❓در اربعین چطور میتوانی در خانه بمانی؟!
استاد پناهیان:
🔸اگر امام حسن عسکری(ع) زیارت اربعین را علامت مؤمن، بیان نفرموده بود و اگر دهها روایت دربارۀ اهمیت پیادهروی برای زیارت امام حسین(ع) وجود نداشت، الان باز هم وظیفه داشتیم با کمک به این راهپیمایی باعظمت، بر قدرت و عزت اسلام بیفزاییم.
🔸چطور بعضیها هنوز بر چهرۀ مؤمنانهشان این علامت ایمان(زیارت اربعین) ثبت نشده است؟! این افراد چطور میتوانند با خودشان کنار بیایند؟! چطور کسی میتواند اربعین در خانه بماند؟!
🔸حتی اگر روایتی در اینباره نداشتیم، وقتی میبینیم تجمع مؤمنین در اربعین، مظهر قدرت و عزت امت اسلامی است، آیا حضور در اربعین برای ما تکلیفآور نمیشود و آیا میتوانیم اربعین در خانه بنشینیم؟!
🔸مگر برای راهپیمایی ۲۲بهمن روایت داریم؟! اما عقل حکم میکند بهخاطر قدرت و عزت جامعۀ اسلامی در این راهپیمایی شرکت کنیم، کمااینکه همۀ علما در این چهل سال، بر حضور مردم در راهپیمایی ۲۲بهمن تأکید کردهاند؛ راهپیمایی اربعین نیز همینطور است.
تجمع زائران اربعین - ۹۶.۷.۲۷
🇵🇸 امام زمان (عج) 🇮🇷
#چله_ترک_گناه(چهل پله تا خدا)😍 #هفده_قدم_مانده(۱۸ روز تا اربعین)⏳ 🔥شیــ👹ـطون ما رو گول میزنه میگ
015.mp3
5.17M
#چله_ترک_گناه(چهل پله تا خدا)😍
#شانزده_قدم_مانده(۱۷ روز تا اربعین)⏳
♨️یڪی از ڪارهایی ڪه جاهلانست اینہ ڪه انـسان انتقام بگـیره.
🌺حـدیـث داریم عفـوش ڪنید.
اگہ صرف نظر ڪنیم خـدا هم در قـیامت از ما صـرف نـظـر میـڪند
🌱روایـت داریم امام صادق ع در روایـتی مفصل به عنوان بصـرے میفرمایند اگہ ڪسی گفت یکی بگی ده تا جوابتو میدم تو بگو اگر ده تا هم بگی من یڪی هم جـوابـتو نمـیدم......
#ببــخــشتـابخـــشیدهبــشـی😊
🎤 #آیت_الله_مجتهدی
🌤اَلسَّلامُ عَلَیْکــَ یٰاصٰاحِبــَ الْاَمْرْ🌤
@emamzaman
May 11
#چله_ترک_گناه(چهل پلہ تا خدا)😍
#شانزده_قدم_مانده(۱۷ روز تا اربعین)⏳
⚠️ #فقط_زبانتو_مهار_کنی_تمومه⚠️
✍آیت الله فاطمی نیا :
💢از صبح که پا میشه ؛
✖️فلان کس چی گفت !؟
✖️فلان کس چی کرد !؟
✖️فلان روزنامه چی نوشت !؟
⛔️ول کن......!
⚠️روایت داریم که اغلب جهـ🔥ـنمی ها
جهـ🔥ـنمی زبـ👅ـان هستند...
❌فکر نکنید همه شراب می خورند
و از در و دیوار مردم بالا می روند!
📛یک مشت مومن مقدس را می آورند
جهنم ؛ که آقا تو صفوف نماز جماعت می نشستند #آبرو میبرند .....!!
🌹امیرالمومنین به حارث همدانی فرمودند:
💯 اگر هر چه را که می شنوی بگویی؛
دروغگو هستی !
🔰سیدی در قم بود که با اشاره مریض #شفا میداد ، از آیت ا...بهاءالدینی رازش را پرسیدم ایشان آهسته با دست به لبانش اشاره کردند و فرمودند : درِ آتش🔥 را بسته بود.
#لال_شویم!
چقدر خوب است؛
که انسان از غیـ🔥ـبت؛
و تهـ🔥ـمت و دروغـ🔥 و ...
#لال شود...
✅لال شویم بهتر از این است که گـ🔥ـناه کنیم.
