🇮🇷 امام زمان (عج) 🇵🇸
💞✨💞 ✨💞 💞 📖 #رمان_جان_شیعه_اهل_سنت... عاشقانه ای برای مسلمانان»😍 🖋 #قسمت_چهلم مادر خسته و کلافه از
📖 #رمان_جان_شیعه_اهل_سنت... عاشقانه ای برای مسلمانان»😍
🖋 #قسمت_چهل_و_یکم
کنار هم نشستیم و او با لحنی برادرانه ادامه داد: «اینا رو گفتم که بدونی من به مجید ایمان دارم! ولی اینا هیچ کدوم دلیل نمیشه که تو یه سِری از مسائل رو نادیده بگیری!» و در برابر نگاه پرسشگرم، با حالتی منطقی آغاز کرد: «الهه! منم قبول دارم که اونم مثل ما مسلمونه! منم میدونم خیلی از مصیبتهایی که الان داره کشورهای اسلامی رو تضعیف میکنه، از تفرقه ریشه میگیره! منم میدونم که رمز عزت امت اسلامی، اتحاده! اما دلم میخواد تو هم یه چیزایی رو خوب بدونی! تو باید بدونی که اون مثل تو نماز نمیخونه! مثل تو وضو نمیگیره! شاید یه روز به یه مناسبتی لباس مشکی بپوشه و بخواد عزاداری کنه، یه روز هم جشن بگیره! شاید یه روز بخواد کلی هزینه کنه تا بره زیارت و بخواد تو هم باهاش بری و هزار تا مسئله ریز و درشت دیگه که اگه از قبل خودتو آماده نکرده باشی، خیلی اذیت میشی!»
همچنانکه با نوک پایم ماسههای لطیف ساحل را به بازی گرفته بودم، گوشم به حرفهای عبدالله بود که مثل طعم تلخ و گسی در مذاق جانم نقش میبست که سکوت غمگینم، دلش را به درد آورد و گفت: «الهه جان! من اینا رو نگفتم که دلِ تو رو از مجید سرد کنم! گفتم که بدونی داری چه مسیر سختی رو شروع میکنی! من اطمینان دارم که اگه بتونی با این مسائل کنار بیای، دیگه هیچ مشکلی بین شما وجود نداره و کنار هم خوشبخت میشید! این حرفا رو به تو میزنم، چون خیالم از مجید راحته! چون اون روز وقتی به بابا قول داد که هیچ وقت بخاطر اختلافات مذهبی تو رو ناراحت نکنه، حرفش رو باور کردم. چون معلوم بود که نه شعار میده، نه میخواد ما رو گول بزنه! ولی میخوام تو هم حداقل به خودت قول بدی که هیچ وقت اجازه ندی تفاوتهای مذهبی، اختلافِ زندگی تون بشه!»
نگاهم را از زمین ماسهای ساحل برداشتم و به چشمان نگران و مهربانش دوختم: «عبدالله! اما حرف دل من یه چیز دیگهاس!» از جواب غیر منتظرهام جا خورد و من در مقابل نگاه کنجکاوش با صدایی که از عمق اعتقادم بر میآمد، ادامه دادم: «عبدالله! من همون شبی که اجازه دادم تا بیاد خواستگاری، به خودم قول دادم که اجازه ندم این تفاوتِ مذهبی باعث ذرهای دلخوری تو زندگی مون بشه. چون میدونم اگه این اتفاق بیفته، قبل از خودم یا اون، خدا و پیغمبر (صلیاللهعلیهوآله) رو ناراحت کردم. چون خوب میدونم هر چیزی که مایه اختلاف دو تا مسلمون بشه، وسوسه شیطونه و در عوض اون چیزی که دلِ خدا و پیغمبر (صلیاللهعلیهوآله) رو شاد میکنه، اتحاد بین مسلمون هاس! اما من از خدا خواستم کمک کنه تا اونم به سمت مذهب اهل تسنن هدایت بشه!»
سپس در برابر چشمان حیرت زدهاش، نگاهم را به افق شناور روی دریا دوختم و مثل اینکه آینده را در آیینه آب ببینم، با لحنی لبریز ایمان و یقین پیشبینی کردم: «عبدالله! من مطمئنم که این اتفاق میافته! میدونم که خدا به هردومون کمک میکنه تا بتونیم راه سعادت رو طی کنیم!» با صدایی که حالا بیشتر رنگ شک و تردید گرفته بود تا نصیحت و خیرخواهی، پرسید: «الهه! تو میخوای چی کار کنی؟» لبخندی زدم و با آرامشی که در قلبم موج میزد، پاسخ دادم :«من فقط دعا میکنم! دعا میکنم تا دلش به سمت سنت پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) هدایت شه و مذهب اهل سنت رو قبول کنه! دعا میکنم که به خدا نزدیکتر شه! میدونم که الان هم یه مسلمون معتقده، ولی دعا میکنم که بهتر از این شه!» و پاسخم برایش اگرچه غافلگیرکننده، اما آنقدر پُر صلابت بود که دیگر هیچ نگفت.
