eitaa logo
🏴امام زمان (عج) 🏴
10.7هزار دنبال‌کننده
11.3هزار عکس
6هزار ویدیو
1.1هزار فایل
📞پاسخگویی: @Majnonehosain 💞مهدیاران: @emamzaman_12 🌷عطرشهدا: @atre_shohada 📱اینستاگرام: Www.instagram.com/emamzaman.12 👥گروه: https://eitaa.com/joinchat/2504065134Cf1f1d7366b 💕گروه‌مهرمهدوی: @mehr_mahdavi12
مشاهده در ایتا
دانلود
#ذکر_روز_سه_شنبه: یا ارحم الراحمین 🌷 💞ذکر روز سه شنبه موجب روا شدن حاجات می شود 💞 🌺اللهمَّ عجِّل لولیِّک الفَرَج 🌺 🆔 @emamzaman
⭐️ صفحه۴۲۶_ سوره ی احزاب⭐️ 🌸 الّلهُـمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَــ الْفَـــرَج 🌸 🍀🌷 @emamzaman 🌷
هدایت شده از  🏴امام زمان (عج) 🏴
💞 اللهمَّ عجِّل لولیِّک الفَرَج💞 🆔 @emamzaman
🍃بْه تَوَکُّلِ نامِ اَعْظَمَتْ🍃 🔹عادت سلام کردن به امام زمان را نشر می دهیم. 🔸 💞اللهمَّ عجِّل لولیِّک الفَرَج 💞 🆔 @emamzaman
لطفت همیشه درد مرا التیام داد همسایه سایه ات به سرم مستدام باد... راستی! حتماً میدانی که پیامبر در مورد حق همسایه چه فرمودند: " ﺍﮔﺮ ﺍﺯ ﺗﻮ ﻛﻤﻚ ﺧﻮﺍﺳﺖ ﻛﻤﻜﺶ ﻛﻨﻰ، ﺍﮔﺮ ﺍﺯ ﺗﻮ ﻗﺮﺽ ﺧﻮﺍﺳﺖ ﺑﻪ ﺍﻭ ﻗﺮﺽ بدﻫﻰ، ﺍﮔﺮ ﻧﻴﺎﺯﻣﻨﺪ ﺷﺪ ﻧﻴﺎﺯﺵ ﺭﺍ ﺑﺮﻃﺮﻑ کنی، ﺍﮔﺮ ﻣﺼﻴﺒﺘﻰ ﺩﻳﺪ به او ﺩﻟﺪﺍﺭﻯ بدﻫﻰ، ﺍﮔﺮ ﺧﻴﺮﻯ ﺑﻪ ﺍﻭ رسید، تبریکش بگویی، ﺍﮔﺮ ﺑﻴﻤﺎﺭ ﺷﺪ ﺑﻪ ﻋﻴﺎﺩﺗﺶ بروﻯ و ﻭﻗﺘﻰ ﻣﺮﺩ ﺩﺭ ﺗﺸﻴﻴﻊ ﺟﻨﺎﺯﻩ ﺍﺵ ﺷﺮﻛﺖ ﻛﻨﻰ..." چه خوب همسایه ای داریم! چه بوی نرگسی پیچیده در محله‌مان، با حضور تو! همسایه هایت نیازمندند، بیمار و مصیبت دیده اند؛ همیشه هم چشمشان به دست تو بوده است... پس دریابشان! دریابمان... 🔹عادت سلام کردن به امام زمان را نشر میدهیم. 💞اللهمَّ عجِّل لولیِّک الفَرَج 💞 🆔 @emamzaman
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🚨 رابطه زیبای اربعین و غدیر نشـر دهید 🍃🌹الّلهُـمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَــ الْفَـــرَج🌹🍃 🆔 @emamzaman
💌متني شنيدني💫 🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂 حضرﺕ ﻣﻮﺳﯽ (ﻉ) ﺩﻧﺪﺍﻥ ﺩﺭﺩ ﮔﺮﻓﺖ ﻭ ﺑﻪ ﺧﺪﺍ ﺷﮑﺎﯾﺖ ﮐﺮﺩ... ﺣﻖ ﺗﻌﺎﻟﯽ ﺑﻪ ﺍﻭ ﺩﺳﺘﻮﺭ ﺩﺍﺩ ﺍﺯ ﻓﻼﻥ ﮔﯿﺎﻩ ﺍﺳﺘﻔﺎﺩﻩ ﮐن ﺣﻀﺮﺕ ﭼﻨﺎﻥ ﮐﺮﺩ ﻭ ﺩﻧﺪﺍﻧﺶ ﺧﻮﺏ ﺷﺪ ﺑﺎﺭ ﺩﯾﮕﺮ ﺩﻧﺪﺍﻥ ﻣﻮﺳﯽ ﺩﺭﺩ ﮔﺮﻓﺖ ﻭ ﻫﻤﺎﻥ ﺩﻭﺍ ﺭﺍ ﺑﻪ ﮐﺎﺭ ﺑﺮﺩ ﻭﻟﯽ ﺩﻧﺪﺍﻥ ﺣﻀﺮﺕ ﺧﻮﺏ ﻧﺸﺪ!!! ﺍﻭ ﺍﺯ ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ﺳﺒﺐ ﺭﺍ ﭘﺮﺳﯿﺪ؛ ﺧﻄﺎﺏ ﺍﻟﻬﯽ آﻣﺪ ﮐﻪ ﺩﻓﻌﻪ ﻗﺒﻞ ﺑﻪ ﺍﻣﯿﺪ ﻣﺎ ﺭﻓﺘﯽ ﺍﻣﺎ ﺍﯾﻦ ﺑﺎﺭ ﺑﻪ ﺍﻣﯿﺪ ﮔﯿﺎﻩ ﺭﻓﺘﯽ ﻭ ﺍﺯ ﻣﺎ ﻏﺎﻓﻞ ﺷﺪﯼ..‌. ﺧﺪﺍﯾﺎ ﺑﻪ ﺍﻣﯿﺪﺗﻮ☝️ @emamzaman
خانواده 💞در خانه‌داری و در و رفتار، طوری برخورد کنید که همسرتان با ذوق و شوق به خانه بیاید. ❌خیلی از مردها ترجیح می‌دهند بیشتر ساعت‌ها را در بیرون و با دوستان خود سپری کنند. چرا؟ ❌که برخورد مناسب، و آراستگی مناسبی از همسر و خانه خود مشاهده نمی‌کنند. ✨💖الّلهُمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّکَ الْفَرَج💖✨ 🆔 @emamzaman
