🔘چرا «عبد» از دریافت امر و نهی «مولا» لذت میبرد؟
🔘استغفار، یکی از عوارض ذاتی حس عبودیت است!
🔸مهمترین دریافتی که یک عبد، دوست دارد از مولا داشته باشد «امر و نهی» است. عبد از دریافت امر و نهی مولا لذت میبرد؛ چون وقتی مولا به او امر و نهی میکند، احساس میکند که مولا او را آدم حساب کرده است. وقتی عبد این دریافت را از مولا نداشته باشد، ناراحت میشود و میگوید «خدایا، تو دیگر من را حساب نکردی؟»
🔸اگر به جایی برسی که عاشق امر و نهی خدا بشوی، یعنی عاشق این هستی که خدا برایت مرز گناه تعیین کند، آنوقت به اینجا میرسی که مدام دوست داری بروی درِ خانۀ خدا و بگویی «خدایا من معذرت میخواهم؛ من نتوانستم دقیق اجرا کنم، ولی تو فرمانهایت را برای من ادامه بده...»
🔸وقتی حس عبودیت در انسان تقویت شود، مدام دنبال استغفار و عذرخواهی از خدا خواهد بود؛ این یکی از عوارض ذاتی حس عُبودیت(بندگی) است؛ چون عبد همیشه خودش را مقابل مولا مقصر میداند و میگوید «خدایا! آنطور که باید، نتوانستم فرمان تو را اجرا کنم...»
🔸اولیاء خدا عیش و لذتشان به ذکر خداست «مَولایَ بِذِکرِکَ عاشَ قَلبی» میدانید اولیاء خدا وقتی میخواهند ذکر خدا کنند، چه میگویند؟ اکثرش «استغفار» است و از این کار، بهشدت لذت میبرند؛ نه اینکه فکر کنید رنج میبرند! نه؛ اولیاء خدا بدون گناه هم، استغفار میکنند، با طاعت هم استغفار میکنند که «خدایا ببخش؛ نتوانستم قشنگ اطاعت کنم» انگار درِ خانۀ خدا کاری جز استغفار و عذرخواهیکردن ندارند.
#گناه_و_توبه 8
👤علیرضا پناهیان ۹۸.۲.۱۹
Panahian-Clip-MajarayZibaKhademManzelEmamSadegh.mp3
2.62M
🔸 ماجرای زیبای خادم منزل امام صادق(ع)
🎙 استاد پناهیان
#شهیدان💐🕊
🍃💞محسن یک ارتباط معنوی مستحکم و قوی با شهید کاظمی داشت. بواسطه این ارتباط، شهید کاظمی او را رهبری کرد و به این مقام رساند
🍃💞محسن خیلی مقید بود و هر هفته، چند شب یکبار بر سر مزار حاج احمد میرفت و در هر مسئله ای از او مشورت میگرفت.
💕🍃 میگویند: رفیق شهید، شهیدت میکند، محسن با عمق وجودش شهید را درک کرده بود و من فکر میکنم شهید کاظمی باعث شد که محسن به آرزویش برسد.
دوست شهیدت کیه ؟
#شهید_احمد_کاظمی💐
#شهید_محسن_حججی💐
#دوست_شهید_من
🌤💖الّلهُمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّکَ الْفَرَج💖🌤
🌤 @EmamZaman
🌸🍃🌸🍃
🍃🌸🍃
🌸🍃
🍃
#حجاب💕
#ریحانه
خداوند گفته
تابع شیطان👹 نباش
شیطان گام به گام میره جلو
اول میگه چادردست وپاگیره
مانتوی گشادبه جاش بپوش
بعدمیگه مانتو مانتویه
یه مانتو تنگتر و جلوباز
آخرم میگه این همه آدم توهم یکی..
مواظب حیله پیش بینی شده شیطان👹 باش👌
💐💖الّلهُمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّکَ الْفَرَج💖💐
🆔 @EmamZaman
🍃
🌺🍃
🍃🌺🍃
🌺🍃🌺🍃
🇵🇸 امام زمان (عج) 🇮🇷
💓💓💓 💓💓 💓 #رمــان_ســلــام_بـر_ابـراهـیـم 📜"زندگینامه و خاطرات پهلوان بی مزار #شهید_ابراهیم_هادی
💓💓💓
💓💓
💓
#رمــان_ســلــام_بـر_ابـراهـیـم
📜"زندگینامه و خاطرات پهلوان بی مزار #شهید_ابراهیم_هادی
#قسمت_شصت_و_هشتم
*عمليات زين العابدين(ع)*
✔️راوی:جواد مجلسي
ً هر جا كه ابراهيم ميرفت با روي باز از او استقبال میکردند.
آذر ماه 1361 بود. بسياري از فرماندهان، دالاوری و شجاعتهاي ابراهيم را شنيده بودند.
يكبار هم به گردان ما آمد و با هم صحبت كرديم. صحبت ما طولانی شد.