#ادامه_دارد......
✍نویسنده: #فاطمه_ولی_نژاد
🌤 الّلهُـمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَـــ الْفَـــرَج 🌤
🌸 @emamzaman
🇮🇷 امام زمان (عج) 🇵🇸
🌸🌤🌸 🌤🌸 🌸 #شرح_زیارت_آل_یاسین😍 السلام علیك یا بقیة الله فی ارضه🤩✋ قسمت دوم⏪ 2. امام علی«ع» می فر
🌸🌤🌸
🌤🌸
🌸
#شرح_زیارت_آل_یاسین😍
السلام علیك یا بقیة الله فی ارضه🤩✋
قسمت سوم⏪
💥عده ای بر این باورند که مراد از «بقیة اللّه» در آیه شریفه «بقیة اللّه خیر لکم ان کنتم مؤمنین». حضرت مهدی«عجل الله تعالی فرجه الشریف» است. ممکن است این سوال مطرح شود که مگرامام زمان « عجل الله تعالی فرجه الشریف » در زمان رسول اللّه«صلی اللّه علیه و آله» وجود داشتند و شناختی از آن حضرت بوده که چنین آیه ای نازل شده است.؟
باید گفت اولا این آیه از فرمایشات حضرت شعیب«علیه السلام» خطاب به قوم خود است. ثانیاً آن چه درباره نسبت آیه با امام مهدی«عجل الله تعالی فرجه الشریف» وجود دارد و باعث شهرت آن در محافل و منابر نسبت به آن حضرت شده است، بحث انطباق مفهومی آیه و تطبیق یکی از مصادیق آیه بر فردی است که با تفسیر آیه سازگار است.
🎐زیرا «بقیه» به معنای باقی مانده است و مراد از آن سودی است که به فروشنده میرسد، یعنی آن چه بعد از پایان معامله برایش باقی میماند و آن را در در راه حوائج خود خرج میکند.
✔️و مراد آیه این است که سودی که از طرف خدا برای شما باقی مانده و خدا از طریق فطرت خودتان شما را بدان راهنمایی کرده ، اگر مؤمن باشید ، برای شما بهتر از مالی است که از راه کم فروشی و کم کردن پیمانه و ترازو تصاحب میکنید.
🗞تفسیر نمونه ، با عبارت گویاتری «بقیةاللّه» را چنین معنا کرده است : هر موجود نافعی از طرف خداوند که برای بشر باقی مانده و مایه خیر و سعادت او گردد، «بقیةاللّه» محسوب میشود. (6 )
💫از این رو، امام زمان«علیه السلام» که وجود شریفشان مایه بیشترین خیر و برکت برای جامعه بشری است، یکی از بهترین مصادیق این آیه مبارکه است.بنابراین، گر چه مفاد این آیه، از سخنان حضرت شعیب«علیه السلام» خطاب به قوم خود است، اما مصداق اکمل آن ، وجود شریف حضرت صاحب الامر«عجل الله تعالی فرجه الشریف» است.
#ادامه_دارد.......🍃
📗(6 )تفسیر نمونه جلد۴ ص ۲۰۹
🌤الّلهُـمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَـــ الْفَـــرَج🌤
🆔 @EmamZaman
🇮🇷 امام زمان (عج) 🇵🇸
⛳️🏇🏻🎗⛸🤺 #مبارزه_با_راحت_طلبی 1 🌿اولین علاقه ای که هر یک از ما در زندگی خودمون تجربه میکنیم، "راحت
⛳️🏇🏻🎗🌺👌🏼
#مبارزه_با_راحت_طلبی
#قسمت_دوم
❗️کسی که در 7 تا 14 سالگی بهش "تمرینات نظم و ادب" و مبارزه با راحت طلبی نداده باشن،
به سن 14 سالگی که میرسه، میخوای بهش بگی با شهواتت مبارزه کن، معلومه قبول نمیکنه.😒
بهش میگی بیا نماز بخون!
قبول نمیکنه! نماز نمیخونه!⛔️
حاج آقا چرا؟ یعنی ایمان نداره که نماز نمیخونه؟🙄
✅ نه عزیزم ایمان داره.
حاج آقا نکنه محبت به اهل بیت نداره؟🤔
چرا اینم داره. توی محرما کم نمیذاره برای امام حسین ع . اربعین حتما پیاده کربلا میره، اونم با چه شور و عشقی.💖
خب پس چرا کاهل نمازی میکنه؟ چرا آنقدر شهوترانه؟🤔
✔️بله طبیعیه. اتفاقا برای خود اون جوان هم سخته مبارزه کنه با گناه و شهوت ها.
