#ارسالی_همسنگری
سلام
میخوام اشنا شدنم با شهید همت رو بگم که چه جوری اتفاق افتاد.
سال ۹۰ ازطرف بسیج میخواستن بسیجی ها رو ببرن راهیان خب ماهم مثل بقیه دل داشتیم دلمون هوایی شد دلمون هوایی جایی شد که حتی یه بارم نرفته بودیم که از نزدیک ببینیم که چیه و چه خبره اونجا.اره منم مثل بعضی خانواده ها که خیلی سختگیرن نمیزارن بچه شون بره راه دور اونم اگه دختر باشه.خب خانواده ماهم مثل بعضی خانواده ها اجازه ندادن.کلی گریه کلی اسرار فایده نداشت که نداشت. وقت اسم نویسی تموم شده بود. حالا خانواده ما راضی شده بودن.از همه جا ناامید. ورداشتم رفتم پایگاهی که اسم نویسی میکنن گفتن هنوز وقت هست خلاصه ما اسممون رو نوشیم و تاریخ حرکت رو بهمون گفتن.اومدیم خونه بعد چند شب خواب دیدم یه بسیجی که با لباس خاکی تنش بود و یه حاج اقایی بود اومدن تو حیاط مون دقیق یادم نیست که چیزی بهم گفتن یا نه ولی تا جایی که میدونم میگن شهدا تا نخوان نمیتونی بری زیارتشون اون بسیجی هم اومده بودن منو دعوت کنن به راهیان ولی خب من این چیزارو که نمیدونستم.خب روز موعود رسید جاتون خالی رفتیم ۳ روزه بود مثل همه راهیان نوریا خیلی خوش گذشت سینه زنی و گریه و حرف زدن با شهدا.
تو راه برگشت از طلاییه بودیم که تو اتوبوس عکسای شهدا رو به بهمون دادن.
عکس #حاج_همت به من رسید.
ما که نمیدونستیم حاج همت کیه الانشم نمیدونم چون خیلی با شهید فاصله دارم از لحاظ معنوی از لحاظ خدایی بودنش.
از اون راهیان هم عکس شهید تو سجاده نمازمه هنوزم دارمش.هر وقت میبینمش سلامش میکنم.باهاش حرف میزنم حاج همت خیلی رفیق خوبیه خیلی بلده برادری کنه.خیلی واسه من برادری کرده خیلی جاها دسته منو گرفته خیلی جاها راه درست رو بهم نشون داده.
خلاصه مطلب اینکه حاج همت شد #رفیق_شهیدم
دیگه هرچی میخوام اول از همه با حاج همت حرف میزنم تا درستش کنه.
خیلی حاجت گرفتم از شهید عزیز دونه دونشو براتون میگم انشاءالله🌹
@enayate_shahidhemat
#ارسالی_همسنگری
سلام
۱۲ شهریور تولد دخترم بود که با افتخار در حضور شهدا گرفتیم
رفتیم شهرضا دیدار خانواده شهید و زیارت مزارشون
اسم دخترم فاطمه زهرا ست و عاشق شهداست
شس ساله است
#مادر_حاج_همت براش کادوی تولد خرید
یک جعبه مداد رنگی که جلوی کیک گذاشتیم
یک دفتر و یک مداد قرمز و یک مداد سیاه
روز خیلی قشنگی بود
خیلی معنوی بود
یه چیز مهم تر
با خط خودشون اسم خودشون رو تو همون دفتر نوشتند🌹
@enayate_shahidhemat
نحوه آشنایےو عنایات شهیدهمت
#ارسالی_همسنگری سلام میخوام اشنا شدنم با شهید همت رو بگم که چه جوری اتفاق افتاد. سال ۹۰ ازطرف بسی
#ارسالی_همسنگری
قبل از اینکه برم راهیان حرف ماهواره بود تو خونه مون متاسفانه خب منم مثل بقیه دلم میخواست ماهواره داشته باشیم نمیدونستم که چیه بدیش.خب از راهیان که برگشتیم اومدن ماهواره برامون نصب کردن.ماهم دلمون خوووش که ماهواره نگاه میکنیم اصلا براتون بگم خودم با چشم خودم دیدم که رو خانوادم داره تاثیر منفی میزاره اونایی هم که میگن ماهم ماهواره داریم ولی میبینیم هیچ مشکلی نداریم و از این حرفا دارن خودشون رو گول میزنن.
هرکی بود میگفت ماهواره رو قطع کنین خوب نیست ولی گوشم که بدهکار نبود اصلا نمیدونستم چی میگن خلاصه هرجا میرفتیم میگفتم ماهواره ندارین وصل کنین بابا چیه میگه😞
از مدرسه میومدم مثل موشک میرفتم پا ماهواره.
ماهواره همه چیمو ازم گرفت.مهم از همش نمازمو هیئتمو 😭.
روضه بود نمیرفتم.مینشستم پا ماهواره.
یه شب خیلی خسته شده بودم یه کم که فکر کردم دیدم هیچی ندارم کلا افسرده شده بودم.تلویزیونو خاموش کردم و بلند شدم برم بخوابم.گفتم خدایا به حق حضرت زهرا ماهواره اتیش بگیره و رفتم خوابیدم.صبح بیدار شدم بیام تلویزیون رو روشن کنم نگاه کنم دیدم شبکه های ماهواره کلا قطع شده فقط شبکه های ایرانی همش درست بود😭
گفتم یا حضرت زهرا😭
اره ماهواره واقعا اتیش گرفته بود😔
خیلی عجیب بود.
حالا میخوام یه چیزیو بگم در مورد ماهواره.خدایی اگه ماهواره خوب بود حضرت زهرا نمیومد دنبال حرف من.که من بگم ماهواره اتیش بگیره بانویی با این عظمتش کاری کنه تمام شبکه ها قطع بشه فقط ایران درست باشه.
دوست عزیز حتی اون مدیر فارسی وان گور به گور شده که خودشون و دار و دستشون این فیلما رو میسازن ازش سوال کردن که شما این فیلما رو میسازید خانواده های خودتون هم میزارین نگاه کنن گفت نه اینجا کسی حق نداره این فیلما رو نگاه کنه.
اره این فیلما فقط واسه بچه شیعه هاس که چادر حضرت زهرا رو از سرشون بکشه.که بهشون یاد بده میتونی ازدواج کنی ولی چشمت دنبال ناموس مردم هم باشه.این فیلما واسه اینه که مرز محرم و نامحرم رو از بین ببره.
میخوان خانواده های ایرانی رو از هم بپاشونن که به جای بچه برن سگ و گربه دست بگیرن. فقط واسه همین
ختم کلام چندساله که ماهواره نداریم
به لطف خدا و عنایت حضرت زهرا و شهدا. قضیه ماهواره اولین چیز خطرناکی بود که شهدا ازم دورش کردن.
ببخشید سرتون رو درد اوردم
بازم عنایات شهدا هست وقت کنم براتون میگم انشاءالله🌹
@enayate_shahidhemat
#ارسالی_همسنگری
سلام
بسم الله الرحمن الرحیم
من فقط دوتا عنایت از شهید دارم که براتون می گم
اولی جونم و دومی آبرومو نجات داد
توی پایگاه بسیج یک بار یک تهمت بزرگی به من زدند که خیلی به کار های من می خورد دوهفته هیچکس بامن حرف نمی زد بعد دو هفته هم
آنقدر توهین و حرف به من زدند که دیگه روم نشد برم بیرون تو خونه خودمو حبس کردم یه شب اونقدر که ناراحت و افسرده شده بودم پناه بردم به حاج ابراهیم که از سه سال پیشش باهاشون دوست صمیمی بودم خوابم برد ولی ترس داشتم ترس این که حاج همت کمکم نکنه و من دیگه چاره ای نداشته باشم
فرداش ساعت نه و نیم صبح همه ی دوستام اومده بودن دم در خونمون وقتی اومدن تو فهمیدم که پنج نفر از بچه ها خواب حاج ابراهیم رو دیدن که ازمن دفاع کرده
از اون به بعد هر چند وقت یکبار با دوستام می ریم سر مزارشون
@enayate_shahidhemat
نحوه آشنایےو عنایات شهیدهمت
#ارسالی_همسنگری سلام بسم الله الرحمن الرحیم من فقط دوتا عنایت از شهید دارم که براتون می گم اول
دومین باری که سر مزار ایشون بودم به طرز باور نکردنی من رو از مرگ حتمی نجات دادند
من برای بار دوم از شهر مقدس قم به محضر این شهید بزرگ وار رفتم
که نا گاهان یک موتور که در آهر معلوم شد مست بودند با سرعت به طرف من آمد من هم حواسم نبود
ناگهان لیز خوردم با آنکه آنجا لیز نبود و روی مزار شهید افتادم موتوری هم کمی آن ور تر افتاد
و این طور من از صدمه و شاید مرگ نجات پیدا کردم.