◀حدیث شماره ۱۸ تو را به دستان بر اوج علی در غدیر تو را به لبخند لبان زهرا تو را به شادی و سرور پیامبر عجل علی ظهورک یا صاحب الزمان... ‌ "پی نوشت" 💌امام صادق می فرماید: شما با دونفر شاهد در دادگاه حق خود را می گیرید اما پدر ما با صد و بیست هزار نفر شاهد نتوانست حق خودش را بگیرد، این یعنی غربت... «مناقب ابن‌شهر آشوب ج۱، ص ۵۳۰» ✨💖الّلهُمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّکَ الْفَرَج💖✨ 🆔 @emamzaman
۳ روز تا عید غدیر ولی الله
🌼🍃🌼 🍃🌼 🌼 ❓سؤال: امام جماعت در نماز باید چه نیتی بکند؟ آیا نیت جماعت باید بکند یا نیت فرادی؟ ✅جواب: اگر بخواهد فضیلت نماز جماعت را درک کند، باید قصد امامت و جماعت کند، و اگر بدون قصد امامت نماز، مشغول آن شود، نماز وی و اقتدای دیگران به او اشکال ندارد. ❤️حضرت آیت الله خامنه ای❤️ ✨💖الّلهُمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّکَ الْفَرَج💖✨ 🆔 @emamzaman 🌼 🍃🌼 🌼🍃🌼
✨قسمت اول✨ 🌷امام مهدی کیست؟  وی یگانه فرزند امام عسکری علیه السلام یازدهمین امام شیعیان است. امام مهدی(عج) در سحرگاه نیمه شعبان ۲۵۵ ق در سامرّا چشم به جهان گشود نام مادر‌ش نرجس یا نرگس است و پس از پنج سال زندگی تحت سرپرستی پدر، و مادر بزرگوارشان نرجس خاتون، در سال ۲۶۰ ق به دنبال شهادت حضرت عسکری علیه السلام ـ همچون حضرت عیسی علیه السلام و حضرت یحیی علیه السلام که در سنین کودکی عهده دار نبوّت شده بودند ـ در پنج سالگی منصب امامت شیعیان را عهده دار شدند. آن بزرگوار پس از سپری شدن دوران غیبت با تشکیل حکومت عدل جهانی احکام الهی را در سرتاسر زمین حاکمیت خواهد بخشید. ✨💖الّلهُـمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَــ الْفَـــرَج💖✨ 🆔 @emamzaman
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
؟؟ 🎬سخنان بسیار مهم و کمتر شنیده شده ی استاد پناهیان در مورد غدیر حتما ببینید و منتشر کنید @Emamzaman
💠 آیت الله مجتهدی تهرانی (ره) : 🤔 دو کار است که در دنیا آسان و در ترازوی عمل سنگین است : ۱ - خوش اخلاقی ☺️ زن و شوهر باید خوش اخلاق باشند 🙄 از پیامبر روایت داریم که شوهری که زن اش بداخلاق باشد در خانه غریب است 😞 و در روایت دیگر آمده که زن و شوهری که خوش اخلاق باشند عمرشان طولانی می شود 💫 زن خوش اخلاق اجر مجاهد در راه خدا دارد 😍 ۲ - الصمت 😶 یعنی سکوت سکوت کن حرف زدنِ زیاد عاقبت بدی دارد منجر به غیبت دروغ تهمت می شود 😏 روایت داریم اگر دیدی کسی شخص ساکت و کم حرفیه برو از اون حکمت بیاموز 📙 خوش اخلاقی است ✨💖الّلهُـمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَــ الْفَـــرَج💖✨ 🆔 @emamzaman
