eitaa logo
🇵🇸 امام زمان (عج) 🇮🇷
10.9هزار دنبال‌کننده
11.5هزار عکس
6.2هزار ویدیو
1.2هزار فایل
📞پاسخگویی: @Majnonehosain 💞مهدیاران: @emamzaman_12 🌷عطرشهدا: @atre_shohada 📱اینستاگرام: Www.instagram.com/emamzaman.12 👥گروه: https://eitaa.com/joinchat/2504065134Cf1f1d7366b 💕گروه‌مهرمهدوی: @mehr_mahdavi12
مشاهده در ایتا
دانلود
🇵🇸 امام زمان (عج) 🇮🇷
🌺🌼🌺 🌼🌺 🌺 #تشرفات_به_محضر_امام_زمان(عج) 💐 تشرف حسن بن مثله جمکرانى(دستورساخت بنای مسجد جمکران) #قسم
🌼🌺🌼 🌺🌼 🌼 (عج) 🌺تشرف حسن بن مثله جمکرانی(دستور ساخت بنای مسجد جمکران) امسال هم دو بـاره از سـر گـرفـتـه اى و مشغول آباد کردنش مى باشى , ولى دیگر اجازه ندارى در این زمین کـشـت کـنى و باید هر استفاده اى که از آن به دست آورده اى برگردانى , تا در این محل مسجدى بـسـازنـد. و به حسن بن مسلم بگو, این جا زمین شریفى است و حق تعالى آن را برگزیده و بزرگ دانـسـته است , درحالى که تو آن را به زمین خود ملحق کرده اى , به همین علت , خداى تعالى دو جـوان ازتو گرفت , اما متوجه نشدى و اگر کارى که دستور داده ایم , انجام ندهى , حق تعالى تورا در فشار قرار مى دهد, به طورى که متوجه نشوى . حـسـن بـن مـثـله مى گوید,عرض کردم : سیدى و مولاى , براى این مطالبى که فرمودید نشانه و دلیلى قرار دهید, چون این مردم حرف بدون دلیل را قبول نخواهند کرد. حضرت فرمودند: انا سنعلم هناک علامه (ما علامتى قرار خواهیم داد تا شاهد صدق قول تو باشد). تـو بـرو و پـیـام مـا را بـرسـان و بـه سید ابوالحسن بگو به همراه تو بیاید و آن مرد را حاضر کند و اسـتـفاده هاى چند ساله اى را که برده است , از او بگیرد و به دیگران بدهد, تا بناى مسجد را شروع کـنـنـد. کسرى آن را از رهق که در ناحیه اردهال و ملک مااست , آورده و مسجد را تمام کنند. ما نـصـف رهق را براى این مسجد وقف کردیم , که هر ساله پول آن را آورده , صرف ساختمان مسجد کـنـند. به مردم هم بگو به این مکان رو آورده و آن را گرامى بدارند و در این جا چهار رکعت نماز بـخـوانـنـد, به این صورت که دو رکعت آن را به قصد تحیت مسجد و در هر رکعت یک بار حمد و هـفـت بارقل هو اللّه و در رکوع و سجود, هفت مرتبه تسبیح بگویند. دو رکعت دیگر را به نیت نماز امـام صـاحـب الـزمان (ع ) بجا آورند, به این صورت که حمد را بخوانند, وقتى به ایاک نعبد و ایاک نـسـتـعـین رسید, آن را صد بار بگویند و بعد از آن حمد را تا آخربخوانند. رکعت دوم را هم به این تـرتیب عمل کنند و در رکوع و سجود هفت بارتسبیح بگویند. وقتى نماز تمام شد, تهلیل (لااله الا اللّه ) گـفـتـه و تسبیح حضرت فاطمه زهرا (س ) را بخوانند. بعد از تسبیح سر به سجده بگذارند و صـد بار بر پیغمبر و آلش (ع ) صلوات بفرستند, فمن صلیها فکانما صلى فى البیت العتیق (هرکس این دورکعت نماز را بخواند, مثل این است که دو رکعت نماز در خانه کعبه خوانده باشد). .. 📚برکات حضرت ولى عصر (عج) ـ خلاصه العبقرى الحسان 💐💖الّلهُمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّکَ الْفَرَج💖💐 🆔 @EmamZaman 🌺 🌼🌺 🌺🌼🌺
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📹 عالم کودکی 👈🏻 دیدن این کلیپ کمک می‌کند نگرانی‌هایمان کم شود و آرامش بیشتری داشته باشیم @EmamZaman