@enayate_shahidhemat
با سلام و خدا قوت به خادمین شهیدهمت و امام زمان عج
میخوام از عنایات اقام امام زمان بگم.
همسرم دو روز قبل از پخت نذری مریض بودن تا یه روز قبل از نذری تب شدید داشتن شبی هم که غذا رو داشتیم اماده میکردیم که پخش کنیم تبش زیاد بود رفتن خوابیدن و ما رفتیم غذاهارو تقسیم کردیم برگشتیم خونه دیدم که داره بدتر میشه😞
اومدن غذای تبرکی اقا امام زمان رو خوردن با اینکه از صبحش چیزی نخورده بودن مریض بودن و منم نمیزاشتم غذای تبرکی رو بخورن میگفتم چربه برات خوب نیست ولی ایشون خوردن.
چند دیقه بعد تبش کمتر شد 😭
گفتن برو برام غذا بیار رفتم اوردم
بعد قرص خوردن و خوابیدن تبش خیلی کمتر شد 😔 تا اینکه الان کاملا خوب شده خداروشکر😍
ممنونم امام زمانم🌹
@enayate_shahidhemat
با سلام و خدا قوت
میخواستم یه خوابی رو براتون تعریف کنم .
راستش من خیلی دوست دارم برم مزار حاج همت ولی قسمت نمیشه برم😞
حاجی دعوتمون نمیکنه😔
تا اینکه دیشب خواب دیدم رفتم مزار حاجی یه چیزی که خیلی تعجب کرده بودم مادر حاجی بود که پایین پای مزار حاجی نشسته بود و همسر شهید هم بودن.بله درسته مادر حاجی مزارشون کنار حاج همته ولی اینکه پایین پای مزار حاجی بودن خیلی تعجب آوره.
خلاصه ما نشد تو بیداری بریم مزار حاجی تو خواب رفتیم زیارت حاج همت☺️🌹
@enayate_shahidhemat
#ارسالی👇
سلام
عنایت شهید همت
من بااینکه خانوادم مذهبی بودن
ولی حتی خدا رو هم قبول نداشتم
بعد شهید چیت ساز و نگاه حاج قاسم (قبل شهادت) نجاتم داد
شدم ی دختر نماز خون مذهبی
که چادری نبود خیلی هم داف بود
چن وقت پیش گله کردم از شهدا که من انقد شمارو دوس دارم خودتون سر ب راهم کردین
حالا ولم کردین ؟
خوابیدم. خواب #شهیدهمت و دیدم
که رفتم خونشون براشون گل بردم
نمیدونم خانمی که بودن مادرشون بود یا همسرشون
اما خیلی دوسم داشتن و لطف
اون زمان من خواستگاری داشتم که 80 درصد جوابم اوکی بود
که شهید همت گفتند ب صلاحت نیست☝️
با اینی که الان میاد ازدواج کن👉
اقایی که شهید. همت معرفی کردن
میشناختم
ولی اصلا مذهبی نبود. و نیست
منم ب اتکای خوابم که همیشه صادقه اون اقارو رد کردم
اما چادرم
شب میلاد امام رضا علیه السلام با گریه خوابیدم
توی جمعی بودم که همه اقا بودن من فقط بودم خانم
و دوتا خانم دیگه
یکی میشناختم
اما اون یکی نه
بهم چادر سیاه هدیه دادن
یکی از خانما برام اندازه کرد
و اون یکی برام دوخت
من نپوشیدم
اما گرفتم
با شهید همت رفتیم رو به رو حرم سرم انداختن
تیر ماه این خوابو دیدم
دی چادری شدم
و به محض چادری شدم امام رضا طلبیدم💔
اون زمان پدرم مریض بودن از ایشون شفا خواستم
با این که احتمال درمانشون کم بود الحمد الله خوب شدن.✨
من الانم شهید همت و خوب نمیشناسم اما ایشون به من لطف دارن
چادری شدنم
حکایتی عجیب دارد
حضرت مادر(س) نگاهم کرده،
دستان همت روی سرم کشیده شده. چشم سلیمانی ب چشمانم گره خورده
و چیت ساز دستم راگرفته.
دست باتوی شهیده رودباری روی تنم چرخیده
کلن همه بودن 😅
#خادم_کانال_نوشت👇
نمیدونم همه شهدا اینجورن یا حاج همت اینجوریه ولی به نظر من شهیدهمت باهاش هرکی رفیق بشه درگیرش بشه عجیب حواسش بهت هست تو مهمترین انتخابای زندگیت کمکت میکنه بین دو راهیا کنارته کلا همونجوری که درگیرشی اونم شش دونگ حواسش بهت هست
خوشا به سعادت اونایی که تو راه شهدان و با شهدا رفیقن به خصوص اونایی که رفیق شهیدشون حاج همت هس🌹
حاج همت خیلی ویژه هس چون نظر کرده اربابه☝️
ماکه دیگه اثر نداره دعامون
همنشین حسین دعا کن برامون😔
@enayate_shahidhemat
#ارسالی☝️👇
سلام وقتتون بخیر...
من مربی مدرسه هستم
اون متنی که درباره عنایت شهیدهمت گذاشتید رو
توگروه مدرسه فرستادم
یکی ازدانش آموزان ،این پیام روفرستاد برام
که فکرمیکنم این هم خودش یه معجزه بوده
اگه صلاح میدونید توکانالتون بذارید
@enayate_shahidhemat
#ارسالی👇
من موقع شهادت داداش محسن یه مشکل واسم پیش اومد و مثل اینکه کسی بهم بگه جوابتو واقعا میدن به داداش محسن و بابا جون حاج ابراهیم همت متوسل شدم و بهشون قول دادم که اگه مشکلم هر چه زودتر حل شد اونجوری بشم که اونها دوست دارن و بعد از جواب دادن من با حجاب شدم وخودم رو تا حدی با عنایت این دوشهید عزیزاصلاح کردم (اخلاق و رفتارو...) بعد هم چادری شدم من حتی نمازهام رو کامل نمی خوندم ولی بعدا از این اتفاق اگه یک روز نمازم (صبح)قضا بشه اون روز کامل حالم بده و افسرده میشم حتی وقتی که قضا ش رو بخونم و واقعا هر موقع ازشون کمک خواستم و به خیر و صلاحم بود جوابم رو دادن واینکه من قبل از این اتفاق معصومین(ع) و شهدارو دوست داشتم اما بدون اینکه چیزی در موردشون بدونم ولی الان با تمام وجود معصومین(ع)و شهدا رو دوست دارم و میدونم که با توسل به اونها هر چیزی که به خیر و صلاحم باشه بهم نه نمیگن من الان به حدی این دو شهید رو دوست دارم که به شهید حججی داداش محسن میگم و به شهید همت بابا جون حاج ابراهیم و امیدوارم که بتونم راهشون رو ادامه بدم🌹
@enayate_shahidhemat
#ارسالی_همسنگری👇
🏴بسم الله الرحمن الرحیم
راستش من حدودا ۴ سال پیش یک طلبه ای به خواستگاریم اومده بود👰 ومن خیلی بچه بودم وسنی نداشتم فقط ۱۵ سالم بود واز ازدواج درک درستی نداشتم وهمیشه ترس اینکه ازخانوادم جدابشم یه روزی حالمو بدمیکرد😥
ازیه طرف حس میکردم دوسش دارم وکنارش آرامش دارم وازیه طرف دیگه جدایی ازخانوادم کلافه م میکرد یک شب که درهمین فکروخیال بودم ازخداخواستم که بهم راه درستو نشونم بده🤭ازبچگی ازمادرم یادگرفتم که هروقت درمونده شدم شب باوضوبخوابم وازخدا بخوام راه درستو بهم بگه😊
