eitaa logo
♡مهدیاران♡
1.6هزار دنبال‌کننده
3.3هزار عکس
4.1هزار ویدیو
16 فایل
دل💔پر زخم زمین🌍 گفته کسی می آید ... ⁦ -فعالیت تخصصی درزمینه #مهدویت درقالب ارائه متن،کلیپ،صوت،کتاب،عکس نوشته... 📞پاسخگویی : @As_eskandari 🌐کانال مرجع: @emamzaman 📱اینستاگرام: Www.instagram.com/emamzaman.12 همراه ما باشید
مشاهده در ایتا
دانلود
حاج اسماعیل دولابی میگفت : وقتی به خدا بگویی خدایا من غیر از تو کسی را ندارم ؛ خدا غیور است و خواسته ات را اجابت می‌کند... زندگیت سخت شده؟! +صداش‌ کن :) ❤️ 【 @emamzaman_12
34-Mahe-mobarake-ramezan-ra-ba-ehteram-nam-bebarid-hojatoleslam-rafiei(www.rasekhoon.net).mp3
6.82M
بالاترین‌روزه..! اگه‌مردم‌میدونستن‌که‌ماه‌رمضان چقدر‌خوبه ...✨☘ @emamzaman_12
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🦋 یک هفته از دستگیری ادموند می‌گذشت. همه در حالت ناامیدی به سر می‌بردند، بدبختانه تمام مدارک علیه او بود. در این مدت به ‌غیر از آرتور که به ‌عنوان وکیلش می‌توانست به دیدن او برود، فقط به پدرش آن‌ هم برای مدت کوتاهی اجازه داده بودند که ملاقاتی با او داشته باشد. تنها چیزی که در این مدت ادموند را قوی نگه ‌داشته بود، ایمان او به خداوند و عشقی بود که به همسرش داشت، در دل امیدوار بود بالاخره روزی می‌رسد که بی‌گناهی او ثابت ‌شده و او دوباره می‌تواند در کنار همسرش خوشبخت زندگی کند. روزی که پدرش توانست به دیدنش برود، او را ازلحاظ جسمی و روحی بسیار شکننده یافت. آن‌قدر در این چند روز لاغر شده و غذای کافی نخورده بود که قلبش از دیدن عزیزدردانه‌اش به درد آمد و به گریه افتاد. او را در آغوش کشید و گفت: پسرم، قوی باش، ما همه به بی‌گناهی تو ایمان‌داریم، تو به ‌اندازه حواریون عیسی مسیح(ع) بی‌گناهی. سناتور سایمون مکث کرده و به ویلیام و آرتور که با چشمانی وحشت‌زده به او خیره شده بودند، چشم دوخت و ادامه داد: اون‌ها میگن ادموند باید همسرش رو طلاق بده، برای همیشه به عمارت پدرش برگرده، کار وکالت رو کنار بذاره و خانواده همسرش هم برای همیشه از انگلستان برند البته اگه می‌خواهند زنده بمونند! - خدای من! هر دو نفر با هم تکرار کردند، ویلیام احساس می‌کرد قادر نیست از روی صندلی بلند شود و آرتور گلویش خشک‌ شده و ضربان قلبش بالا رفته بود. هر دو به این فکر می‌کردند که نه‌تنها ملیکا حاضر به جدایی از شوهرش نیست بلکه ادموند بدون او امکان ندارد بتواند به زندگی عادی برگردد. آن‌ها با ناامیدی محض منزل سناتور را ترک کردند. در طول مسیر تصمیم گرفتند موضوع را ابتدا با ملیکا در میان بگذارند تا او بتواند کل پرونده را در اختیار آن‌ها قرار دهد و سپس راجع به ‌شرط دوم با هم یک تصمیم منطقی بگیرند. ادامه دارد... 📚تالیف 🌱با رُمان ادموند همراه باشید تا ابعاد جذاب این زندگی عجیب روشن‌ شود.. @emamzaman_12
❤️ اللَّهُمَّ اجْعَلْ صِيَامِي فِيهِ صِيَامَ الصَّائِمِينَ وَ قِيَامِي فِيهِ قِيَامَ الْقَائِمِينَ وَ نَبِّهْنِي فِيهِ عَنْ نَوْمَةِ الْغَافِلِينَ‏🤲 💙 خدايا روزه مرا در اين روز مانند روزه روزه داران حقيقى قرار ده و اقامه نمازم را مانند نمازگزاران واقعى مقرر فرما و مرا از خواب غافلان هوشيار ساز 💛 وَ هَبْ لِي جُرْمِي فِيهِ يَا إِلَهَ الْعَالَمِينَ وَ اعْفُ عَنِّي يَا عَافِياً عَنِ الْمُجْرِمِينَ‏🤲 💚 و هم در اين روز جرم و گناهم را ببخش اى خداى عالميان‏ و از زشتيهايم عفو فرما اى عفو كننده از گناهكاران عالم ❣ 🌙 【 @emamzaman_12