🌹یابن الحسن... روزِ ما و شبِ ما،خوردْ گره با خال لبت..🌸 صبح باذکر سلام..شب با دعای فرجت..🌺 به رسم هرشب..ورق میزنیم برگی از دفتر انتظار را: الهی عظم البلا..⚡️
#ذکر_روز_سه شنبه 💞اللهم عجل لولیک الفرج 💞 @emamzaman
#هر_روز_یک_صفحه_از_قرآن ⭐️ صفحه۵۰۹_سوره محمد ✨🌺الّلهُمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّکَ الْفَرَج🌺✨ 🆔 @emamzaman
هرروز با #دعای_عهد ✍بخوان دعای عهدراکه #فرج_نزدیک_است💚🙏 💐💖الّلهُمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّکَ الْفَرَج💖💐 🆔 @emamzaman
#صبح_بخیر سلام مولای من #اللهم_عجل_الولیک_الفرج 💚 @Emamzaman
❤️❤️❤️ ❤️❤️ ❤️ زن پارچه باف و پرنده 🕊 زنى به حضور حضرت داوود آمد و گفت : اى پیامبر خدا پروردگار تو است یا ؟ حضرت داوود فرمودند: خداوند عادلى است که هرگز ظلم نمى کند. سپس فرمود: مگر چه حادثه اى براى تو رخ داده است که این سؤال را مى کنى؟ زن گفت : من بیوه زن هستم و سه دختر دارم ، با دستم، ریسندگى مى کنم ، دیروزشال بافته خود را در میان پارچه اى گذاشته بودم و به طرف بازار مى بردم، تا بفروشم، و با پول آن غذاى کودکانم را تهیه سازم، ناگهان پرنده اى🕊 آمد و آن پارچه را از دستم ربود و برد، و تهیدست و محزون ماندم و چیزى ندارم که معاش کودکانم را تامین نمایم !!! هنوز سخن زن تمام نشده بود، در خانه حضرت داوود را زدند، حضرت اجازه وارد شدن به خانه را داد... ناگهان ده نفر تاجر به حضور حضرت داوود آمدند، و هر کدام صد دینار (جمعا هزار دینار) نزد آن حضرت گذاردند و عرض کردند: این پولها را به مستحقش بدهید. حضرت داوود از آن ها پرسید: علت این که شما دست جمعى این مبلغ را به اینجا آورده اید چیست ؟ عرض کردند : ما سوار کشتى بودیم ، طوفانى برخاست ، کشتى آسیب دید، و نزدیک بود غرق گردد و همه ما به هلاکت برسیم ، ناگهان پرنده اى دیدیم ، پارچه سرخ بسته ای سوى ما انداخت ، آن را گشودیم ، در آن شال بافته دیدیم ، به وسیله آن ، مورد آسیب دیده کشتى را محکم بستیم و کشتى بى خطر گردید و سپس طوفان آرام شد و به ساحل رسیدیم ، و ما هنگام خطر نذر کردیم که اگر نجات یابیم هر کدام صد دینار، بپردازیم ، و اکنون این مبلغ را که هزار دینار از ده نفر ما است به حضورت آورده ایم ، تا هر که را بخواهى، به او صدقه بدهی!!! حضرت داوود به زن نگاه کرد و به او فرمودند: پروردگار تو در دریا براى تو هدیه🎁 مى فرستد، ولى تو او را ظالم مى خوانى؟!!! سپس هزار دینار را به آن زن داد، و فرمودند: این پول را در تامین معاش کودکانت مصرف کن، خداوند به حال و روزگار تو، آگاهتر از دیگران است. 💐💖الّلهُمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّکَ الْفَرَج💖💐 🆔 @EmamZaman ❤️ ❤️❤️ ❤️❤️❤️
🇵🇸 امام زمان (عج) 🇮🇷
🌺🍃🌺 🍃🌺 🌺 #فرقه_ضاله_یمانی #قسمت_اول ❌نام موسس این فرقه❌ نام مؤسس این فرقه احمد اسماعیل گاطع و از
