eitaa logo
🇵🇸 امام زمان (عج) 🇮🇷
11هزار دنبال‌کننده
11.6هزار عکس
6.3هزار ویدیو
1.2هزار فایل
📞پاسخگویی: @Majnonehosain 💞مهدیاران: @emamzaman_12 🌷عطرشهدا: @atre_shohada 📱اینستاگرام: Www.instagram.com/emamzaman.12 👥گروه: https://eitaa.com/joinchat/2504065134Cf1f1d7366b 💕گروه‌مهرمهدوی: @mehr_mahdavi12
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
📖 صفحـہ ۴۴۶ سـوره صافات 🌤 الّلهُـمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَـــ الْفَـــرَج 🌤 🆔 @EmamZaman
94034.mp3
9.71M
ای خورشید پنهان در پس ابرهای غیبت پس کی می آیی؟! 🌤 الّلهُـمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَـــ الْفَـــرَج 🌤 🆔 @EmamZaman
🇵🇸 امام زمان (عج) 🇮🇷
#منجی_در_ادیان #امام‌زمان‌عج‌در‌ادیان‌و‌مذاهب‌مختلف🗞 #منجی_خواهی_در_انجیل 🔸حضرت عیسی درباره آخر
🗞 🔸« مٰاشٖیَح » کلمهٔ عِبری و معادل واژهٔ فارسی مسیحاست. به معنای «مَسح شده». بنی اسرائیل مقداری روغن بر سر پادشاهان میریختند و مسح می کردند، لذا آن پادشاه را ماشیح میگفتند و اطاعتش را واجب میدانستند. ماشیح، ابتدا لقبِ پادشاهان بود و کم کم به واژه نجات بخش برای آنها تبدیل شد. 🔹بنی اسرائیل که در اوج گرفتاریها دست به دامن سَموئیل(پیامبر) شدند، او طالوت را مَسح نمود، و این شد که لفظِ ماشٖیَح برای اولین بار بر «طالوت» اطلاق شد. ولی آیا موعود، طالوت بود؟ [ادامه دارد] 📗منجی در ادیان، شاکری، ص۳۶ 📔سموئیل اول، باب۲۴، آیه۶ 🌤 الّلهُـمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَـــ الْفَـــرَج 🌤 🆔 @EmamZaman
چگونه عبادت کنم_37.mp3
8.51M
۳۷ 🤲 کم بخور، اما همیشه بخور! این ضرب‌المثلی هست که بارها درمورد خوردنیهایِ جسم شنیدیم! اما این قاعده درمورد روح هم صدق میکنه! عبادت؛ اگر کم باشه؛ اما استمرار داشته باشه؛ بهتر از حجم زیاد عبادت هست که، روزانه تکرار نمیشه. 🔉 @EmamZaman
💪 ✨ بسم الله الرحمن الرحیم ✨ ما در زمانه ای زندگی میکنیم که اکتفا به دینداری "سنتی و حداقلی" دیگه جواب نمیده. 🚸امتحانات مختلف الهی در آخرالزمان موجب شده که انسان ها انواع مختلف و جدیدی از گناهان رو تجربه کنن. در این بین، مومنین در معرض آسیب های بیشتری قرار گرفتن.⚠️ ❌خصوصا با ورود شبکه های اجتماعی و دسترسی راحت تر به کانال های شبهات و تصاویر مستهجن و ارتباط گسترده با جنس مخالف و.. "یه برنامه ی جامع و کامل برای مبارزه با هوای نفس و ترک گناهان نیاز ضروری هست". ✅ همچنین پدر و مادر ها برای آینده ی بچه هاشون نیاز شدیدی به یه برنامه ی خوب دارن. برای شروع یه برنامه ی خوب ترک گناه باید بریم سراغ دین، ببینیم اهل بیت علیهم السلام، شروع این برنامه رو چه چیزی اعلام فرمودن. امام صادق علیه السلام در کلام شریفی، شروع بندگی عالی رو اینطور میفرمایند: 💠 وتفسیر العبودیّة بذل الکلّ، وسبب ذلک منع النّفس عمّا تهوی، وحملها علی ما تکره، ومفتاح ذلک ترک الرّاحة وحبّ العزلة... ✔️ حضرت میفرمایند: شروع عبودیت و کلید در ورودی عبد شدن، "ترک راحتی" هست. پس نقطه ی آغاز حرکت ما، مبارزه با راحت طلبی خواهد بود... در ادامه، در مورد مبارزه ی گسترده با مطالب نابی تقدیم خواهد شد. 💠 @EmamZaman
مدیریت غریزه جنسی_22.mp3
3.16M
آخر..... 🔻شناخت جنس پیوندهای دوستی ؛ به پاکی محیطهای ارتباطی انسان، کمک فوق العاده ای می کند. 🔻باید جنس محیط هايي را که در آن رفت و آمد می کنیم؛ بشناسیم 🔉 @EmamZaman
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎬 🏝 آیا تفریح و گشت و گذار، در رشد معنوی و تکامل انسانیِ ما، می‌تواند مؤثر باشد، یا خیر ؟ @EmamZaman
🇵🇸 امام زمان (عج) 🇮🇷
🌈✨ ✨ ✨ #لذت_آغوش_خدا... #مدیریت_رنج_ها 1 ✌️ اولین قدم در تربیت دینی، "شناخت واقعیت های دنیا" هست.
🌈✨ ✨ ✨ .... 2 🔹 زمانی که ما دینداری رو با نگاه به واقعیت های دنیا شروع کنیم، اون وقت «دیگه کسی رو مقصر مشکلاتمون نمیدونیم». ✅ چون متوجه هستیم که بسیاری از رنج های دنیا، کاملاً طبیعی هست. 💖 مثلاً در سخن زیبایی، امیرالمؤمنین علی علیه السلام میفرماید هر رئیسی از زیردستِ خودش ظلم می بینه. ✅✔️ 🌺 اگه دیدی مثلا زن و بچت اذیتت میکنن آه و ناله نکن! اینو رنج طبیعی بدون که باید با خونسردی حلش کنی. این یکی از قوانین دنیا هست که اگه انسان بپذیره، زندگی آروم تری خواهد داشت. اگه از زیر دستانش، اذیت و آزاری هم دید زیاد آه و ناله نمیکنه.☺️ 💢یکی از فواید توجه به واقعیت های دنیا اینه که انسان خیلی شکرگزار میشه. ❇️چون میدونه که «رنج های دنیا خیلی بیشتر از اونی هست که فکر میکنه و همینقدر هم که رنج هاش کم هست، لطف خداست». 👈🏼 بنابر این کاملاً شکرگزار خواهد شد. 💠 @EmamZaman
🇵🇸 امام زمان (عج) 🇮🇷
✍️ #رمان_تنها_میان_داعش #قسمت_سی_ام 💠 یک نگاهم به قامت غرق #خون عباس بود، یک نگاهم به عمو که هنوز
✍️ 💠 شنیدن همین جمله کافی بود تا کاسه دلم ترک بردارد و از رفتن حلیه کنم. در هیاهوی بیمارانی که عازم رفتن شده بودند حلیه کنارم رسید، صورت پژمرده‌اش به زنده ماندن یوسف گل انداخته و من می‌ترسیدم این سفرِ آخرشان باشد که زبانم بند آمد و او مشتاق رفتن بود که یوسف را از آغوش لختم گرفت و با صدایی که از این به لرزه افتاده بود، زمزمه کرد :«نرجس کن بچه‌ام از دستم نره!» 💠 به چشمان زیبایش نگاه می‌کردم، دلم می‌خواست مانعش شوم، اما زبانم نمی‌چرخید و او بی‌خبر از خطری که می‌کرد، پس از روزها به رویم لبخندی زد و نجوا کرد :«عباس به من یه باطری داده بود! گفته بود هر وقت لازم شد این باطری رو بندازم تو گوشی و بهش زنگ بزنم.» و بغض طوری گلویش را گرفت که صدایش میان گریه گم شد :«اما آخر عباس رفت و نتونستم باهاش حرف بزنم!» 💠 رزمنده‌ای با عجله بیماران را به داخل هلی‌کوپتر می‌فرستاد، نگاه من حیران رفتن و ماندن حلیه بود و او می‌خواست آنچه از دستش رفته به من هدیه کند که یوسف را محکم‌تر در آغوش گرفت، میان جمعیت خودش را به سمت هلی‌کوپتر کشید و رو به من خبر داد :«باطری رو گذاشتم تو کمد!» قلب نگاهم از رفتن‌شان می‌تپید و می‌دانستم ماندن‌شان هم یوسف را می‌کُشد که زبانم بند دلم شد و او در برابر چشمانم رفت. 💠 هلی‌کوپتر از زمین جدا شد و ما عزیزان‌مان را بر فراز جهنم به این هلی‌کوپتر سپرده و می‌ترسیدیم شاهد سقوط و سوختن پاره‌های تن‌مان باشیم که یکی از فرماندهان شهر رو به همه صدا رساند :«به خدا کنید! عملیات آزادی شروع شده! چندتا از روستاهای اطراف آزاد شده! به مدد (علیه‌السلام) آزادی آمرلی نزدیکه!» شاید هم می‌خواست با این خبر نه فقط دل ما که سرمان را گرم کند تا چشمان‌مان کمتر دنبال هلی‌کوپتر بدود. 💠 من فقط زیر لب (علیه‌السلام) را صدا می‌زدم که گلوله‌ای به سمت آسمان شلیک نشود تا لحظه‌ای که هلی‌کوپتر در افق نگاهم گم شد و ناگزیر یادگاری‌های برادرم را به سپردم. دلتنگی، گرسنگی، گرما و بیماری جانم را گرفته بود، قدم‌هایم را به سمت خانه می‌کشیدم و هنوز دلم پیش حلیه و یوسف بود که قدمی می‌رفتم و باز سرم را می‌چرخاندم مبادا و سقوطی رخ داده باشد. 💠 در خلوت مسیر خانه، حرف‌های فرمانده در سرم می‌چرخید و به زخم دلم نمک می‌پاشید که رسیدن نیروهای مردمی و شکست در حالی‌که از حیدرم بی‌خبر بودم، عین حسرت بود. به خانه که رسیدم دوباره جای خالی عباس و عمو، در و دیوار دلم را در هم کوبید و دست خودم نبود که باز پلکم شکست و اشکم جاری شد. 💠 نمی‌دانستم وقتی خط حیدر خاموش و خودش عدنان یا است، با هدیه حلیه چه کنم و با این حال بی‌اختیار به سمت کمد رفتم. در کمد را که باز کردم، لباس عروسم خودی نشان داد و دیگر دامادی در میان نبود که همین لباس آتشم زد. از گرما و تب خیس عرق شده بودم و همانجا پای کمد نشستم. 💠 حلیه باطری را کنار موبایلم کف کمد گذاشته بود و گرفتن شماره حیدر و تجربه حس که روزی بهاری‌ترین حال دلم بود، به کام خیالم شیرین آمد که دستم بی‌اختیار به سمت باطری رفت. در تمام لحظاتی که موبایل را روشن می‌کردم، دستانم از تصور صدای حیدر می‌لرزید و چشمانم بی‌اراده می‌بارید. 💠 انگشتم روی اسمش ثابت مانده و همه وجودم دست شده بود تا معجزه‌ای شود و اینهمه خوش‌خیالی تا مغز استخوانم را می‌سوزاند. کلید تماس زیر انگشتم بود، دلم دست به دامن (علیه‌السلام) شد و با رؤیایی دست نیافتنی تماس گرفتم. چند لحظه سکوت و بوق آزادی که قلبم را از جا کَند! 💠 تمام تنم به لرزه افتاده بود، گوشی را با انگشتانم محکم گرفته بودم تا لحظه اجابت این معجزه را از دست ندهم و با شنیدن صدای حیدر نفس‌هایم می‌تپید. فقط بوق آزاد می‌خورد، جان من دیگر به لبم آمده بود و خبری از صدای حیدرم نبود. پرنده احساسم در آسمان پر کشید و تماس بی‌هیچ پاسخی تمام شد که دوباره دلم در قفس دلتنگی به زمین کوبیده شد. 💠 پی در پی شماره می‌گرفتم، با هر بوق آزاد، می‌مُردم و زنده می‌شدم و باورم نمی‌شد شرّ عدنان از سر حیدر کم شده و رها شده باشد. دست و پا زدن در برزخ امید و ناامیدی بلایی سر دلم آورده بود که دیگر کارم از گریه گذشته و به درگاه زار می‌زدم تا دوباره صدای حیدر را بشنوم. بیش از چهل روز بود حرارت احساس حیدر را حس نکرده بودم که دیگر دلم یخ زده و انگشتم روی گوشی می‌لرزید... نویسنده: 🌤 الّلهُـمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَـــ الْفَـــرَج 🌤 🆔 @EmamZaman
🌷پیامبر اکرم صلوات الله علیه: ازدواج کرده‌ی در حال خواب برتر است از ازدواج نکرده‌ی شب زنده دار روزه گیر. 📗بحار الانوار ج۲۵ ص۲۲۱ 🌤الّلهُـمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّکَ الْفَرَج @emamzaman
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✅ با چند جمله از پیر حکیم و عارف بی نظیر (امام خمینی) ، هدف و مسیر زندگیتان را مشخص و یا تثبیت کنید. 🌤الّلهُـمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّکَ الْفَرَج @emamzaman