مهم ترین دلیلش اینه که کسی توی 7 تا 14 سال اون رو "ادب نکرده". گفتن بچه ی خوبیه انگار. بذار همینجوری پیش بره. جنایت که نمیکنه فعلا!☺️
نه برادر من. قبل از اینکه در 14 سالگی جشن تکلیف گرفته بشه برای بچه ها که سنت خوبیه
باید در 7 سالگی "جشن ادب" گرفته بشه. هم برای پسر بچه ها و هم دختر بچه ها.
باید بچه رو از اون راحتی قبل از 7 سالگی "با منطق و محبت" خارج کنن.
یه مسئولیت هایی رو به بچه بدن.
به بچش بگه: عزیزم زندگی به این راحتیا هم نیست....
اون باید اهل مبارزه با راحتی بشه بدون تعارف!😒
#ادامه_دارد...
╭─┅──🌼🌤🌼──┅─╮
@EmamZaman
╰─┅──🌼🌤🌼──┅─╯
🇮🇷 امام زمان (عج) 🇵🇸
#نکات_تربیتی_خانواده 👨👩👧👦 #قسمت_چهارم 🔹یه زن و شوهر زرنگ همیشه دنبال این هستن که هم خودشون آرامش
#نکات_تربیتی_خانواده👨👩👧👦
#قسمت_پنجم
🌿قرار شد هر چیزی که آرامش خونه رو از بین میبره ما کنار بذاریم.😄
⛔️ مثلا گفتیم تلویزیون آرامش خانواده رو بهم میریزه.
👈 این جهت که فیلم های سینمایی و سریال هاش باعث میشه که زن و شوهرها بدون توجه به شرایطشون همسرشون رو با افراد توی فیلم ها مقایسه کنن.
💢خانمه میگه چرا شوهر فلان خانم توی فیلم "خوشکل و ثروتمند" هست هیچ مشکلی نداره.😌
اما شوهر من فقیر و بدبخته!😤
مگه من چیم کم بود که شدم زن این؟!😣
⭕️واقعا هم سخته که صبح تا شب ثروتمندان رو توی تلویزیون ببینه اما مقایسه نکنه!
🚸شما بزرگواران یا تلویزیون و ماهواره نبینید یا اگه دیدید خیییلی مراقب باشید که مقایسه نکنید.
✅ همش خوبی های همسرتون رو ببینید.
🚸 "مراقب باشید با مقایسه هاتون آرامش همسرتون رو بهم نریزید".
دقت کردید جمله رو؟👆🏼😉
#گمشدهایبهنامآرامش
#ادامه_دارد......
╭─┅──🌼🌤🌼──┅─╮
@EmamZaman
╰─┅──🌼🌤🌼──┅─╯
🇮🇷 امام زمان (عج) 🇵🇸
📖 #رمان_جان_شیعه_اهل_سنت... عاشقانه ای برای مسلمانان»😍 🖋 #قسمت_چهل_و_یکم کنار هم نشستیم و او با ل
💞✨💞
✨💞
💞
📖 #رمان_جان_شیعه_اهل_سنت... عاشقانه ای برای مسلمانان»😍
🖋 #قسمت_چهل_و_دوم
برای آخرین بار، در آیینه به خودم نگاه کردم. چادر سپیدی که نقشی از شاخههای سرخابی در زمینه ملیحش خود نمایی میکرد، به سر کرده و آماده میهمانی امشب میشدم. شب طولانی و به نسبت سردِ 26 بهمن ماه سال 91 که مقدر شده بود شب نامزدیِ من با یک جوان شیعه باشد! تعریف و تمجیدهای محمد و عطیه و لعیا و به خصوص عبدالله و مادر، سرانجام کارساز افتاده و توانسته بود پدر را مجاب کند تا به ازدواج تنها دخترش با این جوان شیعه رضایت دهد. اندیشه خوشبختی من، لبخندی شیرین بر صورت پُر چین و چروک و آفتاب سوختهاش نشانده و به چهرهاش مهربانیِ کم سابقهای بخشیده بود. پیراهن عربی سفیدی که فقط برای مراسمهای مهم استفاده میکرد، به تن کرده و روی مبل بالای اتاق، انتظار ورود میهمانان را میکشید.
لعیا هم آنقدر زیر گوش ابراهیم خوانده بود که دیگر دست از اشکال تراشی برداشته و با پوشیدن کت و شلواری شکلاتی رنگ، آماده مراسم مهم امشب شده بود. عطیه و لعیا در آشپزخانه مشغول آخرین تزئینات دیس شیرینی و میوه بودند و مادر چای را دم کرده بود که سرانجام انتظارم به سر رسید و میهمانان آمدند. پیشاپیش همه، عمو جواد وارد شد و جعبه کیک بزرگی را که با خود آورده بود، به دست عبدالله داد و پشت سرش مریم خانم و میهمان جدیدی که عمهی بزرگ آقای عادلی بود و "عمه فاطمه" صدایش میکردند.