🌸سلام همراهان عزیز چلہ ترڪ گناه
اینم یہ پیام #انگیزشی خدمت شما بزرگواران👇
✨درد امروز، #قدرت فرداست. هرچی امروز بیشتر سختی بکشی، فردا قدرتمند تر خواهی بود.👊😊
🍃 @emamzaman
May 11
🇵🇸 امام زمان (عج) 🇮🇷
#رمان_مردی_در_آینه📝 💟 #قسمت_نود_سه 🎀جانشین کم کم صداي اذان به گوش مي رسيد ... هر چند از دور پخش
#رمان_مردی_در_آینه📝
💟 #قسمت_نود_چهار
🎀سرزمین عجایب
وارد مغازه شدم و دقيق اطراف رو گشتم ... هر طرف رو که نگاه مي کردم اثري از دوربين مدار بسته نبود ... لباس هايي رو که آويزون کرده بود رو کمي دست زدم و جا به جا کردم ... با خودم گفتم شايد دوربين رو اون پشت حائل کرده اما اونجا هم چيزي نبود ...
بيخيال شدم و چند قدم اومدم عقب تر ... واقعا عجيب بود ... يعني اينقدر پول دار بود که نگران نبود کسي ازش دزدي کنه؟ ...
بعد از پرسيدن اين سوال از خودم، واقعا حس حماقت کردم ... اين قانون ثروته ... هر چي بيشتر داشته باشي ... حرص و طمعت براي داشتن بيشتر ميشه چون طعم قدرت رو حس کردي ... افراد کمي از اين قانون مستثني هستن به حدي که ميشه اصلا حساب شون نکرد ...
دستم رو آوردم بالا و ناخودآگاه پشت گردنم رو خواروندم ... اين عادتم بود وقتي خيلي گيج مي شدم بي اختيار دستم مي اومد پشت سرم ...
توي همين حال بودم که حس کردم يکي از پشت بهم نزديک شد و شروع به صحبت کرد ... چرخيدم سمتش ... صاحب مغازه بود ...
با ديدنش فهميدم نماز تموم شده و به زودي دنيل و بقيه هم از مسجد میان بيرون ...
هنوز داشت با من حرف مي زد ... و من در عین گیج بودن اصلا نمي فهميدم چي داره ميگه ...
- ببخشيد ... نمي فهمم چي ميگي ...
و از در خارج شدم ... مي دونستم شايد اونم مفهوم جمله من رو نفهمه اما سکوت در برابر جملاتش درست نبود ... حداقل فهميد هم زبان نیستیم ...
هنوز به مسجد نرسيده، دنيل و بقيه هم اومدن بيرون ... تا چشم مرتضي بهم افتاد با لبخند اومد سمتم ...
- خسته که نشديد؟ ...
با لبخند سري تکان و دادم با هيجان رفتم سمت دنيل ... و خيلي آروم در گوشش گفتم ...
- يه چيزي بگم باورت نيمشه ... چند متر پايين تر، يه نفر مغازه اش رو ول کرده بود رفته بود ... همين طوري، بدون اينکه کسي مراقبش باشه ...
براي اون هم جالب بود ... چیزی نگفت اما تعجب زیادی هم نکرد ... حداقل، نه به اندازه من ... حس آلیس رو داشتم وسط سرزمین عجایب ...
به هتل که رسيديم من خيلي خسته بودم ... حس شام خوردن نداشتم ... علي رغم اصرار زياد دنيل و مرتضي، مستقيم رفتم توي اتاق ... لباسم رو عوض کردم و دراز کشيدم ... ديگه نمي تونستم چشم هام رو باز نگهدارم ... عادت روی تخت خوابیدن، عادت بدی بود ... ميشه گفت تمام طول پرواز، به ندرت تونسته بودم چند دقيقه اي چشم هام رو ببندم ...
ساعت حدودا 4:30 صبح به وقت تهران ... مغزم فرمان بيدار باش صادر کرد ... هنوز بدن و سرم خسته بود ... اما خواب عميق و طولاني با من بيگانه بود ...
مرتضي گوشه ديگه اتاق ايستاده بود و نماز مي خوند ... صداش بلند بود اما نه به حدي که کسي رو بيدار کنه ... همون طور دراز کشيده محو نماز خوندنش شدم ... تا به حال نماز خوندن يه مسلمان رو از اين فاصله نزديک نديده بودم ...
