌اید، همان جا را مرکز دنیا بدانید و آگاه باشید که همه کارها به شما متوجه است» ╭🌷🕊 ┅────────┅╮ @emamzadeganeshgh ╰ ┅ ───────── ┅ ┅ ╯
زندگی ما روال عادی خودش را داشت. در این وسط خداوند ریحانه را به ما هدیه داد و روز و روزگار می‌گذراندیم؛ حرامی‌ها به حرم عقیله بنی‌هاشم می‌خواستند نزدیک شوند و خواب را از چشمان پویا در این طرف مرزهای ایران ربود برای همیشه. من خیلی وارد سیاست نمی‌شدم، اما می‌گفتم که این جنگ، جنگ ما نیست. مگر ما هشت سال جنگیدیم، کسی به ما کمک کرد؟ کسی به داد ما رسید؟ پویا می‌گفت: «مثل زن‌های کوفی حرف نزن!» این جمله همسرم خیلی به من برخورد و بدجور گران تمام شد. انگار که تلنگری برایم شد. می‌گفت: عزیزم خوب به حرف‌هایم فکر کن. زمانی که ما مصیبت‌های امام حسین(ع) و حضرت زینب(س) را می‌شنیدیم با خودمان می‌گفتیم‌: ای کاش ما در آن زمان بودیم و امام حسین را تنها نمی‌گذاشتیم. الان هم همین طور است. یزید زمان دارد ظلم می‌کند و حسین زمان دارد ظلم می‌بیند. من نمی‌خواهم جزو گروه توابین شوم. بنابراین من هم چون با پویا هم عقیده بودم آرام شدم و رضایتم را به او اعلام کردم. راوی : ╭🌷🕊 ┅────────┅╮ @emamzadeganeshgh ╰ ┅ ───────── ┅ ┅ ╯
🌷🕊 ایوان نجف عجب صفایی دارد حیدربنگرچه بارگاهی دارد بیادهمه شهدا،امام شهدا ،حاج‌ قاسم عزیز شهدای خدمت آقای رئیسی عزیزوهمراهان وهمه شماهمراهان گرامی کانال نائب الزیاره ایم
💫مناجاٺــــ شھـــــدا ✨خدايا دلـــــم تنگ است هم جاهلـــــم هم غافـــــل نہ در جبهۂ سخـــــت، مےجنگـــــم نہ در جبهۂ نـــــرم!!! كربلاے حسيـــــن(ع) تماشاچے نمی‌خواهد يا حقـــــے يا باطــــل راستے من ڪجا هستـــــم؟؟ ...کمی تامل...ببینیم ما در کربلا، در کدام سو ایستاده ایم؟ در لشکر عمر سعد لعنه الله؟ یا در خیمه ی اباعبدالله الحسین علیه السلام؟ این مهم است برای دنیا و آخرت ما. الهی ذره ای معرفت امام عصر روحی فداه ۲۰خرداد ماه سالروز شهادت یادش‌با أللَّھُمَ‌صَلِّ‌؏َلی‌مُحَمَّد‌وَآلِ‌مُحَمَّدوَ؏َـجِّلْ‌فَرَجھُمَ ╭🌷🕊 ┅────────┅╮ @emamzadeganeshgh ╰ ┅ ───────── ┅ ┅ ╯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌹 ☀ یاد شما همچون هوای دم صبح تازه‌ می‌کند جان را کافیست لحظه‌ای یاد شما را نفس بکشیم تا امید وصال تمام وجودمان را پر کند 🤍 ╭🌷🕊 ┅────────┅╮ @emamzadeganeshgh ╰ ┅ ───────── ┅ ┅ ╯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌷🕊 ✋سلام برشما همسنگران و دوستداران شهـــــداء 🍃 روزمان راباسلام و به شهدا کنیم. سلام برشهدایی‌که مردانه جنگیدندتاما امروز در آرامش وامنیت کامل زندگی کنیم. رزق‌امروزراازاین‌شهیدبزرگواربگیریم👇 امروزهرچی کارخیراز دستمون برمیاد ازطرف رفیق شهیده مون ﴿﴾ برای امام زمان جانمون انجام میدیم 👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇
🌷🕊 🌱 🔸او همه زندگی اش را به پای یک جانباز شیمیایی ریخت و با او ازدواج نمود. وقتی علت این کار را از او سؤال نمودند گفت: «مگر دوست نداری که با یک شهید گفت و‌گو کنی؟! با یک شهید زندگی کنی؟! من در هر لحظه از زندگی با همسرم به سرزمین شهادت می روم، به دشت های سبز ایمان می روم، به انبوه کارزار می روم، به کوه‌های بلند انسانیت می روم، به سرخی شفق می روم، به قله توحید می روم. ما با هم از چشمه های وحدت مي نوشيم، من با او به جهاد می روم، من با او به جهاد اکبر می روم، من با او به نبرد اهریمن نفس می روم.» 🔸شهيده "زهرا دقيقي" پس از ازدواج، صاحب دو فرزند به نام فاطمه و محمدجواد شد. او همه زندگي اش وقف انقلاب اسلامي بود چه اينكه اعتقاد داشت آن كس كه اسير « خويشتن» است، اسير «دشمن» هم هست زيرا خويش و نفس هم دشمن است. دشمني نزديك، دشمني جا گرفته در زير پوست. 🔸وي پس از سال ها جهاد، تلاش و فعاليت در عرصه هاي فرهنگي، اجتماعي در سال 90 در سفر كربلاي معلّي به دست ايادي استكبار بر اثر انفجار بمب به شهادت رسيد. تاریخ شهادت: ۹۰/۸/۱۷ 🥀 🍃یادش گرامی ونامش جاودان 🍃دسته گلی‌ازصلوات به نیابت ازامام‌شهدا،شهدایی که امروز سالگردشهادتشان میباشدو این شهیدوالامقام هدیه میکنیم به حضرت ولیعصرارواحنا فداه به امید نگاهی از جانب پُر مهرشان 🤲 دعای این شهید عزیز بدرقه امروزتان ان شاء الله ╭🌷🕊 ┅────────┅╮ @emamzadeganeshgh ╰ ┅ ───────── ┅ ┅ ╯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
📩 اگر شهید شدم؛ دستانم را از تابوت بیرون بگذارید تا مردم ببینند همراه خود چیزی نمی برم، چشمانم را باز بگذارید که بدانند کورکورانه شهید نشده ام. شهید 🕊🌹 ۱۹ ساله_شهادت ۱۳۶۳_ سقز ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ╭🌷🕊 ┅────────┅╮ @emamzadeganeshgh ╰ ┅ ───────── ┅ ┅ ╯
🌨❄️🌨❄️🌨❄️🌨❄️ ❄️🌨❄️🌨❄️🌨 🌨❄️🌨❄️ ❄️🌨 🌨 بدبادلش بازی کردم. نشست، سرش را زیر انداخت و روضه خوانی اش گل کرد .. درطواف، دست هایش را برایم سپر می کرد که به کسی نخورم باآب و تاب دور و برم راخالی می کرد تا بتوانم حجرالاسود راببوسم😍❤️ کمک دست بقیه هم بود 😁 مادر شهیدی با دخترش آمده بود طواف و کارهای دیگر برایش مشکل بود. دخترش هم توانایی بعضی کارها را نداشت. خیلی هوایشان را داشت. از کمک برای انجام طواف گرفته تا عکس گرفتن از مادر دختر .. یک بار وسط طواف مستحبی، شک کردم چرا همه دارند مارو نگاه می کنند، مگرظاهر یا پوششمان اشکالی دارد؟!🤔 یکی از خانم های داخل کاروان بعداز غذا، من را کشیدکنار وگفت:((صدقه بذار کنار.. اینجا بین خانما صحبت ازتو و شوهرته که مثه پروانه دورت می چرخه!)) از این نصیحت های مادرانه کرد و خندید وگفت:((اینکه می گن خدا در تخته رو به هم چفت می کنه، نمونه ش شمایین!))😅 دائم با دوربینش چیلیک چیلیک عکس می گرفت. بهش اعتراض می کردم:((اومدی زیارت یا عکس بگیری؟..))😐 یک انگشتر عقیق مستطیل شکل هم داشت که روی آن حک شده بور:((یازهرا)). درمکه هدیه داد به شیعه ای یمنی ... وقتی برگشتیم ، گفت:((دیگه دوست ندارم بیام مکه ،باشه تا از دست سعودی ها آزاد بشه!)) ادامـہ‌دارد . . . بہ‌قـلم‌‌✍🏻⁩«محمدعلۍجعفرۍ🌿» 🌨 ❄️🌨 🌨❄️🌨❄️ ❄️🌨❄️🌨❄️🌨 🌨❄️🌨❄️🌨❄️🌨❄️
