💠اگر دوست داری که خداوند عمرت را زیاد کند......⁉️
#حدیث_گرافی✨
【@emamzaman】
7.78M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔸بزرگترین ترس افتادن ازنگاه مهدی عجل الله...😭
#امامزمان
#کلیپمهدوی
#بسیارشنیدنیتاثیرگذار👌
【@emamzaman】
💠 درخواستهای سادهی امام زمان و ائمه علیهم السلام از شیعیان (۱)
🔸#امام_زمان عجل الله درخواستهایی از شیعیانشان دارند که بسیار ساده است و اکثراً هم مربوط به بحث دعا برای ظهورشان میشود مثلاً حضرت در روایتی فرمودهاند:
🍃به شیعیان و دوستان ما بگویید که خدا را به حقّ عمّهام حضرت زینب قسم دهند که فرج را نزدیک گرداند.
📚 شیفتگان مهدی، ج ۱، ص ۲۵۱
🍃حالا ما چند بار خدا را به حق عمه جان امام عصر، زینب کبری قسم دادهایم که فرج را برساند⁉️ وقتی امام دعا برای فرج را اینگونه میخواهد حتماً علتی دارد و حتما تاثیر بیشتری دارد که امام اینگونه میفرمایند.
#امام_زمان
【@emamzaman】
🍃هر کس در هر مکان، با هر میزان تحصیلات و با هر شغلی، به #امام_زمان ارواحنافداه توجّه پیدا کند و این ارتباط را برقرار نماید، هم در دنیا و هم در آخرت عزیز میشود.
خدای تعالی او را بالا میبرد،
مورد توجّه خدا و ملاٸکه قرار میگیرد.☺️
و دنیا و آخرتش به یک بهشت تبدیل میشود.😍
#امام_زمان
【@emamzaman】
5.52M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔸گر دوست نبیند به چه کار آید چشم...⁉️
چشمی که نخواهد امام زمان را ببیند میخواهم چکار...⁉️
#امامزمان
#کلیپمهدوی
【@emamzaman】
💠طرح آموزشی برای کودکان💠
درباره امام زمان عجل الله بیشترمطالعــه کنیدتابتوانیدبه سوالات کودکان پاسخ دهید.☺️
#امام_زمان
#چگونهکودکمراامامزمانیکنم
【@emamzaman】
🍃زنان مهدوی را دست کم نگیرید؛
زنان مهدوی، اگر نتوانند مانند حضرت زهرا سلام الله علیها، سرباز امام زمانشان باشند؛
مانند حضرت #امالبنین سلام الله علیها مربی سربازان امام زمان میشوند.
راهت را برای عاقبت بخیری انتخاب کن، برای امام زمانت...🍀
🍂فاطمه ای یا ام البنین⁉️
#امام_زمان
【@emamzaman】
🦋گام های عاشقی
🍃به خداگفتم:
بیاجهان روقسمت کنیم؛
آسمان مال من،ابرهایش مال تو.
دریامال من،موجهایش مال تو.
ماه مال من،خورشیدمال تو.
خداخنده ای کردوگفت:
توبندگی کن،
همه چیزمال تو،حتی من!!!😍
#شهیدانہ
#گام_ششم
【@emamzaman】
🇵🇸 امام زمان (عج) 🇮🇷
داستان #دایرکتی_ها 📵 قسمت ۳ _نمیخوام یه نامحرم سر هر استوری بهم پیام بده +ای بابا! ما که کاری نمی
داستان #دایرکتی_ها 📵
قسمت ۴
کم کم داشت افشین و حرفاش یادم میرفت اما باز طاقت نیاوردم و سمت گوشی دویدم..!
همین که نت رو روشن کردم
پیامش اومد بالا..
کلی پیام داده بود..!!
[سلام بانوی زیبا
خوبی؟
چرا نیستی؛نگرانت شدم!
سلاممم
کجایی
چرا نیستی...
هنوز نیومدی
از پوستت چه خبر بهتره شده ؟!
الو خانومییییی
کجایییی..
پاسخگو باش دیگه!😕
نگرانتم..
خانومی کجایی؟!
دقیقا کجایی...؟؟؟؟]
تو این مدت دوری از مجازی
افشین کاملا از ذهنم پاک شده بود..
اما اون بارها و بارها به من پیام داده بود!
برام عجیب بود ..
چرا الکی نگران من شده بود؟!
جوابش رو ندادم...
به ساعت نکشیده سر وکله اش پیدا شد!
سلاممم فرشته بانووو😍
خوبی؟
کجا بودی تو!
نمیگی آدم نگرانت میشه😢
من مردم و زنده شده ام،اونوقت تو حتی جواب سلام منم نمیدی!؟
جواب سلام واجبه ها خانوم خانوما..
سلام رو تایپ کردم
اما دستم بشدت می لرزید..
سلام، سلان تایپ شده بود..
خندید گفت:سلام یا سلان؟
_ببخشید سلام!
+خدا ببخشه😉
خب تعریف کن، کجا بودی که نبودی؟!
داروها رو پوستت خوب عمل کرده؟
_بله پوستم بهتر شده؛ممنون از شما.
+خب خوشحالم که تونستم برات کاری انجام بدم
[هر چی من خشک و رسمی حرف میزدم
افشین خیلی راحت بود؛انگاری این طرز صحبت براش عادی بود..]
_عذر میخوام افشین خان،اما من باید شما رو بلاک کنم!
+عه من تازه کلی ذوق کردم که بالاخره اسممو صدا زدی
گند زدی به حالم که...
_ببینید من متاهلم!شما هم متاهل هستید
ضرورتی برای صحبت کردن ما با هم وجود نداره!
تا الانم اشتباه کردم پاسخگوی شما بودم!
افشین زبون چرب و نرمی داشت
میدونست چه طوری حرف بزنه تا طرف مقابل رو متقاعد کنه...
انقدر گفت و گفت تا مجاب شدم که بلاکش نکنم!!!
قول داد دیگه نیاد دایرکت مگر اینکه من سوالی داشته باشم.
مدتی که گذشت؛اومدنای افشین دوباره شروع شد..
بارها و بارها با دلیل و بی دلیل میومد سراغم..
از زندگیش میگفت
از همسرش،از اختلاف سلیقه های کوچیکی که با هم داشتن..
از مادر زنش که مدام تو زندگی زناشویی شون دخالت میکرد..
یه جورایی من شده بودم صندوقچه اسرار افشین..!
گاهی بهش راهکار میدادم..
گاهی ام فقط و فقط گوش شنوای درد و دلش بودم..
ادامه دارد...
📝نویسنده : فاطمه قاف
【@emamzaman】