بچه ها براي حركت آماده شدند. وقتي برگشتم فرمانده ما پرسيد: كجا بودي؟!
گفتم: يكي از رفقا آمده بود با من كار داشــت. الان با ماشــين داره ميره.
برگشت و نگاه كرد. پرسيد: اسمش چيه؟ گفتم: ابراهيم هادي.
يكدفعه با تعجب گفت: اين آقا ابراهيم كه ميگن همينه؟!
گفتم: آره، چطور مگه؟!
همينطور كه به حركت ماشــين نگاه ميكرد گفــت: اينكه از قديمي هاي جنگه چطور با تو رفيق شــده؟! با غرور خاصي گفتم: خب ديگه، بچه محل ماست.
بعد برگشت و گفت: يكبار بيارش اينجا براي بچه ها صحبت كنه.
مــن هم كلاس گذاشــتم و گفتم: ســرش شــلوغه، اما ببينم چي ميشــه.
روز بعــد براي ديدن ابراهيم به مقــر اطلاعات عمليات رفتم. پس از حال و احوالپرسي و كمي صحبت گفت: صبركن برسونمت و با فرمانده شما صحبت كنم. بعد هم با يك تويوتا به سمت مقرگردان رفتيم.
در مسير به يك آبراه رسيديم. هميشه هر وقت با ماشين از آنجا رد ميشديم، گير ميكرديم. گفتم: آقا ابراهيم برو از بالاتر بيا، اينجا گير ميكني.
گفت: وقتش را ندارم. از همين جا رد ميشيم. گفتم: اصلا نميخواد بيايي، تا همين جا دستت درد نكنه من بقيه اش را خودم ميرم.
گفت: بشين سر جات، من فرمانده شما رو ميخوام ببينم. بعد هم حركت كرد. با خودم گفتم: چه طور ميخواد از اين همه آب رد بشه! تو دلم خنديدم و گفتم: چه حالي ميده گير كنه. يه خورده حالش گرفته بشــه! اما ابراهيم يك الله اکبر بلند و يك بسم الله گفت. بعد با دنده يك از آنجا رد شد!
به طرف مقابل كه رسيديم گفت: ما هنوز قدرت الله اكبر را نميدانيم، اگه بدانيم خيلي از مشكلات حل ميشود.
٭٭٭
گردان براي عمليات جديد آمادگي لازم را به دســت آورد. چند روز بعد موقع حركت به سمت سومار شد. من رفتم اول سه راهي ايستادم!
ابراهيم گفته بود قبل از غروب آفتاب پيش شــما مي آيم. من هم منتظرش بودم. گردان ما حركت کرد. من مرتب به انتهاي جاده خاكي نگاه ميكردم.
تا اينكه چهره زيباي ابراهيم از دور نمايان شد.
هميشه با شلوار كردي و بدون اسلحه مي آمد. اما اين دفعه بر خلاف هميشه، با لباس پلنگي و پيشاني بند و اسلحه کلاش آمد. رفتم جلو و گفتم: آقا ابراهيم
اسلحه دست گرفتي!؟
خنديد و گفت: اطاعت از فرماندهي واجبه. من هم چون فرمانده دستور داده اين طوري آمدم. بعد گفتم: آقا ابراهيم اجازه ميدي من هم با شما بيام؟ گفت: نه، شما با بچه هاي خودتان حركت كن. من دنبال شما هستم. همديگر را ميبينيم.
چند كيلومتر راه رفتيم. در تاريكي شــب به مواضع دشــمن رســيديم. من آرپيجيزن بودم. براي همين به همراه فرمانده گردان تقريبًا جلوتر از بقيه راه بودم.
حالت بدي بود. اصلا آرامش نداشتم! سكوت عجيبي در منطقه حاكم بود.
#ادامه_دارد...
📚 منبع : کتاب سلام بر ابراهیم
💐💖الّلهُمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّکَ الْفَرَج💖💐
🆔 @EmamZaman
💓
💓💓
💓💓💓
🇵🇸 امام زمان (عج) 🇮🇷
💓💓💓 💓💓 💓 #رمــان_ســلــام_بـر_ابـراهـیـم 📜"زندگینامه و خاطرات پهلوان بی مزار #شهید_ابراهیم_هادی
💓💓💓
💓💓
💓
#رمــان_ســلــام_بـر_ابـراهـیـم
📜"زندگینامه و خاطرات پهلوان بی مزار #شهید_ابراهیم_هادی
#ادامه_قسمت_شصت_و_هشتم
ما از داخل يك شيار باريك با شيب كم به سمت نوك تپه حركت كرديم.
در بالای تپه ســنگرهاي عراقي كاملا مشــخص بود. من وظيفه داشــتم به محض رسيدن آنها را بزنم.
يك لحظه به اطراف نگاه كردم. در دامنه تپه در هر دو طرف ســنگرهايي به ســمت نوك تپه كشيده شده بود. عراقيها كاملا ميدانستند ما از اين شيار عبور ميكنيم! آب دهانم را فرو دادم، طوري راه ميرفتم كه هيچ صدايي بلند نشود. بقيه هم مثل من بودند. نفس در سينه ها حبس شده بود!