🌨❄️🌨❄️🌨❄️🌨❄️ ❄️🌨❄️🌨❄️🌨 🌨❄️🌨❄️ ❄️🌨 🌨 کلا نه تنها مکه یا جاهای دیگر ، در خانه هم در صورتی همکاری می کرد که وصل شود به اهل بیت امام حسین (علیه السلام) . یکی از چیزهایی که باعث شد از تنفر به بی تفاوتی برسم و بعد بهش عشق و علاقه پیدا کنم ، همین کارهایش بود 😊 دیدم دیوانه وار هیئتی است . همه دوست دارند در هیئت شرکت کنند ، ولی اینکه چقدر مایه بگذارند ، مهم است ... اولین حقوقی که از سپاه گرفت ، ۲۵۰هزار تومن بود .😁 رفت با همه‌ی آن کتیبه خرید برای هیئت . از پرده فروشی ، ریش ریش های پایین پرده را خرید و به کتیبه ها دوخت و همه را وقف هیئت کرد ☺️ پاتوقش پاساژ مهستان بود . روی شعر پیداکن برای امام حسین (ع) خیلی وقت می گذاشت 😍 شعارش این بود :« ترک محرمات ، رعایت واجبات و توسل به اهل بیت (ع) .» موقع توسل ، شعر و روضه می خواند . گاهی واگویه می کرد . اگر دونفری بودیم که بلند بلند با امام حسین (ع) صحبت می کرد ، اگر کسی هم دور و برمان نشسته بود ، با نجوا توسلش را جلو می برد .. عاشق روضه های حاج منصور بود ، ولی درسبک سینه زنی ، بیشتر از حاج محمود کریمی خوشش می آمد 😁 نهم فروردین سال نود ، در تالار نور شهرک شهید محلاتی عروسی گرفتیم و ساکن تهران شدیم . خانواده ها پول گذاشتند روی هم و خونه برامون خریدند. با اینکه وضع مالی اش چنان تعریفی نداشت ، کلا آدم دست و دلبازی بود 🙃 اهل پس انداز و این چیزها نبود ، حتی بهش فکر نمی کرد و موقع خرید اگر از کارت بانکی استفاده میکرد رسید نمی گرفت و برایش عجیب بود که ملت می ایستند تا رسید خرید شان رانگاه کنند .. می خواست خانه را عوض کند ، ولی می گفت : «زیر بار قرض و وام نمی رم !» 😐 حتی به این فکر افتاده بود پژویی را که پدرم به ما هدیه داده بود با یک سوزوکی عوض کند ، وقتی دید پولش نمی رسد بی خیال شد 😂 ادامـہ‌دارد . . . بہ‌قـلم‌‌✍🏻⁩«محمدعلۍجعفرۍ🌿» 🌨 ❄️🌨 🌨❄️🌨❄️ ❄️🌨❄️🌨❄️🌨 🌨❄️🌨❄️🌨❄️🌨❄️
💫💫کسانی‌ که شهید نمیشن دو دسته‌ هستن: ۱- یا هنوز لیاقت پیدا نکردن!😔 ۲- یا لایق هستن ولی مأموریتی دارن که باید انجام بدن ..🌱 اگر دلت شهادت میخواد، بگرد و مأموریت‌رو پیدا کن .. خلقتت بیهوده نیست! برای کاری آفریده شدی؛ پیداش‌کن و به‌ بهترین‌شکل انجامش‌بده ..✌️🏼 ╭🌷🕊 ┅────────┅╮ @emamzadeganeshgh ╰ ┅ ───────── ┅ ┅ ╯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