آیدآن‌صبـ‌ح‌درخشانۍکہ‌من‌مےخواستمـ..☀️ روشنۍبخش‌دل‌وجانےکہ‌من‌مےخواستمـ ازنسیمـ‌جانفـزاۍگلشـن‌آل‌رسـول بشکفدگلهاےبستانۍکہ‌من‌مےخواستمـ...🌹🍃 ...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💠 حکمت های نهج البلاغه 📋موضوع:ضرورت ترک آداب جاهلی 🌸امام علی علیه السلام : اين سخن را امام(عليه السلام) زمانى بيان فرمود كه در مسير حركتش به شام كشاورزان و دهبانان شهر «انبار» با او ملاقات كردند (و به عنوان احترام) از مركب پياده شده و با سرعت پيش روى او حركت كردند (و اين مراسمى را كه نشانه خضوع فوق العاده در برابر امراى ستمگر بود انجام دادند). امام(عليه السلام) فرمود: «اين چه كارى بود كه كرديد؟» عرض كردند: اين رسوم و آدابى است كه ما اميران خود را با آن بزرگ مى داريم. امام(عليه السلام) فرمود: به خدا سوگند زمامداران شما از اين عمل بهره اى نمى برند و شما با اين كار در دنيا مشقت زياد بر خود هموار مى سازيد و در قيامت بدبخت مى شويد. چه زيان بار است مشقتى كه به دنبال آن عقاب الهى باشد و چه پرسود است آرامشى كه با آن امان از آتش دوزخ فراهم گردد 🌸 ۳۷ 【 @emamzaman_12
شرح کوتاه دعای روز اول.mp3
2.23M
💠 شرح دعای روز اوّل ماه رمضان🌸 🎙مرحوم آیت الله مجتهدی تهرانی ره @emamzaman_12
⭕️ تاکید خدا به ظهور منجی 🔹 دارمستتر (Darmesteter) در یکی از کنفرانس هایی که به مناسبت ظهور «مهدی متمهدی» در سودان -فوریه سال ۱۸۸۵ میلادی- برگزار شد گفت: 🔹«آیا می‌دانید محمد(ص) چگونه شریعت خود را بنیان نهاد؟ وقتی او ظهور کرد، در عربستان علاوه بر شرک ملی باستانی، سه دیانت بیگانه موجود بود: آئین یهود، دیانت عیسوی، کیش زردشت... نکته مشترکی که در این سه دیانت یافت می شد، عبارت از اعتقاد به یک وجود فوق الطبیعه بود که بایستی در آخرالزمان ظهور کند و نظم و عدالت رفته را به جهان باز آرد و مقدمه خلود و سعادت دائم انسان را فراهم سازد.» 📚مهدی در سیزده قرن، ترجمه جهان سوز 📚درسنامه مهدویت، ج۱، ص۲۲ ۳۸ ♥ 【 @emamzaman_12
34-Adabe-hozour-dar-mahe-ramezan-hojatoleslam-aali(www.rasekhoon.net).mp3
6.72M
ادب‌ماه..! جـان‌شمـا‌درگرو،واسیـراعمـال‌ شماستــ..☘👌 @emamzaman_12
fa-monajat-bakhoda-karimi14.mp3
8.87M
یـٰاربّـی‌الْعفـو...🥀 آلوده دامن،خود را رساندم بر روی‌ شانه،بارم‌ کشاندم...😔🕊 📿 @emamzaman_12
❤️اللَّهُمَّ قَرِّبْنِی فِیهِ إِلَى مَرْضَاتِكَ وَ جَنِّبْنِی فِیهِ مِنْ سَخَطِكَ وَ نَقِمَاتِكَ‏ خدایا مرا در این روز به رضا و خشنودیت نزدیک و از خشم و غضبت دور کن🤲 💚وَ وَفِّقْنِی فِیهِ لِقِرَاءَةِ آیَاتِكَ بِرَحْمَتِكَ یَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِینَ‏ و براى قرائت آیات قرآنت موفق گردان به حق رحمتت اى مهربان‌ترین مهربانان عالم❣ 🌙 【 @emamzaman_12
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
یاسمـن‌چهـره‌بیاراستــ،بیـا شـوردرگُلـ🌺ـکده‌برپاستــ،بیـا.. اۍدواےهمه‌ی‌علّت‌ها دیده‌از‌عشق‌تـو‌بیناست،بیـا...😍♥️ 🌱...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ماگم‌شدگانیم‌که‌اندرخم‌دنیا؛ تنها‌هنرماست‌که‌مجنون‌توایم... ♥ 【 @emamzaman_12
yadmahbob10.mp3
4.06M
شوق‌زیارت‌ِگمشده..! دوری‌امام‌زمان‌برامون‌رنج‌آورهست؟!‌ می‌شودآدم‌یه‌کسی‌محبوبش‌باشه‌و‌از‌ ندیدنش‌ناراحت‌نباشه..؟!✨☘🥀 @emamzaman_12