هنوز به نوك تپه نرسيده بوديم که يكدفعه منوري شليك شد. بالای سر ما روشن شــد! بعد هم از سه طرف آتش وگلوله روي ما ريختند. همه چسبيده بوديم به زمين. درست در تيررس دشمن بوديم. هر لحظه نارنجك، يا گلوله اي به سمت ما مي آمد. صداي ناله بچه هاي مجروح بلند شد و...
در آن تاريكي هيچ كاري نميتوانستيم انجام دهيم. دوست داشتم زمين باز ميشد و مرا در خودش مخفي ميكرد. مرگ را به چشم خودم ميديدم. در همين حال شخصي سينه خيز جلو مي آمد و پاي مرا گرفت!
سرم را كمي از روي زمين بلند كردم و به عقب نگاه كردم. باورم نميشد.
چهره ايكه ميديدم، صورت نوراني ابراهيم بود.
يكدفعــه گفت: تويي؟! بعد آرپيجــي را از من گرفت و جلو رفت. بعد با فرياد الله اکبر آرپيجي را شليک کرد.
سنگر مقابل كه بيشترين تيراندازي را ميكرد منهدم شد. ابراهيم از جا بلند شد و فرياد زد: شيعه هاي اميرالمؤمنين بلند شيد، دست مولا پشت سر ماست.
بچه ها همه روحيه گرفتند.
من هم داد زدم؛ الله اكبر، بقيه هم از جا بلند شــدند. همه شليك ميكردند.
تقريبًا همه عراقيها فرار كردند. چند لحظه بعد ديدم ابراهيم نوك تپه ايستاده!
كار تصرف تپه مهم عراقيها خيلي ســريع انجام شــد. تعدادي از نيروهاي دشمن اسير شدند. بقيه بچه ها به حركت خودشان ادامه دادند.
من هم با فرمانده جلو رفتيم. در بين راه به من گفت: بيخود نيست كه همه دوست دارند در عمليات با ابراهيم باشند. عجب شجاعتي داره!
نيمه هاي شب دوباره ابراهيم را ديدم. گفت: عنايت مولا رو ديدي؟! فقط يه الله اکبر احتياج بود تا دشمن فرار كنه!
٭٭٭
عمليات در محور ما تمام شد. بچه هاي همه گردانها به عقب برگشتند. اما بعضي از گردانها، مجروحين و شهداي خودشان را جا گذاشتند!
ابراهيــم وقتي با فرمانده يكــي از آن گردانها صحبت ميكرد، داد ميزد!
خيلي عصباني بود. تا حالا عصبانيت او را نديده بودم.
ميگفت: شما كه ميخواستيد برگرديد، نيرو و امكانات هم داشتيد، چرا به فكر بچه هاي گردانتان نبوديد!؟ چرا مجروحها رو جا گذاشتيد، چرا ...
با مسئول محور كه از رفقايش بود هماهنگ كرد. به همراه جواد افراسيابي و چند نفر از رفقا به عمق مواضع دشمن نفوذ كردند.
آنها تعدادي از مجروحين و شــهداي بجا مانده را طي چند شــب به عقب انتقال دادند. دشــمن به واسطه حساسيت منطقه نتوانسته بود پاكسازي لازم را انجام دهد.
ابراهيم و جواد توانستند تا شب 21 آذرماه 61 حدود هجده مجروح و نُه نفر از شهدا را از منطقه نفوذ دشمن خارج كنند.
حتي پيكر يك شهيد را درست از فاصله ده متري سنگر عراقيها با شگردي خاص به عقب منتقل كردند!
ابراهيم بعد از اين عمليات كمي كســالت پيدا كرد. با هم به تهران آمديم.
چند هفته اي تهران بود. او فعاليتهاي مذهبي و فرهنگي را ادامه داد.
#پایان_قسمت_شصت_و_هشتم
#رمان_ادامه_دارد...
📚 منبع : کتاب سلام بر ابراهیم
💐💖الّلهُمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّکَ الْفَرَج💖💐
🆔 @EmamZaman
💓
💓💓
💓💓💓
🇵🇸 امام زمان (عج) 🇮🇷
🌺🌼🌺🌼🌺🌼 🌼🌺🌼🌺🌼 🌺🌼🌺🌼 🌼🌺🌼 🌺🌼 🌼 #خلاصه_زندگینامه_حضرت_فاطمه_زهرا_سلام_الله_علیها #قسمت_اول فاطِمه(س) م
🍃🌺🍃🌺
🌺🍃🌺
🍃🌺
🌺
📝#خلاصه_زندگینامه_حضرت_فاطمه_زهرا_سلام_الله_علیها
#قسمت_دوم
#نامونسب
فاطمه(س) دختر پیامبر اسلام محمد بن عبدالله و خَدیجَه بنت خُوَیلد است. برای فاطمه(س) القاب متعددی (در حدود ۳۰ لقب) یاد شده است. پژوهشگران بر این باورند هر کدام از این القاب بیانگر یک ویژگی یا خصوصیت رفتاری فاطمه بوده است.[نیازمند منبع] زهرا، صدّیقه، مُحَدَّثه، بَتول، سیدة نساء العالمین، منصوره، طاهره، مُطهّره، زَکیّه، مبارکه، راضیه، مرضیه از مشهورترین القاب فاطمهاند.
