eitaa logo
امامزاده سیدمحمد(ع)
1.7هزار دنبال‌کننده
4.6هزار عکس
1.2هزار ویدیو
141 فایل
کانال‌رسمی‌ایتاآستان‌مقدس🕌 شماره‌کارت‌هاجهت‌واریز‌نذورات 1.نذورات‌ضریح:۶۰۳۷۹۹۷۸۷۰۳۱۸۲۱۰ 2.امورعمرانی:۶۰۳۷۹۹۷۸۷۰۳۱۸۴۳۴ 3. امورفرهنگی:۶۰۳۷۹۹۷۸۷۰۳۱۸۳۲۷ 4.امورمدیریتی:۶۰۳۷۹۹۷۸۷۰۳۱۸۵۴۱ ═🌸پل‌های‌ارتباطی🌸═ ادمین‌کانال @Modir_s شماره‌تلفن‌آستان:۳۳۵۸۳۵۲۸داخلی۱
مشاهده در ایتا
دانلود
🔸این عَلَمی که بلند شده، نباید بیفتد🔸 📝 دکتر علی حائری از ملاقات با 🕌 پس از استقرارمان در هتل نجف، پدر غسل زیارت کرد و دشداشۀ سفیدِ بلندی پوشید و به جای عمامه یک دستار سفید به سر کشید. عصا به دست، با آن محاسن سفید، هیبت دلربایی پیدا کرده بودند. به مزاح گفتم: بسان حضرت موسی شدید! لبخند زدند و گفتند: با این هیبت قابل شناسایی ام؟ سری به انکار و لبخند تکان دادم و به سمت حرم راه افتادیم. 🕌 به محض ورود در حرم، پاها را برهنه کردند. سرشان کاملاً پایین بود. چیزی را با صدای بی جوهری تند تند زمزمه می‌کردند و اشکشان متصل جاری بود. حال عجیبی پیدا کرده بودند. این حال و این حجم از تواضع را نه در حرم رضوی و نه حتی در کربلای معلی ندیده بودم. گویی هیبت امیر مؤمنان را به تمامه درک می‌کردند. گوشۀ حیاط حرم در آفتاب سوزان نشستند و شروع به خواندن زیارت کردند. به نظرم زیارت جامعه کبیره بود. نمی‌دانم، هرچه بود، طولانی بود. زیارت که تمام شد، باز با تواضعی زائدالوصف به سمت حرم راه افتادیم. هر دیوار یا دری را که می‌دیدند گونه ها را متواضعانه به آن می مالیدند. صورت یکسره تَر بود و اشک، دائم سرازیر. سرشان پایین بود و یک لحظه هم سر را بلند نکردند. بوسه ای کوتاه به گوشه ضریح و زیارتی مختصر. بدون آنکه روی برگردانند، سر به زیر و آرام آرام عقب رفتند. حالشان طبیعی نبود. گویا اتفاقی رخ داده بود که من از درک آن عاجز بودم. نماز ظهر را هم همانجا خواندیم. 🕌 در مسیر بازگشت، درست در ورودی، یک فردی که روی ولیچر بود -یک انسان هیکل مندِ نورانی، با جای مهر روی پیشانی بلندش و یک لباس سفید - حال معنوی پدر را که دید، دست پدر را محکم گرفت و بصورت چسباند. می‌بوسد و می گریست و فریاد می‌زد: یا ابا صالح مددی! ... یا انصار دین الله مددی! پدر که متوجه حال غریب او شده بودند، آرام دستشان به قلبش کشیدند و پیشانی اش را بوسیدند و گفتند: «یا اخی! سیأتی قريباً، اطمئن، اطمئن، نحن أيضاً ننتظره ...» آرام شد و دست پدر را بوسید و رها کرد. این مواجهه توجه برخی را به ما جلب کرد؛ مِن جمله، سید جوانی که متوجه شدم دارد پشت سر ما به سمت هتل می‌آید. در ورودی هتل، خودش را به ما رساند. به من با ته لهجۀ عربی گفت: «آقای حائری شیرازی هستند؟» بدون آنکه جواب مشخصی بدهم گفتم: «مطلبی هست؟» گفت از طرف آیت الله سیستانی است و برای ترتیب ملاقات آمده. یکه خوردیم، گویا پس از دیدار پدر با عبدالمهدی کربلایی (امام جمعۀ کربلا)، ایشان زمان مراجعت ما را به نجف، به دفتر آیت الله اطلاع داده و ایشان آمادگی این دیدار را داشتند. البته شاید کسی از همراهان ما این تقاضا را از عبدالمهدی کرده باشد که من مطلع نبودم. 