شلوار کرم روشن ... پيراهن سفيد يقه ايستاده ... و اون پارچه شنل مانندي که روي شونه اش مي انداخت ...
#ادامه_دارد.....
✍نویسنده: #شهید_سیدطاها_ایمانی
💚الّلهُـمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَـــ الْفَـــرَج💚
🌤 @emamzaman
🍃
🌸
🎉🌺🍃
🕯⚫️🕯🍃
⚫️🕯🍃
🕯🍃
🍃
#دختران_بابایی_اند💔
◾️ بچه ها با گریه به خواب می روند و تو مهیا نماز شب می شوی. اما هنوز قامت نشسته خود را نبسته ای که صدای دختر سه ساله حسین به گریه بلند می شود...
🌹 انگار داغ رقیه برخلاف سن و سالش از همه بزرگتر بوده است. تو هنوز بر سر سجاده ای که از سر بریده حسین میشنوی که می گوید: «خواهرم! دخترم را آرام کن»
◾️ تو ناگهان از سجاده کنده می شوی و به سمت سجاد می دوی. او رقیه را در آغوش گرفته و سعی در آرام کردنش دارد اما موفق نمی شود. بچه را به آغوش میگیری و به سینه میچسبانی و از داغیِ سوزنده کودک وحشت میکنی. تو با هر زبانی که میتوانی تلاش میکنی او را آرام کنی ولی جنس این غم فرق می کند.
🌼 رقیه بی تابی می کند، مینشیند، برمی خیزد و بر سرُ صورت و دهان خود میکوبد. دلت ناگهان فرو میریزد و صدای حسین در گوش جانت میپیچد که رقیه را صدا میزند: «بیا دخترم که سخت چشم انتظار تو بودم»
◾️شنیدن همین ندا، عروج روح رقیه را برای تو محرز میکند. درد و داغ رقیه تمام شد و با سکوت او انگار خرابه آرامش گرفت. اما اکنون ناگهان صدای ناله ی توست که سینه آسمان را می شکافد. انگار مصیبت تو تازه آغاز شده است...
🌺 تا امشب رقیه بود که خواب را از چشمان یزیدیان گرفته بود، اما حالا نوبت توست که خواب را بر آنان حرام کنی. آری؛ رقیه آغازگر راهی است که پایانش مشقت و خفت یزیدیان است، ان شاء الله با ظهور حضرت مهدی(عج)
⚫️شهادت حضرت رقیه س دردانه سه ساله ی امام حسین (ع) ، عمه کوچک امام زمان عج را خدمت #امام_زمان_عج و همه شیعیان تسلیت عرض میکنیم.🌸🍃
🌤اَلسَّلامُ عَلَیْکــَ یٰاصٰاحِبــَ الْاَمْرْ🌤
@emamzaman
🍃🌺
🌼
💢 #شیعه_واقعی
✍شهید مطهری
💠💠هرگز نمی بینیم سلمان فارسی یا ابوذر غِفاری عمار یاسر و یا مالک اشتر نخعی بگویند ما که علی داریم، علی را هم که دوست داریم، دیگر بس است؛ دیگران بروند عمل کنند.
💥برخلاف آن کس که شـ🔥ـراب می خورد و می گوید من علی دارم چه غم دارم، قــ🔥ـمار می کند می گوید من علی دارم چه غم دارم، زنـ🔥ـا می کند می گوید من علی دارم چه غم دارم؛ مثل اینکه علی آمده برای این که فسّاق و فجّار را بیمه کند!
📚گریز از ایمان و گریز از عمل، ص 165
🌤اَلسَّلامُ عَلَیْکــَ یٰاصٰاحِبــَ الْاَمْرْ🌤
@emamzaman
🌺
🍃🌼
#من_در_دلهای_شکسته_جای_دارم💔
✍حاج اسماعیل دولابی(ره)
دل هرچہ بشڪند قیمتے تر مے شـود خداوند میفرماید: من در دلهاے شکــ💔ـستہ جاے دارم. شیـ👿ـطان صاحبان دلـهاے شڪستہ را نمیتواند ببرد.اگـر هم بـبرد، رهـا میڪند. لـذا نـزد #خدا محترمند.