🌺🍃🌺 🍃🌺 🌺 ❌تشکیلات فرقه❌ رهبری جریان الیمانی در حال حاضر در اختیار احمد اسماعیل گاطع است. «شیخ کاظم العقیلی» مسئولیت شاخه نظامی و فردی به نام «عبدالرحیم ابومعاذ» مرشد معنوی این فرقه است. معاون اسبق گاطع «شیخ حیدر المنشداوی» ملقب به «ابن ابو فعل» بود، المنشداوی در زمان زمامداری صدام برای تبلیغ به ایران سفر کرد بعد از ورود به ایران دستگیرشده و به مدت ۶ ماه زندانی شد. ازجمله توجیهاتی که اعضاء این گروه بدان تمسک می‌جویند، بیعت برای امام زمان است. در توجیه می‌گویند اگر این بیعت موردنظر امام زمان(عج) نبود، حتماً آقا شخصاً جلوی آن را می‌گرفت، چرا امام زمان جلوی ما را نمی‌گیرد. چرا کس دیگری نیست تا از طرف امام زمان(عج) بیعت گیرد. وی بعد از سقوط صدام به عراق برگردانده شد در بازگشت ادعا نمود وصی امام زمان جدیدی به نام «عبدالله بن الحسن القحطانی» است و از همه امور حتی از محل قبر حضرت فاطمه (ص) مطلع است. المنشداوی دفتری در منطقه قدیم نجف اشرف در «شارع الرسول (ص)» افتتاح نمود. این ادعا موجب شد احمد اسماعیل گاطعی با صدور بیانیه‌ای المنشداوی را تفسیق کند و درنتیجه المنشداوی ترور شد. یکی دیگر از افرادی که در فرقه الیمانی باید مورد اشاره قرار گیرد «سید حسن الحمامی» است وی روحانی ارشد جریان یمانی بوده و فرزند مرحوم «سید محمدعلی حمامی» متوفای ۱۹۹۸. م از علمای معروف نجف است که علیرغم راه و رسم پدر با دستگاه بعثی مرتبط شده و وارد فرقه گاطعی گردیده است، وی درنهایت توسط دولت عراق دستگیر شد. حضور الحمامی باعث فریب برخی از مردم ساده‌دل شد تا به فرقه بپیوندند. ... 📚منابع: 1⃣ روایت از سفینه البحار به نقل از حسینی دشتی، سید مصطفی، معارف و معاریف، ۱۳۷۶، ج 10، ص 617. 2⃣ غیبه نعمانی، ص 163؛ بحارالانوار، ج 52، ص 75 3⃣حیدری آل کثیری، محسن؛ حیدری چراتی، حجت، بررسی جریان جدید مدّعی یمانی (احمدالحسن)، مجله انتظار شماره 34، بهار 1390. 4⃣ علی‌اکبر مهدی پور، بررسی چند حدیث شبهه‌ناک، فصلنامه انتظار، شماره 14. 5⃣حیدری آل کثیری، محسن، بررسی جریان جدید مدّعی یمانی (احمدالحسن)، مجله انتظار شماره 34، بهار 1390. 6⃣منتخب الانوار تألیف السید علی بن عبدالکریم بن عبدالحمید النیلی النجفی، صفحه 343. 💐💖الّلهُمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّکَ الْفَرَج💖💐 🆔 @EmamZaman 🌺 🍃🌺 🌺🍃🌺
🇵🇸 امام زمان (عج) 🇮🇷
🌼🌺🌼 🌺🌼 🌼 #تشرفات_به_محضر_امام_زمان (عج) 🌺تشرف حسن بن مثله جمکرانی(دستور ساخت بنای مسجد جمکران) #قس
🌺🍃🌺 🍃🌺 🌺 (عج) 💐تشرف حسن بن مثله جمکرانی(دستور ساخت بنای مسجد جمکران) حـسـن بـن مـثله جمکرانى مى گوید: من وقتى این جملات را شنیدم , با خود گفتم گویامحل مسجد همان است که حضرت در آن جا تشریف دارند. بعد به من اشاره فرمودند که برو. مـقـدارى از راه را کـه آمدم , دوباره مرا خواستند و فرمودند: در گله جعفر کاشانى گله دار, بزى هست که باید آن را بخرى . اگر مردم روستا پولش را دادند, با پول آنهابخر, وگرنه باید از پول خود بـدهـى . فـردا شـب آن بـز را بـه این محل بیاور و ذبح کن . آنگاه روز هیجدهم ماه مبارک رمضان گوشتش را به بیماران و کسانى که مرض سختى دارند بده , زیرا خداى تعالى همه را شفا مى دهد. آن بز ابلق (سفید و سیاه )است و موهاى زیادى دارد. هفت علامت در او هست : سه علامت در یک طرف وچهارتا طرف دیگر. بـعـد از این فرمایشات , براه افتادم که بروم , اما باز مرا