فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#استوری
✨ یا فاطمه سلام الله علیکِ ؛
بین من و تو خیلی فاصله افتاده !
بیا و در حقم مادری کن!
#مادرم_فاطمه سلاماللهعلیها
instagram.com/ostad.shojae2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#عظمت_حضرت_زهرا در روز قیامت...
🎤استاد مسعود عالی
@emamzadeganeshgh
#جمعه هایانتظار
#امام_زمان
🍂از جمعه های بی تو چه دلگیر میشوم
جانِ خودم ز جانِ خودم سیر میشوم...
🍂با هر نفس که میکشم اقرار میکنم
از این نبودنت به خدا پیر میشوم...
🍂با این دلِ خراب رسیدم به محضرت
زیرا فقط به دست تو تعمیر میشوم...
🍂تنها نه جمعه ها که تمامی طولِ سال
از روزهای بی تو چه دلگیر میشوم...😔
أللَّھُـمَ ؏َـجِّـلْ لِوَلیِڪْ ألْـفَـرَج
@emamzadeganeshgh
🌱میدونم که امروز به اندازه ارادتتون به حاج قاسم عزیز هرکاری تونستیدبرای این عزیز کردیدماهم دعامیکنیم دعای خیروشفاعت سرداردلها بدرقه همیشه زندگیتون باشه🤲 🌱
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
↫مــادرمـــ یازهــــرا•••✨
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
•فَرماندهکہشُماباشید..
•سَربازِتانمیشَۅَد...
•سَردارِتَمامدِلهاۍبیدارعالَم..
اَلحَمۡدُاللّٰہنـوڪَرِتَـم
#حاجقـاسم💔
@emamzadeganeshgh
أین بقیةالله؟؟..
🌄غروب جمعه که میگذرد ..
آقا امام زمان علیه السلام نظر میکنند به منتظرانش و میفرمایند:ممنونم که به یادِ من بودید...
اما نشد...😔
لحظه یِ دیدارمان به وقتِ دیگریست...💔💔😭😭
حجت الاسلام فاطمی نیا..
🌟#ان_شاء_الله_ظهور_بسیار_نزدیڪ_است
أللَّھُـمَ ؏َـجِّـلْ لِوَلیِڪْ ألْـفَـرَج
@emamzadeganeshgh
❣ #عــند_ربـهم_یــرزقون
بخشی از وصیتنامه
سپهبد شهید حاج قاسم سلیمانی:
خداوند، ای عزیز!
چگونه ممکن است کسی که چهل سال بر درت ایستاده است را نپذیری؟
خالق من، محبوب من، عشق من که پیوسته از تو خواستم سراسر وجودم را مملو از عشق به خودت کنی..
مرا در فراق خود بسوزان و بمیران...
┈┄┅═✾•••✾═┅┄┈
@emamzadeganeshgh
┈┄┅═✾•••✾═┅┄┈
سلام امام زمانم
سلام امیدوپناهم
#او_خواهد_آمد...
فرزند آن بشکسته پهلو خواهد آمد
با رمز یا الله و یا هو خواهد آمد
والفجر یعنی شیعیان وقتی نمانده
با ذو الجناح و ذوالفقار، او خواهد آمد
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
@emamzadeganeshgh
▪️عرض ادب واحترام،
سومین روز چلّه رامتوسل میشویم به
شهیدحمیدقبادی نیا،
شهیدی که آیت الله ناصری درموردش فرموده بودند: «کمترین مقام ایشان مستجاب الدعوه بودنشان است.»
ماهم امروز۱۰۰صلوات وفاتحه و...
نثاررفیق شهیدمون میکنیم ودست برسینه به ارباب سلام میدهیم وازاین شهید والامقام میخواهیم که شفاعت ودعای خیرش رادردونیا نصیبمان بفرماید.
الهی آمین
#یادشهداکمترازشهادت_نیست
▪️شهید حمید قبادی نیا در۲۳ مهر سال ۱۳۳۸ در خانواده ای مذهبی وعاشق اهل بیت(ع) در شهرستان آبادان به دنیا آمد.
▪️ دوران دبیرستان او مصادف با سالهای قبل از انقلاب بود، حمید همراه دیگر جوانان مسجد مهدی موعود(عج) در راهپیماییها شرکت می کرد، حمید درد دین داشت و ایمان در تمام وجودش ریشه دوانده بود، او در همان زمانی که فساد بیداد می کرد هیچگاه پایش نلغزید ودچار آلودگی نشد.
▪️شهیدقبادی نیامردی صبور و بردبار بود. او جوانی مودب و اهل کمال بود که این خصیصه مانند تاجی بر روی سرش می درخشید ودر میان دوستان مقبولیت خاصی داشت و بردلهای نیروهایش حکومت می کرد.
▪️با پیروزی انقلاب اسلامی به سپاه پیوست و از اینکه خود را در زمره پاسداران حضرت روح الله(ره) می دید به پاسدار بودن خود افتخار می کرد.
▪️با شروع جنگ تحمیلی در نوک تیز پیکان مدافعین کیان اسلامیمان قرار گرفت و تا زمان شهادتش هرجا عملیات بود حمید هم بود.
▪️قامت استوارش در جنگ تن به تن گمرک از ناحیه کتف مجروح گشت ودر عملیات دیگری در خرمشهر مورد اصابت مستقیم تیر بار دشمن قرار گرفت و از ناحیه دست مجروح شد و در ذوالفقاری بارها به قلب دشمن شبیخون زد وحماسه آفرید.