آخرین نفر هم آقای عادلی بود که با گامهایی متین و چشمانی که بیش از همیشه میدرخشید، قدم به اتاق گذاشت و دسته گل بزرگی را که خوشهی پُرباری از گلهای رُز سرخ و سفید بود، روی میز کنار اتاق نشیمن قرار داد. موهای مشکیاش را مرتبتر از همیشه سشوار کشیده و نشسته در کت و شلواری مشکی و پیراهنی سپید، غرق آب و عرقِ شرم و حیا شده بود. عمه فاطمه با آغوش باز به استقبالم آمد و به گرمی احوالم را پرسید. صورت سفید و مهربانی داشت که خطوط عمیقش، نشان از سالخوردگیاش میداد، گرچه لحظهای خنده از رویش محو نمیشد. مثل اینکه از کمردرد رنج ببرد، به سختی روی مبل نشست و بسته کادو پیچ شدهای را از زیر چادر مشکیاش بیرون آورد و روی مبل کناری گذاشت. چهرهی عمو جواد جدیت دفعه قبل را نداشت و با رفتاری مهربان و صمیمی حسابی با پدر و ابراهیم گرم گرفته بود.
حالا با حضور آقای عادلی، احساس شیرینی به دلم افتاده و به جانم آرامش میداد، آرامشی که میتوانستم در خنکای لطیفش، تمام رؤیاهای دست نیافتنیام را نه در خواب که در بیداری ببینم! صورتش روشنتر از همیشه، آنچنان از شادی و شعف میدرخشید، که حتی در پشت پردهی نجابت هم پنهان شدنی نبود! در حضور گرم و مهربانش احساس آنچنان امنیتی میکردم که در حضور کسی جز او لمسش نکرده بودم! امنیتی که انگیزه همراهیاش را بی هیچ ترس و تردیدی به من میبخشید و تمام این احساسات در مذاق جانم به شیرینی نقش بست وقتی عمه فاطمه انگشتر طلای پر از نگینی را به نشانه نامزدی در دستم کرد، رویم را بوسید و زیر گوشم زمزمه کرد: «ان شاء الله سفید بخت بشی دخترم!» و صدای صلوات فضای اتاق را پُر کرد. احساس میکردم تمام ذرات بدنم شبیه گلبرگهای شقایق در دلِ باد، به لرزه افتاده و دلم بیتاب وصالی شیرین، در قفسه سینهام پَر پَر میزد.
بیآنکه بخواهم نگاهم به چشمانش افتاد که مثل سطح صیقل خورده خلیج فارس در برابر آفتاب، میدرخشید و نجیبانه میخندید! مریم خانم بسته کادو را گشود و پارچه درونش را به دست عمه فاطمه داد. عمه کنارم نشست، پارچه را با هر دو دست مقابلم گرفت و با لحنی لبریز محبت توضیح داد: «الهه خانم! این پارچه¬ی چادری رو عزیزِ خدا بیامرز چند سال قبل از مکه به نیت عروسِ مجید اُورد. قابلت رو نداره عزیزم! تبرکه!» و پیش از آنکه فرصت قدردانی پیدا کنم، پارچه حریرِ شیری رنگ را گشود و روی چادرم، بر سرم انداخت و بار دیگر صوتِ صلوات مثل ترنم به هم خوردن بال فرشتگان، آسمان ِاتاق را پُر کرد.
#ادامه_دارد...
✍نویسنده: #فاطمه_ولی_نژاد
🌤 الّلهُـمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَـــ الْفَـــرَج 🌤
🌸 @emamzaman
🇮🇷 امام زمان (عج) 🇵🇸
🌸🌤🌸 🌤🌸 🌸 #شرح_زیارت_آل_یاسین😍 السلام علیك یا بقیة الله فی ارضه🤩✋ قسمت سوم⏪ 💥عده ای بر این باورند
🌸🌤🌸
🌤🌸
🌸
#شرح_زیارت_آل_یاسین 😍
السلام علیك یا بقیة الله فی ارضه✋
قسمت چهارم💕
از این رو، امام زمان«ع» که وجود شریفشان مایه بیشترین خیر و برکت برای جامعه بشریست، یکی از بهترین مصادیق این آیه مبارکه است.
بنابراین، اگر چه مفاد این آیه، از سخنان حضرت شعیب«ع» خطاب به قوم خود است، اما مصداق کاملتر آن ، وجود شریف حضرت صاحب الامر«ع» است.❤️
و نیز تعبیرقرآنی است كه در آیه ۸۶ [سوره هود] آمده:
💚•| بقیِةاللّه خیر لكم إن كنتم مؤمنین |•
❤️اگر مؤمن باشید باقی مانده (حلال) خدا برای شما بهتر است.