خواستند و فرمودند: ما تا هفتاد یاهفت روز ایـنـجاییم (اگر بگوییم هفت روز, دلیل است بر شب قدر, که بیست و سوم رمضان مى باشد. اگر بگوییم هفتاد روز, شب بیست و پنجم ذیقعده الحرام و روزبزرگى است ). حـسن بن مثله مى گوید: به خانه برگشتم و همه شب را در فکر بودم , تا صبح شد و نمازخواندم . بـعـد از نـماز, سراغ على بن المنذر آمدم و اتفاقات را برایش گفتم . با هم تاجایى که شب قبل مرا بـرده بـودند, رفتیم . در آن جا گفتم : به خدا قسم , نشانى و علامتى که امام (عج ) این مطالب را به من فرموده اند, این زنجیرها و میخهایى است که دراین جا هست . سـپس به طرف منزل سید ابوالحسن الرضا رفتیم . .. 📚برکات حضرت ولى عصر (عج) ـ خلاصه العبقرى الحسان 💐💖الّلهُمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّکَ الْفَرَج💖💐 🆔 @EmamZaman 🌺 🍃🌺 🌺🍃🌺
🇵🇸 امام زمان (عج) 🇮🇷
🌸🍃🌼 🍃🌼 🌼 #رمان_عاشقانه_مذهبی_مقتدا #قسمت_هجدهم ﻭﻗﺘﯽ ﮐﻨﺎﺭﻡ ﻧﺸﺴﺖ ﻭ ﺑﻪ ﮔﺮﻣﯽ ﺳﻼﻡ ﻭ ﻋﻠﯿﮏ ﮐﺮﺩ، ﻓﮑﺮ ﮐﺮﺩﻡ ﻣ
🌸🍃🌼 🍃🌼 🌼 – ﺑﻠﻪ؟ – ﺑﺒﯿﻦ ﺣﺎﺝ ﺁﻗﺎ ﭼﮑﺎﺭﺕ ﺩﺍﺭﻩ؟ ﺁﻗﺎﺳﯿﺪ ﺭﻭﯼ ﺟﺎﻧﻤﺎﺯ ﻧﺦ ﻧﻤﺎ ﻭ ﮐﻬﻨﻪ ﺍﺵ ﻧﺸﺴﺘﻪ ﺑﻮﺩ ﻭ ﺗﺴﺒﯿﺢ ﻣﯿﮕﻔﺖ . ﻫﻮﺍ ﺧﯿﻠﯽ ﮔﺮﻡ ﻧﺒﻮﺩ ﺍﻣﺎ ﻋﺮﻕ ﻣﯿﺮﯾﺨﺖ . ﺑﺎ ﻓﺎﺻﻠﻪ ﭘﺸﺖ ﺳﺮﺵ ﻧﺸﺴﺘﻢ : ﺳﻼﻡ . ﮐﺎﺭﻡ ﺩﺍﺷﺘﯿﺪ؟ ﺳﻼﻡ . ﺑﺒﺨﺸﯿﺪ … ﺭﺍﺳﺘﺶ … ﺗﺴﺒﯿﺢ ﻓﯿﺮﻭﺯﻩ ﺍﯼ ﺭﻧﮕﺶ ﺭﺍ ﺩﺭ ﺩﺳﺖ ﻣﯿﻔﺸﺮﺩ ﻭ ﺍﻧﮕﺸﺘﺮ ﻋﻘﯿﻖ ﺭﺍ ﺩﻭﺭ ﺩﺳﺘﺶ ﻣﯽ ﭼﺮﺧﺎﻧﺪ . ﮔﻔﺘﻢ : ﺍﮔﻪ ﮐﺎﺭﯼ ﺩﺍﺭﯾﺪ ﺑﻔﺮﻣﺎﯾﯿﺪ ! – ﻋﺮﺿﻢ ﺑﻪ ﺧﺪﻣﺘﺘﻮﻥ ﮐﻪ … ﺑﺎ ﺩﺳﺘﻤﺎﻝ ﻋﺮﻕ ﺍﺯ ﭘﯿﺸﺎﻧﯽ ﮔﺮﻓﺖ . ﺳﺮﺥ ﺷﺪﻩ ﺑﻮﺩ : ﺧﺎﻧﻢ ﺻﺒﻮﺭﯼ ! ﺍﻻﻥ ۶ﻣﺎﻫﻪ ﮐﻪ ﻣﻦ ﺗﻮ ﺍﯾﻦ ﻣﺪﺭﺳﻪ ﺍﻣﺎﻡ ﺟﻤﺎﻋﺘﻢ . ﺍﻣﺴﺎﻝ ﺳﺎﻝ ﺩﻭﻣﯽ ﺑﻮﺩ ﮐﻪ ﻣﯿﺮﻓﺘﻢ ﻣﺪﺍﺭﺱ، ﻭﻟﯽ ﺍﻣﺴﺎﻝ ﺑﺎ ﺳﺎﻻﯼ ﻗﺒﻞ ﺧﯿﻠﯽ ﻓﺮﻕ ﺩﺍﺷﺖ؛ ﭼﻮﻥ ﺑﯿﻦ ﺩﺍﻧﺶ ﺁﻣﻮﺯﺍﯼ۱۴ - ۱۵ ﺳﺎﻟﻪ ﺍﯾﻦ ﻣﺪﺭﺳﻪ ﯾﻪ ﺩﺍﻧﺶ ﺁﻣﻮﺯﯼ ﺑﻮﺩ ﮐﻪ ﺧﯿﻠﯽ ﺑﺰﺭﮔﺘﺮ ﺑﻮﺩ، ﺑﺰﺭﮔﺘﺮ ﻓﮑﺮ ﻣﯿﮑﺮﺩ . ﻣﻦ ﻭﻗﺘﯽ ﺍﻭﻣﺪﻡ ﺍﯾﻨﺠﺎ ﻣﯿﺨﻮﺍﺳﺘﻢ ﯾﻪ ﭼﯿﺰﯼ ﺑﻪ ﺑﭽﻪ ﻫﺎ ﯾﺎﺩ ﺑﺪﻡ ﻭﻟﯽ ﺷﻤﺎ ﺧﯿﻠﯽ ﭼﯿﺰﺍ ﺑﻪ ﻣﻦ ﯾﺎﺩ ﺩﺍﺩﯾﺪ . ﻣﮑﺚ ﮐﺮﺩ، ﺁﺏ ﺩﻫﺎﻧﺶ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺳﺨﺘﯽ ﻗﻮﺭﺕ ﺩﺍﺩ ﻭ ﺑﺎ ﻟﮑﻨﺖ ﮔﻔﺖ : ﺭﻭﺯ ﻗﺒﻞ ﺍﺯ ﺍﻭﻣﺪﻥ ﺍﯾﻨﺠﺎ ﺭﻓﺘﻢ ﺳﺮ ﻣﺰﺍﺭ ﺷﻬﯿﺪ ﺗﻮﺭﺟﯽ ﺯﺍﺩﻩ ﻭ ﺍﺯﺷﻮﻥ ﺣﺎﺟﺖ ﺧﻮﺍﺳﺘﻢ، ﻓﺮﺩﺍﺵ ﺷﻤﺎ ﺭﻭ ﺩﯾﺪﻡ … ﺻﺪﺍﯾﺶ ﺭﺍ ﺻﺎﻑ ﮐﺮﺩ ﻭ ﮔﻔﺖ : ﺍﯾﻨﻪ ﮐﻪ ﺍﮔﻪ … ﺍﺟﺎﺯﻩ ﺑﺪﯾﺪ … ﺑﻨﺪﻩ ﺑﺎ ﺧﺎﻧﻮﺍﺩﻩ … ﺑﯿﺎﯾﻢ ﺧﺪﻣﺘﺘﻮﻥ … ﻣﻐﺰﻡ ﺩﺍﻍ ﮐﺮﺩ . ﺍﺯ ﻋﺼﺒﺎﻧﯿﺖ ﻣﯽ ﺧﻨﺪﯾﺪﻡ ! ﺻﺪﺍﯾﻢ ﺭﺍ ﺑﺎﻻ ﺑﺮﺩﻡ ﻭ ﮔﻔﺘﻢ : ﺷﻤﺎ ﺩﺭﺑﺎﺭﻩ ﻣﻦ ﭼﯽ ﻓﮑﺮ ﮐﺮﺩﯾﺪ؟ ﻣﮕﻪ ﻣﻦ ﭼﻨﺪ ﺳﺎﻟﻤﻪ؟ ﺍﺻﻼً ﺑﻪ ﭼﻪ ﺣﻘﯽ ﺍﯾﻦ ﺣﺮﻓﺎ ﺭﻭ ﺍﻭﻧﻢ ﺗﻮﯼ ﻣﺪﺭﺳﻪ ﺑﻪ ﻣﻦ ﻣﯿﺰﻧﯿﺪ؟ ﺍﻻﻥ ﻣﺜﻼً ﺍﻧﺘﻈﺎﺭ ﺩﺍﺭﯾﺪ ﺑﺮﻡ ﺑﻪ ﭘﺪﺭﻡ ﭼﯽ ﺑﮕﻢ؟ – ﻣﻦ … ﻣﻦ ﻭﺍﻗﻌﺎ ﻗﺼﺪ ﺑﺪﯼ ﻧﺪﺍﺭﻡ ! ﻣﯿﺨﻮﺍﻡ ﻃﺒﻖ ﺳﻨﺖ ﻫﺎ ﻋﻤﻞ ﮐﻨﻢ ! – ﺷﻤﺎ ﺭﻭ ﻧﻤﯿﺪﻭﻧﻢ ﻭﻟﯽ ﺗﻮ ﺧﺎﻧﻮﺍﺩﻩ ﻣﻦ ﺍﺯﺩﻭﺍﺝ ﺗﻮ ﺳﻦ ﭘﺎﯾﯿﻦ ﺭﺳﻢ ﻧﯿﺴﺖ ! – ﻣﻦ ﺣﺎﺿﺮﻡ ﺗﺎ ﻫﺮ ﻭﻗﺖ ﺷﻤﺎ ﺑﺨﻮﺍﯾﻦ ﺻﺒﺮ ﮐﻨﻢ ! ﺑﻠﻨﺪ ﺷﺪﻡ ﻭ ﮔﻔﺘﻢ : ﺁﻗﺎﯼ ﻣﺤﺘﺮﻡ ! ﺍﻭﻻ ﻣﻦ ﺧﺎﻧﻮﺍﺩﻩ ﺩﺍﺭﻡ، ﺩﻭﻣﺎ ﺍﮔﻪ ﮐﺎﺭﯼ ﺩﺍﺭﯾﺪ ﺑﻪ ﭘﺪﺭﻡ ﺑﮕﯿﺪ . ﺭﺍﻩ ﺍﻓﺘﺎﺩﻡ ﮐﻪ ﺑﺮﻭﻡ . ﺻﺪﺍﯼ ﺁﻗﺎﺳﯿﺪ ﺭﺍ ﻣﯿﺸﻨﯿﺪﻡ : ﺧﺎﻧﻢ ﺻﺒﻮﺭﯼ ! ﯾﻪ ﻟﺤﻈﻪ … ﻟﻄﻔﺎ … 📚 💐💖الّلهُمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّکَ الْفَرَج💖💐 🆔 @emamzaman 🌼 🍃🌼 🌸🍃🌼
❤️❤️❤️ ❤️❤️ ❤️ 🔰 ✍رسول خدا (ص): ⚫️زنا برای همه اعضای بدن انسان وجود دارد:🔥 ♻️زنای چشم:نگاه به نامحرمان است.👀 ♻️زنای زبان👅:سخن گفتن با نامحرم به قصد لذت 👥 ♻️زنای گوش:شنیدن سخن نامحرمان است👂 ♻️زنای دست:لمس بدن نامحرمان است.👫 📚 بحار الانوار ، ج98، ص 413 💐💖الّلهُمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّکَ الْفَرَج💖💐 🆔 @EmamZaman ❤️ ❤️❤️ ❤️❤️❤️
