🇵🇸 امام زمان (عج) 🇮🇷
🌼🌸🌼 🌸🌼 🌼 📝 #رمان_عاشقانه_مذهبی_جانم_میرود #قسمت_چهارم با تعجب 😳به پسرِ همسایه شان نگاهی کرد .ب
🌸🌼🌸
🌼🌸
🌸
📝 #رمان_عاشقانه_مذهبی_جانم_میرود
#قسمت_پنجم
دیگر پاهایش نای ایستادن نداشت. سرجایش نشست .با اینکه این اتفاق برایشان تکراری شده است ،اما مهیا نمی توانست آن را هضم کند. این بار هم حال پدرش وخیم تر شده بود و نفس کشیدن براش سخت تر .
نمیتوانست هوای خفه ی خانه را تحمل کند.
با کمک دیوار سرپا ایستاد. آرام آرام از پله ها پایین رفت با رسیدن به کوچه نفس عمیقی کشید.
بوی چایی دارچین واسپند تو کل محله پیچیده بود که آرامشی در وجود مهیا جریان داد.
با شنیدن صدای مداحی ،یادش آمد که امروز اول محرم هستش. تو دانشگاه هم مراسم بود. دوست داشت به طرف هیئت برود ولی جرأت نداشت.
به دیوار تکیه داد. زیر لب زمزمه کرد :
_خدایا چی کار کنم؟
صدای زیبای مداح دلش را به بازی گرفته بود. بغضش اذیتش می کرد. آرام آرام خودش را به کوچه بن بستی که ته آن مسجد و هیئت بود رساند با دیدن آنجا به وجد آمد.
پرچم های مشکی و قرمز. دود و بوی چایی که اینجا بیشتر احساس می شد .
نگاهی به پسرایی که همه مشکی پوش بودند و هماهنگ سینه میزدند و صدای مداحی که اشک همه حاضرین را درآورده بود.
*باز دارم قدم قدم
میام تو حرمت
حرم کرب و بالست
یا توی هیئتت*
وسط جمعیت بود و سرگردون دوروبرش را نگاه می کرد. همه چیز برایش جدید بود دومین بارش بود که به اینجا می آید. اولین بار هم به اصرار مادرش آن هم چند سال پیش بود .
*عوض نمیکنم آقا تو رابا هیچکسی
عکس حرم توی قاب منو ودلواپسی*
با نشستن دستی روی شونه اش به عقب برگشت دختر محجبه ای که چهره مهربان و زیبایی بود را دید .
_سلام عزیزم خوش اومدی بفرما این چادره .سرت کن.
مهیا که احساس می کرد کار اشتباهی کرده باشه هول کرد.
_من من، نمیدونم چی شد اومدم اینجا .الان زود میرم.
خودش هم نمی دانست چرا این حرف را زد.
دختره لبخند ی زد 😊.
_چرا بری ؟؟بمون تو حتما آقا دعوتت کرده که اینجایی.
_آقا؟ببخشید کدوم آقا؟؟
_امام حسین(ع).
_من دیگه برم عزیزم.
مهیا زیر لب زمزمه کرد: #امام_حسین
چقدر این اسم برایش غریب بود ولی با گفتن اسمش احساس ارامش می کرد...
#ادامه_دارد...
✍نویسنده: #فاطمه_امیری
💐💖الّلهُمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّکَ الْفَرَج💖💐
🆔 @EmamZaman
🌼
🌸🌼
🌼🌸🌼
🇵🇸 امام زمان (عج) 🇮🇷
🌸🌼🌸 🌼🌸 🌸 📝 #رمان_عاشقانه_مذهبی_جانم_میرود #قسمت_پنجم دیگر پاهایش نای ایستادن نداشت. سرجایش نشست
🌸🌼🌸
🌼🌸
🌸
📝 #رمان_عاشقانه_مذهبی_جانم_میرود
#قسمت_ششم
چادر را سرش کرد مدلش ملی بود. پس راحت توانست آن را کنترل کند. بی اختیار دستی به چتری هایش کشید.و آن ها را زیر روسریش برد. به قسمت دنجی رفت که به همه جا دید داشت .با دیدن دسته های سینه زنی دستش را بالا آورد و شروع کرد آرام آرام سینه زدن.