📖 السَّلَامُ عَلَيْكَ يَا وَارِثَ عِلْمِ النَّبِيِّينَ وَ مُسْتَوْدَعَ حِكَمِ الْوَصِيِّينَ... 🌱سلام بر تو ای مولایی که سینه مبارکت گنجینه علم اولین و آخرین است. سلام بر تو و بر روزی که به تمام جهانیان جرعه های حکمت را خواهی نوشاند. 🍂خزان ز راه می‌رسد، جوانه پیر می‌شود نَفَس چه زود می‌رود، بیا که دیر می‌شود... 🍂شب‌است‌وباد می‌وزد، چگونه‌ صبح‌‌‌ می‌کنی؟ دلم چه شور می‌زند؛ به غم اسیر می‌شود... 🍂که‌گفت‌ زود‌ میرسی؟«چه دیر زود می‌شود» نَفَس نمانده زود باش! بیا که دیر می‌شود… ╭🌷🕊 ┅────────┅╮ @emamzadeganeshgh ╰ ┅ ───────── ┅ ┅ ╯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌷🕊 ✋سلام برشما همسنگران و دوستداران شهـــــداء 🍃 روزمان راباسلام و به شهدا کنیم. سلام برشهدایی‌که مردانه جنگیدندتاما امروز در آرامش وامنیت کامل زندگی کنیم. رزق‌امروزراازاین‌شهیدبزرگواربگیریم👇 امروزهرچی کارخیراز دستمون برمیاد ازطرف رفیق شهیدمون ﴿﴾ برای امام زمان جانمون انجام میدیم 👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇
🌷🕊 ✨شهيد بزرگوار درسال۱۳۴۴دريكي از روستاهاي لوداب از توابع شهرستان ياسوج چشم به جهان گشود بعد ازپايان تحصيلات دوره راهنمايي درسال۵۸ يكي ازبنيان گزاران و مؤسسين سپاه گچساران بود و در همان سال جهت مبارزه باحزب دمكرات كردستان و ضد انقلابيون عازم منطقه كردستان شد و درسال۵۹كه جنگ تحميلي عراق عليه ايران شروع شد شهيد عازم منطقه جنوب گرديد و در اواخر همان سال در آبادان از ناحيه شكم، دو بازو، و روده ها كه قسمتي از روده هايش نيز پلاستيكي شد مجروح گرديد. ✨وی در تمام عمليات ها شركت فعال داشت طي مدت هشت سال دفاع مقدس يازده مرتبه مجروح گرديدكه تنها استراحتش را در بيمارستان مي گذراند و هيچ گاه احساس خستگي نمي كرد. ✨از خصوصيات ويژه اي كه شهيد داشت اين بود كه هميشه خدا را مد نظر داشت و شهيد عشق و علاقه زيادي به امام داشت، آنقدر به امام علاقه و اعتقاد  داشت كه هر وقت امام چيزي را اعلام مي كرد مثل يك امرتعبدی برايش لازم الجرا بود. اوعارفي بودكه به راه خودمعرفت كامل يافته و رزمندگان را ازتقوي و ارشادات خود بهرمند مي ساخت و در طول جنگ چنان انسي با بسيجيان عاشق داشت كه چون برادری بزرگوار همگام و همراه آنان در تمامي عملياتها حضور فعال داشت. ✨ سرانجام شهيد بزرگوار با مسئوليتهاي متفاوتي از جمله مسئوليت طرح عمليات تيپ مستقل ۴۸ فتح در سال ۶۶در عمليات كربلاي ۱۰ در منطقه ماووت عراق به درجه رفيع شهادت نائل آمد كه پيكر پاكش بعد از گذشت ۳ ماه به دست خانواده محترمش رسيد. 🍃یادش گرامی ونامش جاودان 🍃دسته گلی‌ازصلوات به نیابت ازامام‌شهدا،شهدایی که امروز سالگردشهادتشان میباشدو این شهیدوالامقام هدیه میکنیم به حضرت ولیعصرارواحنا فداه به امید نگاهی از جانب پُر مهرشان 🤲 دعای این شهید عزیز بدرقه امروزتان ان شاء الله ╭🌷🕊 ┅────────┅╮ @emamzadeganeshgh ╰ ┅ ───────── ┅ ┅ ╯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌷🕊 بیاد شهیدمدافع‌حرم قبرستان نائب الزیاره همه مخاطبین گرامی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا