「 حآجعمران¹¹⁸🌱 」
🎙#دفاع_مقدس جنگ به وسیلهی مردم اداره شد. هم ارتش و هم سپاه پاسداران انقلاب اسلامی ،و هم نیروهای گون
انشالله چند روز توفیق روایتگری شهدا را خواهم داشت...
#شهیدامروز
آقا سیدمرتضیآوینی
دست نوشته مرتضی آوینی مورد شهدا:
“پندار ما این است که ما ماندهایم شهدا رفتهاند، اما حقیقت آن است که زمان ما را با خود بردهاست شهدا ماندهاند”
شادی روحایشون یک شاخه مستجاب صلوات🌿
#شروعهفتهدفاعمقدس
https://eitaa.com/emrran
#شهیدامروز
شهیدحاجاحمدآقاکاظمی
قسمتیازوصیتنامهایشون🌱:
خداوندا فقط میخواهم شهید شوم شهید در راه تو، خدایا مرا بپذیر و در جمع شهدا قرار بده. خداوندا روزی شهادت میخواهم که از همه چیز خبری هست الا شهادت، ولی خداوندا تو صاحب همه چیز و همه کس هستی و قادر توانایی، ای خداوند کریم و رحیم و بخشنده، تو کرمی کن، لطفی بفرما، مرا شهید راه خودت قرار ده
شادی روحش صلواتی...
https://eitaa.com/emrran
#دوشنبه_های_امام_حسنیع
هر آنچه ناشدنی هست با حسن بشود
دَمی که حضرت مُشکل گُشا حسن بشود
به حُسنِ خُلق شود بین مردمان مَشهور
کسی که بارِ لبـش ذکر”یا حَسن”بشود
#مارافداییشماآفریدهاند۱۱۸💚
https://eitaa.com/emrran
May 11
40.34M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#هفتهدفاعمقدس
و شهر ما به دعاتان هنوز محتاج است
به شور و حال و صفاتان هنوز محتاج است
#مادرشهیدسجادیان
#مادرشهیدمعماریان
https://eitaa.com/emrran
9.79M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
به نام حق
نام:عباس
نام خانوادگی:سلیمی
تولد:۱فروردین۱۳۴۱
شهادت:۱بهمن۱۳۶۶
نام عملیات:سایر
زندگی نامه:
روزی که عباس میخواست برود از ما خداحافظی کرد و رفت. ما دنبال او رفتیم و او سوار اتوبوس شد. موقعی که من به داخل اتوبوس رفتم او از روی صندلی بلند شد و اشک در چشمانش حلقه زده بود و دست بر گردن من انداخت و گریه کرد و خداحافظی کرد و گفت: پدر! من باید بروم، تو ناراحت نباشی و از مادر و بچهها مواظبت کن و توکلت به خدا باشد. آنهایی که رفتند جبهه، برادرهای من هستند. من نباید آنها را تنها بگذارم، شما خیالت راحت باشد. او رفت و دیگر نیامد. یک روزی که من در خواب بودم به خواب من آمد و گفت: پدر چرا اینقدر ناراحتی مگر از دست من راضی نیستی؟ گفتم: عباس این چه حرفی است که تو میزنی من از دست تو راضی هستم انشاءالله خدا نیز از دستت راضی باشد.
#قهرمان_محله
#رسم_عاشقی