برای فاطمه(س) چند کُنیه گفته شده است: اُمّاَبیها، اُمالائمه، امالحسن، امالحسین و امالمحسن.
#القاب_حضرت_فاطمه(س)
فاطمه(س) چهارمین و به نقلی پنجمین فرزند پیامبر(ص) است و مادرش، نخستین همسر پیامبر(ص). به اتفاق مورخان، فاطمه در مکه و در منزل خدیجه(س) در محلی به نام زُقاق العطارین و زُقاق الحجر در نزدیکی مسعی به دنیا آمد.
#ادامه_دارد..
📚منابع
📘ابنابیالحدید، ابوحامد عبدالحمید، شرح نهج البلاغه، تحقیق محمد ابوالفضل ابراهیم، مصر، دار احیاء الکتب العربیة، چاپ اول، ۱۳۷۸ق.
📕ابنابیالحدید، عزالدین، شرح نهجالبلاغة، تحقیق محمدابوالفضل ابراهیم، داراحیاء الکتب العربیة، ۱۳۷۸ق.
📒ابنابیشیبه کوفی، عبدالله بن محمد، المصنف فی الاحادیث و الآثار، تحقیق سعید لحام، بیروت، دارالفکر، ۱۴۰۹ق.
و.....
💐💖الّلهُمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّکَ الْفَرَج💖💐
🆔 @EmamZaman
🆔 @emamzamaniha12
🌸
🍃🌸
🌸🍃🌸
🍃🌸🍃🌸
کلیپ بسیار زیبای #دعــای_فــرج❤️
🕊بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ🕊
✨اِلـهي عَظُمَ الْبَلاءُ ، وَبَرِحَ الْخَفاءُ ، وَانْكَشَفَ الْغِطاءُ ، وَانْقَطَعَ الرَّجاءُوَضاقَتِ الاْرْضُ ، وَمُنِعَتِ السَّماءُ واَنْتَ الْمُسْتَعانُ ، وَاِلَيْكَ الْمُشْتَكى ، وَعَلَيْكَ الْمُعَوَّلُ فِي الشِّدَّةِ والرَّخاءِ ؛ اَللّـهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد ، اُولِي الاْمْرِ الَّذينَ فَرَضْتَ عَلَيْنا طاعَتَهُمْ ، وَعَرَّفْتَنا بِذلِكَ مَنْزِلَتَهُم فَفَرِّجْ عَنا بِحَقِّهِمْ فَرَجاً عاجِلاً قَريباً كَلَمْحِ الْبَصَرِ اَوْ هُوَ اَقْرَبُ ؛يا مُحَمَّدُ يا عَلِيُّ يا عَلِيُّ يا مُحَمَّدُ اِكْفِياني فَاِنَّكُما كافِيان وَانْصُراني فَاِنَّكُما ناصِرانِ؛يا مَوْلاناياصاحِبَ الزَّمانِ ؛الْغَوْثَ الْغَوْثَ الْغَوْثَ ، اَدْرِكْني اَدْرِكْني اَدْرِكْني ، السّاعَةَ السّاعَةَ السّاعَةَ ،الْعَجَلَ الْعَجَلَ الْعَجَل ؛يا اَرْحَمَ الرّاحِمينَ ، بِحَقِّ مُحَمَّد وَآلِهِ الطّاهِرينَ✨
🌸✨✨🌸✨✨🌸✨✨
#مــهربـانـم❤️ عـالـم از توست #غـریـبـانه چرا میگردی؟😔
💐💖الّلهُمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّکَ الْفَرَج💖💐
🌤 @EmamZaman
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸
🌸🍃🌸
🍃🌸
🌸
#نماز_شب🌗🌛
#فرزند_دار_شدن_با_نماز_شب👧👶
در کتاب دارالسلام، ج 2، ص 433 آمده است: هر کس طالب فرزند باشد در دل شب به هنگام نماز شب و در دعای نماز وتر، قبل از رکوع این دعا را بخواند.