🌹یابن الحسن... روزِ ما و شبِ ما،خوردْ گره با خال لبت..🌸 صبح باذکر سلام..شب با دعای فرجت..🌺 به رسم هرشب..ورق میزنیم برگی از دفتر انتظار را: الهی عظم البلا..⚡️
#ذکر_روز_چهارشنبه 💞اللهم عجل لولیک الفرج 💞 @emamzaman
#هر_روز_یک_صفحه_از_قرآن ⭐️ صفحه۵۱۰_سوره محمد ✨🌺الّلهُمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّکَ الْفَرَج🌺✨ 🆔 @emamzaman
هرروز با #دعای_عهد ✍بخوان دعای عهدراکه #فرج_نزدیک_است💚🙏 💐💖الّلهُمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّکَ الْفَرَج💖💐 🆔 @emamzaman
#صبح_بخیر تنهاترین سردار صبحت بخیر...💚🌱 @EmamZaman
🇵🇸 امام زمان (عج) 🇮🇷
🌸🍃🌼 🍃🌼 🌼 #رمان_عاشقانه_مذهبی_مقتدا #قسمت_نوزدهم – ﺑﻠﻪ؟ – ﺑﺒﯿﻦ ﺣﺎﺝ ﺁﻗﺎ ﭼﮑﺎﺭﺕ ﺩﺍﺭﻩ؟ ﺁﻗﺎﺳﯿﺪ ﺭﻭﯼ ﺟﺎﻧﻤﺎﺯ
🌸🍃🌼 🍃🌼 🌼 ﺗﺎﺯﻩ ﻓﻬﻤﯿﺪﻡ ﺁﻥ ﺧﺎﻧﻢ ﻣﺎﺩﺭ ﺁﻗﺎﺳﯿﺪ ﺑﻮﺩﻩ ! ﺗﻤﺎﻡ ﺭﺍﻩ ﺍﺯ ﻣﺪﺭﺳﻪ ﺗﺎ ﺧﺎﻧﻪ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺁﻗﺎﺳﯿﺪ ﻓﮑﺮ ﻣﯿﮑﺮﺩﻡ . ﻧﻤﯿﺨﻮﺍﺳﺘﻢ ﺧﻮﺩﻡ ﺭﺍ ﮔﻮﻝ ﺑﺰﻧﻢ؛ ﺳﯿﺪ ﺁﺩﻡ ﺑﺪﯼ ﻧﺒﻮﺩ . ﺩﺭﻭﺍﻗﻊ ﺩﻭﺳﺘﺶ ﺩﺍﺷﺘﻢ، ﺍﻣﺎ ﺍﯾﻦ ﻋﻼﻗﻪ ﺭﺍ ﺟﺪﯼ ﻧﻤﯿﮕﺮﻓﺘﻢ . ﺑﺎﻭﺭﻡ ﻧﻤﯿﺸﺪ ﺩﻭﻃﺮﻓﻪ ﺑﺎﺷﺪ . ﻓﻘﻂ ﺍﺯ ﯾﮏ ﭼﯿﺰ ﻋﺼﺒﺎﻧﯽ ﺑﻮﺩﻡ؛ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﺁﻗﺎﺳﯿﺪ ﺩﺭ ﻣﺪﺭﺳﻪ ﻭ ﺍﺯ ﺧﻮﺩﻡ ﺧﻮﺍﺳﺘﮕﺎﺭﯼ ﮐﺮﺩﻩ ﻭ ﺳﻨﻢ ﺭﺍ ﻧﺎﺩﯾﺪﻩ ﮔﺮﻓﺘﻪ ﺑﻮﺩ . ﺑﺎﺧﻮﺩﻡ ﻣﯿﮕﻔﺘﻢ : ﭘﺴﺮﻩ ﻧﺎﺩﻭﻥ ! ﺍﻻﻥ ﺑﺮﻡ ﺑﻪ ﺑﺎﺑﺎﻡ ﺑﮕﻢ ﺗﻮ ﻣﺪﺭﺳﻪ ﺍﺯﻡ ﺧﻮﺍﺳﺘﮕﺎﺭﯼ ﮐﺮﺩﻥ؟ ! ﺍﻭﻧﻢ ﮐﯽ؟ ﺍﻣﺎﻡ ﺟﻤﺎﻋﺖ ﻣﺪﺭﺳﻪ؟ ﺍﺻﻼ ﺑﺮﺍﯼ ﭼﯽ ﯾﻪ ﻃﻠﺒﻪ ﮐﻢ ﺳﻦ ﻭ ﺳﺎﻝ ﻓﺮﺳﺘﺎﺩﻥ؟ ﺑﺎﯾﺪ ﯾﻪ ﭘﯿﺮﻣﺮﺩ ﻣﯿﻔﺮﺳﺘﺎﺩﻥ ﮐﻪ ﻣﺘﺎﻫﻞ ﺑﺎﺷﻪ ! ﺍﺻﻼ ﻧﮑﻨﻪ ﺯﻥ ﺩﺍﺭﻩ؟ … ﺑﺎ ﺍﯾﻦ ﺣﺎﻝ ﻫﺮﺑﺎﺭ ﺑﻪ ﺧﻮﺩﻡ ﻧﻬﯿﺐ ﻣﯿﺰﺩﻡ ﮐﻪ ﺍﮔﺮ ﻗﺼﺪ ﺩﯾﮕﺮﯼ ﻏﯿﺮ ﺍﺯ ﺍﺯﺩﻭﺍﺝ ﺭﺳﻤﯽ ﺩﺍﺷﺖ ﮐﻪ ﻣﺎﺩﺭﺵ ﺭﺍ ﻧﻤﯽ ﻓﺮﺳﺘﺎﺩ ! ﺩﻭﺳﺘﺶ ﺩﺍﺷﺘﻢ … ﻟﻌﻨﺖ ﺑﻪ ﺍﯾﻦ ﺍﺣﺴﺎﺱ … ﻧﺎﺧﻮﺩﺁﮔﺎﻩ ﮔﺮﯾﻪ ﺍﻡ ﮔﺮﻓﺖ . ﺑﻪ ﻋﮑﺲ ﺷﻬﯿﺪ ﺗﻮﺭﺟﯽ ﺯﺍﺩﻩ ﮐﻪ ﺑﻪ ﺩﯾﻮﺍﺭ ﺍﺗﺎﻗﻢ ﺯﺩﻩ ﺑﻮﺩﻡ ﻧﮕﺎﻩ ﮐﺮﺩﻡ ﻭ ﮔﻔﺘﻢ : ﺁﻗﺎ ﻣﺤﻤﺪﺭﺿﺎ ! ﺷﻤﺎ ﺧﻮﺩﺕ ﻣﻨﻮ ﺁﻭﺭﺩﯼ ﺗﻮ ﺍﯾﻦ ﺭﺍﻩ … ﺧﻮﺩﺕ ﭼﺎﺩﺭﯾﻢ ﮐﺮﺩﯼ … ﺣﺎﻻ ﻫﻢ ﺳﯿﺪ ﺭﻭ ﺳﺮ ﺭﺍﻩ ﻣﻦ ﮔﺬﺍﺷﺘﯽ . ﺁﺧﻪ ﯾﻌﻨﯽ ﭼﯽ؟ ﻣﻦ ﺑﺎ ﺍﯾﻦ ﺳﻦ ﮐﻢ؟ ﻣﺎﻣﺎﻥ ﺑﺎﺑﺎﻡ ﭼﯽ ﻣﯿﮕﻦ؟ ﻣﺮﺩﻡ ﭼﯽ ﻣﯿﮕﻦ؟ ﻧﮑﻨﻪ ﺩﺭﻭﻍ ﻣﯿﮕﻪ؟ ﭼﮑﺎﺭ ﮐﻨﻢ؟ ﺍﯾﻦ ﺧﯿﻠﯽ ﺍﺣﻤﻘﺎﻧﻪ ﺳﺖ … ﺧﻮﺍﺑﻢ ﺑﺮﺩ . ﻗﻀﯿﻪ ﺭﺍ ﺑﻪ ﻫﯿﭽﮑﺲ ﻧﮕﻔﺘﻢ . ﺗﺼﻤﯿﻢ ﮔﺮﻓﺘﻢ ﺗﻤﺎﻣﺶ ﮐﻨﻢ . ﻓﺮﺩﺍﯼ ﺁﻥ ﺭﻭﺯ ﻧﻤﺎﺯ ﺟﻤﺎﻋﺖ ﻧﺮﻓﺘﻢ؛ ﺯﻧﮓ ﮐﻪ ﺧﻮﺭﺩ ﺭﻓﺘﻢ ﭘﺎﯾﯿﻦ ﮐﻪ ﻧﻤﺎﺯﻡ ﺭﺍ ﺑﺨﻮﺍﻧﻢ . ﺩﯾﺪﻡ ﺁﻗﺎﺳﯿﺪ ﻫﻨﻮﺯ ﺩﺭ ﻧﻤﺎﺯﺧﺎﻧﻪ ﺍﺳﺖ . ﺑﯽ ﺗﻮﺟﻪ ﺑﻪ ﺍﻭ ﺳﺠﺎﺩﻩ ﺭﺍ ﭘﻬﻦ ﮐﺮﺩﻡ ﻭ ﺩﺳﺘﻬﺎﯾﻢ ﺭﺍ ﺑﺎﻻ ﺑﺮﺩﻡ : ﺍﻟﻠﻪ ﺍﮐﺒﺮ … 📚 💐💖الّلهُمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّکَ الْفَرَج💖💐 🆔 @emamzaman 🌼 🍃🌼 🌸🍃🌼
🇵🇸 امام زمان (عج) 🇮🇷
🌸🍃🌼 🍃🌼 🌼 #رمان_عاشقانه_مذهبی_مقتدا #قسمت_بیستم ﺗﺎﺯﻩ ﻓﻬﻤﯿﺪﻡ ﺁﻥ ﺧﺎﻧﻢ ﻣﺎﺩﺭ ﺁﻗﺎﺳﯿﺪ ﺑﻮﺩﻩ ! ﺗﻤﺎﻡ ﺭﺍﻩ ﺍﺯ ﻣ
