eitaa logo
امام زمانی ام
436 دنبال‌کننده
2.9هزار عکس
184 ویدیو
13 فایل
آقا جانم .....امام زمان مهربانم لحظه به لحظه چشم من منتظر نگاه تو کے دل خـسـته ام شـود مــعتکف پناهِ تو زمزمه لبان من این طلب است از خدا کاش شوم من عاقبت یک نفر ازسپاه تو ۱۴۰۰/۴/۲۹ 👌کپی مطالب حلالتون باشه.... ارتباط با ما @SMkhani202
مشاهده در ایتا
دانلود
امام زمانی ام
🔵#داستان_ظهور ۱۹ 💠انتقام از دشمنان مهتاب 🔹لشکر امام زمان به مدینه، شهر پیامبر نزدیک می‌شود. اگر
🔵 ۲۰ 💠پیش به سوی کوفه 🔹آیا تاکنون نام «سیّدحَسَنی» را شنیده ای؟ او از فرزندان امام حسن (علیه السلام) است که در «خراسان» قیام می‌کند و مردم را به یاری امام زمان دعوت می‌کند. سیّدحسنی شنیده است که کوفه در تصرّف سُفیانی است برای همین با لشکر خود به سمت کوفه حرکت کرده تا سفیانی را شکست دهد و کوفه را آزاد کند. او پرچم‌هایی به رنگ سیاه برای لشکر خود انتخاب می‌کند و با دوازده هزار نفر به سمت کوفه به پیش می‌تازد. 🔹وقتی این خبر به سفیانی می‌رسد از کوفه بیرون می‌رود و این شهر به تصرّف سیّدحسنی در می‌آید. فرار سفیانی از کوفه، یک تاکتیک نظامی است؛ زیرا هدف اصلی او جنگ با امام زمان است، برای همین او می‌خواهد قوای خود را برای آن جنگ اصلی نگاه دارد. 🔹هنوز به کوفه نرسیده ایم که خبر فتح کوفه به دست سیّدحسنی به ما می‌رسد. حالا دیگر لشکر حق به راحتی می‌تواند وارد این شهر شود. خیلی دلم می‌خواهد مسجد کوفه را ببینم. لحظه شماری می‌کنم تا هر چه زودتر وارد کوفه شویم؛ امّا لشکر متوقّف می‌شود. به راستی چه خبر است؟ 🔹امام دستور داده اند که لشکر، همین جا بیرون کوفه متوقف شود. آن طرف را نگاه کن! سیّدحسنی با یاران خود به سمت ما می‌آیند. او خدمت امام می‌رسد و عرض سلام و ادب می‌کند. او به مولای خود، اعتقاد محکمی دارد؛ امّا برای اینکه یقین یاران او زیادتر شود، خطاب به امام می‌گوید: «اگر شما مهدی آل محمّد هستید، نشانه‌های امامت را به ما نشان بدهید». 🔹شاید بگویی نشانه‌های امامت دیگر چیست؟ منظور سیّدحسنی، عصای موسی (علیه السلام) و انگشتر و عمامه پیامبر اسلام است. امام زمان تمام آنچه را سیّدحسنی تقاضا کرده است به او نشان می‌دهد. سیّدحسنی فریاد می‌زند: اللّه أکبر، اللّه أکبر. همه نگاه می‌کنند، او پیشانی امام را می‌بوسد. 🔹و بعد چنین می‌گوید: «ای فرزند رسول خدا! من می‌خواهم با شما بیعت کنم». سیّدحسنی با امام بیعت کرده و پیمان یاری می‌بندد. وقتی یاران او این صحنه را می‌بینند، آنها نیز با امام بیعت می‌کنند. دیگر وقت آن رسیده است که امام وارد شهر کوفه شود. یاران امام در مسجد کوفه مستقر شده و در جای جای این مسجد خیمه به پا می‌کنند. امشب اوّلین شبی است که لشکریان امام به مسجد کوفه آمده اند، آنها تا صبح مشغول راز و نیاز با خدای مهربان می‌شوند. آیا می‌دانی خواندن نماز مستحبی در این مسجد به اندازه ثواب یک عُمره (سفر زیارتی خانه خدا) است. چند روز می‌گذرد... خبردار می‌شویم که امام همراه با گروهی