«رَبّ لا تَذْرَنی فَرْدا و اَنْتَ خَیرُ الْوارِثینَ رَبّ هَبْ لی مِنْ لَدُنْک ذَرّیةً طَیبَةً اِنَّک سَمیعُ الدُّعاء اَللّهُمَّ لا تَذَرْنی فَرْدا وَحیدا مَستَوْحِشا فَتَقْصُرْ شکری عَنْ تَفَکری بَلْ هَبْ لی مِنْ لَدُنْک اَنیسا وَ عَقَبا ذَکورا وَ اِناثا اَسْکنُ لِلَیهِمْ فی الوَحشَهِ وَ آنس بِهِمْ فی الْوَحْدَةِ وَ اُشکرُک عِنْدَ تَمامِ النِّعْمَةِ یا وَهّابُ یا عَظیمُ اَعْطِنی ماسَئَلْتُک عافِیةً مِنْک وَارْزُقْنی خَیرا حَتّی اَنالَ مُنْتَهی رِضاک عَنّی فی صِدْقِ الْحَدیثِ وَ شُکرِ النّعْمَةِ وَالوَفاء بِالعَهْدِ اِنَّک عَلی کلّ شَی ءٍ قدَیر».
📘دارالسلام، ج 2، ص 433 با تلخیص
📕رؤیاهای صادقه، ص 189 با تلخیص.
❤️🍃🍃💛🍃💚🍃💙🍃💜
سلامــ دوستان شب زنده دار ☺️
اگر میخواهید زمان خواندن نماز شب،نحوه خواندن نماز شب،نماز شب مختصر و ساده را یاد بگیرین لطفا روی هشتڪ های پایین بزنید تا به راحتی بتونید مطلب مورد نظر را از توی ڪانال پیدا ڪنید👇👇👇
#زمان_خواندن_نماز_شب
#نحوه_خواندن_نماز_شب
#نماز_شب_مختصر_و_ساده
همچنین اگر دنبال مطالب بیشتر در مورد نماز شب هستین روی #نماز_شب بزنید تا راحت از توی ڪانال پیدا ڪنید🍃💕
❤️🍃🍃💛🍃💙🍃💜🍃💖
#دعابراےفرجوسلامتےمولاےغریبمونامامزمانمانفراموشنشه 😍
#لطفادعابراےاعــضــاوخـــادمــانڪانالامامزمانعجفراموشنشه☺️😊
💐💖الّلهُمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّکَ الْفَرَج💖💐
🆔 @EmamZaman
🌼
🍃🌼
🌼🍃🌼
🍃🌼🍃🌼🍃🌼🍃🌼🍃🌼
🌷از امام صادق (ع) روايت شده :
هركه چهل صبحگاه اين عهد را بخواند،
از #يـــــــاوران قائم ما باشد،
و اگـــــر پيش از ظهور آن حـضـرت از دنــيا برود ، خدا او را از قــبـر بيرون آورد! كه در خدمت آن حضرت باشد،و حق تعالى بر هر كــــلمه هزار حسنه به او كرامت فرمايد،و هزار گناه از او محو سازد،و آن عــهـــد اين است:
🌸 بسم الله الرحمن الرحیم 🌸
✨اللّهُمَّ رَبَّ النُّورِ الْعَظیمِ، وَ رَبَّ الْکُرْسِىِّ الرَّفیعِ، وَ رَبَّ الْبَحْرِ الْمَسْجُورِ، وَ مُنْزِلَ التَّوْراةِ وَالْإِنْجیلِ وَالزَّبُورِ، وَ رَبَّ الظِّلِّ وَالْحَرُورِ، وَ مُنْزِلَ الْقُرْآنِ الْعَظیمِ، وَ رَبَّ الْمَلائِکَةِ الْمُقَرَّبینَ، وَالْأَنْبِیاءِ وَالْمُرْسَلینَ اَللّهُمَّ إِنّى أَسْأَلُکَ بوَجْهِکَ الْکَریمِ، وَ بِنُورِ وَجْهِکَ الْمُنیرِ، وَ مُلْکِکَ الْقَدیمِ، یا حَىُّ یا قَیُّومُ، أَسْأَلُکَ بِاسْمِکَ الَّذى أَشْرَقَتْ بِهِ السَّمواتُ وَالْأَرَضُونَ، وَ بِاسْمِکَ الَّذى یَصْلَحُ بِهِ الْأَوَّلُونَ وَالْآخِرُونَ، یا حَیّاً قَبْلَ کُلِّ حَىٍّ، وَ یا حَیّاً بَعْدَ کُلِّ حَىٍّ، وَ یا حَیّاً حینَ لا حَىَّ، یا مُحْیِىَ الْمَوْتى، وَ مُمیتَ الْأَحْیاءِ، یا حَىُّ لا إِلهَ إِلّا أَنْتَ.✨
