🏴 فلسفه و حکمت عزاداری بر اهلبیت عصمت و طهارت(ع)
۳- جامعهسازی
هنگامی که مجلس عزاداری، موجب انسانساز گشت؛ تغییر درونی انسان به عرصه جامعه نیز کشیده میشود و آدمی میکوشد تا آرمانهای اهلبیت را در جامعه حکمفرما کند.
به بیان دیگر، عزاداری بر اهلبیت؛ در واقع با یک واسطه زمینه را برای حفظ آرمانهای آنان و پیاده کردن آنها فراهم میسازد. به همین دلیل میتوان گفت: یکی از حکمتهای عزاداری، ساختن جامعه بر اساس الگوی ارائه شده از سوی اسلام است.
20.36M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌹 در آرزوی شهادت
✉️ پیام شهدا به آنان که هنوز به ایشان ملحق نشدهاند، بشارت است!
بشارتی به منتظران شهادت...
❓سوال:
قمه زدن چه حکمی دارد ؟
🔸آیت الله خامنه ای(دام ظلّه):
قمه زنى علاوه بر اینكه از نظر عرفى از مظاهر حزن و اندوه محسوب نمىشود و سابقهاى در عصر ائمه «علیهم السلام» و زمانهاى بعد از آن ندارد و تأییدى هم به شكل خاص یا عام از معصوم «علیه السلام» در مورد آن نرسیده است، در زمان حاضر موجب وهن و بدنام شدن مذهب مىشود بنابراین در هیچ حالتى(چه پنهان و چه آشکار) جایز نیست. (رساله اجوبه، سوال ۱۴۶۱)
🔸آیت الله مکارم شیرازی(دام ظلّه):
قمه زنی قطعا حرام است و باید از انجام اعمالی که موجب وهن مذهب و یا آسیب به بدن می شود اجتناب کرد .
🔸آیت الله سیستانی(دام ظلّه):
باید از کارهایی که عزاداری را خدشه دار می کند اجتناب شود .
🔸آیت الله فاضل لنکرانی(ره) :
توجه به گرایشی كه نسبت به اسلام و تشیع بعد از پیروزی انقلاب اسلامی ایران، در اكثر نقاط جهان پیدا شده است و ایران اسلامی به عنوان ام القرای جهان اسلام، شناخته میشود و اعمال و رفتار ملت ایران به عنوان الگو و بیانگر اسلام، مطرح است، لازم است در رابطه با مسائل سوگواری و عزاداری سالار شهیدان، حضرت امام حسین ـ علیه السلام ـ به گونهای عمل شود، كه موجب گرایش بیشتر و علاقهمندی شدیدتر به آن حضرت و هدف مقدس وی گردد. پیداست در این شرایط، مسئله قمه زدن نه تنها چنین نقشی ندارد، بلكه به علت عدم قابلیت پذیرش، و نداشتن هیچ گونه توجیه قابل فهم مخالفین، نتیجه سوء بر آن مترتب خواهد شد. لذا لازم است، شیعیان علاقهمند به مكتب امام حسین ـ علیه السلام ـ از آن خودداری نمایند؛ و چنان چه در این مورد، نذری وجود داشته باشد؛ نذر واجد شرایط صحت و انعقاد نیست.
🔸آیة الله جوادی آملی(دام ظلّه):
چیزی که مایه وهن اسلام و پایه هتک حرمت عزاداری است جایز نیست، انتظار می رود از قمه زنی و مانند آن پرهیز شود.
🔸آیت الله بهجت(ره):
ازهرعملی كه باعث وهن به تشیع می شود باید پرهیز نمود.
🔸آیت الله نوری همدانی(دام ظلّه) :
قمه زدن اشکال دارد.
🔸آیة الله مظاهری اصفهانی(دام ظلّه):
قمه زدن و مانند آن جائز نیست.
🔸آیة الله سید كاظم حائری(دام ظلّه):
خرافاتی مانند قمه زنی، موجب بدنامی اسلام و تشیع است.