اگر به آیات پیش از آیه بالا مراجعه كنیم میبینیم درباره قوم شعیب و مردم مدیَن است كه نه تنها بت، بلكه دِرهم و دینار، معبودشان شده بود و #كم_فروشی میكردند. به این سبب #قرآن میفرماید:
🧡•| پیمانه و وزن را به قسط و عدل دهید، و چیزی از آنها نكاهید و به این گونه، فساد اقتصادی در جامعه ایجاد نكنید|•
در پایان میفرماید:
💛•| باقی مانده حلال كه برای شما بماند اگر ایمان داشته، بپذیرید ،برایتان بهتر از مال حرام اندوختن است|•
پس در این آیه «بقیةاللَّه» سود حلال اندك است.
اما این تعبیرپذیرای معانی دیگر هم میباشد😊، چنان كه درآیه ۱۱۶ سوره هود آمده:
💖•| ولوا بقیةّ ٍ ینهون عن الفساد فی الأرض |•
به معنی
💚•| اولو الفضل ، صاحبان فضیلت و شخصیت، نیكان و پاكان آمده|•
به این مناسبت كه اشیا و اجناس بهتر و نفیس را ذخیره میكنند و نگاه میدارند.
همچنین در اجتماع و صحنه مبارزه، ضعیفان زودتر از بین میروند یا از میدان فرار میكنند و به این گونه، باقیماندگان قوی ترند. با توجه به این معنی است كه در زبان عربی این مثل گفته میشود:
✨ «فی الزوایا خبایا و فیالرجال بقایا؛ در زاویهها هنوز مسائل مخفی وجود دارد و در میان رجال شخصیت هایی باقی مانده »✨
، علاوه بر این ، لفظ«بقیه»كه سه بار در قرآن مجید آمده همین معنی را در بر دارد.(7)
چنان كه در (المصحفُ المُیّسر) كه لغات قرآن را با دقت در حاشیه صفحات معنی كرده، البقیه را فضل و خیر دانسته است.(8)
خلاصه اینكه«بقیه باقی مانده» از چیزی است،
🟢 اما این باقی مانده چیزی است نفیس و ارزشمند
و در مورد انسان یعنی صاحب فضل و فضیلت و مایه خیر كه اگر به #الله اضافه شود، از مضافٌالیه كسب شرافت میكند، مانند بیتالله و قدر و مرتبه آن افزونتر میشود،
و #مصداق_تام_و_كاملش حضرت حجت بن الحسن المهدی«عجل الله تعالی فرجه الشریف» هستند كه آخرین حجت و ذخیره پر خیر آفریدگار متعال میباشند.😍😍
📗7. این سه مورد عبارت است از: سوره بقره (2)، آیة 248 : فیه سكینه من ربّكم و بقیه مما ترك ال موسی و آل هرون: در آن [تابوت] آرامش خاطری از جانب پروردگارتان، و بازماندهای [بقیة] از آنچه خاندان موسی و خاندان هارون [در آن] بر جای نهادهاند، (قرآن مجید، ترجمه استاد محمد مهدی فولادوند). «ب قیه» در آیة نامبرده یادگار نفیس بر جا مانده از خاندان موسی و هارون است. (رك: تفسیر نمونه، ج 9 ص 276). مورد دوم «بقیه» در سوره هود آیه 86 آمده كه مورد بحث است. دیگر سورة هود آیه 116 و تعبیر «اولوابقیة» است كه در متن مقاله توضیح داده شد.
📙8 . رك: عبدالجلیل عیسی (شیخ كلیّنی اصول الدین و اللغة العربیة بالازهر) ، المصحف المیّسر، دارالكتاب المصری ـ دارالكتاب اللبنانی، الطبعة السابعة، 1407، ص 301. برای ملاحظة نظر دیگر مفسران از شیخ طوسی و طبرسی و فیض كاشانی دربارة «بقیت الله / بقیةالله» . رك: بهاءالدین خرمشاهی، قرآن كریم، با ترجمه و توضیحات، انتشارات نیلوفر ـ جامی، تهران، 1374، ذیل آیه 86 سورة هود.
#ادامه_دارد...... 🍃
🌤 الّلهُـمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَـــ الْفَـــرَج 🌤
🌸 @emamzaman
🇮🇷 امام زمان (عج) 🇵🇸
💞✨💞 ✨💞 💞 📖 #رمان_جان_شیعه_اهل_سنت... عاشقانه ای برای مسلمانان»😍 🖋 #قسمت_چهل_و_دوم برای آخرین بار،
💞✨💞
✨💞
💞
📖 #رمان_جان_شیعه_اهل_سنت... عاشقانه ای برای مسلمانان»😍
🖋 #قسمت_چهل_و_سوم
با لحن گرم مجید که به اسم صدایم می کرد، چشمانم را گشودم، اما شیرینی خواب سحرگاه دست¬بردار نبود که باز صدای مهربانش در گوشم نشست: «الهه جان! بیدار شو! وقت نمازه.» نگاهم را به دنبالش دور اتاق گرداندم، ولی در اتاق نبود. پنجره اتاق باز بود و نسیم خنک و خوشبوی صبح 31 فروردین ماه سال 92، به چشمان خمار و خوابآلودم، دست می¬کشید. از اتاق خواب که بیرون آمدم، صدای تکبیرش را شنیدم و دیدم نمازش را شروع کرده که من هم برای گرفتن وضو به دستشویی رفتم.