اون شب که خوابیدم خواب عجیبی دیدم خواب دیدم که بامادرو عمه ام داریم میریم روضه ی امام حسین🏴 وروضه ی آقا تویه بیابونی بود ویه مقدار کوه وتپه کنارش بود ومردم کلی گریه میکردن😭😭 یهو دیدم یکم اون طرف ترجمعیت یه اتاقی بود که یه پیرمردی اونجا بود ازمادرم پرسیدم مامان اونجا چه خبره؟ گفت دخترم نرو اونجا ولی من کنجکاو شدم رفتم جلودر اتاق ایستادم همون پیرمرد خوش سیما ومهربون بهم گفت دخترم تو این اتاق نرو هرکی رفته تاحالا برنگشته نروداخل☹️ اما من کلی اصرارکردم که دوس دارم برم داخل اتاق وقتی وارد اتاق شدم چشمام هیچ جایی رونمیدید همه جاتاریکیه محض بود😱یه بارکه پلک زدم دیدم توصحن مسجد جمکران ایستادم من تاحالا جمکران نرفتم ولی عین همون عکسایی بود که ازمسجد دیدم مسجد خلوت خلوت بود ویه بویه خوشی که تاحالا توعمرم حسش نکردم میومد😊وکل مسجد پربود ازقاب عکس عکسایی که قیافه هاشون برام واضح نبودن 😕وارد مسجدکه شدم دیدم که انگاراز قفسه ی کتابای قرآن نورمیاد بالا وجلدشون برق میزد یه قران برداشتمو رفتم یه چادر نمازسفید بردارم تانماز بخونم امایهویه نفرازپشت سرم صدام کرد وقتی نگاش کردم دیدم یه مرد جوونی با لباس سفید وچهره ای که برام مشخص نبود واضح ایستاده ویه چادرزیبا تودستشه 😳😳دستشو کشیدطرفمو گفت این چادر مال توئه گفتم مال من؟ بهش گفتم ممنونم ازتوسبدبرمیدارم بهم گفت نه این چادرهدیه ی من براتوئه برات هدیه آوردمش بعد یهوتوذهنم اومد اینکه شبیه چادرعروساست 🤭این مرد ازکجامیدونه یهو بهم گفت این هدیه ی من براتوئه وما ازاعمال شماباخبریم😢من چادرو ازشون گرفتم واومدم انگاریه پله هایی جلوم بود پامو گذاشتم روپله ها برم بالا که همون مرد ازپشت سرم صدازد وایسا وزیرپاتو نگاکن وقتی نگاکردم پله ها چوبی بودن و شبیه پله های یه منبربودن اما جالبش اینه که اون خیلی پله هاش زیاد بود به پله ی سومی که رسیدم دیدم عکس امام خامنه ای روزده ونوشته سیدعلی حسینی خامنه ای متولد ۲۴ تیر۱۳۱۸ وبعدش عکس و تاریخ تولد آیت الله بهجت زده بود وکلی اسم وتاریخای تولد رواون پله ها بودکه وقتی چشام میخورد بهشون بفهمم اونا کی هستن چشام تارمیدید 😔وقتی ازاون آقا پرسیدم اینا کی هستن؟گفت اینا ازیاران حضرت مهدی هستن 💐ومن همین طورکه پله ها رومیرفتم بالا ازپشت سرم صدای امام خامنه ای وآقای بهجت رومیشنیدم که میگفتن آقا آمده بلندبشیم نمازبخونیم🙏من بعداون خواب به خواستگارم جواب مثبت دادم ودقیقا روزعقدم همون چادری که مادرشوهرم ازمشهد برام گرفته بود عین همون چیزی بودکه همون آقا توجمکران ودرخواب به من داده بودن💞 خلاصه دیگه من ازاون روز تاحالا نسبت به رهبری ارادت خاصی پیدا کردم به صورتی که وقتی چهره ی
ایشون روازتلویزیون میبینم یاصداشون رومیشنوم ناخودآگاه گریم میگیره😭😭
سلامتیه آقاامام زمان ونائب شون حضرت امام خامنه ای صلوات 💐
@enayate_shahidhemat
سلام علیکم خدا قوت
یه چیزی بگم تا یادم نرفته
داشتم برای فردا کلیپ از حاج همت درست میکردم که بزارم تو کانال با اینکه بلد نبودم ولی خب امتحان کردم ولی باز نشد😕 هی امتحان کردم ولی نه بازم نشد دیگه نا امید از برنامه خارج شدم
یهووو خواهر بزرگوار شهید همت دوتا کلیپ استوری از حاج همت فرستاد😳
من😢😳
بعدش😭😭😭
به خواهر حاجی پیام دادم گفتم
دروغ نیست که میگن دل به دل راه داره هااااا😢
حاجی حواسش بود که داشتم کلیپ میساختم دید نشد از طرف خواهرش کلیپ استوری رسید برامون🙁
خب اینم از کلیپ
خداروشکر به وسیله خواهر حاج همت رسید فردا انشاءالله میزارم کانال😍☺️🌹
ممنونم حاجی که حواست بهمون هست💔
#ارسالی_خادم_کانال📝
@enayate_shahidhemat
#ارسالی_اعضا👇
سلام حالتون خوبه، من ساکن شهر زاهدان هستم، دوتا از عموهای همسرم شهید شدن، البته یکی از این بزرگواران مفقودالاثر هستن، ما ساکن خیابان دانشگاه بودیم و همیشه با همسرم ارزوی خونه ویلایی رو داشتیم که از خودمون باشه، من معمولا ماهی دوسه بار با ماشینهای دربستی میامدم مزار شهدا و اینو برایخودم عهدی داشتم که همیشه بیام، تا اینکه یه روز برای اپارتمان کوچیکمون مشتری پیدا شد، همسرم یه خونه کلنگی تور خیابان روبروی مزار شهدا دیده بود ولی پول اپارتمان ما کجا و پول اون خونه ویلایی لب خیابون کجا؟ از قضا روزی که ما امدیم خونه رو دیدیم چهارشنبه بود و فرداش طبق برنامه امدم مزار و از عموی همسرم خواستم خونه رو برامون جور کنه تا منم همسایشون بشم، باورتون نمیشه که هم صاحب خونه بهمون تخفبف خوبی داد و هم بطور معجزه ای وامی برامون درست شد و ما اون خونه رو گرفتیم، همیشه میگم اگر شهیدان برام دعا نمیکردن عمرا اگر خونه نصیبمون میشد، حالا هم خیلی خوشحالم از همسایه بودن بآ شهدا، هروقت دلم میگیره سریع پیاده میرم مزار، فقط خواننده عزیز دعام کنید شهادت رو خدا نصیبم کنه و اگر لیاقتش رو نداشتم شفاعتشون رو توی اون دنیا داشته باشم.
@enayate_shahidhemat
#ارسالی👇
سلام علیکم
خداقوت شهادت روزیتون
میخواستم در مورد خوابی که از شهید همت دیدم و ایشون بنده حقیر رو راهنمایی کردن توضیح بدم آیا امکانش هست؟
اگه صلاح دونستید نشر بدید
بنده در زمان دانشجویی تقریبا ۲ الی ۳ سالی بود بدنبال تحقیق و مشورت از اساتید ورفقا حوزه ودانشگاه بودم که طلبه بشم یانه
خیلی مشورت گرفتم چون برام خیلی مهم بود وواقعا میخواستم مطمئن بشه وخیالم راحت باشه خلاصه یه ۳ سالی گذشت تقریبا یکی چند ترمی مونده بود که کارشناسی رو تموم کنم دیگه خودمم خسته شده بودم یه ۶ ماهی حسابی توسل کردم تااینکه در عالم رویا دیدم از یک دری یکی از رفیقام و شهید همت وارد شدند بعد سلام واحوال پرسی کردیم رفتیم خیلی چرخیدیم بعداز مدتی یه دفعه به حاجی گفتم میشه بغلتون کنم واقعا خیلی حس خوبی بود بعداز اینکه از آغوش هم جداشدیم یک دفعه به ذهنم اومد که بپرسم حاجی برم حوزه علمیه طلبه بشم یانه و ازایشون پرسیدم ایشون جواب دادن که برو ما پشتت هستیم وبهت کمک میکنیم وخودمون بهت درس میدیم
خیلی خوشحال شدم وبعدش رفتیم یه مجلسی که انگار مجلس هیات وروضه بود و من ته مجلس نشستم وحاج همت رفتن جلو نشستن و در ابتدای مجلس یک روحانی سید بودن که داشتند میخوندن و خداروشکر الان طلبه هستن
@enayate_shahidhemat
نحوه آشنایےو عنایات شهیدهمت
#ارسالی👇 سلام علیکم خداقوت شهادت روزیتون میخواستم در مورد خوابی که از شهید همت دیدم و ایشون بنده
#ارسالی👇
یه مدتی چند سال پیش کار فرهنگی میکردم و فعالیت با نوجوانان داشتم کلاس قرآن کلاس های درسی رفع اشکال دروس مدرسه داشتیم و سرود تمرین میکردیم وبابچه ها میرفتیم اردو وکارهایی از این قبیل تو اون زمان عنایات خاصی به بنده میشد بخصوص ازجانب شهید همت ویسری راهنمایی های مستقیم وغیر مستقیم و همش فکرکنم بخاطر اون فعالیت ها بود اگه خدا قبول کنه و از زمانی که این فعالیت هارو گذاشتم کنار این راهنمایی ها هم کم وبعدش قطع شد و زندگی برایم سخت تر و بی روح تر شد
به این نتیجه رسیدم به میزانی که در راه خدا کار کنیم وبه کار هایی که شهدا و ولی فقیه بخصوص در مورد امور فرهنگی با این اوضاع جامعه فرمودند عمل کنیم کارامون بهتر پیش میره
این هارو چون تجربه کردم والان خیلی ضعیف شدم در عمل کردن به اینها عرض کردم خدای نکرده من باب تعریف از خود نبود ،واقعا اگه بخوایم ونیت خالصانه باشه یجوری کمک میرسه که اصلا نمیفهمیم از کجا رسیده
شهدا زنده اند
و نکته آخر اینکه نماز اول وقت و نماز شب که خیلی به همه چیز آدم کمک میکنه اگه امتحان کنید متوجه میشید میشد موقع هایی که موقع اذان صبح بود یا میخواست نماز اول وقت دیر میشد در عالم رویا درمورد دویدن به سمت نماز جماعت اول وقت خواب میدیدم
یچیز دیگه یادم اومد خیلی برام یعنی چندین دفعه در عالم رویا دیدم که بنده حقیر و شهید همت پست سر مقام معظم رهبری به نماز جماعت ایستادیم
توصیه شهدا ،پشتیبانی از ولایت فقیه و مطیع امر ولی فقیه
دعا کنید دوباره همت واراده ام برگرده و تنبلی نکنم و گول هوای نفس را نخورم و روابطم باشهدا قوی تر بشود
حتما یه رفیق شهید باید داشته باشیم واقعا تو زندگی دست آدمو میگیرن یه شهید مدافع حرم یعنی آقا روح الله قربانی بهم گفت بالاخره میام دنبالت ولی خودم میدونم هنوز لیاقتشو ندارم هنوز خیلی دورم خدا رحم کنه
به قول حاج حسین یکتا اگه شهید نشیم میمیریم
خیلی معذرت می خوام زیاده گویی کردم فقط نیتم این بود شاید دست یکی رو بگیره خلاصه خیلی ببخشید وقتتونو گرفتم
به قول شهیدی که فرمودند
شهادت بال نمیخواد حال میخواد
که من بیچاره ندارم
یا علی التماس دعا
@enayate_shahidhemat
سلام داداش همت😔
داداش ابراهیم داییم ۴ روزه بیمارستانه به خاطر ویروس کرونا بستریش کردن
نه ابی نه غذایی میخوره داداش😭
میشه خوبش کنی داداش
داداش ابراهیم داییم جوونه😭
تو رو به حضرت زهرا داداش داییمو خوبش کن😭😭
داداش تو رو به فرق شکافته مولا علی داییمو خوبش کن😭😭
داداش ابراهیم تو رو به امام حسین به لب تشنه امام حسین به پای کبود به صورت سیلی خورده حضرت زهرا داییمو خوبش کن😭😭😭😭
داداش ابراهیم دختر ۷ سالش گناه داره داداش خودت یه کاری کن واسطه شو😭😭😭
داداش نزار به جایی برسه که بگم داداش همت داییمو شفا نداد 😭
داداش تو همیشه منو دست خالی رد نمیکردی الانم رد نکن داداش😭😭😭
داداش داییمو ببین چقد مظلومه😭
ببین هیشکی دورش نیست داداش
داداش برو بلندش کن از اونجا برو خوبش کن داداش😭😭
به حرمت حضرت زهرا داداش😭😭
نحوه آشنایےو عنایات شهیدهمت
سلام داداش همت😔 داداش ابراهیم داییم ۴ روزه بیمارستانه به خاطر ویروس کرونا بستریش کردن نه ابی نه غذ
داییم خوب نشد
تنهامون گذاشت
رفت و آسمونی شد😭
به یاد دایی خوب و عزیزم😭
سلام خاطره ی خواب آقای رائفی پور رو شنیدم یاد خوابی افتادم که خودم دیدم
تعریف کردنش خالی ازلطف نیست
توی عالم خواب میدیدم که دارم میرم کربلا،اونموقع هنوز داعش بود ومسیرها خیلی امنیت نداشت ،بخاطر ناامنی بچه هامو نبرده بودم،اما میدونین که توی خواب آدم همه چیز رو باهم میبینه
منم میدیدم که دخترم که اونموقع حدود پنج سالش بود توی خونه برام بی تابی میکنه و خیلی بی قراره از فهمیدن این موضوع دلم به درد اومد انقدر بی طاقت وبی قرار بچم شدم که گفتم من نمیخوام برم کربلا ،من طاقت گریه های دخترمو ندارم
خلاصه بی تابی من به ضجه والتماس که توروخدا منو برگردونین پیش بچم رسید
ازاونطرف هم میدیدم که دخترمم داره مثل خودم ضجه میزنه
صحنه ی عجیبی بود
یکدفعه یه صدایی که نمیدونم کی بود بهم گفت امام زمان از این هم به شیعیانش مشتاقتره
ازخواب پریدم
@enayate_shahidhemat
سلام..ببخشید دوستان🌹
برای چی میگن پخت و پز نکنید نذراتون رو انجام ندید تو ماه محرم به خاطر شرایط کرونا یعنی امام حسین مارو مریض میکنه🙁
اگه اینجوریه پس برا چی وقتی گلوم درد میکرد دیشب که نذری ارباب رو خوردم خوب شدم😕
@enayate_shahidhemat
حاج همت داداش خوبم
کمکم کن😔
تو که همیشه هوامو داشتی
الانم به کمکت احتیاج دارم
خیلی درموندم
خسته شدم دیگه😔
خودت کمکم کن خودت به داد دلم برس💔
ارسالی
سلام،عصرتون بخیر🌷
یه عنایت از آقا محمد ابراهیم همین الان داغه داغ😊
چند روزه دنبال یه مطلب مهمی می گشتم،تا امروز به فکرم رسید شاید تو پیام های ذخیره ام داشته باشم وقتی سروش کردم توی پیامی بود که پروفایلش عکسه دوست گلم بود داشت بالبخند نگاهم می کرد،قربونش برم که اینقدر هوامو داره🌷❤️❤️❤️❤️🌷😍
ارسالی اعضا👆