🔸آیة الله نوری همدانی(دام ظلّه):
عزاداران محترم و متعهد به جای اینکه قمه را بر فرق خود بکوبند در فکر آن باشند قمه را بر سر دشمنان اسلام که اراضی آنان را اشغال و در فکر تضعیف آنان می باشند و منابع آنان را غارت و بالاخره هر روزی با ترفند جدیدی حیات اسلامی آنها را به مخاطره می اندازند بکوبند . خداوند توفیق بیشتر برای پیمودن این راه به همه ی مسلمانان عنایت بفرماید.
8.66M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
✊ و حالا جوانان...
به خیال خودشان کار را به جای باریک کشیده بودند اما جوانان وارد میشوند.
🇮🇷 امام زمان (عج) 🇵🇸
🖤▪️🖤▪️🖤▪️🖤▪️🖤 #محرم 🏴 #شب_عاشقی... روایت کوتاهی از ده شب محرم... ⭕️در این روایت نام هرشب محرم که
🖤▪️🖤▪️🖤▪️🖤▪️🖤
#محرم 🏴
#شب_عاشقی...
روایت کوتاهی از ده شب محرم...
⭕️در این روایت نام هرشب محرم که به هرشهید اختصاص داده شده معین گردیده...⭕️
#شب_چهارم: حضرت حرّ(ع) ⚔
شب چهارم عزاداری محرم اختصاص به یکی از شهیدان سربلند کربلا یعنی #حر_بن_یزید_ریاحی دارد.
✔️البته این شب را به فرزندان حضرت زینب نیز منسوب کرده اند.
حــر الگوی توبه و حقیقت جویی است. او در آغاز برخورد با امام حسین(ع) چنین جایگاه وارسته ای نداشت
و به گفته خودش مأمور بود و معذور!
اما ادب و تواضع حر در مقابل سالار شهیدان،سبب رهایی او شد.
حر با ژرف بینی، حق را بر باطل ترجیح داد و پیشانی پشیمانی بر سجده گاه توبه فرود آورد.
حـ💖ــر،جذاب ترین الگوی توبه برای خطاکاران است.
#ادامه_دارد...
🆔 @emamzaman
🇮🇷 امام زمان (عج) 🇵🇸
🌹🍃🍃🌹 #معرفی_یاران_امام_حسین(ع)📜 #یار_دوم 💕 💚 #زهیر_بن_قین💚 زهیر بن قین بن قیس انماری بجلی از اها
🌸✨✨🌸
#معرفی_یاران_امام_حسین (ع)📜
#یار_سوم💕
💚 #عباس_بن_علی(ع)💚
عباس بن علی (به عربی: العباس بن علی) مشهور به ابوالفضل و قمر بنیهاشم (زاده ۴ شعبان ۲۶ هجری قمری و شهادت ۱۰ محرم ۶۱ هجری قمری) (تقریباً ۱۵ مه ۶۴۷ و شهادت ۱۰ اکتبر ۶۸۰ میلادی) پسر علی بن ابیطالب(ع) وامالبنین(ع) و برادر کوچکتر حسین بن علی (ع)است.
شهرت و محبوبیت او نزد مسلمانان به ویژه شیعیان بیشتر به خاطر جنگیدن و همچنین وفاداریش نسبت به حسین بن علی درنبرد کربلا میباشد. آرامگاه عباس بن علی در کربلا برسرراهغاضریه در موضع رزمگاه واقعه کربلا است. عباس بن علی در دهم محرم (عاشورا) در واقعه کربلا در حال آوردن آب از رود فرات جهت رفع تشنگی اهل بیت که توسط سپاه عمر بن سعد محاصره شده بودند،شهید شد.
مراسم یادبود شهید شدن حضرت عباس (ع)، بنابر یک رسم قدیمی رایج در بین مدیحهسرایان و مداحان در روز نهم محرم (تاسوعا) برگزار میشود.
#معرفی_یار_سوم_ادامه_دارد....
📗جعفریان، رسول (۱۳۸۶). تاملی در نهضت عاشورا. انصاریان.