🌸🍃🌼 🍃🌼 🌼 … ﻧﻤﺎﺯﻡ ﮐﻪ ﺗﻤﺎﻡ ﺷﺪ، ﺩﯾﺪﻡ ﯾﮏ ﮐﺎﻏﺬ ﺗﺎﺷﺪﻩ ﺭﻭﯼ ﺟﺎﻧﻤﺎﺯﻡ ﺍﺳﺖ . ﭘﺸﺖ ﺳﺮﻡ ﺭﺍ ﻧﮕﺎﻩ ﮐﺮﺩﻡ، ﺁﻗﺎﺳﯿﺪ ﺩﻡ ﺩﺭ ﺍﯾﺴﺘﺎﺩﻩ ﻭ ﺳﺮﺵ ﺭﺍ ﭘﺎﯾﯿﻦ ﺍﻧﺪﺍﺧﺘﻪ ﺑﻮﺩ . ﻓﻬﻤﯿﺪ ﻧﻤﺎﺯﻡ ﺗﻤﺎﻡ ﺷﺪﻩ، ﮔﻔﺖ : ﻫﺮﭼﯽ ﺑﺎﯾﺪ ﻣﯿﮕﻔﺘﻢ ﺭﻭ ﺗﻮ ﺍﻭﻥ ﻧﺎﻣﻪ ﮔﻔﺘﻢ . ﺷﺎﯾﺪ ﺍﺯ ﺍﻭﻟﻢ ﺑﺎﯾﺪ ﻫﻤﯿﻦ ﮐﺎﺭ ﺭﻭ ﻣﯿﮑﺮﺩﻡ . ﺍﻻﻥ ﻫﻢ ﻋﺎﺯﻡ ﻣﺸﻬﺪ ﻫﺴﺘﻢ . ﺣﻼﻝ ﺑﻔﺮﻣﺎﯾﯿﺪ . ﯾﺎﻋﻠﯽ . ﺻﺪﺍﯼ ﻗﺪﻣﻬﺎﯾﺶ ﺭﺍ ﺷﻤﺮﺩﻡ . ﺑﻪ ﺑﺎﻻﯼ ﭘﻠﻪ ﻫﺎ ﮐﻪ ﺭﺳﯿﺪ ﺯﺩﻡ ﺯﯾﺮ ﮔﺮﯾﻪ . ﻧﻤﯿﺪﺍﻧﻢ ﭼﺮﺍ؟ ﻧﺎﻣﻪ ﺭﺍ ﺑﺮﺩﺍﺷﺘﻢ ﻭ ﺑﺎﺯ ﮐﺮﺩﻡ : ﺑﺴﻢ ﺭﺏ ﺍﻟﻤﻬﺪﯼ ﺧﺎﻧﻢ ﺻﺒﻮﺭﯼ ﺑﺎﻭﺭ ﮐﻨﯿﺪ ﻣﻦ ﺁﻧﭽﻪ ﺷﻤﺎ ﻓﮑﺮ ﻣﯿﮑﻨﯿﺪ ﻧﯿﺴﺘﻢ . ﺷﻤﺎ ﺍﻭﻟﯿﻦ ﻭ ﺁﺧﺮﯾﻦ ﮐﺴﯽ ﺑﻮﺩﯾﺪ ﮐﻪ ﺑﻪ ﺍﻭ ﻋﻼﻗﻪ ﺩﺍﺷﺘﻢ . ﻧﻪ ﺑﺨﺎﻃﺮ ﻇﺎﻫﺮ، ﮐﻪ ﺑﺨﺎﻃﺮ ﺍﻧﺪﯾﺸﻪ ﻭ ﺍﯾﻤﺎﻥ ﻭ ﻗﻠﺐ ﭘﺎﮐﺘﺎﻥ . ﺑﻠﻪ ﺷﻬﯿﺪ ﺗﻮﺭﺟﯽ ﺯﺍﺩﻩ ﺷﻤﺎ ﺭﺍ ﺑﻪ ﻣﻦ ﻣﻌﺮﻓﯽ ﮐﺮﺩ ﭼﻮﻥ ﻣﺪﺗﯽ ﺑﻮﺩ ﻣﺎﺩﺭﻡ ﺑﺤﺚ ﺍﺯﺩﻭﺍﺝ ﺭﺍ ﻣﻄﺮﺡ ﻣﯿﮑﺮﺩﻧﺪ ﻭ ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺷﺘﻢ ﺷﻬﺪﺍ ﮐﻤﮑﻢ ﮐﻨﻨﺪ . ﺧﻮﺩﻡ ﻫﻢ ﺑﺎﻭﺭﻡ ﻧﻤﯿﺸﺪ ﺷﻬﺪﺍ ﯾﮏ ﺩﺧﺘﺮ ﮐﻢ ﺳﻦ ﻭ ﺳﺎﻝ ﺭﺍ ﻣﻌﺮﻓﯽ ﮐﻨﻨﺪ . ﮔﺮﭼﻪ ﻣﯿﺪﺍﻧﻢ ﺷﻤﺎ ﺍﺯ ﺷﻨﺎﺳﻨﺎﻣﻪ ﺗﺎﻥ ﺑﺰﺭﮔﺘﺮﯾﺪ … ﻧﺎﻣﻪ ﺭﺍ ﺑﺴﺘﻢ . ﺁﻗﺎﺳﯿﺪ ﺑﺎﯾﺪ ﺑﻪ ﻣﻦ ﺣﻖ ﻣﯿﺪﺍﺩ . ﻧﻤﯿﺨﻮﺍﺳﺘﻢ ﺑﺎ ﺍﺣﺴﺎﺳﺎﺕ ﻧﻮﺟﻮﺍﻧﯽ ﺗﺼﻤﯿﻢ ﺑﮕﯿﺮﻡ . ﺍﺯ ﺁﻥ ﮔﺬﺷﺘﻪ ﺣﺘﻤﺎ ﺧﺎﻧﻮﺍﺩﻩ ﺍﻡ ﻗﺒﻮﻝ ﻧﻤﯿﮑﺮﺩﻧﺪ . ﭼﯿﺰﯼ ﮐﻪ ﺍﻭ ﻣﯿﺨﻮﺍﺳﺖ ﻧﺎﻣﻤﮑﻦ ﺑﻮﺩ . ﺍﻣﺎ .… ﺳﯿﺪ ﺧﻮﺏ ﺑﻮﺩ، ﺑﺎ ﺍﯾﻤﺎﻥ ﺑﻮﺩ، ﻋﻔﯿﻒ ﺑﻮﺩ … ﻣﻦ ﻫﻨﻮﺯ ﺁﻣﺎﺩﻩ ﻧﺒﻮﺩﻡ .… ﺍﺯ ﺁﻥ ﺭﻭﺯ ﺑﻪ ﺑﻌﺪ ﺩﯾﮕﺮ ﺣﺘﯽ ﺍﺳﻤﺶ ﺭﺍﻫﻢ ﻧﯿﺎﻭﺭﺩﻡ . ﻧﺎﻣﻪ ﺭﺍ ﻫﻢ ﻻﯼ ﻗﺮﺁﻥ ﺟﯿﺒﯽ ﺍﻡ ﮔﺬﺍﺷﺘﻢ . ﺍﻣﺎ ﻧﺘﻮﺍﻧﺴﺘﻢ ﻓﺮﺍﻣﻮﺷﺶ ﮐﻨﻢ . ﺳﻌﯽ ﻣﯿﮑﺮﺩﻡ ﺑﻪ ﯾﺎﺩﺵ ﻧﺒﺎﺷﻢ ﺍﻣﺎ ﻧﻤﯿﺸﺪ … ... 📚 💐💖الّلهُمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّکَ الْفَرَج💖💐 🆔 @emamzaman 🌼 🍃🌼 🌸🍃🌼
🇵🇸 امام زمان (عج) 🇮🇷
🌸🍃🌼 🍃🌼 🌼 #رمان_عاشقانه_مذهبی_مقتدا #قسمت_بیست_و_یکم … ﻧﻤﺎﺯﻡ ﮐﻪ ﺗﻤﺎﻡ ﺷﺪ، ﺩﯾﺪﻡ ﯾﮏ ﮐﺎﻏﺬ ﺗﺎﺷﺪﻩ ﺭﻭﯼ ﺟﺎﻧ
🌸🍃🌼 🍃🌼 🌼 ﺁﺧﺮﯾﻦ ﺍﻣﺘﺤﺎﻥ ﮐﻪ ﺗﻤﺎﻡ ﺷﺪ، ﺍﺯ ﺩﺍﻧﺸﮕﺎﻩ ﺑﯿﺮﻭﻥ ﺯﺩﻡ . ﺧﯿﻠﯽ ﻭﻗﺖ ﺑﻮﺩ ﻣﻨﺘﻈﺮ ﭼﻨﯿﻦ ﻓﺮﺻﺘﯽ ﺑﻮﺩﻡ . ﺳﻮﺍﺭ ﺍﺗﻮﺑﻮﺱ ﺷﺪﻡ؛ ﺑﻪ ﻃﺮﻑ ﮔﻠﺴﺘﺎﻥ ﺷﻬﺪﺍ . ﯾﺎﺩﺵ ﺑﺨﯿﺮ ! ۵ﺳﺎﻝ ﭘﯿﺶ ﻣﻦ ﻭ ﺯﻫﺮﺍ ﺳﻮﺍﺭ ﻫﻤﯿﻦ ﺍﺗﻮﺑﻮﺱ ﻫﺎ ﺑﻪ ﮔﻠﺴﺘﺎﻥ ﺷﻬﺪﺍ ﻣﯿﺮﻓﺘﯿﻢ ﻭ ﺁﻥ ﺭﻭﺯ ﺑﻮﺩ ﮐﻪ ﻃﯿﺒﻪ ﻣﺘﻮﻟﺪ ﺷﺪ . ﺩﺭﻓﮑر ﮔﺬﺷﺘﻪ ﺑﻮﺩﻡ ﮐﻪ ﯾﺎﺩ ﺁﻗﺎﺳﯿﺪ ﺍﻓﺘﺎﺩﻡ . ﺍﺗﻮﺑﻮﺱ ﺟﻠﻮﯼ ﺩﺭ ﮔﻠﺴﺘﺎﻥ ﺍﯾﺴﺘﺎﺩ . ﺑﺎ ﭘﻞ ﻫﻮﺍﯾﯽ ﺍﺯ ﺧﯿﺎﺑﺎﻥ ﺭﺩ ﺷﺪﻡ . ﻭﻗﺘﯽ ﺭﺳﯿﺪﻡ ﺑﻪ ﺩﺭ ﮔﻠﺴﺘﺎﻥ ﺷﻬﺪﺍ ﻫﻮﻝ ﻋﺠﯿﺒﯽ ﺩﺭ ﺩﻟﻢ ﺍﻓﺘﺎﺩ . ﯾﺎﺩ ﺭﻭﺯ ﺍﻭﻟﯽ ﺍﻓﺘﺎﺩﻡ ﮐﻪ ﺁﻣﺪﻡ ﺍﯾﻨﺠﺎ … ﻫﻤﺎﻥ ﺑﺪﻭ ﻭﺭﻭﺩ ﺷﺮﻭﻉ ﮐﺮﺩﻡ ﺑﻪ ﮔﺮﯾﻪ ﮐﺮﺩﻥ . ﻫﻤﺎﻥ ﺍﺣﺴﺎﺱ ﺭﻭﺯ ﺍﻭﻝ ﺭﺍ ﺩﺍﺷﺘﻢ؛ ﮐﺴﯽ ﻣﺮﺍ ﺻﺪﺍ ﻣﯿﺰﺩ . ﺯﯾﺎﺭﺗﻨﺎﻣﻪ ﺷﻬﺪﺍ ﺭﺍ ﺧﻮﺍﻧﺪﻡ ﻭ ﯾﮑﺮﺍﺳﺖ ﺭﻓﺘﻢ ﺳﺮﺍﻍ ﺩﻭﺳﺖ ﺷﻬﯿﺪﻡ – ﺷﻬﯿﺪ ﺗﻮﺭﺟﯽ ﺯﺍﺩﻩ - ﭼﻮﻥ ﻭﺳﻂ ﻫﻔﺘﻪ ﺑﻮﺩﯾﻢ ﮔﻠﺴﺘﺎﻥ ﺧﯿﻠﯽ ﺷﻠﻮﻍ ﻧﺒﻮﺩ ﺍﻣﺎ ﻣﺜﻞ ﻫﻤﯿﺸﻪ ﺁﻗﺎ ﻣﺤﻤﺪﺭﺿﺎ ﻣﺸﺘﺮﯼ ﺩﺍﺷﺖ ! ﺑﺮﺍﯼ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﺑﺘﻮﺍﻧﯽ ﮐﻨﺎﺭ ﺷﻬﯿﺪ ﺗﻮﺭﺟﯽ ﺯﺍﺩﻩ ﯾﮏ ﺧﻠﻮﺕ ﺣﺴﺎﺑﯽ ﺑﮑﻨﯽ ﺑﺎﯾﺪ ﺻﺒﺢ ﺧﯿﻠﯽ ﺯﻭﺩ ﻭﺳﻂ ﻫﻔﺘﻪ ﺑﯿﺎﯾﯽ . ﺩﻩ ﺩﻗﯿﻘﻪ ﺍﯼ ﮐﻨﺎﺭ ﻣﺰﺍﺭ ﻧﺸﺴﺘﻢ ﻭ ﺑﻌﺪ ﺑﻠﻨﺪ ﺷﺪﻡ ﺑﻪ ﺑﻘﯿﻪ ﺷﻬﺪﺍ ﺳﺮﺑﺰﻧﻢ . ﺭﺳﯿﺪﻡ ﺑﻪ ﻗﻄﻌﻪ ﻣﺪﺍﻓﻌﺎﻥ ﺣﺮﻡ . ﺩﻟﺸﻮﺭﻩ ﺭﻫﺎﯾﻢ ﻧﻤﯿﮑﺮﺩ . ﺑﺮﺍﯼ ﺷﻬﯿﺪ ﺧﯿﺰﺍﺏ ﻓﺎﺗﺤﻪ ﺍﯼ ﺧﻮﺍﻧﺪﻡ ﻭ ﻣﺜﻞ ﻫﻤﯿﺸﻪ ﺍﻡ ﻧﺸﺴﺘﻢ ﮐﻨﺎﺭ ﻣﺰﺍﺭ ﯾﮑﯽ ﺍﺯ ﺷﻬﺪﺍﯼ ﻓﺎﻃﻤﯿﻮﻥ . ﻗﻠﺒﻢ ﺗﻨﺪ ﻣﯽ ﺯﺩ . ﺩﺭﺣﺎﻝ ﻭ ﻫﻮﺍﯼ ﺧﻮﺩﻡ ﺑﻮﺩﻡ ﮐﻪ ﻣﺘﻮﺟﻪ ﺷﺪﻡ ﻣﺮﺩﯼ ﻭﺍﺭﺩ ﻗﻄﻌﻪ ﺷﺪ . ﮐﻤﯽ ﺧﻮﺩﻡ ﺭﺍ ﺟﻤﻊ ﮐﺮﺩﻡ . ﻧﺸﺴﺖ ﺭﻭﺑﺮﻭﯼ ﺷﻬﯿﺪ ﮐﻨﺎﺭ ﻣﻦ . ﭘﻨﺞ ﺩﻗﯿﻘﻪ ﺍﯼ ﮐﻪ ﮔﺬﺷﺖ، ﺧﻮﺍﺳﺘﻢ ﺑﺮﻭﻡ . ﺩﺭﺣﺎﻟﯿﮑﻪ ﺩﺭ ﮐﯿﻔﻢ ﺩﻧﺒﺎﻝ ﺩﺳﺘﻤﺎﻝ ﻣﯽ ﮔﺸﺘﻢ ﺗﺎ ﺍﺷﮏ ﻫﺎﯾﻢ ﺭﺍ ﭘﺎﮎ ﮐﻨﻢ، ﺍﻭ ﻫﻢ ﺑﻠﻨﺪ ﺷﺪ . ﯾﮏ ﻟﺤﻈﻪ ﻗﻠﺒﻢ ﺍﯾﺴﺘﺎﺩ؛ ﺳﯿﺪ ﺭﻭﺑﺮﻭﯾﻢ ﺍﯾﺴﺘﺎﺩﻩ ﺑﻮﺩ ! ﺳﺨﺖ ﺑﻮﺩ ﺑﺪﻭﻥ ﻟﺒﺎﺱ ﺭﻭﺣﺎﻧﯿﺖ ﺑﺸﻨﺎﺳﻤﺶ . ﺍﻣﺎ ﺍﻭ ﻣﺮﺍ ﺯﻭﺩﺗﺮ ﺷﻨﺎﺧﺖ . ﭼﻨﺪ ﺛﺎﻧﯿﻪ ﻫﺮﺩﻭ ﻣﺒﻬﻮﺕ ﺑﻪ ﻫﻢ ﻧﮕﺎﻩ ﻣﯿﮑﺮﺩﯾﻢ . ﺳﯿﺪ ﺑﺎ ﺗﻌﺠﺐ😳 ﮔﻔﺖ : ﺥ … ﺧﺎﻧﻢ … ﺻﺒﻮﺭﯼ !… ... 📚 💐💖الّلهُمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّکَ الْفَرَج💖💐 🆔 @emamzaman 🌼 🍃🌼 🌸🍃🌼
❤️❤️❤️ ❤️❤️ ❤️ 👈 مرحوم حضرت آیت‌ الله مجتهدی تهرانی : شخصی شنید که غیبتش را کرده اند ، کت و شلوار ، و شیرینی خرید و به عنوان چشم روشنی برای غیبت کننده فرستاد. 👈 شخص غیبت کننده پرسید: ❓چرا به من چشم روشنی داده ای؟! ‼️جواب داد : 🌟شما ۴٠ روز ، تمامی نماز و روزه و عباداتت را به من دادی و من به جایش این هدیه را برای شما فرستادم!!! غیبت ممنوع⛔️ 💐💖الّلهُمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّکَ الْفَرَج💖💐 🆔 @EmamZaman ❤️ ❤️❤️ ❤️❤️❤️
✍ وقتی یه #عکس و #فیلم‌ بد رو یواشکی میبینی 👀 زرنگ نیستی 💯 چون زندگی #زناشویی آیندتو داری به آتیش میکشی🔥 مطمئن باش⛔️👌 💐💖الّلهُمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّکَ الْفَرَج💖💐 🆔 @emamzaman
🇵🇸 امام زمان (عج) 🇮🇷
🌺🍃🌺 🍃🌺 🌺 #فرقه_ضاله_یمانی #قسمت_دوم ❌تشکیلات فرقه❌ رهبری جریان الیمانی در حال حاضر در اختیار احمد
🌺🍃🌺 🍃🌺 🌺 ❌ستاره داوود❌ نشان جریان الیمانی ستاره منحوس صهیونیستی موسوم به داوود است. ستاره داوود یا همان ستاره شش‌ضلعی در همه نامه‌ها کنار امضای گاطعی که خود را «احمد الحسن الیمانی» می‌نامد درج می‌شود. ستاره شش‌ضلعی به‌عنوان سمبل قدرت همواره مورداستفاده فرق مختلفی ازجمله کابالا، شیطان‌پرستان و صهیونیست‌ها بوده است. این نشان زیر نامه‌های این فرقه مورداستفاده بوده ولی اخیراً کمتر از آن استفاده می‌کنند. بعد از ایراد فشار گسترده نسبت به استفاده از نشان ستاره داوود، گاطعی همانند همیشه دست به مغالطه برده و سلسله‌ای از روایات در خصوص خاتم سلیمان را منتشر کرد. وی با نشان دادن عکس اسکن شده‌ای از کتابی غیر موثق که نویسنده‌اش را از علما معرفی کرده دست به ترفند تازه‌ای زد. در عکس چندین نشان ازجمله ستاره داوود وجود دارد و توضیحات کتاب می‌گوید برخی احتمال داده‌اند یکی از نشان‌ها مربوط به خاتم سلیمان باشد. فرقه یمانی با استناد به همین کتاب غیر موثق، تمام روایات مربوط به خاتم سلیمان را به ستاره منحوس داوود منسوب می‌کند تا به‌ نوعی اشتباه خود را توجیه کرده و ستاره منحوسی را که هیچ ارتباطی با حضرت داود نبی(ع) نداشته و منبعث از جادوئی باستانی است، نمادی از خاتم سلیمان معرفی کند. ... 📚منابع: 1⃣ روایت از سفینه البحار به نقل از حسینی دشتی، سید مصطفی، معارف و معاریف، ۱۳۷۶، ج 10، ص 617. 2⃣ غیبه نعمانی، ص 163؛ بحارالانوار، ج 52، ص 75 3⃣حیدری آل کثیری، محسن؛ حیدری چراتی، حجت، بررسی جریان جدید مدّعی یمانی (احمدالحسن)، مجله انتظار شماره 34، بهار 1390. 4⃣ علی‌اکبر مهدی پور، بررسی چند حدیث شبهه‌ناک، فصلنامه انتظار، شماره 14. 5⃣حیدری آل کثیری، محسن، بررسی جریان جدید مدّعی یمانی (احمدالحسن)، مجله انتظار شماره 34، بهار 1390. 6⃣منتخب الانوار تألیف السید علی بن عبدالکریم بن عبدالحمید النیلی النجفی، صفحه 343. 💐💖الّلهُمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّکَ الْفَرَج💖💐 🆔 @EmamZaman 🌺 🍃🌺 🌺🍃🌺
🇵🇸 امام زمان (عج) 🇮🇷
🌺🍃🌺 🍃🌺 🌺 #تشرفات_به_محضر_امام_زمان (عج) 💐تشرف حسن بن مثله جمکرانی(دستور ساخت بنای مسجد جمکران) #قس