خلاصه ماجرای غدیر سخنراني پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله) پيامبر اكرم نگاهي به سمت راست و چپ جمعيت نمودند و منتظر شدند تا همه مردم در مقابل منبر اجتماع كنند. سپس سخنراني تاريخي و آخرين خطابه رسمي خود را براي جهانيان آغاز كردند. با در نظر گرفتن اين شكل خاص از منبر و سخنراني كه دو نفر بر فراز منبر در حال قيام ديده مي شوند به استقبال سخنان حضرت مي رويم كه آن را مي توان در يازده بخش ترسيم نمود: پيامبر (صلي الله عليه و آله) در اولين بخش سخن به حمد و ثناي الهي پرداختند و صفات قدرت و رحمت خداوند را ذكر فرمودند، و به بندگي خود در مقابل ذات الهي شهادت دادند. در بخش دوم، حضرت سخن را متوجه مطلب اصلي نمودند و تصريح كردند كه بايد فرمان مهمي درباره علي بن ابي طالب عليه السلام ابلاغ كنم، و اگر اين پيام را نرسانم رسالت الهي را نرسانده ام و ترس از عذاب او دارم. در سومين بخش، حضرت امامت دوازده امام (عليهم السلام) را تا آخرين روز دنيا اعلام نمودند تا همه طمع ها يكباره قطع شود. از نكات مهم در سخنراني حضرت، اشاره به عموميت ولايت آنان بر همه انسان ها در طول زمان ها و در همه مكان ها و نفوذ كلماتشان در جميع امور بود، و نيابت تام ائمه (عليهم السلام) را از خدا و رسول در حلال و حرام و جميع اختيارات اعلام فرمودند. براي آن كه هرگونه ابهامي از بين برود و دست منافقين از هر جهت بسته باشد، در بخش چهارم خطبه، پيامبر (صلي الله عليه و آله) با دست هاي مبارك بازوان اميرالمؤمنين (عليه السلام) را گرفتند و آن حضرت را از جا بلند كردند تا حدي كه پاهاي آن حضرت محاذي زانوان پيامبر قرار گرفت. در اين حال فرمودند: «من كنت مولاه فهذا علي مولاه، اللهم وال من والاه و عاد من عاداه وانصر من نصره واخذل من خذله»؛ «هر كس من نسبت به او از خودش صاحب اختيارتر بوده ام اين علي هم نسبت به او صاحب اختيارتر است. خدايا دوست بدار هر كس علي را دوست بدارد، و دشمن بدار هر كس او را دشمن بدارد، و ياري كن هر كس او را ياري كند، و خوار كن هر كس او را خوار كند.» سپس كمال دين و تمام نعمت را با ولايت ائمه (عليهم السلام) اعلام فرمودند و بعد از آن خدا و ملائكه و مردم را بر ابلاغ اين رسالت شاهد گرفتند. در بخش پنجم حضرت صريحا فرمودند: «هر كس از ولايت ائمه (عليهم السلام) سر باز زند اعمال نيكش سقوط مي كند و در جهنم خواهد بود.» بعد از آن شمه اي از فضائل اميرالمؤمنين (عليه السلام) را متذكر شدند. ادامه دارد... 🍃🌹اللّهم عجّل لولیکـ الفـرج🌹🍃 🆔 @emamzaman
