eitaa logo
🇵🇸 امام زمان (عج) 🇮🇷
10.9هزار دنبال‌کننده
11.6هزار عکس
6.3هزار ویدیو
1.2هزار فایل
📞پاسخگویی: @Majnonehosain 💞مهدیاران: @emamzaman_12 🌷عطرشهدا: @atre_shohada 📱اینستاگرام: Www.instagram.com/emamzaman.12 👥گروه: https://eitaa.com/joinchat/2504065134Cf1f1d7366b 💕گروه‌مهرمهدوی: @mehr_mahdavi12
مشاهده در ایتا
دانلود
دعای «نادعلی»حاج حسین عرب سرخی -144p(1) - Copy.mp3
1.94M
✨نادِ عَلِیًّ مَظْهَرَ الْعَجَائِبِ تَجِدْهُ عَوْناً لَكَ فِی النَّوَائِبِ🌿 با صدای🔉 🆔 @EmamZaman
🇵🇸 امام زمان (عج) 🇮🇷
💞✨💞 ✨💞 💞 📖 #رمان_جان_شیعه_اهل_سنت... عاشقانه ای برای مسلمانان»😍 🖋 #قسمت_سی_و_هشتم مریم خانم از پذی
💞✨💞 ✨💞 💞 📖 ... عاشقانه ای برای مسلمانان»😍 🖋 وقتی محمد خبر را از زبان مادر شنید، خنده‌ای بلند سر داد و در میان خنده با صدایی بریده گفت: «انقدر مامان این پسره رو دعوت کرد و بهش شام و نهار داد که بیچاره نمک‌گیر شد!» ابراهیم پوزخندی زد و با حالتی عصبی رو به مادر کرد: «گفتم این پسره رو این همه حلوا حلواش نکنین! انقدر ناز به نازش گذاشتین روش زیاد شد!» که این حرفش، اعتراض شدید لعیا را برانگیخت: «حالا هر کی میومد خواستگاری عیب نداشت! اونوقت این بنده خدا روش زیاد شده!» و ابراهیم با عصبانیت پاسخ داد: «ببینم این از تهران اومده اینجا کار کنه یا چشم چرونی؟!!!» از حرف تندش، قلبم شکست که مادر اخم کرد و تشر زد: «ابراهیم! خجالت بکش! تو خودت چند بار باهاش سرِ یه سفره نشستی، یه بار دیدی که به الهه چشم داشته باشه؟ هان؟» ابراهیم چشم گشاد کرد و با صدایی بلند طعنه زد: «من نمی‌دونم این پسره چی داره که انقدر دلتون رو بُرده؟!!! پول داره؟!!! خونواده داره؟!!! مذهبش به ما می‌خوره؟!!!» پدر مثل اینکه از حرف‌های ابراهیم باز مردد شده باشد، ساکت سر به زیر انداخته بود و در عوض مادر قاطعانه جواب داد: «مگه مذهبش چیه؟ مگه زبونم لال، کافره که اینجوری می‌گی؟!!! مگه این مدت ازش لاقیدی دیدی؟!!! اگه پدر و مادر بالا سرش نبوده، گناه که نکرده! گناه اون صدامِ ذلیل مرده‌اس که این آتیش رو به جون مردم انداخت! روزی رو هم که خدا می‌رسونه! جوونه، کار می‌کنه، خدا هم ان شاء‌الله به کار و بارش برکت میده!» اما ابراهیم انگار قانع شدنی نبود و دوباره رو به مادر خروشید: «یعنی شما راضی می‌شی خواهر من بره تو یه خونه اجاره‌ای زندگی کنه؟ که تازه آقا بشه دوماد سرخونه؟!!!» و این بار به جای مادر، محمد جوابش را داد: «من و تو هم که زندگی‌مون رو تو همین خونه اجاره‌ای شروع کردیم! تازه اگه این بنده خدا پول پیش و اجاره میده، ما که مفت و مجانی زندگی می‌کردیم!» و سپس با لحنی قاطع ادامه داد: «من که به عنوان برادر راضی‌ام!» جواب محمد در عین سادگی آنچنان دندانشکن بود که زبان ابراهیم را بست و عطیه با لبخندی پشت حرف شوهرش را گرفت: «من که چند بار دیدمش، به نظرم خیلی آدم خوبی میاد!» و لعیا هم تأیید کرد: «به نظر منم پسر خوبیه! تازه من خودم دوران دبیرستان یه دوست داشتم که با یه پسر شیعه ازدواج کرد. الان هم با دو تا بچه دارن خوب و خوش زندگی می‌کنن! یه بارم نشده که بشنوم مشکلی داشته باشن.» ابراهیم که در برابر حجم سنگین انتقادات کم آورده بود، قیافه حق به جانبی گرفت و با صدایی گرفته از خودش دفاع کرد: «من میگم بین این همه خواستگار خوب و مایه دار که مثل خودمون سُنی هستن، چرا انگشت گذاشتین رو این پسر شیعه؟» و این گلایه ابراهیم، بلاخره حرف گلوگیرِ پدر را به زبانش آورد: «به خدا منم دلم از همین می‌سوزه!» که مادر بلافاصله جواب داد: «عبدالرحمن! ابراهیم جوونه، یه چیزی میگه! شما چرا؟ شما که ریش سفید کردی چرا این حرفو می‌زنی؟ هر کسی یه کُفوی داره! قسمت هر کی از اول رو پیشونیش نوشته شده! اگرم این وصلت سر بگیره، قسمت بوده!» که در اتاق باز شد و عبدالله آمد و با ورودش، ابراهیم دوباره شروع به نیش زدن کرد: «آقا معلم! تو که رفیق گرمابه و گلستونش بودی چرا نفهمیدی چی تو سرشه؟» عبدالله که از سؤال بی‌مقدمه ابراهیم جا خورده بود، با تعجب پرسید: «کی رو میگی؟» و ابراهیم طعنه زد: «این شازده دوماد رو میگم!» عبدالله به آرامی خندید و گفت: «خود الهه هم نفهمیده بود، چه برسه به من!» و ابراهیم با گفتن «آخِی! چه پسر سر به زیری!!!» پاسخ عبدالله را به تمسخر داد و رو به مادر کرد: «خُب مامان، ما دیگه زحمت رو کم کنیم!» سپس نگاهی به من کرد و با لحن تلخی کنایه زد: «علف هم که به دهن بزی شیرین اومده! مبارک باشه!» و با اشاره‌ی دست، لعیا را هم بلند کرد و در حالی که دست ساجده را می‌کشید، خداحافظی کردند و رفتند. با رفتن ابراهیم، گفتگوها خاتمه یافت و محمد و عطیه هم رفتند. .....🍃 ✍نویسنده: 🌤 الّلهُـمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَـــ الْفَـــرَج 🌤 🆔 @EmamZaman
🇵🇸 امام زمان (عج) 🇮🇷
⭕️ همین داغ، بس است... 🔹 توی سربازی رُسَش را میکشیدند. به آسایشگاه که میرسید، دیگر نمیفهمید کی خواب
⭕️ سرباز می‌خواست... 🔹 بعد از شهادت، عکسش را بردیم محضر آیت الله بهاءالدینی. جلال را خوب میشناخت. اصلا موقعِ اذان که میشد، میگفت: «اون که اذان رو با معنی می‌گه بیاد بگه.» 🔸 حالا خبرِ شاگردِ عارف مسلکش را آورده بودند برایش. صورتِ جلال افشار را توی قاب نگاه میکرد و اشک میریخت. به ما گفت: «امام زمان از من یک سرباز خواستن، منم آقای افشار رو معرفی کردم. حالا این اشک ها، اشکِ شوقه.» 📢 شهید جلال افشار به روایت رضا عباسی 📚 کتاب جلوه جلال ◾️ ╭─┅──🌼🌤🌼──┅─╮ @EmamZaman ╰─┅──🌼🌤🌼──┅─╯
🇵🇸 امام زمان (عج) 🇮🇷
✅ موضوع : #خودمونی‌های‌مهدوی ✅ شماره : 3️⃣ 💜💙💚💛🧡❤️💜💙💚💛🧡❤️ واسه كنترل نگاه هميشه امام زمان رو : كن
✅ موضوع : ✅ شماره : 4️⃣ 💜💙💚💛🧡❤️💜💙💚💛🧡❤️ دنيا صاحب نداره ،،، واسه همينه انقدر جنگ و خونريزي هستش خودتو نزن به اون راه ،،، وضع منطقه رو ببين ،،، عراق و سوريه و يمن رو نگاه ،،، كاراي فجيع داعش و عربستان ببين امام زمان عج : نشانه ظهور من زيادشدن هرج و مرج و فتنه هاست. 💜💙💚💛🧡❤️💜💙💚💛🧡❤️ ╭─┅──🌼🌤🌼──┅─╮ @EmamZaman ╰─┅──🌼🌤🌼──┅─╯
🇵🇸 امام زمان (عج) 🇮🇷
#یک_حبه_نور✨ رَبِّ اجْعَلْنِي مُقِيمَ الصَّلَاةِ وَمِن ذُرِّيَّتِي ۚ رَبَّنَا وَتَقَبَّلْ دُعَاءِ ر