📕 موسوی المقرم, سید عبدالرزاق. سردار کربلا. الغدیر.۲۵۳
و...
💚الّلهُـمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَـــ الْفَـــرَج💚
🕯 @emamzaman
🇮🇷 امام زمان (عج) 🇵🇸
🌸✨✨🌸 #فرازی_از_تاریخ⏳ #وقایع_قبل_از_محرم📜 📣فرستادن عبدالله بن یقطر به کوفه📣 روایت شده که «امام ح
🌸✨✨🌸
#فرازی_از_تاریخ⏳
#وقایع_قبل_از_محرم📜
📣سفیر امام حسین(ع) در بصره📣
امام حسین(ع) نامهای نوشت و آن را به وسیله یکی از موالیان خود به نام سلیمان بن رزین، برای سران پنجقبیله بصره (یعنی قبایل: عالیه، بکر بن وائل، تمیم، عبد القیس و اَزْد) فرستاد.سلیمان به هر یک از سران بصره به نامهای مالک بن مسمع بکری، احنف بن قیس،مُنذِر بن جارود، مسعود بن عمرو، قیس بن هَیثَم و عمرو بن عبیداللّه بن مَعمَر نسخهای از نامه امام را رساند.مضمون این نامهها که با متنی واحد نگارش یافته بود، چنین بود:
«...شما را به کتاب خدا و سنّت پیامبر خدا(ص) فرا میخوانم. به راستی که سنّت، از میان رفته است و بدعتها زنده شدهاند. اگر سخنم را بشنوید و از فرمانم پیروی کنید، شما را به راه درست، هدایت میکنم.»
هر یک از بزرگان بصره که نسخهای از نامه حسین(ع) را دریافت کردند آن را مخفی نگه داشتند به جز مُنذِر بن جارود که گمان بُرد این امر از نیرنگهای عبیداللّه بن زیاد است. از این رو در شبی که فردای آن روز ابن زیاد قصد عزیمت به کوفه را داشت، موضوع را به وی گزارش داد.عبیداللّه نیز فرستاده حسین(ع) را به حضور طلبیده او را گردن زد.
#ادامه_دارد.....
📗ابناثیر، علی بن محمد، اُسد الغابه فی معرفة الصحابه، دارالفکر، بیروت، ۱۴۰۹ق/۱۹۸۹م
📒ابنعبدالبر، یوسف بن عبدالله، الاستیعاب فی معرفة الاصحاب، تحقیق علی محمد البجاوی، بیروت، دارالجیل، ۱۹۹۲م/۱۴۱۲ق.
و....
✨الّلهُـمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَـــ الْفَـــرَج✨
🌸 @emamzaman
🇮🇷 امام زمان (عج) 🇵🇸
#بیو🕊 #حسینی✨ اَزْ خوشي هٰاےِ جَهـٰـانْ 🌍هِیئَـــٺِ #ٺـو♡.... مٰا... رٰا.... بَســْ🍃 🕯 @emamzamani
#طرح_موبایل_حسینی 📲
#بیو🍃
#رقیه😍
#ابوالفضل✨
دُخْتَرِ حَرمَلِہ در اوجِ حسادتــ مےگفت،خوش بہ حالش کہ #رقیہ چہ عَمويے دٰارَدْ
🌸 @emamzaman
🇮🇷 امام زمان (عج) 🇵🇸
🌸✨✨🌸 #فرازی_از_تاریخ⏳ #وقایع_قبل_از_محرم📜 📣سفیر امام حسین(ع) در بصره📣 امام حسین(ع) نامهای نوشت
🌸✨✨🌸
#فرازی_از_تاریخ⏳
#وقایع_قبل_از_محرم📜
تغییر مسیر به سمت کربلا🐫🐎
امام پس از رسیدن به منزلگاه عذیب الهجانات مجبور شد به سمت کربلا تغییر مسیر دهد.