*ای امیرم یا حسین
بپذیرم یا حسین
باز دارم قدم قدم
میام تو حرمت
حرم کرب و بلاست
یا توی هیئتت*
مداح فریاد زد
_همه بگید یا حسین
همه مردم یکصدا فریاد زدن
_یــــــا حــــــســـــیــــــن
مهیا چند بار زیر لب زمزمه کرد.
دوست داشت با این مرد که برای همہ آشنا بود و برایش غریبه حرف بزند .بغضش راه نفسش را بسته بود. چشمانش پر از اشک شد😭.
مداح فریاد می زد و روضه می خواند و از مصیبت های اهل بیت می گفت مردم گریه می کردن .
مهیا احساس خفگی می کرد دوست داشت حرف بزنه لب باز کرد :
_بابام داره میمیره .
همین جمله کافی بود که چشمه ی اشکش بجوشه و شروع کنه به هق هق کردن .
صدای مداح هم باعث آشوب تر
شدن احوالش شد.
*_یا حسین امشب شب اول محرمه یا زینب قراره چی بکشی. رقیه رو بگو قراره بی پدر بشه بی پدری خیلی
سخته بی پدری رو فقط اونایی که پدر ندارن تکیه گاه ندارن میدونن چه دردیه وامصیبتا .*
مردم تو سر خودشون میزدند. مهیا دیگه نمیتوانست گریه اش را کنترل کند احساس سرگیجه بهش دست داد. از جایش بلند شد سعی می کرد از آنجا بیرون بره هر چقدر تقلّا می کرد فایده ای نداشت همه چیز را تار میدید.
نمیتوانست خودش را کنترل کند بر روی زمین افتاد و از هوش رفت...
#ادامه_دارد...
✍نویسنده: #فاطمه_امیری
💐💖الّلهُمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّکَ الْفَرَج💖💐
🆔 @EmamZaman
🌸
🌼🌸
🌸🌼🌸
🇵🇸 امام زمان (عج) 🇮🇷
🌺🌼🌺 🌼🌺 🌺 #معرفی_امامان #امام_دوازدهم 🌸امام دوازدهم ما شیعیان حضرت مهدی (امام زمان) عجل الله تعالی
🌺🌼🌺
🌼🌺
🌺
#معرفی_امامان
#امام_دوازدهم
🌸امام دوازدهم ما شیعیان حضرت مهدی (امام زمان) عجل الله تعالی فرجه الشریف 🌸
📝خلاصه زندگینامه حضرت مهدی( امام زمان )عجل الله تعالی فرجه الشریف از ولادت تا غیبت،از غیبت تا ظهور،و بعد از ظهور❤️
#قسمت_سوم
🌷نام، کنیهها و القاب🌷
در احادیث شیعه، برای امام دوازدهم نامهایی همچون محمد، احمد و عبدالله ذکر شده است. با این همه او در میان شیعیان بیشتر با مهدی شناخته میشود که از لقبهای اوست.بر اساس احادیث متعدد، او همنام پیامبر اسلام است. در برخی احادیث و منابع مکتوب شیعه مانند الکافی و کمال الدین، نام او با حروف جدا و به صورت «م ح م د» آمده است.این جدانویسی به سبب احادیث متعددی است که بردن نامِ او را ممنوع دانستهاند.
🌹حرمت تسمیه🌹
#تسمیة_المهدی
احادیث فراوانی در منابع شیعه، بردن نام اصلی امام دوازدهم را منع کرده و حرام دانستهاند. دو نظریه مشهور درباره این روایات وجود دارد: نظریه نخست از آنِ کسانی مثل سید مرتضی، فاضل مقداد، محقق حلی، علامه حلی و چند عالم دیگر است که این حرمت را مخصوص زمان تقیه میدانند. در مقابل، میرداماد و محدث نوری این حرامبودن را در تمام دوران قبل از ظهور جاری دانستهاند.
#ادامه_دارد...
📚منابع:
📙ابن اثیر الجزری، علی بن محمد، الکامل فی التاریخ، بیروت، دار الصادر، ۱۳۸۵ق.
📘ابن خشاب، عبدالله بن احمد، تاریخ الموالید الائمه و وفیاتهم، تحقیق آیت الله مرعشی نجفی، قم، کتابخانه آیت الله مرعشی، ۱۴۰۶ق.