✨اللّهُمَّ بَلِّغْ مَوْلانَا الْإِمامَ الْهادِىَ الْمَهْدِىَّ الْقائِمَ بِأَمْرِکَ، صَلَواتُ اللَّهِ عَلَیْهِ وَ عَلى آبائِهِ الطّاهِرینَ، عَنْ جَمیعِ الْمُؤْمِنینَ وَالْمُؤْمِناتِ فى مَشارِقِ الْأَرْضِ وَ مَغارِبِها، سَهْلِها وَ جَبَلِها، وَ بَرِّها وَ بَحْرِها، وَ عَنّى وَ عَنْ والِدَىَّ مِنَ الصَّلَواتِ زِنَةَ عَرْشِ اللَّهِ، وَ مِدادَ کَلِماتِهِ، وَ ما أَحْصاهُ عِلْمُهُ، وَ أَحاطَ بِهِ کِتابُهُ. أَللّهُمِّ إِنّى أُجَدِّدُ لَهُ فى صَبیحَةِ یَوْمى هذا، وَ ما عِشْتُ مِنْ أَیّامى عَهْداً وَ عَقْداً وَ بَیْعَةً لَهُ فى عُنُقى، لا أَحُولُ عَنْها، وَ لا أَزُولُ أَبَداً. اَللّهُمَّ اجْعَلْنى مِنْ أَنْصارِهِ وَ أَعَوانِهِ، وَالذّابّینَ عَنْهُ، وَالْمُسارِعینَ إِلَیْهِ فى قَضاءِ حَوائِجِهِ، وَالْمُمْتَثِلینَ لِأَوامِرِهِ، وَالْمُحامینَ عَنْهُ، وَالسّابِقینَ إِلى إِرادَتِهِ، وَالْمُسْتَشْهَدینَ بَیْنَ یَدَیْهِ.✨
✨اللّهُمَّ إِنْ حالَ بَیْنى وَ بَیْنَهُ الْمَوْتُ الَّذى جَعَلْتَهُ عَلى عِبادِکَ حَتْماً مَقْضِیّاً، فَأَخْرِجْنى مِنْ قَبْرى مُؤْتَزِراً کَفَنى، شاهِراً سَیْفى، مُجَرِّداً قَناتى، مُلَبِّیاً دَعْوَةَ الدّاعى فِى الْحاضِرِ وَالْبادى. اَللّهُمَّ أَرِنِى الطَّلْعَةَ الرَّشیدَةَ وَالْغُرَّةَ الْحَمیدَةَ، وَاکْحَُلْ ناظِرى بِنَظْرَةٍ مِنّى إِلَیْهِ، وَ عَجِّلْ فَرَجَهُ، وَ سَهِّلْ مَخْرَجَهُ، وَ أَوْسِعْ مَنْهَجَهُ، وَاسْلُکْ بى مَحَجَّتَهُ، وَ أَنْفِذْ أَمْرَهُ، وَاشْدُدْ أَزْرَهُ، وَاعْمُرِ اللّهُمَّ بِهِ بِلادَکَ ، وَ أَحْىِ بِهِ عِبادَکَ، فَإِنَّکَ قُلْتَ وَ قَوْلُکَ الْحَقُّ: ظَهَرَ الْفَسادُ فِى الْبَرِّ وَالْبَحْرِ بِما کَسَبَتْ أَیْدِى النّاسِ، فَأَظْهِرِ اللّهُمَّ لَنا وَلِیَّکَ وَابْنَ بِنْتِ نَبِیِّکَ الْمُسَمّى بِاسْمِ رَسُولِک حتّى لا یَظْفَرَ بِشَىْءٍ مِنَ الْباطِلِ إِلّا مَزَّقَهُ، وَ یُحِقَّ الْحَقَّ وَ یُحَقِّقَهُ،✨
✨وَاجْعَلْهُ اللّهُمَّ مَفْزَعاً لِمَظْلُومِ عِبادِکَ وَ ناصِراً لِمَنْ لا یَجِدُ لَهُ ناصِراً غَیْرَکَ، وَ مُجَدِّداً لِما عُطِّلَ مِنْ أَحْکامِ کِتابِکَ، وَ مُشَیِّداً لِما وَرَدَ مِنْ أَعْلامِ دینِکَ، وَ سُنَنِ نَبِیِّکَ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ،
وَاجْعَلْهُ اللّهُمَّ مِمَّنْ حَصَّنْتَهُ مِنْ بَأْسِ الْمُعْتَدینَ، اَللّهُمَّ وَ سُرَّ نَبِیَّکَ مُحَمَّداً صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ بِرُؤْیَتِهِ، وَ مَنْ تَبِعَهُ عَلى دَعْوَتِهِ، وَارْحَمِ اسْتِکانَتَنا بَعْدَهُ ، اللّهُمَّ اکْشِفْ هذِهِ الْغُمَّةَ عَنْ هذِهِ الْأُمَّةِ بِحُضُورِهِ، وَ عَجِّلْ لَنا ظُهُورَهُ، إِنَّهُمْ یَرَوْنَهُ بَعیداً وَ نَراهُ قَریباً، بِرَحْمَتِکَ یا أَرْحَمَ الرّاحِمینَ.✨
🍃 الْعَجَلَ، اَلْعَجَلَ؛ یا مَولای یا صاحِبَ الزَّمانِ
🍃 الْعَجَلَ، اَلْعَجَلَ؛ یا مَولای یا صاحِبَ الزَّمانِ
🍃 الْعَجَلَ، اَلْعَجَلَ؛ یا مَولای یا صاحِبَ الزَّمانِ
#دعای_عهد 📿
❤️کانال امام زمانی ها ❤️
🌙💖الّلهُـمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَـ الْفَــرَج💖🌙
🍀🌷 @EmamZaman 🌷🍀
4_6039461902147389265.mp3
5.5M
💠 مجموعه کلیپ صوتی نجات بخش وعده داده شده
🔸موضوع این قسمت:
حق زحمت برای خدمت به مردم
🎙 استاد بسیطی
🌺🍃🌺
🍃🌺
🌺
#حجاب
#حق_الناس
حق الناس" یعنی :
با ( بدحجابی )
تو دل کسی زلزله ۱۰ ریشتری به پا کنی
ولی آوار برداریش بیفته گردن همسرش 😔👌
💐💖الّلهُمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّکَ الْفَرَج💖💐
🆔 @EmamZaman
🌸
🍃🌸
🌸🍃🌸
🇵🇸 امام زمان (عج) 🇮🇷
💓💓💓 💓💓 💓 #رمــان_ســلــام_بـر_ابـراهـیـم 📜"زندگینامه و خاطرات پهلوان بی مزار #شهید_ابراهیم_هادی
💓💓💓
💓💓
💓
#رمــان_ســلــام_بـر_ابـراهـیـم
📜"زندگینامه و خاطرات پهلوان بی مزار #شهید_ابراهیم_هادی
#قسمت_شصت_و_نهم
*روزهاي آخر*
✔️راویان:علي صادقي ،علي مقدم
آخر آذر ماه بود. با ابراهيم برگشتيم تهران. در عين خستگي خيلي خوشحال
بود.
ميگفت: هيچ شهيد يا مجروحي در منطقه دشمن نبود، هر چه بود آورديم.
بعد گفت: امشــب چقدر چشمهاي منتظر را خوشحال كرديم، مادر هر كدام از اين شهدا سر قبر فرزندش برود، ثوابش براي ما هم هست.
من بلافاصله از موقعيت استفاده كردم و گفتم: آقا ابرام پس چرا خودت دعا ميكني كه گمنام باشي!؟
منتظر اين ســؤال نبود. لحظه اي ســكوت كرد و گفت: من مادرم رو آماده كردم، گفتم منتظر من نباشه، حتي گفتم دعا كنه كه گمنام شهيد بشم!
ولي باز جوابي را كه ميخواستم نگفت.
چند هفته اي با ابراهيم در تهران مانديم. بعد از عمليات و مريضي ابراهيم، هر شب بچه ها پيش ابراهيم هستند. هر جا ابراهيم باشد آنجا پر از بچه هاي هيئتي و رزمنده است.
٭٭٭
دي مــاه بود. حــال و هواي ابراهيــم خيلي با قبل فرق كــرده. ديگر از آن حرفهاي عوامانه و شوخي ها كمتر ديده ميشد!
اكثر بچه ها او را شيخ ابراهيم صدا ميزنند.
ابراهيم محاسنش را كوتاه كرده. اما با اين حال، نورانيت چهره اش مثل قبل است. آرزوي شهادت كه آرزوي همه بچه ها بود، براي ابراهيم حالت ديگري داشت.
در تاريكي شب با هم قدم ميزديم. پرسيدم: آرزوي شما شهادته، درسته؟!
خنديد. بعد از چند لحظه سكوت گفت: شهادت ذره اي از آرزوي من است، من ميخواهم چيزي از من نماند. مثل ارباب بيكفن حســين(ع) قطعه قطعه شوم. اصلا دوست ندارم جنازه ام برگردد. دلم ميخواهد گمنام بمانم.
دليل اين حرفش را قبلا شنيده بودم. ميگفت: چون مادر سادات قبر ندارد، نميخواهم مزار داشته باشم.
بعد رفتيم زورخانه، همه بچه ها را براي ناهار فردا دعوت كرد.
فردا ظهر رفتيم منزلشــان. قبل از ناهار نماز جماعت برگزار شد. ابراهيم را فرســتاديم جلو، در نماز حالت عجيبي داشت. انگار كه در اين دنيا نبود! تمام وجودش در ملكوت سير ميكرد!
بعد از نماز با صداي زيبا دعاي فرج را زمزمه كرد. يكي از رفقا برگشت به من گفت: ابراهيم خيلي عجيب شده، تا حالا نديده بودم اينطور در نماز اشك بريزه!
در هيئت، توســل ابراهيــم به حضرت صديقــه طاهره(س)بــود. در ادامه ميگفت: به ياد همه شــهداي گمنام كه مثل مادر سادات قبر و نشاني ندارند، هميشه در هيئت از جبهه ها و رزمنده ها ياد ميكرد.
٭٭٭
اواسط بهمن بود. ساعت نه شب، يكي توكوچه داد زد: حاج علي خونه اي!؟
آمدم لب پنجره. ابراهيم و علي نصرالله با موتور داخل كوچه بودند، خوشحال شدم و آمدم دم در.
ابراهيم و بعد هم علي را بغل كردم و بوسيدم. داخل خانه آمديم.