❤️❤️❤️ ❤️❤️ ❤️ به روایت زینب وای که چقدر امروز با بچه ها خوش گذشت . این اولین دورهمی بود که فاطمه هم همراهمون بود ، فکر نمیکردم بچه ها به خاطر حجابش آنقدر زود باهاش کنار بیان اما برعکس تصورم خیلی هم باهم صمیمی شدن. . . . روی تخت میشینم و کتاب زبانم رو باز میکنم، حوصله هرچیزی رو دارم جز زبان . دوباره میبندمش و میرم سراغ گوشی. چند روزی میشه که سری به تلگرام نزدم. داده تلفن رو روشن میکنم و وارد تلگرام میشم، بین این همه پیام نگام که به شماره عمو میفته استرس بدی میاد سراغم، پیامش رو باز میکنم. عمو_ سلام تانیا جان. خوبی؟ عمو بابت رفتار اون روز و سرد برخورد کردنای بعدش عذر میخوام. راستش نگران شدم که شاید ناراحت شده باشی که سراغی از ما نگرفتی دیگه. “چی شده که عمو دوباره بهم پیام داده؟ خب شاید دلش تنگ شده ” سریع براش تایپ میکنم _ سلام عموجون. نه بابا چه ناراحتی. مردد میمونم که بهش بگم ازدواج کردم یا نه. اما زود پشیمون میشم ، من که هنوز ازدواج نکردم یه محرمیت ساده بود فقط همین. بیخیال بقیه پیاما نتم رو خاموش میکنم و گوشی رو روی میز میزارم. کلا میونه خوبی با گوشی نداشتم و ندارم . دوباره یاد امیرعلی میوفتم. عه عه چجوری با نامزد بنده رفت بیرون منم نبردن ، مردم تو دوران نامزدیشون چجوری گردش میرن، ما چیکار میکنیم؟ با صدای در سریع از اتاق میرم بیرون. که با چهره خندون امیرعلی مواجه میشم. _ سلام پسر پرو . امیرعلی_ سلام خواهر پسر پرو. _ نامزد بنده رو کجا بردی؟ امیرعلی_ نزار غیرتی بشما?هههه. قبل از اینکه نامزد شما بشه دوست من بوده ، بعدشم شما نامزد بنده رو کجا بردی؟ _ قانع شدم. امیرعلی_ آفرین. راستی نامزد محترمتون گفتن که از پدر محترممون اجازه میگیرن، فردا تشریف ببرید بیرون ، کارتون دارن. بابت امروز هم که مجبور شد بره عذرش موجه بوده و گفت. بهت بگم پوزش. دست به سینه به دیوار تکیه میدم و میگم_ خب عذرش چی بوده؟ امیرعلی_ حالا دیگه. _ عهههه؟؟؟؟ امیرعلی_ آررررره . مامان_ سلام مادرجان. امیرعلی_ سلام قوربونت برم. مامان_ خدانکنه. خسته نباشید مادر راستی زینب به مادربزرگت زنگ زدی؟ _ برای چی؟ مامان _ من زنگ زدم عذر خواهی کردم که نشد برای محرمیت بیان توهم یه زنگ بزن. _ باشه حالا. با صدای زنگ گوشی به اتاق برمیگردم ؛ شماره ناشناس . _ بله؟ + سلام عزیزم. پرنیانم _ سلام پرنیان جان. خوبی؟ + الحمدلله. ببخشید مزاحمت شدم. راستش داداشم کارت داشت ، گفت من زنگ بزنم بعد گوشی رو بهش بدم. با تموم شدن جملش ، یه دفعه گوشی از دستم میوفته. وای خاک برسرم. گوشی رو برمیدارم. _ الو جانم؟ چیزه ببین پرنیان میگم….. با پیچیدن صدای مردونه تو گوشی دیگه اشهد خودمو خوندم، طبق معمول سوتی + سلام علیکم ببخشید پرنیان فکر کرد باهاش خداحافظی کردید، گوشی رو داد به من رفت بیرون. میخواید صداش کنم؟ فقط تونستم سکوت کنم. +زینب خانوم. _ سلام. +سلام. خوب هستید؟ _ ممنونم شما خوبید؟ + ممنون باخوبیتون.راستش من با پدر بزرگوارتون تماس گرفتم ، اجازه گرفتم که اگه موافق باشید، فردا بریم بیرون که یه مقدار باهم حرف بزنیم. _ نههههه؟؟؟؟ +نه؟ نکنه به خاطر امروز ناراحت شدید؟ _ نه یعنی اره . +ناراحت شدید؟ _نه اون نه اون یکی اره. +چی نه؟ _نه یعنی ناراحت نشدم. فردا رو بریم. “گند زدم ” +بله. ممنونم. پس من فردا ساعت ۱۰ ، دم منزلتون باشم خوبه؟ _ بله. مرسی. + پس فعلا با اجازتون سلام. نه یعنی خدافظ. _ خدانگهدار گوشی رو که قطع کردم نفس راحتی کشیدم و یه دفعه زدم زیر خنده. خداروشکر یه بار سوتی داد دیگه ابروی من نرفت . ... نویسنده : ✨💖الّلهُـمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَــ الْفَـــرَج💖✨ 🆔 @emamzaman ❤️ ❤️❤️ ❤️❤️❤️
❤️❤️❤️ ❤️❤️ ❤️ به روایت امیرحسین … وای خدایا آبروم رفت، این حجم استرس برای صحبت کردن با یه نفر غیر طبیعیه. با صدای اذان سریع بلند میشم، نماز میخونم. دیگه هرچقدر کلنجار میرم خوابم نمیبره….. . گل های نرگس رو روی داشبورد میزارم و از ماشین پیاده میشم.میخوام بردارم خودم بهش بدم ولی روم نمیشه بیخیال گل ها به سمت زنگ میرم دستم رو بالا میارم که در باز میشه و زینب سادات میاد بیرون. با دیدنم تعجب میکنه و منم یکم هول میشم اما زود خودمو جمع و جور میکنم و لبخند میزنم_ سلام سادات بانو. سرش رو پایین میندازه و سرخ میشه. حانیه_ سلام . _ خوبید؟ زینب_ ممنون شما خوبید؟ _ الحمدالله . باخوبیه شما. بریم؟ زینب _ بله . سوار ماشین میشیم و نگاهش به اولین چیزی که میفته گل های نرگسه. از روی داشبورد برشون میدارم و روی پاش میذارم. لبخند میزنه . چقدر زود دلباختم به همين لبخندش. زینب_ ممنون لبخندي ميزنم و حركت ميكنم. _ صبحانه خورديد؟؟ زینب_ بله. ممنون. _ خب شما جایی رو درنظر ندارید که بریم. زینب_ نه. “وای این چرا حرف نمیزنه کل حرفاش تو نه و اره خلاصه میشه ” _خب پارک نهج البلاغه خوبه؟ زینب_ بله . . بعد از نیم ساعت رسیدیم. رفتیم کنار آبشار مصنوعی و هرکدوممون روی یکی از سنگاش نشستیم. . امیرحسین _ نمیخواید چیزی بگید؟ _ خب شما شروع کنید. امیرحسین _ برنامتون چیه؟ _ برای عروسی و عقد و…….. به روایت زینب _ من عروسی نمیخوام. امیرحسین _ نمیخوایددددددد؟؟؟؟؟؟؟؟ خیلی خونسرد جواب دادم_ نه با تعجب برگشت طرفم. _ چیزی شده؟ امیرحسین _ اگه به خاطر اون میگید که من گفتم شاید همیشه وضع مالیمون خوب نباشه ، شما نگران اونش نباشید …. حرفش رو قطع کردم. _ نه. به خاطر اون نیست ، به نظر من سادگی زیباترین چیزه، میدونم شاید عجیب باشه دختری که تا پارسال اونجوری بود و تنها ارزوش سفر به آمریکا و کشورای خارجه بوده حالا همچین چیزی رو بگه اما…. اما….موافقید به جای عروسی بریم…… کربلا؟؟؟؟ امیرحسین _ شما امر بفرما. یکم خجالت کشیدم و سرم رو انداختم پایین. امیرحسین _ فکر کنم به هم محرمیم.نه؟ پس خجالت نداره بانو. با لفظ بانو کیلو کیلو قند تو دلم آب میشد. دلم میخواست همونجا سجده شکر برم برای این عشق، برای این مرد، برای این آرامش….. ... نویسنده : ✨💖الّلهُـمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَــ الْفَـــرَج💖✨ 🆔 @emamzaman ❤️ ❤️❤️ ❤️❤️❤️