📗ابن خلکان، احمد بن محمد، وفیات الاعیان، به تحقیق احسان عباس، قم، الشریف الرضی، بی تا.
و......
💐💖الّلهُمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّکَ الْفَرَج💖💐
🆔 @EmamZaman
🌺
🌼🌺
🌺🌼🌺
🌸✨🌸
✨🌸
🌸
#ازدواج_و_خانواده
#همسرداری
اگر همسرتان به شما پیام #عاشقانه داد
حتما واکنشی نشان بدید!
بذارید خانم حس کنه همسرش بهش اهمیت عاطفی میده،
هرچقدرم سرتون شلوغ باشه یه دوست دارم، نوشتن نه فشاری به شما میاره نه وقتی میگیره .
خانم شما دختر دیروز بود که دوست داشتید هرچه زودتر بریدخواستگاریش....
یادتون میاد؟؟؟!
💐💖الّلهُمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّکَ الْفَرَج💖💐
🆔 @EmamZaman
🌸
✨🌸
🌸✨🌸
🇵🇸 امام زمان (عج) 🇮🇷
#کنترل_ذهن 50 👈 توجه به مهربانی خدا برای ما یک نیاز است! 🌹 استاد پناهیان: 🔸به ما فرمودهاند در آغ
#کنترل_ذهن 51
👈«شکر نعمت» یکنوع تمرین کنترل ذهن و مثبتاندیشی است
👈چرا باید نگاه ما به «نیمۀ پُر لیوان» باشد؟
🌹 استاد پناهیان:
🔸یکی از توانمندیهای بسیار مهمّ ذهنی این است که انسان بتواند برای خودش یک «زاویۀ دید» تعیین کند و عادت کند به همۀ مسائل، از آن زاویه نگاه کند. همانطور که میتوانیم به یک طرز از حرفزدن، غذاخوردن و لباسپوشیدن عادت کنیم، میتوانیم به یک نحوه از نگاه و توجّهکردن هم عادت کنیم. اگر انسان به نگاهِ درست عادت کند، کنترل ذهنش را بهدست میآورد.
🔸اگر ذهن انسان رها باشد، سراغ امور منفی و نگرانیها میرود. اگر بخواهیم ذهنمان سراغ نداشتهها نرود و دچار حسرت گذشته و نگرانی از آینده نشود، باید تمرین بسیار برجستهای را-که دین به ما داده است- اجرا کنیم و آن هم اینکه «به خودمان عادت بدهیم همیشه نیمۀ پر لیوان را نگاه کنیم؛ یعنی به داشتهها نگاه کنیم و بعد، بهخاطرش خدا را شکر کنیم»
🔸شکر نعمت-که اینهمه پاداش برایش شمردهاند- در واقع میخواهد زاویۀ دید ما را تغییر بدهد. روی داشتههایت متمرکز بشو و فکر کن که میشد همینها را هم نداشته باشی؛ یعنی خدا میتوانست اینها را به تو ندهد. اگر آدم به این نوع نگاه، عادت کند، کلاً ذهنش مثبت و گرم میشود و تحت کنترل او درخواهند آمد. ما نباید همیشه مبارزۀ ذهنی کنیم؛ یعنی اول بگذاریم ذهنمان منفی شود و بعد از اینکه منفی شد، تازه بخواهیم مسیر ذهنی خودمان را به وضع مثبت، تغییر بدهیم.
💐💖الّلهُمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّکَ الْفَرَج💖💐
🆔 @EmamZaman
✅ آثار و فواید صله رحم
🌼 امام باقر علیهالسلام فرمودند:
صله ی ارحام اعمال را پاک
اموال را افزون
بلا رادفع
حساب را آسان
و اَجَل رابه تاخیرمی اندازد.
📙اصول کافی،کتاب الایمان والکفر باب صلة الرحم،ح٤
💐💖الّلهُمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّکَ الْفَرَج💖💐
🆔 @EmamZaman
4_6033076252145878893.mp3
2.63M
♨️ تاثیر لقمه حلال و حرام در نسل انسان...
حجتالاسلام عالی
💐💖الّلهُمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّکَ الْفَرَج💖💐
🆔 @EmamZaman
💡 نکته ای کوتاه و قابل تأمل
🌹 قال علی عليه السلام : اعْقِلُوا الْخَبَرَ إِذَا سَمِعْتُمُوهُ عَقْلَ رِعَايَةٍ لاَ عَقْلَ رِوَايَةٍ، فَإِنَّ رُوَاةَ الْعِلْمِ كَثِيرٌ، وَ رُعَاتَهُ قَلِيلٌ.
حضرت على (ع) فرمودند:
هرگاه خبرى شنيديد آن را نيك بفهميد و در آن بينديشيد نه اينكه بشنويد و نقل كنيد زيرا نقلكنندگان علم بسيارند ولى رعایت کنندگان آن اندك اند.
📖 حکمت ۹۸
💐💖الّلهُمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّکَ الْفَرَج💖💐
🆔 @EmamZaman
🇵🇸 امام زمان (عج) 🇮🇷
🌸✨🌸 ✨🌸 🌸 #ازدواج_و_خانواده #همسرداری اگر همسرتان به شما پیام #عاشقانه داد حتما واکنشی نشان بدید!
🌼🌷🌼🌷🌼🌷
🌷🌼🌷🌼🌷
🌼🌷🌼🌷
🌷🌼🌷
🌼🌷
🌷
#ازدواج_و_خانواده 👨👩👧👧
#همسرداری💑
#مردان_بدانند 🙍♂
🍃🌹وقتی خانومت احساس ناخوشی داره مثل سرماخوردگی و یا عادت ماهیانه
🍃🌺حسابی ازش مراقبت کن
در یک روز خوب دستش رابگیر وناگهانی پیشانی همسرت راببوس
🍃🌸بسیاری از مردها فکر میکنن چون در عادت ماهیانه خانوم نمی توانن با او رابطه جنسی داشته باشند پس نباید رابطه عاطفی هم برقرار کنند
درحالیکه بهتر است بدانند در این دوره زنان به نوازش و محبت زیادی نیاز دارند .
❣در این دوره همسر خود را #نوازش کنید
❣او را #ببوسید😘
❣بعضی از کارهای او را انجام دهید مانند شستن ظرف ها، آشپزی ، تمیز کردن خانه
با این کارها علاقه همسرتان به شما بیشتر میشود و در پی جبران خواهند بود.
💐💖الّلهُمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّکَ الْفَرَج💖💐
🆔 @EmamZaman
🌷
🌼🌷
🌷🌼🌷
🌼🌷🌼🌷
🌷🌼🌷🌼🌷
🌼🌷🌼🌷🌼🌷
🇵🇸 امام زمان (عج) 🇮🇷
#کنترل_ذهن 51 👈«شکر نعمت» یکنوع تمرین کنترل ذهن و مثبتاندیشی است 👈چرا باید نگاه ما به «نیمۀ پُر ل
#کنترل_ذهن 52
👈 اگر انسان به نگاهِ درست عادت کند، کنترل ذهنش را بهدست میآورد
🌹 استاد پناهیان:
🔸باید ذهن خودمان را به مثبتنگری و مثبتاندیشی عادت بدهیم. مثلاً عادت کنیم هروقت از خواب بیدار شدیم، به امور مثبت نگاه کنیم. میگویند وقتی مثبت نگاه کنید، امور مثبت را بهسمت خودتان جذب میکنید. امروزه در دنیا مباحث زیادی در اینباره مطرح میشود که مورد استقبال مخاطبان هم قرار میگیرد. اما در این حرفها یک نوع تقلّب وجود دارد و آن اینکه نقش خدا و مقدّرات او برای بندگانش را حذف میکنند. وقتی یک برگ، بدون اجازۀ خدا نمیافتد، چطور اوضاع و احوال من، بدون اجازۀ خدا تغییر خواهد کرد؟!
🔸اگر انسان بخواهد مثبتنگری با خدا را تحلیل کند اسمش همان «شکر» خواهد شد. شکر، تمرین کنترل ذهن و عادتدادن ذهن به مثبتاندیشی است. منصرفکردنِ ذهن از بدیها و امور منفی، کار خیلی سختی است، اما متوجّهکردن ذهن به امور مثبت، راحتتر است.
🔸اگر ذهنمان را دائماً به امور مثبت متوجّه کنیم و ذهن ما به اینکار عادت کند، دیگر در تغییرِ توجّه ذهن، زیاد دچار مشکل نمیشویم. اگر مثبتاندیش باشید و همهچیز -حتی حوادث تلخ- را از زاویۀ نیمۀ پُر لیوان، نگاه کنید و شکر خدا را بهجا بیاورید، در بندگی حالت بسیار خوبی خواهید داشت.
🔸اگر تمرین کنیم و ذهن را به این نگاه مثبت و شاکرانه عادت بدهیم، آنوقت با همین کارهای عادی خودمان هم رشد میکنیم. میفرماید: مؤمنِ شاکر، غذا میخورد و میآشامد، اما مثل روزهدار مجاهد، ثواب میبرد بلکه بیشتر! چون هر کاری میکند شکر میکند. وقتی عمیقاً شکر خدا را بجا بیاورد و مثبتنگر باشد، با غذاخوردن هم اجر روزهدار را میبرد. (الطَّاعِمُ الشَّاكِرُ لَهُ مِنَ الْأَجْرِ كَأَجْرِ الصَّائِمِ الْمُحْتَسِبِ؛ کافی/۲/۹۴) (إِنَّ الْمُؤْمِنَ لَيَشْبَعُ مِنَ الطَّعَامِ وَ الشَّرَابِ...؛ محاسن/۲/۴۳۵) اجر شکر بیشتر از اجر صبر است. (الشُّکْرَ عَلَى الْعَافِیَةِ خَیْرٌ مِنَ الصَّبْرِ عَلَى الْبَلَاء؛ مشکات الانوار/۲۵۸)
💐💖الّلهُمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّکَ الْفَرَج💖💐
🆔 @EmamZaman
🇵🇸 امام زمان (عج) 🇮🇷
🌸🌼🌸 🌼🌸 🌸 📝 #رمان_عاشقانه_مذهبی_جانم_میرود #قسمت_ششم چادر را سرش کرد مدلش ملی بود. پس راحت توانست
🌼🌸🌼🌸🌼🌸
🌸🌼🌸🌼🌸
🌼🌸🌼🌸
🌸🌼🌸
🌼🌸
🌸
📝 #رمان_عاشقانه_مذهبی_جانم_میرود
#قسمت_هفتم
با احساس درد چشمانش را باز کرد و دستی بر روی سرش کشید با دیدن اتاقی که درآن بود فورا در جایش نشست.
با ترس و نگرانی نگاهی به اطرافش انداخت هر چقدر با خود فکر می کرد اینجا را یادش نمی آمد. از جایش
بلند شد و به طرف در رفت تا خواست در را باز کند در باز شد و همان دختر محجبه وارد شد.
_ اِ اِ چرا سرپایی تو، بشین ببینم
مهیا با تعجب 😳به او نگاه می کرد.
دختره خندید.😄
_چرا همچین نگام میکنی؟ بشین دیگه.
دختره به سمت یخچال کوچکی که گوشه ی اتاق بود رفت و لیوان آبی ریخت و به دست مهیا داد و کنارش،نشست .
_من اسمم مریم هستش.حالت بد شد آوردیمت اینجا. اینجا هم پایگاه بسیجمونه.
مهیا کم کم یادش آمد که چه اتفاقی افتاد.
سرگیجه، مداحی ،باباش
با یادآوری پدرش از جا بلند شد.
_بابام .😰
مریم هم همراهش بلند شد.
_بابات؟؟نگران نباش خودم همرات میام خونتون بهشون میگم که پیشمون بودی .
مهیا سرش را تکان داد.
_ نه نه بابام بیمارستانه حالش بد شد من باید برم .
به سمت در رفت که مریم جلویش را گرفت.
_کجا میری با این حالت؟
مهیا با نگرانی به مریم نگاه کرد .😥
_توروخدا بزار برم. اصلا من برا چی اومدم اینجا؟ بزار برم مریم خانم بابام حالش خوب نیست باید پیشش باشم .
مریم دستی به بازویش کشید .
_ آروم باش عزیزم میری ولی نمیتونم بزارمت با این حالت بری یه لحظه صبر کن یکی از بچه هارو صدا کنم
برسونتمون .