هوا خيلي ســرد بود. من تنها بودم. گفتم: شــام خورديد؟ ابراهيم گفت: نه، زحمت نكش.
گفتم: تعارف نكن، تخم مرغ درســت ميكنم. بعد هم شــام مختصري را آماده كردم.
گفتم: امشب بچه هام نيستند، اگر كاري نداريد همين جا بمانيد، كرسي هم به راهه.
ابراهيم هم قبول كرد. بعد با خنده گفتم: داش ابرام توي اين سرما با شلوار كردي راه ميري!؟سردت نميشه!؟
او هم خنديد وگفت: نه، آخه چهار تا شلوار پام كردم!
بعد سه تا از شلوارها را درآورد و رفت زيركرسي! من هم با علي شروع به صحبت كردم.
نفهميــدم ابراهيم خوابش برد يا نه، اما يكدفعه از جا پريد و به صورتم نگاه كرد و بي مقدمه گفت: حاج علي، جان من راست بگو! تو چهره من شهادت ميبيني؟!
توقع اين ســؤال را نداشتم. چند لحظه اي به صورت ابراهيم نگاه كردم و با آرامش گفتم: بعضي از بچه ها موقع شــهادت حالــت عجيبي دارند، اما ابرام جون، تو هميشه اين حالت رو داري!
ســكوت فضاي اتاق را گرفت. ابراهيم بلند شد و به علي گفت: پاشو، بايد سريع حركت كنيم. باتعجب گفتم: آقا ابرام كجا!؟
گفت: بايد سريع بريم مسجد. بعد شلوارهايش را پوشيد و با علی راه افتادند.
#ادامه_دارد...
📚 منبع : کتاب سلام بر ابراهیم
💐💖الّلهُمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّکَ الْفَرَج💖💐
🆔 @EmamZaman
💓
💓💓
💓💓💓
🇵🇸 امام زمان (عج) 🇮🇷
🍃🌺🍃🌺 🌺🍃🌺 🍃🌺 🌺 📝#خلاصه_زندگینامه_حضرت_فاطمه_زهرا_سلام_الله_علیها #قسمت_دوم #نامونسب فاطمه(س) دخ
🍃🌺🍃🌺
🌺🍃🌺
🍃🌺
🌺
📝 #خلاصه_زندگینامه_حضرت_فاطمه_زهرا_سلام_الله_علیها
#قسمت_سوم
#تولد_و_دوران_کودکی
بر اساس دیدگاه رایج شیعیان، حضرت فاطمه(س) در سال پنجم بعثت مشهور به سَنَه أحقافیه (سال نزول سوره احقاف) متولد شده است. در عین حال شیخ مفید و کفعمی سال دوم بعثت را زمان تولد فاطمه(س) دانستهاند. دیدگاه رایج اهل سنت ولادت فاطمه(س) را پنج سال پیش از بعثت دانسته است.
در منابع شیعه روز تولد فاطمه(س) ۲۰ جمادیالثانی ذکر شده است.
کمبود گزارشهای تاریخی درباره کودکی و نوجوانی فاطمه(س)، آشنایی با زندگی وی را با مشکل مواجه کرده است. بر اساس گزارشهای تاریخی، پس از آشکار شدن دعوت پیامبر، فاطمه در برخی موارد شاهد خشونتهای مشرکان علیه پدرش بود. علاوه بر این، سه سال از دوران کودکی فاطمه، در شعب ابی طالب و تحت فشارهای اقتصادی و اجتماعی مشرکان علیه بنیهاشم و پیروان پیامبر اسلام گذشت.فاطمه همچنین در کودکی، مادر خود خدیجه و عمو و حامی مهم پدرش، ابوطالب را از دست داد. تصمیم قریش برای قتل پیامبر(ص)خروج شبانه پیامبر از مکه و هجرت به مدینه، و سرانجام هجرت فاطمه به مدینه همراه با علی(ع) و برخی از زنان، مهمترین رخدادهای کودکی زهرا(س) بوده است.
#ادامه_دارد.......ـ
📚منابع
📘ابنابیالحدید، ابوحامد عبدالحمید، شرح نهج البلاغه، تحقیق محمد ابوالفضل ابراهیم، مصر، دار احیاء الکتب العربیة، چاپ اول، ۱۳۷۸ق.
📕ابنابیالحدید، عزالدین، شرح نهجالبلاغة، تحقیق محمدابوالفضل ابراهیم، داراحیاء الکتب العربیة، ۱۳۷۸ق.
📒ابنابیشیبه کوفی، عبدالله بن محمد، المصنف فی الاحادیث و الآثار، تحقیق سعید لحام، بیروت، دارالفکر، ۱۴۰۹ق.
و.....
💐💖الّلهُمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّکَ الْفَرَج💖💐
🆔 @EmamZaman
🌸
🍃🌸
🌸🍃🌸
🍃🌸🍃🌸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌹 امام خمینی فرمودند پرچم حکومت اسلامی ایران به صاحب اصلیش(امام زمان) میرسد توسط...