#برخوردباسپاهحربنیزیدریاحی📣📣
ابن زیاد چون از حرکت امام حسین(ع) به سوی کوفه آگاه شد، حصین بن تمیم -رئیس شرطۀ خود- را همراه با چهار هزار نفر مرد نظامی به «قادسیه» اعزام کرد تا حد فاصل بین قادسیه تا «خفّان» و «قُطقُطانیه» تا «لَعلَع» را دقیقاً زیر نظر بگیرند تا از عبور و مرور کسانی که در این مناطق در تردد بودند مطلع گردند. حر بن یزید ریاحیو هزار سرباز تحت امر او نیز بخشی از این لشکر چهار هزار نفری بودند که از سوی حصین بن تمیم برای جلوگیری از حرکت کاروان امام حسین به منطقه اعزام شده بودند.
ابومخنف از دو مرد اسدی که امام را در این سفر همراهی میکردند، نقل کرده است که: «چون کاروان امام حسین(ع) از منزلگاه شراف حرکت کرد در میانه روز به طلایهداران لشکر دشمن رسید. پس حسین(ع) به طرفذو حُسَم روان شد.»
حر بن یزید و سپاهیانش به هنگام ظهر، در برابر امام حسین(ع) و یارانش قرار گرفتند. حسین(ع) به یاران خود دستور دادند که سپاهیان حر و اسبانشان را سیراب کنند!
#ادامه_دارد.....
📗ابناثیر، علی بن محمد، اُسد الغابه فی معرفة الصحابه، دارالفکر، بیروت، ۱۴۰۹ق/۱۹۸۹م
📒ابنعبدالبر، یوسف بن عبدالله، الاستیعاب فی معرفة الاصحاب، تحقیق علی محمد البجاوی، بیروت، دارالجیل، ۱۹۹۲م/۱۴۱۲ق.
و.....
💚الّلهُـمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَـــ الْفَـــرَج💚
🍃 @emamzaman
🇮🇷 امام زمان (عج) 🇵🇸
#رمان_مردی_در_آینه📝 💟 #قسمت_پنجاه_نه 🎀حال گرفته من جا خورده بود اما نه اونقدر که انتظارش رو دا
#رمان_مردی_در_آینه📝
💟 #قسمت_شصت
🎀معادله چند مجهولی
چند بار صدام کرد ... اما گذاشتم پاي فاصله زياد و سرعتم رو بيشتر کردم ... از در خارج شدم، از پله ها رفتم پايين و بي توقف رفتم سمت پارکينگ ...
پشت سرم دويد تا خودش رو بهم رسوند ... بي توجه ... برنگشتم سمتش و کليد رو کردم توي قفل ...
- مي خواستم چند لحظه باهاتون صحبت کنم ...
سرم رو آوردم بالا و محکم توي چشم هاش زل زدم ...
- آقاي ساندرز ... اگه شما وقت واسه تلف کردن داريد من سرم شلوغ تر از اين حرف هاست ...
کليد رو چرخوندم ... اومدم در رو بکشم سمت بيرون تا بشينم ... که دستش رو با فشار گذاشت روي در ... دستش سنگين تر از اين بود که بتونم بدون هل دادنش در ماشين رو باز کنم ...
پوزخند معناداري صورتم رو پر کرد ... انگار شيطان درونم منتظر چنين فرصتي بود ...
- جلوي افسر پليس رو مي گيري؟ ... مي تونم به جرم اخلال در امور، همين الان بازداشتت کنم ...
- شنيدم که به خانواده ساندرز گفتيد الان در حین انجام وظیفه نیستید ... فکر نمي کنم در حال ايجاد اخلال توي کار خاصي باشم ...
در نيمه باز ماشين رو محکم کوبيدم بهم ... و رفتم سمتش ...
- براي من توي اداره پليس قلدر بازي در مياري؟ ... فکر کردي چون توي قسمت بچه پولدارهاي شهر خونه داري و ... وکيل چند هزاردلاريت با یه اشاره ... ظرف چند ثانيه اينجا ظاهر ميشه، ازت حساب مي برم؟ ...