▪️خرمشهر، ذوالفقاری، ایران گاز، ایستگاه۷، اروند کنار، حمید را نیک می شناسند و هیچگاه او را فراموش نخواهد کرد و نامش چون نگینی بر تارک آنها می درخشد.
▪️عضویت در شورای فرماندهی سپاه آبادان، فرمانده عملیات، مسئول بسیج سپاه آبادان، از جمله مسئولیتهای او بود.
▪️حمید عاشق ولایت بود و به امام علی بن موسی الرضا(ع) عشق می ورزید وبه همین جهت گردانش را به نام او مزین کرده بود.
▪️ سرانجام درتاریخ۱۳۶۱/۱/۴ او و گردان تحت امرش در عملیات فتح المبین در منطقه رقابیه و دشت عباس به قلب دشمن زدند و او روز عملیات پیشاپیش نیروهایش به هدایت گردان و شکار تانکها می پرداخت که در جنگی نابرابر درمحاصره تانکهای دشمن قرار گرفت و در حالی که به شدت مجروح شده بود عراقی ها در همین نبرد بالای سرش رسیدند و صلابت نور را دیدند وخنجر در بدن نازنینش فرو کردند و او این چنین رقابیه را به کربلا داد و پیکر پاکش همچون مولا ومقتدایش چند روزی در بیابان ماند و سرانجام در خواب برای دوستانش محل شهادتش را نشان داد و پیکر پاکش به آبادان منتقل و در کنار همرزمان شهیدش آرام گرفت و اکنون حمید، پرچمی پر افتخار برای ایران و آبادان است.
▪️یادش گرامی ونامش جاودان
▪️دعای خیروشفاعت این شهیدوالامقام بدرقه همیشه زندگیتان
#یادشهداکمترازشهادت_نیست
@emamzadeganeshgh
15.47M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌹ایت الله ناصری در مورد شهید حمید قبادی نیا فرمودند:
🍃«کمترین مقام ایشان اینست که ایشان مستجاب الدعوه است»
توسل به این شهید را از دست ندهید.
#یادشهداکمترازشهادت_نیست
#لبیک_یا_خامنه_ای
@emamzadeganeshgh
🍁🌱🍁
🍁از دهانش پرید که
تو بالاخره از طریقِ
این چشمهات #شهید میشی..
چشماش درخشید و پرسید:چرا..؟!
گفت:
🌱چون خدا به این چشمها
هم جمال داده هم کمال..
این چشمها در راهِ خدا
بیداری زیاد کشیده...🌱
اشک هم زیاد ریخته.🍁
#سردارشهید_محمدابراهیمهمت...
#یادشهداکمترازشهادت_نیست
@emamzadeganeshgh
مـولایم؛
بيا كه حضرت صديقه چارده قرن است
کُند بـرای ظـهورت دعـا
" بنفسی انت " ....
أللَّھُـمَ ؏َـجِّـلْ لِوَلیِڪْ ألْـفَـرَج
@emamzadeganeshgh
این عکسی که مشاهده میکنید معروفه
به نردبان #شهادت...
تمام افراد حاضر در عکس #شهید شدن ....
عکس جالبيه ...
جالبتر اینه که نردبان ته نداره ...
یعنی میشه یه پله هم واسه ما گذاشته باشن....!!
#مدیون_شهدا_هستیم
#یادشهداکمترازشهادت_نیست
@emamzadeganeshgh
#شهدا شرمنده ایم 😔
تلویزیون تازه شروع به اخبار کرده بود که تا دست و صورتم را شستم و آمدم کنار بابا، بابا رفته بود تو متن خبر. کار هر روزه اش بود. بعد نشستم اولین لقمه را زدم. دیدم باز دارن از شهدای گمنام می گن.
بابا نویسنده است و خاطرات شهدا و رزمنده ها رو می نویسه. گفتم: بابا، راست میگن اینا یک مشت استخوان هستن؟ اشک از گوشة چشم بابام غلتید و هیچ نگفت. خیلی خجالت کشیدم. عذرخواهی کردم، ولی باز هیچ نگفت. رفت توی خلوت همیشگی خودش و من پیش خودم گفتم چه اشتباهی کردم. همین طور گیج و بی تاب بودم.
نمی دانم چقدر از شب گذشته بود که خواب دیدم سر مزار شهدا هستم. پنج نفر بسیجی خیلی زیبا با چفیه نورانی دارن همین طور به طرفم می آن. کمی دور تر یک جای بلند که دورش کلی پرچم های «یا زهرا» و «یا حسین» سبز و سرخ و درخت های بید لرزان، صحنه عجیبی که تا به حال ندیده بودم. پنج شهید کفن سفید کنار هم یکی از شهدا پا هاش از کفن بیرون بود. پیش خودم گفتم: اینا که میگن همه یه مشت استخوانه، ولی این که انگار تازه شهید شده، همین طور داشتم با خودم حرف می زدم که دیدم آن پنج نفر که داشتند طرفم می آمدند و چفیه داشتند، جلوم ایستادند. به اسم صدایم زدند. بعد یک نفرشان که از بقیه بلند قد تر بود، با دست جای شهدا رو نشانم داد. دلم ریخت. جنازه ها نبودن و جاشون خالی بود. گفتم: پس این شهدا چی شدن؟ گفت: ما همان پنج شهیدی هستیم که تو گفتی، یک مشت استخوان. حالا هر چه دلت می خواد از ما بخواه. ما از خدا برات می گیریم.
#یادشهداکمترازشهادت_نیست
@emamzadeganeshgh