📚مصباح الهدی۲۳۱
🌤اَلسَّلامُ عَلَیْکــَ یٰاصٰاحِبــَ الْاَمْرْ🌤
@emamzaman
🇵🇸 امام زمان (عج) 🇮🇷
⭕️💠 💠 #مهارتهای_کنترل_خشم ۱۶ ❌عصــ😡ـبانیت کلید همه پلیدیهای روح👹، و ریشه بسیاری از بیماری های جس
🔆⭕️
⭕️
#مهارتهای_کنترل_خشم ۱۷
خشـ😡ـم، یه سنگِ محـکه!
💯اگه کسی رو سه بار به خشم آوردی و خودشو کنترل کــرد؛
❌حتمــاً آدم حلیم و صبوریه!
سعی کن کنارش باشی
و اَزَش آرامــ💞ــش بگیری! 😊
✅اگر رفیقت عصبانی نشد ازت ،خیلی می ارزه👌
#استاد_شجاعی✍
🌤اَلسَّلامُ عَلَیْکــَ یٰاصٰاحِبــَ الْاَمْرْ🌤
@emamzaman
⭕️
🔆⭕️
🇵🇸 امام زمان (عج) 🇮🇷
❤️✨✨❤️ #هیچ_کس_به_من_نگفت ... شماره 5 💯هیچ کس به من نگفت: ✔️که شما مهربان ترین فرد عالم هستید؛ ه
❤️✨✨✨✨❤️✨✨✨✨❤️
#هیچ_کس_به_من_نگفت ...
شماره 6
هیچ کس به من نگفت:
که رابطه شما با ما، رابطه پدر و فرزندی است.
شما چون پدری مهربان و دلسوز در فکر آسایش و راحتی ما و پناهگاه همه مردم در لحظات خطر هستید
اگر محبت پدرانه شما نبود هیچکس به عنوان پناه به سراغ شما نمیآمد.
اما از این صمیمیت برای ما در آن دورانی که دنبال پناه بودیم، چیزی نگفتند.😔
اکنون دریافته ام که تا حال، فرزند خوبی برای این پدر بزرگوار نبودهام و اینک دنبال راه چاره و جبران گذشته ام.🌷
چقدر دیر فهمیدم که پدر معنویم از دست گناهان فرزندش، غمناک میشده و برای او استغفار میکرده 😢😔
ای کاش میتوانستم غمی از غمهایش بکاهم و لبخند رضایت را برلبان مبارکش بنشانم.
ای کاش میدانستم که از همان لحظه به تکلیف رسیدنم،
منتظر من هستی تا با تو آشنا شوم و با شما آشتی کنم تادستم را بگیری و به آسمانها ببری تامرابه خدابرسانی وازشیطان نجاتم دهی و از این آشنایی، به سعادت خود نزدیکتر شوم.❤️
📗برگرفته از ڪتاب هیچڪس بمن نگفت
✍نویسنده #حسن_محمودی
💚الّلهُـمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَـــ الْفَـــرَج💚
🍃 @emamzaman
🇵🇸 امام زمان (عج) 🇮🇷
⚫️●⚫️●⚫️●⚫️●⚫️●⚫️●⚫️●⚫️ #فرازی_از_تاریخ⏳ #وقایع_بعد_از_شهادت_امام_حسین(ع) 📜 🌺اهل بیت علیه السلا
⚫️●⚫️●⚫️●⚫️●⚫️●⚫️●⚫️●⚫️
#فرازی_از_تاریخ⏳
#وقایع_بعد_از_شهادت_امام_حسین(ع) 📜
💓 بعد از مراسم عزاداری،امام ســجاد(ع) و اهل بیت ابا عبدالله نزدیک مدینه رسیدند.
✨امام فرمود خیمه ها را سرپا کنند و زنان و اهل بیت وارد شدند.
❤️سپس به بشیر فرمود: وارد مدینه شو و مردم را از شهادت اباعبدالله و آمدن ما باخبر کن.
🌸بشیر اطاعت کرد و وارد مدینه شد و به مسجد رفت. سپس صدایش به گریه بلند شد و اشعاری سرود وگفت: من بشیر ابن جنلم فرستاده امام سجادم،
علی ابن حسین با عمه ها و خواهرانش بیرون دروازه مدینه اند و مرا فرستاده تا مکانش را به شما معرفی کنم.
💠مردم شتابان به خارج مدینه هجوم آوردند،
زنی نماند در مدینه که بیرون نیامده باشد. همگی صدایشان به گریه و شیون بلند شد و مدینه یکپارچه ضجه و ناله شد....▪️
🏴وقتی مردم خارج از مدینه تجمع کردند، امام از خیمه خارج شد در حالی که گریان بود و دستمالی در دست داشت که اشکهایش را پاک میکرد.😭
🍃مردم با دیدن حضرت صدایشان به شیون بلند شد و حضرت را تسلیت و تعزیت گفتند.