اشتباه مي کني ... هر چقدرم که بتوني ژست جسارت و شجاعت به خودت بگيري ... می تونم تو یه چشم بهم زدن لهشون کنم ...
اومد جلو ... تقريبا سينه به سينه هم قرار گرفته بوديم ... نفس عميقي کشيد ... و خيلي جدي توي چشم هام زل زد ... محکم تر از چيزي که شايد در اون لحظات مي تونست بهم نگاه کنه ...
- من توي يه تريلر يه وجبي کنار بزرگراه ... زير پل بزرگ شدم ... توي جاهايي که اگه اونجا صداي گلوله بلند بشه ... هیچ کس جرات نمی کنه پاش رو اونطرف ها بزاره ... و نهایتا پليس فقط براي جمع کردن جنازه ها مياد ...
جسارت توي خون منه ... اينکه الان آروم دارم حرف ميزنم به خاطر حرمتيه که براي خودم و براي شما قائلم ... و فقط ازتون مي خوام چند لحظه با هم صحبت کنيم ... نه بيشتر ... فکر نمي کنم درخواست سختي باشه ...
خوب مي دونستم از کدوم بخش هاي شهر حرف مي زد ... و عمق جسارت و استحکام رو مي تونستم توي وجودش ببينم ...
ولي يه چيزي رو نمي تونستم بفهمم ... چشم هاش ناراحت بود اما هنوز آرامش داشت ... در حالي که اون بايد تا الان باهام درگير مي شد ... چطور چنين چيزي ممکنه بود؟ ...
افرادي که توي اون مناطق زندگي مي کنن ياد مي گيرن وسط قانون جنگل از خودشون دفاع کنن ... اونجا تحت سلطه گنگ ها و باندهای مافیایی و خیابونیه ... بعد از تاريکي هوا کسي جرات نداره پاش رو از خونه اش بزاره بیرون ...
توي خونه هاي چند وجبي قايم ميشن و در رو چند قفله مي کنن ...
بچه ها اکثرشون به زور مدرسه رو تموم مي کنن ... جسور و اهل درگيري ... و گاهي وحشي بار ميان ... با کوچک ترين تحريکي بهت حمله مي کنن و تا لهت نکنن بيخيال نميشن ...
هر چند بين خودشون قوانيني دارن اما زندگي با قانون جنگل کار راحتي نيست ... جايي که اگه اتفاقي بيوفته فقط و فقط خودتي که مي توني حقت رو پس بگيري ... اونم نه با شيوه هاي عصر تمدن ... يا کمک پليس ...
اون آرام بود ...
ناراحت بود ... اما آرام بود ...
چند لحظه بي هيچ واکنشي فقط بهش نگاه کردم ... چه تضاد عجيبي ...
- اگه هنوز نهار نخوردي ... اين اطراف چند تا غذاخوري خوب مي شناسم ...
هميشه حل کردن معادلات سخت برام جذاب بود ... رسيدن به پاسخ سوال هايي که مجهول و مبهم به نظر مي رسيد ... و اون آدم يه معادله چند مجهولي زنده بود .
#ادامه_دارد....
✍نویسنده: #شهید_سید_طاها_ایمانی
🌸 @emamzaman
🍃
🌺
🎉🌼🍃
🇮🇷 امام زمان (عج) 🇵🇸
#رمان_مردی_در_آینه📝 💟 #قسمت_شصت 🎀معادله چند مجهولی چند بار صدام کرد ... اما گذاشتم پاي فاصله زي
#رمان_مردی_در_آینه📝
💟 #قسمت_شصت_يکم
🎀تا اعماق افکار
هر دو سوار ماشين من شديم ...
- ممنون از پيشنهادتون اما همون طور که مي دونيد من مسلمانم ... ما هر جايي نمي تونيم غذا بخوريم ... هر چيزي رو نمي تونيم بخوريم ...
توي مسير که مي اومديم چند بلوک پايين تر يه فضاي سبز بود ... اگه از نظر شما اشکال نداره بريم اونجا ...