در این چند روزی که از شروع زندگی¬مان میگذشت، هر روز من او را برای نماز صبح بیدار کرده بودم، اما امروز او راحتتر از من دل از خواب کَنده بود. نمازم را خواندم و برای آماده کردن صبحانه به آشپزخانه رفتم. آشپزخانهای که بعد از رفتن محمد و عطیه تا یکی دو هفته پیش، جز یک گاز رومیزی رنگ و رو رفته و یخچالی دست دوم و البته چند تکه ظرف کهنه چیزی به خود ندیده بود و حالا با جهیزیه زیبا و پُر زرق و برق من، جلوهای دیگر پیدا کرده بود. از میان ظروف زیبا و رنگارنگی که در کابینتها چیده بودم، چند پیش دستی انتخاب کرده و قطعات کره و پنیر را با سلیقه خُرد کردم. کاسه مربا و عسل و شیره خرما را هم روی میز گذاشتم تا در کنار سبد حصیری نان، همه چیز مهیای یک صبحانه نو عروسانه باشد که مجید در چهارچوب درِ آشپزخانه ایستاد و با لبخندی تحسین آمیز گفت: «چی کار کردی الهه جان! من عادت به این صبحونهها ندارم!»
در برابر لحن شیرینش لبخندی زدم و گفتم: «حالا شیر میخوری یا چایی؟» صندلی فرفورژه قرمز رنگ را عقب کشید و همچنان که مینشست، پاسخ داد: «همون چایی خوبه! دستت درد نکنه!» فنجان چای را مقابلش گذاشتم و گفتم: «بفرمایید!» که لبخندی زد و با گفتن «ممنونم الهه جان!» فنجان را نزدیکتر کشید و من پرسیدم: «امشب دیر میای؟» سری جنباند و پاسخ داد: «نه عزیزم! انشاءالله تا غروب میام.» و من با عجله سؤال بعدیام را پرسیدم: «خُب شام چی میخوری؟»
لقمهای را که برایم پیچیده بود، مقابلم گرفت و با شیرین زبانی جواب داد: «این یه هفته همه غذاها رو من انتخاب کردم! امشب بگو خودت دلت چی میخواد!» با لبخندی که به نشانه قدردانی روی صورتم نشسته بود، لقمه را از دستش گرفتم و گفتم: «من همه غذاها رو دوست دارم! تو بگو چی دوست داری؟» و او با مهربانی پاسخم را داد: «منم همه چی دوست دارم! ولی هنوز مزه اون خوراک میگو که مامانت اونشب پخته بود، زیرِ زبونمه!» از انتخاب سختی که پیش پایم گذاشته بود، به آرامی خندیدم و گفتم: «اون غذا فقط کار مامانه! اگه من بپزم به اون خوشمزگی نمیشه!» به چشمانم خیره شد و با لبخندی شیطنتآمیز گفت: «من مطمئنم اگه تو بپزی خیلی خوشمزهتر میشه!» و باز خلوت سحرگاهی خانه از صدای خنده های شاد و شیرینش پُر شد.
از خانه که بیرون رفت، طبق عادت این چند روزه زندگیمان، با عجله چادر سر کردم و برای خداحافظی به بالکن رفتم. پشت در حیاط که رسید، به سمتم برگشت و برایم دست تکان داد و رفت و همین که در را پشت سرش بست، غم دوریاش بر دلم نشست و به امید بازگشتش، آیتالکرسی خواندم و به اتاق برگشتم. حالا تا غروب که از پالایشگاه باز میگشت، تنها بودم و باید خودم را با کارهای خانه سرگرم میکردم. خانه که با یک تخته فرش سفید و ویترین پُر شده از سرویسهای کریستال، نمایی تمام عیار از خانه یک نوعروس بود. پردههای اتاق را از حریر سفید با والانهای ساتن طلایی رنگ انتخاب کرده بودم تا با سرویس چوب طلایی رنگم هماهنگ باشد. دلتنگیهای مادر و وابستگی عجیبی که به من داشت، به کمک دستِ تنگ مجید آمده و قرار شده بود تا مدتی در همین طبقه اجارهای از خانه پدری زندگی کنیم. البته اوضاع برای مجید تغییر نکرده بود که بایستی همچنان اجاره ماهیانه را پرداخت میکرد و پول پیش خانه هم در گاوصندوق پدر جا خوش کرده بود، نه مثل ابراهیم و محمد که بیهیچ هزینهای تا یکسال در این طبقه زندگی کردند.
#ادامه_دارد....
✍نویسنده: #فاطمه_ولی_نژاد
🌤 الّلهُـمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَـــ الْفَـــرَج 🌤
🌸 @emamzaman
🇮🇷 امام زمان (عج) 🇵🇸
⛳️🏇🏻🎗🌺👌🏼 #مبارزه_با_راحت_طلبی #قسمت_دوم ❗️کسی که در 7 تا 14 سالگی بهش "تمرینات نظم و ادب" و مبار
#مبارزه_با_راحت_طلبی
#قسمت_سوم
"یه مشکل همگانی"
🔶مبارزه با راحت طلبی رو باید از 7 سالگی به بچه یاد داد
و گرنه اگه یه بچه ای خوب باشه، ایمان خوبی هم داشته باشه، توی خانواده ی خوب و مذهبی هم بزرگ شده باشه
وقتی به سن 14 سالگی میرسه دیگه نمیتونه جلوی شهوت های خودش رو بگیره. ⛔️
باید به شدت با راحت طلبی مقابله کنه.
✅یکی از مهم ترین و زیباتری مراحل عبد شدن، "جدا شدن از تنبلی" هست.
❌راحت طلبی یکی از مصیبت های فراگیر در جامعه ی ماست.
🔴 معمولا مذهبی های ما با "لذت طلبی" چون "نزدیک تره به گناه"، بیشتر برخورد میکنن اما کسی کاری به راحت طلبی نداره!😒⛔️
این خیلی بده که در جامعه ی ما ، راحت طلبی "یه کار زشت" دانسته نمیشه. ❌☝️🏼
🌺 پیامبر اکرم فداش بشم وقتی از یه جوانی خوششون می اومد می پرسیدن شغل این جوان چیه؟
🚸تا میگفتن شغلی نداره، بلا فاصله می فرمودن از چشمم افتاد...
⛔️مگه میشه آدم بیکار و تنبل بشینه❗️❓
➖من نمیگم خوش گذران!
خیلی ها خوشگذران نیستن اما "تنبل" هستن.
☝️ دقت کردید؟
🔴 طرف ممکنه مسئول بسیج هم باشه، اما راحت طلبه.
تکون نمیخوره
سختی به خودش نمیده.
" بچه مذهبی هست اما راحت طلبه..."❌
🔴اگه یه جوان و نوجوانی، بسیاری از گناهان رو نداشته باشه، تقریبا قطعی هست که "راحت طلبی" رو داره!
هر کدوم از ما یه نگاهی به خودش بندازه
❓ماها چقدر راحت طلبی داریم توی روحمون؟!
بنده که خیلی. شما رو نمیدونم!
#ادامه_دارد..
╭─┅──🌼🌤🌼──┅─╮
@EmamZaman
╰─┅──🌼🌤🌼──┅─╯
🇮🇷 امام زمان (عج) 🇵🇸
#مادرانحسینیفرزندانمهدویتربیتمیکنند آموزش امام شناسی (ویژه کودک) #امامعلی (علیه السلام) ╭─┅
#مادرانحسینیفرزندانمهدویتربیتمیکنند
#چهارده_راهکارعملی_برای_آموزش_حجاب_به_کودکان
❤️آموزش حجاب به کودکان : این یادداشت چند پیشنهاد عملی برای شما دارد. پیشنهاداتی که میتوانید به کمک آنها، فرزندتان را به حجابعلاقهمند کنید.
👈بطور کلی برای علاقه مند کردن دیگران به رعایت احکام دین دو راهکار اصلی وجوددارد:
💫۱.شناخت درست نسبت به مسئله مورد نظر
💫۲.دوم احساس خوشایند نسبت به آن مسئله
#راهکار_اول:
🌸مقدمه چینی کنید
🌿قبل از هرچیز این نکته تربیتی را در نظر داشته باشید که نهادینه کردن یک رفتار یا ارزش در فرزندتان با “عادت بخشی” امکان پذیر است. چرا که تمرین و عادت موجب آماده سازی کودک و نوجوان برای انجام تکالیف دینی میگردد.
❄️نمیتوان بدون هیچ مقدمه ای، کودک را یک شبه به انجام وظایف دینی ملزم کرد. برهمین اساس، در اسلام به آموزش تدریجی تکالیف دینی سفارش شده تا کودکان قبل از رسیدن به سن تکلیف، آمادگی لازم را کسب کنند.
#ادامه_دارد......🍃
╭─┅──🌼🌤🌼──┅─╮
@EmamZaman
╰─┅──🌼🌤🌼──┅─╯
🇮🇷 امام زمان (عج) 🇵🇸
#مبارزه_با_راحت_طلبی #قسمت_سوم "یه مشکل همگانی" 🔶مبارزه با راحت طلبی رو باید از 7 سالگی به بچه یا
#مبارزه_با_راحت_طلبی
#قسمت_چهارم
"زمینه های رشد"
🔴 متاسفانه ماها اصلا هیچ فکری در مورد مبارزه با راحت طلبی نمیکنیم!