💚امام روی صندلی نشست و سپس با دست اشاره کرد که مردم ساکت شوند
✨سپس ضمن ایراد خطبه فرمود:
خدا را حمد و سپاس میگویم که ما را با ابتلا به مصیبتهای بزرگ در معرض امتحان و آزمایش قرار داد...
🌼 حسین و افراد و اهل بیتش را کشتند و زنان و کودکانش را اسیر کردند و سر بریده اش را شهر به شهر گرداندند.
♻️این مصیبتی است که مثل و مانندی ندارد. مردم!
ما از شهر خود رانده شدیم و در بیابانها سرگردان شدیم، بدون آنکه جرمی مرتکب شده باشیم و یا شکافی در اسلام پدید آورده باشیم.
💔چه مصیبت بزرگ و جانسوز و رنج دهنده ای بود که به مارسید و ما به حساب خدا میگذاریم که او عزیز است و انتقام گیرنده...
⚫️ #وروداهلبیتبهمسجدرسولالله
💚 اهل بیت به محض ورود به مدینه قبل از رفتن به خانه هایشان به کنار قبر مطهر رسول الله میروند تا گزارش سفرشان را به رسول خدا بدهند و شکایت کنند.
💔چه گفتگوهایی بود و چه دردودل هایی کردند که تاریخ از بیان آن عاجز است و مختصرا آورده میشود:
🌹زینب (س) دستها را دو طرف درب مسجد گذاشت و سر را داخل مسجد برد و صدا زد: یا جداه! خبر قتل برادرم حسین را آورده ام....
💫سکینه با صدای بلند فریاد کشید: ای جد گرامی از آنچه برماگذشته است پیش تو شکایت آورده ام،
بخدا قسم سنگدل تر از یزیــ👹ـد 🔥ندیدم و کافر و مشرکی بدتر از او ندیدم .
🔥با چوب خیزران بر لب و دندان پدرم حسین میزد و میگفت: حسین چوبها را چگونه میبینی...؟😭
✨✨ #دلتونبرایمصیبتهایاباعبداللهالحسینعواهلبیتششڪستبرایفرجمولایغریبمانامامزمانعجدعاڪنید😭
#ادامه_دارد...
📓لهوف ص 197
📔بحار ج 45 ص 147
📕 نفس المهموم ص 469
📙حیات الحسین ج 3 ص 425
💚الّلهُـمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَـــ الْفَـــرَج💚
🍃 @emamzaman
⚫️●⚫️●⚫️●⚫️●⚫️●⚫️●⚫️●⚫️
🇵🇸 امام زمان (عج) 🇮🇷
#رمان_مردی_در_آینه📝 💟 #قسمت_نود_چهار 🎀سرزمین عجایب وارد مغازه شدم و دقيق اطراف رو گشتم ... هر طر
#رمان_مردی_در_آینه📝
💟 #قسمت_نود_پنج
🎀کلمات صادقانه
چندين بار نشست ... ايستاد ... خم شد ... و پيشانيش رو روي زمين گذاشت ... سه مرتبه دست هاش رو تکان داد و سرش رو به اطراف چرخوند ... و دوباره پيشانيش رو گذاشت روي زمين ...
چند دقيقه پيشانيش روي زمين بود تا بلند شد ... شروع کرد به شمردن بند انگشت هاش و زير لب چيزي رو تکرار مي کرد ... و در نهايت دست هاش رو آورد بالا و کشيد توي صورتش ...
مراسم عجيبي بود ... البته مراسم عجيب تر از اين، بين آئين هاي مختلف ديده بودم ... يهودي ها ساعت ها مقابل ديوار مي ايستادن و بي وقفه خم راست مي شدن و متن هايي رو مي خوندن ...
یه عده از هندوها با حالت خاصي روي زمين مي نشستن و طوري خودشون رو تکان مي دادن که تعجب مي کردم چطور هنوز زنده ان و مغزشون از بين نرفته ...
يا بودائي ها که هزار مرتبه در مقابل بودا سجده مي کنن ... مي ايستن و دوباره سجده مي کنن ... و دست هاشون رو حرکت ميدن، بهم مي چسبونن، تعظيم مي کنن ... و دوباره سجده مي کنن ...