✨ وَمَا لَكُمْ أَلَّا تُنفِقُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَلِلَّهِ مِيرَاثُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ ۚ «چرا در راه خدا نمی بخشید و انفاق نمی کنید؟، و حال این که اموال شما امانتی بیش نیست و تا آخر در دست شما نمی‌ماند، و همه‌ی چیزهای برجای مانده‌ی آسمانها و زمین به خدا می‌رسد» -آیه ۱۰ 🍃🌹 @EmamZaman
🌸🌿🌸 🌿🌸 🌸 ✨جواب سلام را باسلام بده ✨جواب تشکر را با تواضع ✨جواب کینه را با گذشت ✨جواب بی مهری را با محبت ✨جواب دروغ را با راستی ✨جواب دشمنی را با دوستی ✨جواب خشم را به صبوری ✨جواب سرد را به گرمی ✨جواب نامردی را با مردانگی ✨جواب پشت کار را با تشویق ✨جواب بی ادب را با سکوت ✨جواب نگاه مهربان را با لبخند ✨جواب لبخند را با خنده ✨جواب دل مرده را با امید ✨جواب منتظر را با نوید ✨جواب گناه را با بخشش 🌺هیچ وقت هیچ چیز و هیچ کس را بی جواب نگذار، مطمئن باش هر جوابی بدهی یک روزی، یک جوری، یک جایی به تو باز گردد ╭─┅──🌼🌤🌼──┅─╮ @EmamZaman ╰─┅──🌼🌤🌼──┅─╯
↓ یڪ‌دور‌تسبیح‌‌📿صلواتـــ‌ به‌نیتــ سلامتۍو‌ظهور‌ عجݪ‌الله‌تعالۍفرجه‌اݪشریفـــ🍃 ــــــــــــــــــــ|••☘••|ــــــــــــــــــــ @EmamZaman
زیارت مجازی مزار مطهر سپهبدحاج قاسم سلیمانی 💗 😔 با ذکر به گلزار شهدای کرمان وارد شوید 🍃 soleimany.ir/tour/
4_488167378727731860.mp3
3.65M
ترانه ی عشق .... بهانه ی عشق تو میراث جاودانه ی عشق ❤️ 🆔 @EmamZaman
✅ سفارش و نهی شدید قرآن ، در مورد 👇 ☑️ گناه دوست شدن با جنس مخالف ! ➖آیا در قرآن و روایاتمان چیزی در مورد دوست شدن با جنس مخالف آمده است⁉️ 🔺1) سوره مائده / آیه 5 "و لا متخذی أخدان" ➖ترجمه: "مردان نباید زنان نامحرم را به عنوان دوست و معشوقه پنهانی بگیرند" 🔺2) سوره نساء / آیه 25" و لا متخذات اخدان" ➖ترجمه: "زنان نباید مردان نامحرم را به عنوان دوست پنهانی خود بگیرند" 🔺 3) سوره انعام / آیه 151" و لا تقربوا الفواحش ما ظهر منها و ما بطن" ➖ترجمه: "به زشتیها و گناهان نزدیک نشوید، چه آشکار باشد و چه پنهان" 🔺➖امام صادق علیه السلام در تفسیر این آیه فرمودند: ➖"ما ظهر هو الزنا و ما بطن هو المحالة" ➖"منظور از گناه آشکار، زنا، و مراد از گناه پنهان، گرفتن معشوقه و روابط پنهانی با اوست" 📚تفسیر نورالثقلین / جلد 1 / 🔰🔰🔰🔰 🔹مردان و زنان با ایمان هیچگاه به هر اسم و جایگاهی که هستند دست به خیانت و تخریب ساختار شخصیتی خود ، نمی زنند و با جنس مخالف ارتباط نمیگیرند و کانون گرم زندگیشان را با یک چشم به هم زدن تباه و نابود نمی کنند چون به خوبی این امر را میدانند که پیش از آنکه به آنها آسیب بزنند 👇 🔸به ساختار و هویت خود ضربه زده اند آن هم ضربه ای مهلک که همه ابهت و بزرگی خود را در شالوده این زندگی دنیا ، تنها با یک لحظه غفلت ! زیر سئوال برده اند و تنها نتیجه ای که از آن می گیرند یک عمر پشیمانی و افسوس ، برای خود و خانواده اش است. 💓 پس پیشه کنید 💓 ╭─┅──🌼🌤🌼──┅─╮ @EmamZaman ╰─┅──🌼🌤🌼──┅─╯