هنوز نمي تونستم باور کنم مال اون نقطه شهره ... زير چشمي بهش نگاهي کردم و استارت زدم ...
تمام طول مسير ساکت بود ... پشت چشم هاش حرف هاي زيادي بود ... حرف هايي که با استفاده از فرصت و سکوت ... داشت اونها رو بالا و پايين مي کرد ...
با هر ثانيه اي که مي گذشت اشتياق بيشتري براي کشف حقيقت در من ايجاد مي شد ... حس و شوري که فقط مي شد توي نوجواني درک کرد ...
از ماشين پياده شديم و رفتيم توي پارک ... چند متر بعد، گوشه نسبت دنج و آرام تري نظر ما رو به خودش جلب کرد ...
چند ثانيه گذشت ... آرام نشسته بود و از دور به مردم نگاه مي کرد ... اگه جلسات روانکاوي پليس براي حل مشکلات من سودي نداشت ... حداقل چيزهاي زيادي رو توي اون چند سال ياد گرفته بودم ... يکي استفاده از اين سکوت هاي کوتاه و بلند ... و صبر ... تا خود اون فرد به صحبت بياد ...
نگاهش برگشت سمت من ...
- چرا با من اينطور برخورد مي کنيد؟ ... من شاهد تفاوت برخورد شما بين خودم و بقيه بودم ... با من طوري برخورد مي کنيد که ...
خنده ام گرفت ... پريدم وسط حرفش ...
- همه اش همين؟ ... فکر نمي کني براي اون جايي که بزرگ شدي اين رفتارت يکم شبيه دختر بچه هاست؟ ...
باورم نمي شد حرفش رو با چنين جملاتي شروع کرد ... خيلي احمقانه بود ... و احمقانه تر اينکه از حرفي که بهش زدم خنده اش گرفت ... توي اوج ناراحتي و عصبانيت داشت مي خنديد ... خنده اي که از سر تمسخر نبود ...
- شايد به نظرتون خيلي احمقانه بياد ... اونم از مرد جوانی توی این سن ... و اون جايي که بزرگ شده ...
آدم هاي اونجا ... به آخرين چيزي که فکر مي کنن ... اينه که بقيه در موردشون چي فکر مي کنن ... براي افراد مهم نيست که کي در موردشون چي ميگه ...
اما همه چيز بي اهميته تا زماني که مسلمان نباشي ...
به پشتي نيمکت تکيه داد و کامل چرخيد سمت من ...
- من دارم توي کشوري زندگي مي کنم ... که وقتي مي خوان يه تروريست يا آدم وحشي رو توي فيلم هاشون نشون بدن ... اولين گزينه روي ميز يه عربه ... چون عرب بودن يعني مسلمان بودن ... ديگه اهميت نداره مسيحي ها و يهودي هايي هم هستن که عربن ...
و اين چيزي بود که اولين بار گفتي ... به جاي اينکه فکر کني مسلمانم ... از من پرسيدي يه عربي؟ ...
من اون شب بعد از اون سوال، تا اعماق افکارت رو ديدم ... ديدم که دستت رفته بود سمت اسلحه ات ... براي همين نشستم روي صندلي و دست هام رو گذاشتم روي پيشخوان ...
باورم نمي شد ... اونقدر عادي باهام برخورد کرده بود که فکر مي کردم نفهميده ... و متوجه حال اون شب من نشده ...
هر چقدر شنيدن اون جملات و نگاه کردن توي چشم هاش برام سخت بود ... اما از طرف ديگه آروم شده بودم ... اون فشار سخت از روي سينه ام برداشته شده بود ...
و از طرف ديگه فهميده بودم چرا اونجاست ... مي خواست بدونه من در موردش چيزي توي پرونده نوشتم يا نه؟ ... و اگر نوشتم، اون کلمات چي بوده....
#ادامه_دارد.....
✍نویسنده: #شهید_سیدطاها_ایمانی
💚الّلهُـمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَـــ الْفَـــرَج💚
🍃 @emamzaman
🍃
🌸
🎉🌺🍃