همه شون حماقت هايي براي پر کردن وقت بود ...
بلند شد و شروع کرد به جمع کردن پارچه اي که زير پاش انداخته بود ... و اون تکه گلِ خشک، وسط پارچه مخفي شد ...
جمعش کرد و گذاشت روي ميز ... و پارچه روي دوشش رو تا کرد ... اومد سمت تخت ها که تازه متوجه شد بيدارم و دارم بهش نگاه مي کنم ...
- از صداي من بيدار شدي؟ ...
- نه ... کلا نمي تونم زياد بخوابم ... اگه ديشب هم اونقدر خسته نبودم، همين چند ساعت هم خوابم نمي برد ...
- با خستگي و فشار شغلي که داري چطور طاقت مياري؟ ...
چند لحظه همون طوري بهش خيره شدم ... نمي دونستم جواب دادن به اين سوال چقدر درسته ... مطمئن بودم جوابش براي اون خوشايند نيست ...
- قبل خواب يا بايد الکل بخورم يا قرص خواب آور ... و الا در بهترين حالت، وضعم اينه ... فعلا هم که هيچ کدومش رو اينجا ندارم ...
نشست روي تخت مقابلم ...
- چرا قرصت رو نياوردي؟ ...
يکم بدن خسته ام رو روي تخت جا به جا کردم ...
- نمي دونستم ممنوعیت عبور از مرز داره یا نه ... از دنيل هم که پرسيدم نمي دونست ... ديگه ريسک نکردم ... ارزشش رو نداشت به خاطر چند دونه قرص با حفاظت گمرک به مشکل بخورم ...
- اينطوري که خيلي اذيت ميشي ... اسمش رو بگو بعد از روشن شدن هوا، اول وقت بريم داروخونه ... اگه خودش پيدا شد که خدا رو شکر ... اگه خودشم نبود ميريم يه جستجو مي کنيم ببينيم معادلش هست يا نه ... جای نگرانی نیست، پزشک آشنا می شناسم ...
خيلي راحت و عادي صحبت مي کرد ... گاهي به خودم مي گفتم با همين رفتارهاست که ذهن ديگران رو شست و شو ميدن ... اما از عمق وجود، دلم مي خواست چيز ديگه اي رو باور کنم ... صداقت کلمات و توجهش رو ...
- از ديشب مدام يه سوالي توي سرم مي گذره ... که نمي دونم پرسيدنش درست هست يا نه ... مي پرسم اگه نخواستي جواب نده ...
ناخودآگاه خنده ام گرفت ...
- بپرس ...
- اگه با گروه هاي توريستي مي اومدي راحت تر نبودي؟ ... اينطوري جاهاي بيشتري رو هم مي تونستي ببيني ... بگردي و تفريح کني ... الان نود درصد جاهايي که قراره ما بريم تو نمي توني بياي تو ... يا توي محل اقامت تنها مي موني يا پشت در ...
بالشت رو از زير سرم کشيدم ... نشستم و تکيه دادم به ديواره ي بالاي تخت ...
- قبل از اينکه بيام مي دونستم ... دنيل توضيح داد برنامه شون سياحتي نيست ...
دیگه چهره اش کاملا جدی شده بود ...
- تو نه خاورشناسي، نه اسلام شناس ... نه هيچ رشته اي که به خاطرش اين سفر برات مهم شده باشه ... پس چي شد که باهاشون همراه شدي؟ ...
#ادامه_دارد.....
✍نویسنده: #شهید_سیدطاها_ایمانی
💚الّلهُـمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَـــ الْفَـــرَج💚
💓 @emamzaman
🍃
🌹
🎉🌸🍃
✨💛✨
🧡✨
✨
#ابتدای_هرکاری_رضایت_وعدم
#رضایت_امام_زمان_رادر_نظربگیریم
✅حضرت آیتالله بهجت قدسسره:
چقدر سخت است، اگر برای ما این امر ملکه نشود که در هر کاری که میخواهیم اقدام کنیم و انجام دهیم، ابتدا رضایت و عدم رضایت امام زمان عجلاللهتعالیفرجهالشریف را در نظر نگیریم و رضایت و خوشنودی او را جلب ننماییم!
📚 در محضر بهجت، ج١، ص٨٩
🌤السلام علیک یاصاحب الامر🌤
@emamzaman
✨
🧡✨
✨💛✨
مداحی آنلاین - ستاره هارو میشمارم بابا - سیب سرخی.mp3
4.92M
#طرح_موبایل_حسینی📱
#مداحی
🔳 #شهادت_حضرت_رقیه (س)
🌴ستاره هارو میشمارم بابا
🌴دل از زمونه میبرم بابا
🎤 #سیب #سرخی
⏯ #واحد
👌فوق زیبا
@emamzaman
#دعای_فرج❤️
#بخوانیم_به_نیت_ظهور❤️
«پيامبرگرامي اسلام (صليالله عليه و آله و سلم)»:
مَن اَنكَرَ القائِمَ مِن وُلدي أَثناءَ غَيبَتِهِ ماتَ ميتَةً جاهِليَّةً.
کسي که قائم(مهدي) را که از فرزندان من است در دوران غيبتش مُنکِر شود، بر حالت جاهليت قبل از اسلام از دنيا خواهد رفت.
(منتخبالاثر، ص ٢٢٩)
🌸الّلهُـمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَـــ الْفَـــرَج🌸
🌤 @emamzaman
#دعای_عهد
✍میخوانم هر صبح #عهدی با نامت
تا آیم مولا من در رکابت💚
❤️دعای عهد حتما بخونیم وبا مولامون عهد ببندیم که. گناه را برای همشه ترک کنیم
انجام واجبا ت ترک محرمات
🌤الّلهُـمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَـــ الْفَـــرَج🌤
🍃 @emamzaman
🕊🕯🍃
⚫️🕯
🕯
✨به نام خدا✨
●اصلا رقیه نه به خدا دختر خودت
یک شب میان کوچه بماند چه میکنی؟
●در بین ازدحام و شلوغی بترسد و
یک تن به او کمک نرساند چه میکنی؟
●اصلا خیال کن که کسی دختر تورا
در بین جمعیت بکشاند، چه میکنی؟
●یا که خدانکرده کسی روی صورتش
سیلی محکمی بنشاند، چه میکنی؟
●یا فرض کن که دخترتو جای بازیاش
هرشب دعای مرگ بخواند چه میکنی؟😭
●اَصلا کسی بیاید و با تازیانه اش
خاک از لباس او بتکاند چه میکنی؟
🌸اَلسَّلامُ عَلَیْکِ یا بِنْتَ الْحُسَیْنِ الشَّهید(ع)🌸
🌤اَلسَّلامُ عَلَیْکــَ یٰاصٰاحِبــَ الْاَمْرْ🌤
@emamzaman
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
روایت زیبای استاد عالی از شیخ جعفر مجتهدی(ره)، یکی از یاران امام زمان (عج)
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💫 پاداش بانی شدن برای زیارت کربلا
🔊 حجت الاسلام فرحزاد
✔️ حتما ببینید
🇵🇸 امام زمان (عج) 🇮🇷
#رمان_مردی_در_آینه📝 💟 #قسمت_نود_پنج 🎀کلمات صادقانه چندين بار نشست ... ايستاد ... خم شد ... و پي
#رمان_مردی_در_آینه📝
💟 #قسمت_نود_شش
🎀آخرین امام
سکوت، فضاي اتاق رو پر کرد ... چشم هاي اون منتظر بود ... مغز من در حال پردازش جواب ... از قبل دليل اومدنم رو مي دونستم اما گفتنش به اون ... شايد آخرين کار درست در کل زمين بود ...
براي چند لحظه نگاهم رو ازش گرفتم ...
- ببخشيد ... حق نداشتم اين سوال رو بپرسم ...
نگاهم برگشت روش ... مثل آدمي نبود که اين کلمات رو براي به حرف آوردن يکي ديگه به زبان آورده باشه ... اگر غير اين بود، هرگز زبان من باز نمي شد ...
نفس عميقي کشيدم ... و تصميم گرفتم باهاش حرف بزنم ... داشتم به آدمي اعتماد مي کردم که کمتر از 24 ساعت بود که اون رو مي شناختم ...
- من اونقدر پولدار نيستم که براي تفريح، سفر خارجي برم ... اين سفر براي من تفريحي و توريستي نيست ... اومدم ايران که شانسم رو براي پيدا کردن يه نفر امتحان کنم ...
- براي پيدا کردي کي اومدي؟ ...
- مهدي ... آخرين امام شما ... پسر فاطمه زهرا ...