🕌 بگذریم. به پدر در راه گفتم. ایشان هم کمی غافلگیر شدند. ... بنا شد کسی از دفتر برای راهنمایی بیاید. یک پیرمرد سیه چرده عینکی آمد. فاصلۀ هتل و دفتر آیت الله را پیاده راه افتادیم. جلو کوچه، گیت بازرسی بود. چیزی به عربی گفت، زنجیر را برداشتند و وارد دفتر شدیم. ما که چند نفری بودیم را در اتاق انتظار جای دادند و پدر را بردند. چند دقیقه بعد، دنبال من هم آمدند. گویا پدر سفارش کرده بود. قبل از ورود، کسی به من فهماند که فقط مصافحه کنم. اینجا دست بوسی قدغن است. خیلی ساده، دو زانو در اتاق بزرگی که با موکت پوشیده شده بود، کنار میزی کوچک روی ملحفه ای سفید نشسته بودند. خیلی لاغرتر از آن چیزی که تصور می‌کردم. پیشانی را بوسیدم و سلام کردم. گویا در خلال صحبت با پدر بودند. پاسخ سلام را دادند. فارسی را روان صحبت می‌کردند اما با ته لهجۀ غلیظ عربی. 🕌 از مرحوم پدر بزرگ ما -شیخ عبدالحسین حائری- گفتند که ایشان را ندیده بودند، اما به عنوان یک فقیه زاهد متقی در کربلا معروف بودند. بعد، از پدر گفت که مطالب شما را مدتیست پیگیری می کنم. از طرح «فلاحت در فراغت» خبر داشت. می گفت ورود در اینگونه مسائل، روحانیت را واقع بین می‌کند. از نظریات اقتصادی پدر مطلع بود و می‌گفت هر چند شاید قابلیت اجرا نداشته باشد اما تحقیقات در این رابطه را برای اسلام مفید می دانم و قائلم از وجوهات می‌توان در آن خرج کرد و حمایت خواهند کرد. بعد گفتند: «با این همه، که برای شما قائلم، بیشتر به خاطر و حضور فعالتان در است (این دیدار در سال 89 واقع شده بود [و منظور ایشان، فتنۀ سال 88 است]). اندکی تأمل کردند، بعد ادامه دادند: «این ، حالا که بلند شده، . اگر افتاد دیگر هیچ کس نمی‌تواند آنرا بلند کند. البته که مسائلی هست که باید بیان شود که حفظ این عَلَم و بیان آن مسائل، مانعة الجمع نیست. شما در شرایطی که مسئولیتی نداشتید و شاید بی مهری هایی دیده باشید، نقش ممتازی ایفا کردید» (ادامه دارد) ... منبع: (@dralihaeri در تلگرام) 🍃✨🌸✨🍃✨🌸✨🍃 🇮🇷@matalebevijeh
ادامه ... 🕌 پدر که گویا یکّه خورده باشد، سرش را بلند کرد. نگاهی به آیت الله انداخت و بعد نگاهی به من کرد. گویا مایل نبودند برخی مسائل را در حضور من بیان کنند. گفتند چند نفری میهمان داریم. با اجازۀ شما، علی برود ایشان را بیاورد تا از زیارت شما محروم نباشند. به اتفاق یکی از اعضای دفتر، به اتاق انتظار رفتیم و بعد از چند دقیقه به سالن برگشتیم. همان شخص این بار بالای سر آیت الله ایستاده بود و تکرار می‌کرد: «فقط مصافحه، دستبوسی ممنوع». گرد ایشان نشستیم. گفتند: «عزیزان همه شیرازی هستید؟» همه پاسخ دادند. گفتند: «اولاً قدر این حاج آقا که همراهش به دیدن من آمدید را بدانید. انسان وارسته ای است و برخی اوصافش کم نظیر است». بعد گفتند: «دو گوهر در شهر شما زندگی می‌کنند که تا هستند، از وجودشان مستفیض شوید. اینها نورند! یکی آیت الله آشیخ محمد رضا حدائق و دیگری آیت الله پاکدل». بعد نگاهی به من کردند و گفتند: «اهل زیارت قبر حافظ هستی؟» گفتم بله. گفتند: «از جانب من برو و بالای سر قبر حافظ فاتحه بخوان». بعد اندکی سکوت کردند و گفتند: «به مسئولین سلام مرا برسان و بگو: حافظ، سینه سوخته بوده. اهل معنا بوده. وصیت کرده قبرش زیارتگاه باشد. ترتیبی دهند از این حالت که هرکس تفریحی که جای دیگری نمی‌تواند بکند، می رود آنجا انجام می دهد، در بیاید! زیارتگاه، جای قلیان و قهوه خانه نیست. جای ادب است. آدم باید آنجا به یاد خدا بیفتد، نه به یاد خلق خدا که دخترها و پسرها قرارشان را آنجا می‌گذارند [با خنده].» 🕌 همه از اشراف آیت الله به جزئیات امور شهرمان مبهوت بودیم. کسی را صدا زدند که برای میهمان ها دُرّ نجف بیاورید. با دستشان هدیه ها را بدستمان کردند و گفتند تا هر وقت که مایل بودید در نجف بمانید، اسبابش را فراهم می‌کنند و متواضعانه جمع را ترک کردند و من هنوز در فکر اِشراف آیت الله به امور بودم. منبع: (@dralihaeri در تلگرام) 🍃✨🌸✨🍃✨🌸✨🍃 🇮🇷@matalebevijeh
9.18M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌟 ویژه ماه شعبان 📹 ببینید| توصیه رهبرانقلاب درباره استفاده از ➕سوالی که رهبرانقلاب از امام خمینی(ره) درباره اینکه «شما کدام دعا را بیشتر دلبسته‌ی آن هستید؟» پرسیدند ☑️ @Khamenei_ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
. 🌺🌺 تقویم شیعه/ ۳ شعبان 🌺 ۱. ولادت حضرت امام حسین (ع) 💢 در این روز در سال 4 ه’ آقای شهیدان و سرور و سالار شیعیان و دلباختگان، اشک هر مؤمن، امام امام زاهد عابد، شهید غریب، عطشان نینوا حضرت اباعبداللَّه الحسین الشهید علیه السّلام عالم را به نور خود منور فرمود. 📚 اعلام الوری: ج ۱، ص ۴۲۰. 💢 پدرشان مولانا و مقتدانا أمیر المؤمنین علی‌بن ابی طالب علیه السّلام و مادرشان حضرت ولیة اللَّه و حبیبه خاتون دو سرا صدیقه کبری فاطمه زهرا سلام اللَّه علیها است. 💢کنیه آن حضرت ابو عبداللَّه و کنیه خاص آن حضرت ابوعلی است. 📚 بحار الانوار: ج ۴۳، ص ۲۳۷ 🌺القاب حضرت الشهید، السعید، السبط الثانی، الامام الثالث، الرشید، الطیب، الوفی، السید، الزکی، المبارک، تابع لمرضات اللَّه است. 📚 بحار الانوار: ج ۴۳، ص ۲۳۷ 🌺🌺 پیامبر پیامبر صلّی اللَّه علیه و آله در ولادت امام حسین علیه السّلام هنگامی که خبر ولادت آن حضرت به پیامبر گرامی پیامبر صلّی اللَّه علیه و آله رسید، به خانه أمیر المؤمنین علیه السّلام آمدند و به اسماء فرمودند تا مولود را بیاورد. اسماء حضرت را در پارچه ای سفید پیچید و خدمت رسول اکرم پیامبر صلّی اللَّه علیه و آله آورد. پیامبر پیامبر صلّی اللَّه علیه و آله در گوش راست آن حضرت اذان و در گوش چپ اقامه خواندند. 