⭕️ مثالی مهم برای "منجی باوران" 🔹کشتی ای را در دریای طوفانی درنظر بگیرید! در فرضی که افراد این کشتی بدانند «اطرافشان تا صدها کیلومتر، هیچ ساحل نجاتی وجود ندارد و آذوقه ی کمی هم همراه داشته باشند» واقعا آنها چه می کنند؟ 🔹 آیا حرکتی خواهند کرد؟! نه؛ چون پذیرفته اند مرگشان قطعیست! اما اگر یقین داشته باشند «در نزدیکی شان، ساحل امن و نجاتی وجود دارد» چه می کنند؟ آیا بیکار می نشینند؟! قطعا اینگونه نیست؛ بلکه با تمام تلاش و توان، به سمت آن حرکت می کنند! همین اندازه که در دل انسانها امید بوجود آمد، مرگ سایه ی خود را جمع می کند! 🔺 توجه: "منجی باوری" چنین اثری دارد. ۳۹ ♥ 【 @emamzaman_12
34-Beheshti-dar-in-havali-emam-khamenei(www.rasekhoon.net).mp3
6.03M
منطقه‌بهشتی..! قطعه‌ای‌ازبهشت‌خدا‌درجهنم‌سوزان دنیای‌مادی‌ما ...☘👌 @emamzaman_12
چند روزی بود ملیکا حال دگرگونی داشت، احساسی مانند دل‌آشوبه و اضطرابی وصف‌نشدنی، گاهی حس می‌کرد از شدت ضعف در حال بی‌هوش شدن است اما با کسی در میان نمی‌گذاشت. بلند شد و به اتاق رفت، در را بست، سجاده‌اش را پهن کرد و مدتی به عبادت و راز و نیاز مشغول شد. از حسش مطمئن بود و انقلابی که درونش در حال شکل‌گیری بود، هرروز قوی‌تر می‌شد. سرانجام چند ساعتی را با خود و خدایش خلوت کرد و تصمیمش را گرفت. نزد بقیه برگشت و اعلام کرد که حاضر است از علی جدا شود و برای همیشه به کشور خود برگردد. او گفت خودش می‌تواند شوهرش را قانع کند که این بهترین راه است؛ بنابراین آرتور برای انجام مقدمات دیدار این زن و شوهر جوان بعد از ده روز راهی اسکاتلندیارد شد و ویلیام هم با سناتور تماس گرفت و نتیجه تصمیمشان را به او اعلام کرد. روز دیدار دو دلداده طوفان‌زده فرارسید، ادموند نمی‌دانست چه کسی قرار است به دیدنش بیاید اما ملیکا آن‌چنان دلهره‌ای داشت که به‌زور می‌توانست بر خود مسلط باشد. او را به اتاقی راهنمایی کردند تا آنجا منتظر آمدن ادموند بماند. ادموند مانند مرده متحرکی بود که اراده‌ای از خود نداشت و نمی‌دانست در اطرافش چه می‌گذرد! لحظه وداع دو دلداده یکی از تلخ‌ترین و سخت‌ترین لحظات زندگی است، ادموند همسرش را به سینه چسباند و در آغوش فشرد. هر دو به تلخی گریستند، شانه‌های ادموند از شدت گریه آن‌چنان تکان می‌خورد که ملیکا احساس می‌کرد هرلحظه ممکن است قلبش از تپش بایستد. چندین بار وسوسه شد خبری را که در دلش نگه‌ داشته بود، به او بگوید تا شاید آرام گیرد اما باز صلاح ‌دید سکوت کند. در همین موقع آرتور وارد شد تا ملیکا را با خود ببرد، نگاهش با دوستش تلاقی کرد، درهم‌شکسته بود. آرتور در چهره ادموند یأس و شکست را به‌وضوح می‌دید اما این تنها راه‌حل منطقی برای نجات جانش بود، شانه‌های او را بین دستانش گرفت و گفت: قوی باش رفیق، دوره سختی‌ها به پایان می رسه. مطمئنم... و ادموند به‌زور سری تکان داد. بعد از رفتن ملیکا و آرتور، او دیگر نمی‌توانست روی پاهایش بایستد، گویی زانوانش تحمل پیکرش را نداشت. ادموند در هم شکست. 📚تالیف 🌱با رُمان ادموند همراه باشید تا ابعاد جذاب این زندگی عجیب روشن‌ شود.. @emamzaman_12
fa-monajat-bakhoda-taheri05.mp3
5.69M
هیچی‌مثل‌اشک‌توبه قلبمو‌جلانمیده...😔🕊 📿 @emamzaman_12
⃣ ❤️اللَّهُمّ ارزُقنِی فِیهِ الذِهنَ وَالتَّنبِیهَ خدایا دراین روز؛مراهوش وبیداری نصیب فرما🤲 🌙 【 @emamzaman_12