❤️❤️❤️ ❤️❤️ ❤️ به روايت زینب اميرحسين_ سلام. _ سلام. خوبيد؟ اميرحسين_ الحمدالله. شما خوبي؟ _ ممنون. اميرحسين_ راستش، ان شاءالله دو هفته ديگه اردو راهيان نور از طرف مسجد هستش، ميخواستم ببينم اگه موافقيد با خانواده صحبت كنيم اگه اجازه دادن بريم. واقعا ميمونم كه چي بگم ، سفري كه حسرتش از عيد به دلم مونده بود، سفري كه از وقتي با شهدا انس گرفته بودم شده بود آرزوي هر روز و شبم، با مردي كه شده بود همه دنيام، همه زندگيم. اميرحسين_ الو؟؟؟؟ _ جانم؟ بعد از چند ثانيه سكوت ادامه ميده _ جونتون سلامت.فكر كردم قطع شده. _ من از خدامه بيام. فقط اگه مامان ، بابا اجازه بدن. اميرحسين_ اجازه ميدين من باهاشون هماهنگ كنم؟ _ ممنون ميشم. اميرحسين_ پس فعلا بااجازتون.ياعلي _ ياعلي. گوشي رو قطع ميكنم ، سريع وضو ميگيرم، دو ركعت نماز شكر و بعد سجده ي شكري طولاني كه خدارو شكر ميكنم بابت مهربوني هاش، بابت همه نعمتاش . بابت حضور اميرحسين، بابت اين آرامش ، غافل از طوفاني كه منتظرم ايستاده دو هفته بعد . توي آينه نگاهي به خودم ميندازم، روسري آبي رنگي كه صورتم رو قاب كرده و سياهي كه روش نشسته، زيبايي خاصي داشت، كيف كوچيك مشكيم و ساک نسبتا کوچیکی که با کمک فاطمه آماده کردم رو از روي تخت برميدارم و از اتاق بيرون ميرم. امیرحسین کنار بابا روی کاناپه نشسته و به سفارشات بابا درمورد اینکه حواسش به من باشه گوش میده ، مامان بابا هنوزهم فکر میکنن من بچم، خندم میگیره اما به لبخندی اکتفا میکنم و با صدای نسبتا بلندی خطاب به امیر حسین میگم، بریم؟ بابا و امیرحسین هردو به سمت من برمیگردن ، برق تحسين رو تو نگاه هردو به وضوح ميشه ديد. بابا_ بريد به سلامت بابا جان. اميرحسين با اجازه اي ميگه و به سمت من مياد، ساك رو از دستم ميگيره و به طرف در ميره . از مامان ، بابا خداحافظي ميكنيم به مسجد ميرسيم، فاطمه و اميرعلي هم همزمان با ما ميرسنن. _ عليك سلام.كجا غيبتون زد؟ فاطمه _ چفيه ها دست من بود خونه جا گذاشته بودم. _ خسته نباشي. فاطمه_ سلامت باشي سه هفته بعد روي تخت قلطي ميزنم و خاطرات رو مرور ميكنم. چشمم به تپه نسبتا خلوتي ميخوره. بي توجه اميرحسين كه مدام صدام ميكنه به سمت تپه ميرم، چيزي رو احساس نميكنم، صدا گنگ و بي معني به نظرم ميرسن، حتي ديگه اشكي هم نمونده كه بخوام بريزم. روی خاک ها میشینم ، مرور میکنم هرچیزی رو که این چند روزه شنیدم و دیدم ، اشک هام بی اجازه روانه صورتم میشن ، گریه نمیکنم زجه میزنم ، شهدا به خاطر حفظ حجاب از همه چی گذشتن ، رفتن که کسی چادر از سر بانوان این سرزمین نکشن ، اما من چی؟ من حتی حاضر نیستم چادری رو سرم باشه که یادگار مادرم حضرت زهراست. با احساس کشیده شدن چادرم سرم رو بالا میارم. امیرحسین کنارم زانو میزنه و بوسه ای روی چادرم میشینه. من از این به بعد یه بانوی چادریم از روی تخت بلند میشم و به پذیرایی میرم . _ مامان کمک نمیخوای ؟ حوصلم سر رفته. مامان_ الان که نه، کاری ندارم. میگم میخوای چند روز دیگه امیرحسین اینا رو دعوت کنیم که قرار عقد رو هم بزاریم؟ یک ماه دیگه سالگرد ازدواج حضرت علی (ع) و حضرت فاطمه(س) هستش. _ اره مامان_ خب حالا. پس بزار بابا بیاد ببینم کی خونست. راستی خب عقدتون رو با فاطمه و امیرعلی هم میتونید بگیرید دیگه. _ حالا بزار هماهنگ میکنیم. به اتاق برمیگردم و سریع شماره فاطمه وو از تو مخاطبین پیدا میکنم. بعد از دوتا بوق صداش تو گوشی میپیچه. فاطمه_ جونم؟ _ ببین میگم شما که میخواید سالگرد ازدواج حضرت فاطمه عقد کنید ، ماهم همون روزیم دیگه. موافقی باهم عقد کنیم یا مشهد یا گلزار شهدا فاطمه_ نفس بکش. سلام _ سلام. یه دفعه با یه لحن ذوق زده تر از من گفت _ وای اره اخ جون. عالیه. _ خجالت بکش. دختر انقدر برای ازدواج ذوق میکنه؟ فاطمه_ نه اینکه خودت ذوق نکردی? _ خب حالا. فعلا… فاطمه_ ياعلي _ یا حق گفته بودم دلبرم بهتر که چادر سر کنی کعبه ی احرام من! با چادرت بانو تری  ... نویسنده : ✨💖الّلهُـمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَــ الْفَـــرَج💖✨ 🆔 @emamzaman ❤️ ❤️❤️ ❤️❤️❤️
🌼🌸🌼 🌸🌼 🌼 طرح فایل های امام زمانی💕 تا حالا شده بشینی گوشیتو 📲بررسی کنی؟ ببینی واقعا تو گوشیت چی داری؟ چه آهنگایی؟ چه عکسایی؟ چه فیلمایی؟ آیا واقعا این فایلا تاثیر خوب دارن؟ اگه امام زمان گوشیتو بخواد از دادنش خجالت زده نمیشی❓ ما میخوایم طرحی رو شروع کنیم و روزی چند تا فایل تو کانال بزاریم😊 یادمون باشه موبایل یه عضو جدایی ناپذیر از زندگیمون شده. با موبایل میشه بدترین گناها رو انجام داد و میشه بهترین کارها رو ... تو کدومشو انتخاب میکنی❓ من شروع کردم فایلایی که به کارم نمیاد رو حذف کنم و جایگزینش کنم با فایل های امام زمانی.❤️ توچیکار میکنی؟ 🌼 🌸🌼 🌼🌸🌼
4_723784306719892191
2.46M
✨💖الّلهُمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّکَ الْفَرَج💖✨ 🆔 @emamzaman
هدایت شده از  🏴امام زمان (عج) 🏴
هر شب با ✨💖الّلهُـمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَــ الْفَـــرَج💖✨ 🆔 @emamzaman
هدایت شده از  🏴امام زمان (عج) 🏴
✨💖الّلهُـمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَــ الْفَـــرَج💖✨ 🆔 @emamzaman
#ذکر_روز_چهار_شنبه : یا حی یا قیوم 🌸ذکر روز چهار شنبه موجب عزت دائمی می شود 💞اللهمَّ عجِّل لولیِّک الفَرَج 💞 🆔 @emamzaman