مریم به سمت در رفت .
مهیا دستانش را درهم پیچاند ساعت یک شب بود و از حال پدرش بی خبر بود.
با آمدن مریم سریع از جایش بلند شد .
_بیا بریم عزیزم. با داداشم میرسونتمون...
#ادامه_دارد...
✍نویسنده: #فاطمه_امیری
💐💖الّلهُمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّکَ الْفَرَج💖💐
🆔 @EmamZaman
🌸
🌼🌸
🌸🌼🌸
🌼🌸🌼🌸
🌸🌼🌸🌼🌸
🌼🌸🌼🌸🌼🌸
🇵🇸 امام زمان (عج) 🇮🇷
🌼🌸🌼🌸🌼🌸 🌸🌼🌸🌼🌸 🌼🌸🌼🌸 🌸🌼🌸 🌼🌸 🌸 📝 #رمان_عاشقانه_مذهبی_جانم_میرود #قسمت_هفتم با احساس درد چشمانش را ب
🌼🌸🌼🌸🌼🌸
🌸🌼🌸🌼🌸
🌼🌸🌼🌸
🌸🌼🌸
🌼🌸
🌸
📝 #رمان_عاشقانه_مذهبی_جانم_میرود
#قسمت_هشتم
مهیا همراه مریم از پایگاه خارج شدن و به سمت یک پژو مشکی رفتند.
سوار شدند.
مهیا حتی سلام نکرد.
داداش مریم هم بدون هیچ حرفی رانندگی کرد.
مهیا می خواست مثبت فکر کند اما همه اش فکرهای ناجور به ذهنش می رسید و او را آزار می داد نمی دانست اگر برود چگونه باید رفتار می کرد یا به پدرش چه بگوید و یا اصلا حال پدرش خوب است؟!
_خانمی باتوام ☺️
مهیا به خودش اومد.
_با منی ؟؟😳
_آره عزیزم. میگم آدرسو میدی؟
_آها، نمیدونم الان کجا بردنش ولی همیشه میرفتیم بیمارستان .....
دیگر تا رسیدن به بیمارستان حرفی زده نشد.
به محض رسیدن به بیمارستان پیاده شد. با پیاده شدن داداش مریم
مهیا ایستاد باورش نمی شود داداش مریم همان سیدی باشد که آن روز در خیابان با آن بحث کرده باشد. ولی الان باید خودش را به پدرش می رساند.
بدون توجه به مریم و برادرش به سمت ورودی بیمارستان دوید وخودش را به پذیرش رساند.
_سلام خانم پدرمو آوردن اینجا .
پرستار در حال صحبت با تلفن بود با دست به مهیا اشاره کرد که یه لحظه صبر کند.
مهیا که از این کار پرستار عصبی شد😡 خیزی برداشت و گوشی را از دست پرستار کشید.
ـ من بهت میگم بابامو آوردن بیمارستان. تو با تلفن صحبت میکنی؟
پرستار از جاش بلند شد و تا خواست جواب مهیا را بدهد مریم و داداشش خودشان را به مهیا رساندن.
مریم آروم مهیا را دور کرد و شروع کرد به آروم کردنش .
_آروم باش عزیزم.
_چطو آروم باشم؟ بهش میگم بابامو آوردن اینجا اون با اون تلفنش صحبت میکنه .
مهیا نگاهی به پذیرش انداخت که دید سید با اخم دارد با پرستار حرف می زد به سمتشان آمد.
_اسم پدرتون ؟
_احمد معتمد .
مهیا تعجب را در چشمان سید دید.
ولی حوصله کنجکاوی را نداشت.
سید به طرف پذیرش رفت اسم را گفت پرستار شروع به تایپ کردن کرد
و چیزی را به سید گفت.
سید به طرف آن ها آمد .
مریم پرسید :
_چی شد شهاب؟
مهیا باخود گفت پس اسم این پسره مرموز شهاب هستش....
#ادامه_دارد...
✍نویسنده: #فاطمه_امیری
💐💖الّلهُمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّکَ الْفَرَج💖💐
🆔 @EmamZaman
🌸
🌼🌸
🌸🌼🌸
🌼🌸🌼🌸
🌸🌼🌸🌼🌸
🌼🌸🌼🌸🌼🌸
5c7c8cbd61aeb6066efc492b_5383305671995275188.mp3
5.04M
#شرایط_ظهور
قسمت پانزدهم
وسعت حکومت امام زمان(عج) کل دنیاست و مسیر قیام ایشان تا حدی عادی است، هر چند امداد های غیبی و نصرت الهی شامل حال جبهه حق خواهد شد ولی امر ایشان و مبارزه با جبهه باطل کاملا با معجزه و یک شَبه انجام نمیشود.
طبق روایات امام زمان هنگام ظهور ۳۱۳ یار اصلی دارند و در هنگام قیام ۱۰هزار نفر دور ایشان جمع میشوند و بعدها هم بر تعداد یاران ایشان افزوده خواهد شد.
👤 استاد #حسین_پور
💐💖الّلهُمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّکَ الْفَرَج💖💐
🆔 @EmamZaman
🇵🇸 امام زمان (عج) 🇮🇷
🌺🌼🌺 🌼🌺 🌺 #معرفی_امامان #امام_دوازدهم 🌸امام دوازدهم ما شیعیان حضرت مهدی (امام زمان) عجل الله تعالی
🌼🌺🌼🌺🌼🌺
🌺🌼🌺🌼🌺
🌼🌺🌼🌺
🌺🌼🌺
🌼🌺
🌺
#معرفی_امامان
#امام_دوازدهم
🌸امام دوازدهم ما شیعیان حضرت مهدی (امام زمان) عجل الله تعالی فرجه الشریف 🌸
📝خلاصه زندگینامه حضرت مهدی( امام زمان )عجل الله تعالی فرجه الشریف از ولادت تا غیبت،از غیبت تا ظهور،و بعد از ظهور❤️
#قسمت_چهارم
🍃🌸کنیهها و القاب🍃🌸
امام دوازدهم شیعیان، در منابع مختلف و ادعیه و زیارات با القاب و کنیههای بسیاری وصف شده است که مشهورترین آنها عبارتاند از #مهدی، #صاحب_الزمان، #منتَظَر، #حجت_الله، #بقیة_الله، #منتقم، #موعود، #خاتم_الاوصیا، #غائب، #مأمول، #مضطر و #قائم
برای امام زمان(عج)، اسامی و القاب و کنیههای دیگری هم ذکر شده است؛ برای نمونه محدث نوری در کتاب نجم الثاقب به حدود ۱۸۲ نام و لقب اشاره کرده و در کتاب «نامنامه حضرت مهدی(عج)» حدود ۳۱۰ اسم و لقب برای امام آمده است. برخی از القابی که محدث نوری برشمرده چنین است: احمد، ابوالقاسم، ابوصالح، بقیة الله، بلد الامین، برهان الله، بقیة الانبیاء، حجة، حق، خاتم الاوصیاء، خاتم الائمه، خلف یا خلف صالح، خلیفة الله، صاحب الزمان، صالح، صاحب الامر، قائم، منتقم، مهدی، موعود، منتظر، مضطر، وارث.
نام و القاب امام دوازدهم شیعیان در منابع اهل سنت نیز آمده است؛ هرچند در این منابع، بیشتر از عنوان «مهدی» استفاده شده و القاب و ویژگیهای دیگر، كمتر ذکر شده است. لقب «قائم» در منابع اهل سنت بهندرت یافت میشود.
#ادامه_دارد.....
📚منابع:
📙ابن اثیر الجزری، علی بن محمد، الکامل فی التاریخ، بیروت، دار الصادر، ۱۳۸۵ق.
📘ابن خشاب، عبدالله بن احمد، تاریخ الموالید الائمه و وفیاتهم، تحقیق آیت الله مرعشی نجفی، قم، کتابخانه آیت الله مرعشی، ۱۴۰۶ق.
📗ابن خلکان، احمد بن محمد، وفیات الاعیان، به تحقیق احسان عباس، قم، الشریف الرضی، بی تا.
و......
💐💖الّلهُمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّکَ الْفَرَج💖💐
🆔 @EmamZaman
🌺
🌼🌺
🌺🌼🌺
🌼🌺🌼🌺
🌺🌼🌺🌼🌺
🌼🌺🌼🌺🌼🌺