جا خورد ... مي شد سنگيني بغض رو توي گلوش حس کرد ... و براي لحظاتي چشم هاش به لرزه در اومد ...
- تو گفتي اصلا باور نداري خدايي وجود داره ... پس چطور دنبال پيدا کردن کسي اومدي که براي باور وجودش، اول بايد به وجود خدا باور داشته باشي؟ ...
سوال جالبي بود ... اون مي خواست مبناي تفکر من رو به چالش بکشه ... و من آمادگي به چالش کشيدن هر چيزي رو داشتم ... ملحفه رو دادم کنار ... و حالا دقيقا رو به روي هم نشسته بوديم ...
- باور اينکه مردي با هزار و چند سال زنده باشه ... جوان باشه ... و قرار باشه کل حکومت زمين رو توي دستش بگيره و يکپارچه کنه خيلي احمقانه است ...
يعني از همون جمله اولش احمقانه است ... باور مردي با اين سن ...
اما ساندرز، يه شب چيزي رو به من گفت که همون من رو به اينجا کشيد ... چيزي که قبل از حرف هاي دنيل، خودم يه چيزهايي در موردش می دونستم ... اما نمي دونستم ماجرا در مورد اون فرده ...
من يه چيزي رو خوب مي دونم ... دولت من هر چقدر هم نقص داشته باشه، احمق ها توش کار نمي کنن ... و وقتي آدم هايي مثل اونها مخفیفانه دنبال يه نفر مي گردن، پس اون آدم وجود داره ... هر چقدر هم باور نسبت به وجود داشتنش غيرقابل قبول باشه ...
مي خوام پيداش کنم ... چون مطمئن شدم و به اين نتيجه رسيدم که اگه بخوام به جواب سوال هام برسم و حقيقت رو پيدا کنم ... بايد اول اون رو پيدا کنم ...
من تا قبل، فکر مي کردم حمله به عراق و از بين بردن سلاح هاي کشتار جمعي فقط يه بهانه بوده ... چون هيچ چيزي هم پيدا نشد ... و تنها دليل هايي که به ذهنم مي رسيد اين بود که دولت براي به چنگ آوردن منابع زير زميني عراق و تسلط روي منطقه به اونجا حمله کرد ... چون عراق دقيقا وسط مهمترين کشورهاي استراتژيک خاورميانه است ...
اما بعدا فهميدم اين همه اش نیست ... و در تمام اين مدت، اهداف مهم ديگه اي وسط بوده ... اين سوال ها ذهنم رو ول نمي کنه ... نمي تونم حقيقت رو اين وسط این همه نقطه گنگ پيدا کنم ...
چهره اش خيلي جدي شده بود ... نه عبوس و در هم ... مصمم و دقيق ...
- چرا براي پيدا کردن جواب، همون جا اقدام نکردي؟ ... و اين همه راه رو اومدي دنبال شخصي که هيچ کسي نمي دونه کجاست؟ ...
#ادامه_دارد...
✍نویسنده : #شهید_سیدطاها_ایمانی
💚الّلهُـمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَـــ الْفَـــرَج💚
🍃 @emamzaman
🍃
🌺
🎉🌸🍃
رهبر معظم انقلاب: از هر جهت که محاسبه میکنم، میبینم در این مواجههی ملّت ایران در زیر سایهی جمهوری اسلامی با دنیای ظلم و استکبار و کفر، پیروز نهایی ملّت ایران است. ما پیروزی راهبردی داریم ان شاء الله؛ هم آیات قرآن و وعدهی الهی این را به ما نوید میدهد، هم تجربهی این چهل سال این را برای ما عینی میکند. وَلکِن لِیَطمَئِنَّ قَلبی(سوره بقره ۲۶۰)، اینکه حضرت ابراهیم در قضیّهی احیای اموات به پروردگار عرض کرد که «اعتقاد دارم، امّا میخواهم دلم آرام بگیرد»، حالا ملّت ایران وقتی به این دستاوردهای چهلساله و این نهال باریکی که از همه طرف به آن حمله کرده بودند که آن را از بین ببرند و نتوانستند، و حالا تبدیل شده به این بنای مرتفع و این درختِ از همه طرف دارای برگ و بار نگاه کنند، آن «لِیَطمَئِنَّ قَلبی» برایشان به وجود میآید.
4_5886377727140824220.mp3
4.21M
💫 فضیلت فوق العاده سفر کربلا و زیارت امام حسین(ع)
🔊 استاد عالی