🌸🍃🌸 🍃🌸 🌸 (عج) 💐تشرف حسن بن سهله جمکرانی(دستور ساخت بنای مسجد جمکران) وقتى به در منزلش رسیدیم ,خدمتگذاران او را دیدیم . آنها به من گفتند: سید ابوالحسن از اول صبح در انتظار تو است . آیا اهل جمکرانى ؟ گـفـتـم : بـلـى . همان وقت نزد سید ابوالحسن رفتم و سلام کردم . ایشان جواب سلام مرابه نحو احسن داد و مرا گرامى داشت و پیش از آن که چیزى بگویم , گفت : اى حسن بن مثله من خواب بـودم . در عالم رؤیا شخصى به من گفت : کسى به نام حسن بن مثله از جمکران نزد تو مى آید. هر چـه گـفـت سـخـن او را تـصدیق کن و بر قولش اعتماد کن ,چون سخن او سخن ما است و نباید گفته اش را رد کنى . از خواب بیدار شدم و تا الان منتظر تو بوده ام . در ایـن جـا حـسـن بن مثله وقایع را مشروحا به او گفت . سید همان وقت فرمود که اسبهارا زین کـنـند بعد سوار شدند. وقتى نزدیک ده رسیدند, جعفر چوپان را دیدند که گله رادر کنار مسیر, مى برد. حـسن بن مثله میان گله رفت و آن بزى که حضرت اوصافش را داده بودند, آخر گله دید, که به طـرف او مى آید! او هم آن بز را گرفت و خواست قیمتش را به جعفر بدهد. جعفر سوگند یاد کرد کـه مـن ایـن بـز را هـرگز ندیده ام و در گله من نبوده است , جز آن که امروز مى بینم و هر طور خواسته ام آن را بگیرم , برایم ممکن نمى شد, تا الان که پیش شما آمد. بـز را هـمان طورى که حضرت بقیه اللّه ارواحنافداه دستور داده بودند, به آن جا آوردند وکشتند. بعد هم در حضور سید ابوالحسن الرضا, حسن بن مسلم را حاضر کردند. استفاده هاى زمین را از او گرفته و درآمد رهق را هم آورده و به آن اضافه کردند. سپس مسجد جمکران را ساخته و با چوب پوشاندند. سـیـد ابـوالـحـسـن الـرضـا زنجیر و میخها را به قم برد و در منزل خود گذاشت . همه بیماران و دردمندان به منزلش مى رفتند و خود را به آن زنجیرها مى مالیدند و خداى تعالى آنان را به سرعت شفا مى داد و خوب مى شدند. ابـوالـحـسـن مـحـمـد بـن حیدر مى گوید: از چند نفر شنیدم که سید ابوالحسن الرضا درمحل مـوسـویـان , در شـهـر قـم مدفون است . بعد از او یکى از فرزندانش مریض شد. خواستند از همان زنجیرها براى شفایش بهره بگیرند. در صندوق را باز کردند, اماچیزى نیافتند . 📚برکات حضرت ولى عصر (عج) ـ خلاصه العبقرى 💐💖الّلهُمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّکَ الْفَرَج💖💐 🆔 @EmamZaman 🌸 🍃🌸 🌸🍃🌸
🌻🍃 من اعتقاد دارم که خدای بزرگ انسان را به اندازه درد و رنجی که در راه خدا تحمل کرده است پاداش می‌دهد، و ارزش هر انسانی به اندازه درد و رنجی است که در این راه تحمل کرده است، و می‌بینیم که مردان خدا بیش از هرکسی در زندگی خود گرفتار بلا و رنج و درد شده اند. علیِ بزرگ را بنگرید که خدایِ درد است که گویی بندبند وجودش با درد و رنج جوش خورده است. حسین را نظاره کنید که در دریایی از درد و شکنجه فرو رفت که نظیر آن در عالم دیده نشده است، و زینب کبری را ببینید که با درد و رنج انس گرفته است. درد، دل آدمی را بیدار میکند، روح را صفا میدهد، غرور و خودخواهی را نابود میکند، نخوت و فراموشی را از بین میبرد، انسان را متوجه وجود خود میکند. دکتر شهید مصطفی چمران🌹🌸 💐💖الّلهُمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّکَ الْفَرَج💖💐 🆔 @EmamZaman