از یاران خود به سمت بیابان‌های اطراف کوفه می‌روند. پس ما نیز همراه آنان می‌رویم تا ببینیم چه خبر است. بعد از مدّتی راه پیمایی، امام در وسط بیابان می‌ایستد و به یاران خود دستور می‌دهد تا در زمین گودالی بکَنند. بعد از مدتّی، همه متوجّه چیز عجیبی می‌شوند. نگاه کن، دوازده هزار سلاح، آن هم در دل خاک! آری، این‌ها اسلحه‌هایی است که خدا برای امام و یاران او آماده کرده است. امام به یاران خود دستور می‌دهد تا این اسلحه‌ها را به شهر کوفه ببرند و در میان لشکریان تقسیم کنند. یاران همه اسلحه‌ها را برداشته و به سوی کوفه باز می‌گردند. 🔰ادامه دارد... ✍نویسنده: مهدی خدامیان آرانی
هدیه به محضر حضرت زینب سلام الله علیها و به نیت سلامتی و تعجیل در فرج امام زمان ارواحنا له الفدا ۵ صلوات ❤️🌱https://eitaa.com/emamzamanybashim
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
بسم الله النور
« السلام علیک یا سیدی و مولای یا صاحب الزمان، آجرک الله آقا جانم » ●یک جهان روضه و یک چشم پر از نم داری آه، آقای غریبم به دلت غم داری ●دردِ بی مادری ای کاش دوایی می داشت فاطمیّه شده و اشک دمادم داری ●صاحبِ مجلس روضه، غمِ مادر دیدی.. بر درِ خانه ی خود، بیرق ماتم داری 🖤🌱https://eitaa.com/emamzamanybashim
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فاطمیه‌سرمشق‌ِانتظار ▪️فاطمیه به تمام منتظران یاد می دهد که وقتی دنیای مصیبت به تو روی می آورد و بین در و دیوار هستی،صدا بزنی یا مهدی... آری... مادر به ما یاد می دهد که برای دفاع از امام زمان خویش ، باید زخم بخوری...باید پهلویت بشکند...باید به حریم خانه ات بی احترامی کنند...باید با تمام وجود، با شمشیر و بدون شمشیر به قیام برخیزی... ▪️باید به جایی برسی که بگویی ، من را بزنید و امام زمانم را نزنید... حضرت زهرای مرضیه، آن روز در کوچه ها برای دفاع از امام زمانش لگدکوب شد و آماج تازیانه های دشمن قرار گرفت و به آن زخم شهید شد... اما پیش خدای خویش شرمنده نیست که چرا مظلومیت امام زمان خود را دید و غافل بود؟ ▪️نزد پدر خود سربلند است که فرمود:هر کس بمیرد و امام زمان خود را نشناسد، به مرگ جاهلیت مرده است... امروز،من و تو و همه انسانهایی که منتظر امام زمان خویش هستند ، باید از فاطمه (سلام الله علیها ) یاد بگیریم که چطور از امام زمان خویش دفاع کنیم و چطور خود را سپر کنیم تا تیر دشمنان به او نخورد... 🖤🌱https://eitaa.com/emamzamanybashim
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
امام زمانی ام
🔵#داستان_ظهور ۲۰ 💠پیش به سوی کوفه 🔹آیا تاکنون نام «سیّدحَسَنی» را شنیده ای؟ او از فرزندان امام ح