📚 امالی شیخ طوسی: ج ۱، ص ۳۷۷ 🌺🌺روز اول یا هفتم ولادت امین وحی الهی جبرئیل فرود آمد و عرض کرد: «سلام خداوند بر تو باد ای پیامبر، این نوزاد را به نام پسر کوچک هارون شبیر نام بگذار، که به عربی حسین گفته می شود. چون علی علیه السّلام برای شما بسان هارون برای موسی بن عمران است، جز آنکه شما خاتم پیامبرانی. » 📚 معانی الاخبار: ص ۵۷ 🌺🌺 به این ترتیب نام پر عظمت «حسین» از جانب پروردگار برای دومین فرزند فاطمه سلام اللَّه علیها انتخاب شد. در این روز ملائکه آسمانها برای عرض تهنیت به مناسبت این ولادت خدمت پیامبر پیامبر صلّی اللَّه علیه و آله رسیدند و از خاک قبر آن بزرگوار برای پیامبر پیامبر صلّی اللَّه علیه و آله آوردند و به آن حضرت تعزیت نیز گفتند. 🌺🌺 یکی از معجزات روز ولادت آن حضرت این بود که فطرس ملک یا دردائیل پناه به آن امام مظلوم برد و خداوند او را بخشید و او را به مقام قبلی‌اش باز گردانید. 📚 فیض العلام: ص ۳۳۷ 💢 دوران زندگی امام حسین علیه السّلام: 💢 آن حضرت شش سال و چند ماه با جد گرامی خود رسول اکرم پیامبر صلّی اللَّه علیه و آله بود. مدت سی سال با پدر بزرگوار خود مولای متقیان امیر مؤمنان علیه السّلام زندگی کرد، و در جمل، صفین و نهروان شرکت داشت. 📚 الاصابه: ج ۱، ص ۳۳ 💢بعد از شهادت أمیر المؤمنین علیه السّلام همراه و شریک رنجهای امام حسن علیه السّلام بود، و شاهد بود که معاویه و دیگر منافقین و کافران چگونه دهان آلوده خود را به بدگوئی پدر بزرگوارش أمیر المؤمنین و برادرش امام حسن علیهماالسّلام می گشایند. ♦️پس از آنکه امام مجتبی علیه السّلام را مظلومانه شهید کردند، امامت به آن وجود سراپا جود رسید، و بعد از مصائب و اذیتها و زخم زبانها، در روز عاشورا آن حضرت را به شهادت رسانیدند. 📚 ترجمه امام حسین علیه السّلام از تاریخ دمشق ابن عساکر: ص ۱۴ - ۲۵۸ ۲. ورود امام حسین علیه السّلام به مکه 💢در شب جمعه سوم شعبان سال 60 ه’ امام حسین علیه السّلام وارد مکه شدند و تا ذی الحجه در آنجا اقامت داشتند. 📚 ارشاد: ج ۲، ص ۳۵ @emamzadesayedmohammad
الحمد لله الذی خلق الحسین @emamzadesayedmohammad
🔖امام حسین علیه السلام فرمودند: «إنَّ حَوائِجَ النّاسِ اِلَيكُم مِن نِعَمِ اللّه عَلَيكُم فَلاتَمَلُّوا النِّعَمَ» همانا احتیاجات مردم به سوی شما از نعمت هاى خدا بر شما است؛ از اين نعمت افسرده و بيزار نباشيد.» مستدرک الوسائل، ج١٢، ص٢٠٩ @emamzadesayedmohammad
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
: حقیقتا عالم واقعی آن کسی است که با دیدن انحراف ها سکوت نکند و گرنه در قیامت دهنه آتشین بر دهان اش می زنند.عالم واقعی امثال استاد قرئتی ها هستند. ๑►◈ ◄ ๑ ❁│@matalebevijeh