🔺اصلا جزو برنامه ی مبارزه با نفسمون نیست! اصلا به طور روزانه حساب نمیکنیم که چقدر راحت طلبیم.⁉️
🔴 کسی که در زندگی روزمره ی خودش خیلی زود عصبی میشه، این دیگه راحت طلبیش لبریز شده! ❌
و حالا به صورت بیماری پرخاشگری نشون داده میشه.
✅ در روایت میفرماید وقتی که گناهی کردی و خواستی جبران کنی با یه سری کارای خوب جبران کن، مثلا یه نفر عصبانیت کرد هیچی نگو، "بذار جبران اون گناهت بشه..."
🔺در واقع خودداری از بروز یه ناراحتی، کفاره ی گناه هست...
🔷و خدا در زندگی طبیعی عمدا یه اتفاقاتی رو پیش میاره که ما "ناراحت" بشیم
✔️بعد جلوی خودمون رو بگیریم و ناراحت نشیم و رشد کنیم.
🔺مثلا یه پدر و مادر بد اخلاق میده که هی با حرفا و رفتاراشون ما رو نا راحت کنن.
بعد هی صبر کنیم و رشد کنیم.
☝️ راحت طلبیمون زده بشه.
🔺یه همکار و همسایه بد میفرسته و...
بعد ما ناراحت میشیم. هی از خدا شکایت میکنیم که این چه وضعیه و...😤
عزیزم چی شده؟ این بچه بازیا چیه؟!😒
حواستون باشه که در اطرافتون همچین افرادی رو حتما خواهید دید.☺️
آیا شما اونا رو به عنوان زمینه های رشدتون نگاه میکنید؟!⁉️
#ادامه_دارد....
╭─┅──🌼🌤🌼──┅─╮
@EmamZaman
╰─┅──🌼🌤🌼──┅─╯
🇮🇷 امام زمان (عج) 🇵🇸
#نکات_تربیتی_خانواده 👨👩👧👦 #قسمت_ششم مقایسه ممنوع ⛔️ 🔹گفتیم که هیچ وقت همسرتون رو مقایسه نکنید
#نکات_تربیتی_خانواده 👨👩👧👦
#قسمت_هفتم
💢 موسیقی 💢
🔹یکی از چیزایی که آرامش آدم رو از بین میبره موسیقی هست.
🚫 خونه ای که صبح تا شب توش سر و صدای تلویزیون و ماهواره و انواع آهنگ ها باشه
معلومه که نمیتونه آرامش داشته باشه. 😒
به طور کلی موسیقی آرامش آدم رو از بین میبره.
بعضیا میگن حاج آقا ما با آهنگ های آرامش بخش آروم میشیم!
باشه به فرض هم اگه اینطور باشه
🔴 خب این خیلی بده که آدم آرامش خودش رو به یه "عامل بیرونی" وابسته کنه.
🚫 مثل اون معتادی که برای آرامشش مجبوره بره سراغ مواد مخدر. 😒
🔹اصلا کاری به حلال و حرامش نداشته باش.
🌷 سعی کنید یه خونه ی کاملا آروم داشته باشید.
✅ بعد از یکی دو ماه ببینید چقدر رابطتون با همسرتون قشنگ تر میشه.😊
#ادامه_دارد....
╭─┅──🌼🌤🌼──┅─╮
@EmamZaman
╰─┅──🌼🌤🌼──┅─╯
🇮🇷 امام زمان (عج) 🇵🇸
#مادرانحسینیفرزندانمهدویتربیتمیکنند #چهارده_راهکارعملی_برای_آموزش_حجاب_به_کودکان ❤️آموزش حجاب
#مادرانحسینیفرزندانمهدویتربیتمیکنند
#چهارده_راهکارعملی_برای_آموزش_حجاب_به_کودکان
🔺 #ادامه_مبحث_راهکار_اول🔻
💚امام صادق(ع) میفرمایند:
💫«ما فرزندان خود را در هفت سالگی، به اندازهای که در توان آنان است، به روزه گرفتن دستور میدهیم؛ گرچه تا نصف روز یا کمتر یا بیشتر از نصف روز باشد. هنگامی که تشنگی بر آنان چیره گردد، افطار مینمایند تا بدین گونه با روزهداری آشنا شوند و رفته رفته توان روزهداری در آنان ایجاد گردد. شما نیز کودکان خود را در نُه سالگی به روزهداری، در حد توانشان، وادار نمایید و هرگاه زیاد تشنه شدند، افطار نمایند.» (📙وسائل الشیعه، جلد۷)
#ادامه_دارد......🍃
┈┉┅━❀✨❀━┅┉┈
🌤 @EmamZaman 🌤
┈┉┅━❀✨❀━┅┉┈