🔵 ۲۱ 💠جنگ سختی در پیش است ... 🔹سفیانی بسیار مغرور شده است؛ زیرا تعداد سپاه او دو برابر لشکر امام است. او خبر دارد که آمار یاران امام به این شرح است: ده هزار سربازی که از مکّه با امام به کوفه آمده اند. دوازده هزار سربازی که با سیّدحسنی از خراسان، آمده اند. هفتاد هزار سربازی که در کوفه به امام ملحق شده اند. در سپاه سفیانی، صد و هفتاد هزار سرباز وجود دارد و او با امید پیروزی قطعی به سمت کوفه حرکت می‌کند. 🔹او نمی داند که هزاران فرشته، در رکاب مولایمان می‌باشند و او را یاری می‌کنند. اکنون به امام خبر می‌رسد که سپاه سفیانی به قصد جنگ به سوی کوفه به می‌آید. 🔹لشکر امام از شهر کوفه خارج شده و موضع می‌گیرد. اکنون هر دو لشکر روبروی هم قرار گرفته اند. امام زمان به سپاه سفیانی نزدیک می‌شود و با آنان سخن می‌گوید و آنها را نصیحت می‌کند. یاران سفیانی به امام می‌گویند: «از همان راهی که آمده ای باز گرد». امام به سخن گفتن با آنها ادامه می‌دهد و به آنان می‌گوید: «آیا می‌دانید که من فرزند پیامبر هستم». نمی دانم چه می‌شود که سفیانی فعلاً از جنگ منصرف می‌شود، شاید می‌ترسد که اگر امروز جنگ را آغاز کند، سربازانش دیگر آن شجاعت لازم را برای حمله نداشته باشند؛ زیرا آنان سخنان امام را شنیده اند و احتمال دارد قلب آنها به امام علاقه پیدا کرده باشد. سفیانی می‌خواهد برای مدّتی جنگ را عقب بیاندازد تا اثر سخنان امام از بین برود. او دستور عقب نشینی می‌دهد. سپاه سفیانی از میدان جنگ عقب نشینی می‌کند و اوضاع آرام می‌شود. خورشید روز جمعه طلوع می‌کند. به امام خبر می‌رسد که سفیانی یکی از یاران امام را به شهادت رسانده است. گویا سفیانی تصمیم دارد به کوفه حمله کند. 🔹امام آماده دفاع می‌شود و میان دو لشکر، جنگ سختی در می‌گیرد. سفیانی آغازگر جنگ می‌شود و گروهی از یاران امام به شهادت می‌رسند. خوشا به حال آنها که به آرزویشان رسیدند! اکنون دیگر وعده خدا فرا می‌رسد. سفیانی در وسط میدان ایستاده است و از زیادی سربازانش خیلی خوشحال است. ناگهان او می‌بیند که سربازان یکی بعد از دیگری برروی زمین می‌افتند! سفیانی نمی داند که فرشتگان زیادی به یاری امام آمده اند. سفیانی هرگز پیش بینی نمی کرد که سپاهیان او این گونه تار و مار شوند. سفیانی که اوضاع را چنین می‌بیند می‌فهمد که دیگر مقاومت هیچ فایده ای ندارد، او با تنی چند از یاران خود فرار می‌کند. 🔹آیا تاکنون اسم «صیاح» را شنیده ای؟ او یکی از فرماندهان لشکر امام است. او با گروهی از سربازان خود به دنبال سفیانی می‌روند و سرانجام او را اسیر می‌کنند. هوا تاریک شده است و امام نماز عشا می‌خواند. اکنون سفیانی را به نزد امام می‌آورند. سفیانی رو به امام می‌کند و می‌گوید: به من مهلت دیگری بده! امام نگاهی به یاران خود می‌کند و می‌فرماید: نظر شما در مورد او چیست؟ من عهد کرده‌ام که هر کاری انجام دهم با نظر و رضایت شما باشد. یاران امام با هم مشورت می‌کنند و سرانجام تصمیم می‌گیرند که سفیانی مجازات شود؛ زیرا او بسیاری از شیعیان را مظلومانه به قتل رسانده و یکبار هم پیمان شکنی کرده است. این گونه است که سفیانی به سزای کارهای خود می‌رسد و دنیا برای همیشه از ظلم و ستم او آسوده می‌شود. 🔰ادامه دارد... ✍نویسنده: مهدی خدامیان آرانی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا