با سلام و خدا قوت به خادمین شهیدهمت و امام زمان عج
میخوام از عنایات اقام امام زمان بگم.
همسرم دو روز قبل از پخت نذری مریض بودن تا یه روز قبل از نذری تب شدید داشتن شبی هم که غذا رو داشتیم اماده میکردیم که پخش کنیم تبش زیاد بود رفتن خوابیدن و ما رفتیم غذاهارو تقسیم کردیم برگشتیم خونه دیدم که داره بدتر میشه😞
اومدن غذای تبرکی اقا امام زمان رو خوردن با اینکه از صبحش چیزی نخورده بودن مریض بودن و منم نمیزاشتم غذای تبرکی رو بخورن میگفتم چربه برات خوب نیست ولی ایشون خوردن.
چند دیقه بعد تبش کمتر شد 😭
گفتن برو برام غذا بیار رفتم اوردم
بعد قرص خوردن و خوابیدن تبش خیلی کمتر شد 😔 تا اینکه الان کاملا خوب شده خداروشکر😍
ممنونم امام زمانم🌹
@enayate_shahidhemat
با سلام و خدا قوت
میخواستم یه خوابی رو براتون تعریف کنم .
راستش من خیلی دوست دارم برم مزار حاج همت ولی قسمت نمیشه برم😞
حاجی دعوتمون نمیکنه😔
تا اینکه دیشب خواب دیدم رفتم مزار حاجی یه چیزی که خیلی تعجب کرده بودم مادر حاجی بود که پایین پای مزار حاجی نشسته بود و همسر شهید هم بودن.بله درسته مادر حاجی مزارشون کنار حاج همته ولی اینکه پایین پای مزار حاجی بودن خیلی تعجب آوره.
خلاصه ما نشد تو بیداری بریم مزار حاجی تو خواب رفتیم زیارت حاج همت☺️🌹
@enayate_shahidhemat
#ارسالی👇
سلام
عنایت شهید همت
من بااینکه خانوادم مذهبی بودن
ولی حتی خدا رو هم قبول نداشتم
بعد شهید چیت ساز و نگاه حاج قاسم (قبل شهادت) نجاتم داد
شدم ی دختر نماز خون مذهبی
که چادری نبود خیلی هم داف بود
چن وقت پیش گله کردم از شهدا که من انقد شمارو دوس دارم خودتون سر ب راهم کردین
حالا ولم کردین ؟
خوابیدم. خواب #شهیدهمت و دیدم
که رفتم خونشون براشون گل بردم
نمیدونم خانمی که بودن مادرشون بود یا همسرشون
اما خیلی دوسم داشتن و لطف
اون زمان من خواستگاری داشتم که 80 درصد جوابم اوکی بود
که شهید همت گفتند ب صلاحت نیست☝️
با اینی که الان میاد ازدواج کن👉
اقایی که شهید. همت معرفی کردن
میشناختم
ولی اصلا مذهبی نبود. و نیست
منم ب اتکای خوابم که همیشه صادقه اون اقارو رد کردم
اما چادرم
شب میلاد امام رضا علیه السلام با گریه خوابیدم
توی جمعی بودم که همه اقا بودن من فقط بودم خانم
و دوتا خانم دیگه
یکی میشناختم
اما اون یکی نه
بهم چادر سیاه هدیه دادن
یکی از خانما برام اندازه کرد
و اون یکی برام دوخت
من نپوشیدم
اما گرفتم
با شهید همت رفتیم رو به رو حرم سرم انداختن
تیر ماه این خوابو دیدم
دی چادری شدم
و به محض چادری شدم امام رضا طلبیدم💔
اون زمان پدرم مریض بودن از ایشون شفا خواستم
با این که احتمال درمانشون کم بود الحمد الله خوب شدن.✨
من الانم شهید همت و خوب نمیشناسم اما ایشون به من لطف دارن
چادری شدنم
حکایتی عجیب دارد
حضرت مادر(س) نگاهم کرده،
دستان همت روی سرم کشیده شده. چشم سلیمانی ب چشمانم گره خورده
و چیت ساز دستم راگرفته.
دست باتوی شهیده رودباری روی تنم چرخیده
کلن همه بودن 😅
#خادم_کانال_نوشت👇
نمیدونم همه شهدا اینجورن یا حاج همت اینجوریه ولی به نظر من شهیدهمت باهاش هرکی رفیق بشه درگیرش بشه عجیب حواسش بهت هست تو مهمترین انتخابای زندگیت کمکت میکنه بین دو راهیا کنارته کلا همونجوری که درگیرشی اونم شش دونگ حواسش بهت هست
خوشا به سعادت اونایی که تو راه شهدان و با شهدا رفیقن به خصوص اونایی که رفیق شهیدشون حاج همت هس🌹
حاج همت خیلی ویژه هس چون نظر کرده اربابه☝️
ماکه دیگه اثر نداره دعامون
همنشین حسین دعا کن برامون😔
@enayate_shahidhemat
#ارسالی☝️👇
سلام وقتتون بخیر...
من مربی مدرسه هستم
اون متنی که درباره عنایت شهیدهمت گذاشتید رو
توگروه مدرسه فرستادم
یکی ازدانش آموزان ،این پیام روفرستاد برام
که فکرمیکنم این هم خودش یه معجزه بوده
اگه صلاح میدونید توکانالتون بذارید
@enayate_shahidhemat
#ارسالی👇
من موقع شهادت داداش محسن یه مشکل واسم پیش اومد و مثل اینکه کسی بهم بگه جوابتو واقعا میدن به داداش محسن و بابا جون حاج ابراهیم همت متوسل شدم و بهشون قول دادم که اگه مشکلم هر چه زودتر حل شد اونجوری بشم که اونها دوست دارن و بعد از جواب دادن من با حجاب شدم وخودم رو تا حدی با عنایت این دوشهید عزیزاصلاح کردم (اخلاق و رفتارو...) بعد هم چادری شدم من حتی نمازهام رو کامل نمی خوندم ولی بعدا از این اتفاق اگه یک روز نمازم (صبح)قضا بشه اون روز کامل حالم بده و افسرده میشم حتی وقتی که قضا ش رو بخونم و واقعا هر موقع ازشون کمک خواستم و به خیر و صلاحم بود جوابم رو دادن واینکه من قبل از این اتفاق معصومین(ع) و شهدارو دوست داشتم اما بدون اینکه چیزی در موردشون بدونم ولی الان با تمام وجود معصومین(ع)و شهدا رو دوست دارم و میدونم که با توسل به اونها هر چیزی که به خیر و صلاحم باشه بهم نه نمیگن من الان به حدی این دو شهید رو دوست دارم که به شهید حججی داداش محسن میگم و به شهید همت بابا جون حاج ابراهیم و امیدوارم که بتونم راهشون رو ادامه بدم🌹
@enayate_shahidhemat
#ارسالی_همسنگری👇
🏴بسم الله الرحمن الرحیم
راستش من حدودا ۴ سال پیش یک طلبه ای به خواستگاریم اومده بود👰 ومن خیلی بچه بودم وسنی نداشتم فقط ۱۵ سالم بود واز ازدواج درک درستی نداشتم وهمیشه ترس اینکه ازخانوادم جدابشم یه روزی حالمو بدمیکرد😥
ازیه طرف حس میکردم دوسش دارم وکنارش آرامش دارم وازیه طرف دیگه جدایی ازخانوادم کلافه م میکرد یک شب که درهمین فکروخیال بودم ازخداخواستم که بهم راه درستو نشونم بده🤭ازبچگی ازمادرم یادگرفتم که هروقت درمونده شدم شب باوضوبخوابم وازخدا بخوام راه درستو بهم بگه😊
اون شب که خوابیدم خواب عجیبی دیدم خواب دیدم که بامادرو عمه ام داریم میریم روضه ی امام حسین🏴 وروضه ی آقا تویه بیابونی بود ویه مقدار کوه وتپه کنارش بود ومردم کلی گریه میکردن😭😭 یهو دیدم یکم اون طرف ترجمعیت یه اتاقی بود که یه پیرمردی اونجا بود ازمادرم پرسیدم مامان اونجا چه خبره؟ گفت دخترم نرو اونجا ولی من کنجکاو شدم رفتم جلودر اتاق ایستادم همون پیرمرد خوش سیما ومهربون بهم گفت دخترم تو این اتاق نرو هرکی رفته تاحالا برنگشته نروداخل☹️ اما من کلی اصرارکردم که دوس دارم برم داخل اتاق وقتی وارد اتاق شدم چشمام هیچ جایی رونمیدید همه جاتاریکیه محض بود😱یه بارکه پلک زدم دیدم توصحن مسجد جمکران ایستادم من تاحالا جمکران نرفتم ولی عین همون عکسایی بود که ازمسجد دیدم مسجد خلوت خلوت بود ویه بویه خوشی که تاحالا توعمرم حسش نکردم میومد😊وکل مسجد پربود ازقاب عکس عکسایی که قیافه هاشون برام واضح نبودن 😕وارد مسجدکه شدم دیدم که انگاراز قفسه ی کتابای قرآن نورمیاد بالا وجلدشون برق میزد یه قران برداشتمو رفتم یه چادر نمازسفید بردارم تانماز بخونم امایهویه نفرازپشت سرم صدام کرد وقتی نگاش کردم دیدم یه مرد جوونی با لباس سفید وچهره ای که برام مشخص نبود واضح ایستاده ویه چادرزیبا تودستشه 😳😳دستشو کشیدطرفمو گفت این چادر مال توئه گفتم مال من؟ بهش گفتم ممنونم ازتوسبدبرمیدارم بهم گفت نه این چادرهدیه ی من براتوئه برات هدیه آوردمش بعد یهوتوذهنم اومد اینکه شبیه چادرعروساست 🤭این مرد ازکجامیدونه یهو بهم گفت این هدیه ی من براتوئه وما ازاعمال شماباخبریم😢من چادرو ازشون گرفتم واومدم انگاریه پله هایی جلوم بود پامو گذاشتم روپله ها برم بالا که همون مرد ازپشت سرم صدازد وایسا وزیرپاتو نگاکن وقتی نگاکردم پله ها چوبی بودن و شبیه پله های یه منبربودن اما جالبش اینه که اون خیلی پله هاش زیاد بود به پله ی سومی که رسیدم دیدم عکس امام خامنه ای روزده ونوشته سیدعلی حسینی خامنه ای متولد ۲۴ تیر۱۳۱۸ وبعدش عکس و تاریخ تولد آیت الله بهجت زده بود وکلی اسم وتاریخای تولد رواون پله ها بودکه وقتی چشام میخورد بهشون بفهمم اونا کی هستن چشام تارمیدید 😔وقتی ازاون آقا پرسیدم اینا کی هستن؟گفت اینا ازیاران حضرت مهدی هستن 💐ومن همین طورکه پله ها رومیرفتم بالا ازپشت سرم صدای امام خامنه ای وآقای بهجت رومیشنیدم که میگفتن آقا آمده بلندبشیم نمازبخونیم🙏من بعداون خواب به خواستگارم جواب مثبت دادم ودقیقا روزعقدم همون چادری که مادرشوهرم ازمشهد برام گرفته بود عین همون چیزی بودکه همون آقا توجمکران ودرخواب به من داده بودن💞 خلاصه دیگه من ازاون روز تاحالا نسبت به رهبری ارادت خاصی پیدا کردم به صورتی که وقتی چهره ی
ایشون روازتلویزیون میبینم یاصداشون رومیشنوم ناخودآگاه گریم میگیره😭😭
سلامتیه آقاامام زمان ونائب شون حضرت امام خامنه ای صلوات 💐
@enayate_shahidhemat
سلام علیکم خدا قوت
یه چیزی بگم تا یادم نرفته
داشتم برای فردا کلیپ از حاج همت درست میکردم که بزارم تو کانال با اینکه بلد نبودم ولی خب امتحان کردم ولی باز نشد😕 هی امتحان کردم ولی نه بازم نشد دیگه نا امید از برنامه خارج شدم
یهووو خواهر بزرگوار شهید همت دوتا کلیپ استوری از حاج همت فرستاد😳
من😢😳
بعدش😭😭😭
به خواهر حاجی پیام دادم گفتم
دروغ نیست که میگن دل به دل راه داره هااااا😢
حاجی حواسش بود که داشتم کلیپ میساختم دید نشد از طرف خواهرش کلیپ استوری رسید برامون🙁
خب اینم از کلیپ
خداروشکر به وسیله خواهر حاج همت رسید فردا انشاءالله میزارم کانال😍☺️🌹
ممنونم حاجی که حواست بهمون هست💔
#ارسالی_خادم_کانال📝
@enayate_shahidhemat
#ارسالی_اعضا👇
سلام حالتون خوبه، من ساکن شهر زاهدان هستم، دوتا از عموهای همسرم شهید شدن، البته یکی از این بزرگواران مفقودالاثر هستن، ما ساکن خیابان دانشگاه بودیم و همیشه با همسرم ارزوی خونه ویلایی رو داشتیم که از خودمون باشه، من معمولا ماهی دوسه بار با ماشینهای دربستی میامدم مزار شهدا و اینو برایخودم عهدی داشتم که همیشه بیام، تا اینکه یه روز برای اپارتمان کوچیکمون مشتری پیدا شد، همسرم یه خونه کلنگی تور خیابان روبروی مزار شهدا دیده بود ولی پول اپارتمان ما کجا و پول اون خونه ویلایی لب خیابون کجا؟ از قضا روزی که ما امدیم خونه رو دیدیم چهارشنبه بود و فرداش طبق برنامه امدم مزار و از عموی همسرم خواستم خونه رو برامون جور کنه تا منم همسایشون بشم، باورتون نمیشه که هم صاحب خونه بهمون تخفبف خوبی داد و هم بطور معجزه ای وامی برامون درست شد و ما اون خونه رو گرفتیم، همیشه میگم اگر شهیدان برام دعا نمیکردن عمرا اگر خونه نصیبمون میشد، حالا هم خیلی خوشحالم از همسایه بودن بآ شهدا، هروقت دلم میگیره سریع پیاده میرم مزار، فقط خواننده عزیز دعام کنید شهادت رو خدا نصیبم کنه و اگر لیاقتش رو نداشتم شفاعتشون رو توی اون دنیا داشته باشم.
@enayate_shahidhemat
#ارسالی👇
سلام علیکم
خداقوت شهادت روزیتون
میخواستم در مورد خوابی که از شهید همت دیدم و ایشون بنده حقیر رو راهنمایی کردن توضیح بدم آیا امکانش هست؟
اگه صلاح دونستید نشر بدید
بنده در زمان دانشجویی تقریبا ۲ الی ۳ سالی بود بدنبال تحقیق و مشورت از اساتید ورفقا حوزه ودانشگاه بودم که طلبه بشم یانه
خیلی مشورت گرفتم چون برام خیلی مهم بود وواقعا میخواستم مطمئن بشه وخیالم راحت باشه خلاصه یه ۳ سالی گذشت تقریبا یکی چند ترمی مونده بود که کارشناسی رو تموم کنم دیگه خودمم خسته شده بودم یه ۶ ماهی حسابی توسل کردم تااینکه در عالم رویا دیدم از یک دری یکی از رفیقام و شهید همت وارد شدند بعد سلام واحوال پرسی کردیم رفتیم خیلی چرخیدیم بعداز مدتی یه دفعه به حاجی گفتم میشه بغلتون کنم واقعا خیلی حس خوبی بود بعداز اینکه از آغوش هم جداشدیم یک دفعه به ذهنم اومد که بپرسم حاجی برم حوزه علمیه طلبه بشم یانه و ازایشون پرسیدم ایشون جواب دادن که برو ما پشتت هستیم وبهت کمک میکنیم وخودمون بهت درس میدیم
خیلی خوشحال شدم وبعدش رفتیم یه مجلسی که انگار مجلس هیات وروضه بود و من ته مجلس نشستم وحاج همت رفتن جلو نشستن و در ابتدای مجلس یک روحانی سید بودن که داشتند میخوندن و خداروشکر الان طلبه هستن
@enayate_shahidhemat
نحوه آشنایےو عنایات شهیدهمت
#ارسالی👇 سلام علیکم خداقوت شهادت روزیتون میخواستم در مورد خوابی که از شهید همت دیدم و ایشون بنده
#ارسالی👇
یه مدتی چند سال پیش کار فرهنگی میکردم و فعالیت با نوجوانان داشتم کلاس قرآن کلاس های درسی رفع اشکال دروس مدرسه داشتیم و سرود تمرین میکردیم وبابچه ها میرفتیم اردو وکارهایی از این قبیل تو اون زمان عنایات خاصی به بنده میشد بخصوص ازجانب شهید همت ویسری راهنمایی های مستقیم وغیر مستقیم و همش فکرکنم بخاطر اون فعالیت ها بود اگه خدا قبول کنه و از زمانی که این فعالیت هارو گذاشتم کنار این راهنمایی ها هم کم وبعدش قطع شد و زندگی برایم سخت تر و بی روح تر شد
به این نتیجه رسیدم به میزانی که در راه خدا کار کنیم وبه کار هایی که شهدا و ولی فقیه بخصوص در مورد امور فرهنگی با این اوضاع جامعه فرمودند عمل کنیم کارامون بهتر پیش میره
این هارو چون تجربه کردم والان خیلی ضعیف شدم در عمل کردن به اینها عرض کردم خدای نکرده من باب تعریف از خود نبود ،واقعا اگه بخوایم ونیت خالصانه باشه یجوری کمک میرسه که اصلا نمیفهمیم از کجا رسیده
شهدا زنده اند
و نکته آخر اینکه نماز اول وقت و نماز شب که خیلی به همه چیز آدم کمک میکنه اگه امتحان کنید متوجه میشید میشد موقع هایی که موقع اذان صبح بود یا میخواست نماز اول وقت دیر میشد در عالم رویا درمورد دویدن به سمت نماز جماعت اول وقت خواب میدیدم
یچیز دیگه یادم اومد خیلی برام یعنی چندین دفعه در عالم رویا دیدم که بنده حقیر و شهید همت پست سر مقام معظم رهبری به نماز جماعت ایستادیم
توصیه شهدا ،پشتیبانی از ولایت فقیه و مطیع امر ولی فقیه
دعا کنید دوباره همت واراده ام برگرده و تنبلی نکنم و گول هوای نفس را نخورم و روابطم باشهدا قوی تر بشود
حتما یه رفیق شهید باید داشته باشیم واقعا تو زندگی دست آدمو میگیرن یه شهید مدافع حرم یعنی آقا روح الله قربانی بهم گفت بالاخره میام دنبالت ولی خودم میدونم هنوز لیاقتشو ندارم هنوز خیلی دورم خدا رحم کنه
به قول حاج حسین یکتا اگه شهید نشیم میمیریم
خیلی معذرت می خوام زیاده گویی کردم فقط نیتم این بود شاید دست یکی رو بگیره خلاصه خیلی ببخشید وقتتونو گرفتم
به قول شهیدی که فرمودند
شهادت بال نمیخواد حال میخواد
که من بیچاره ندارم
یا علی التماس دعا
@enayate_shahidhemat
سلام داداش همت😔
داداش ابراهیم داییم ۴ روزه بیمارستانه به خاطر ویروس کرونا بستریش کردن
نه ابی نه غذایی میخوره داداش😭
میشه خوبش کنی داداش
داداش ابراهیم داییم جوونه😭
تو رو به حضرت زهرا داداش داییمو خوبش کن😭😭
داداش تو رو به فرق شکافته مولا علی داییمو خوبش کن😭😭
داداش ابراهیم تو رو به امام حسین به لب تشنه امام حسین به پای کبود به صورت سیلی خورده حضرت زهرا داییمو خوبش کن😭😭😭😭
داداش ابراهیم دختر ۷ سالش گناه داره داداش خودت یه کاری کن واسطه شو😭😭😭
داداش نزار به جایی برسه که بگم داداش همت داییمو شفا نداد 😭
داداش تو همیشه منو دست خالی رد نمیکردی الانم رد نکن داداش😭😭😭
داداش داییمو ببین چقد مظلومه😭
ببین هیشکی دورش نیست داداش
داداش برو بلندش کن از اونجا برو خوبش کن داداش😭😭
به حرمت حضرت زهرا داداش😭😭
نحوه آشنایےو عنایات شهیدهمت
سلام داداش همت😔 داداش ابراهیم داییم ۴ روزه بیمارستانه به خاطر ویروس کرونا بستریش کردن نه ابی نه غذ
داییم خوب نشد
تنهامون گذاشت
رفت و آسمونی شد😭
به یاد دایی خوب و عزیزم😭
سلام خاطره ی خواب آقای رائفی پور رو شنیدم یاد خوابی افتادم که خودم دیدم
تعریف کردنش خالی ازلطف نیست
توی عالم خواب میدیدم که دارم میرم کربلا،اونموقع هنوز داعش بود ومسیرها خیلی امنیت نداشت ،بخاطر ناامنی بچه هامو نبرده بودم،اما میدونین که توی خواب آدم همه چیز رو باهم میبینه
منم میدیدم که دخترم که اونموقع حدود پنج سالش بود توی خونه برام بی تابی میکنه و خیلی بی قراره از فهمیدن این موضوع دلم به درد اومد انقدر بی طاقت وبی قرار بچم شدم که گفتم من نمیخوام برم کربلا ،من طاقت گریه های دخترمو ندارم
خلاصه بی تابی من به ضجه والتماس که توروخدا منو برگردونین پیش بچم رسید
ازاونطرف هم میدیدم که دخترمم داره مثل خودم ضجه میزنه
صحنه ی عجیبی بود
یکدفعه یه صدایی که نمیدونم کی بود بهم گفت امام زمان از این هم به شیعیانش مشتاقتره
ازخواب پریدم
@enayate_shahidhemat
سلام..ببخشید دوستان🌹
برای چی میگن پخت و پز نکنید نذراتون رو انجام ندید تو ماه محرم به خاطر شرایط کرونا یعنی امام حسین مارو مریض میکنه🙁
اگه اینجوریه پس برا چی وقتی گلوم درد میکرد دیشب که نذری ارباب رو خوردم خوب شدم😕
@enayate_shahidhemat
حاج همت داداش خوبم
کمکم کن😔
تو که همیشه هوامو داشتی
الانم به کمکت احتیاج دارم
خیلی درموندم
خسته شدم دیگه😔
خودت کمکم کن خودت به داد دلم برس💔
ارسالی
سلام،عصرتون بخیر🌷
یه عنایت از آقا محمد ابراهیم همین الان داغه داغ😊
چند روزه دنبال یه مطلب مهمی می گشتم،تا امروز به فکرم رسید شاید تو پیام های ذخیره ام داشته باشم وقتی سروش کردم توی پیامی بود که پروفایلش عکسه دوست گلم بود داشت بالبخند نگاهم می کرد،قربونش برم که اینقدر هوامو داره🌷❤️❤️❤️❤️🌷😍
ارسالی اعضا👆
سلام علیکم خداقوت عزاداری هاتون قبول باشه
خيلی وقت ها در تنهایی خودم با شهدا صحبت میکنم واقعا خیلی جواب میده ،با شهدا درد ودل میکنم و کمک میخوام (شهدا زنده اند و بهترین رفیق ، شهدا عند ربهم یرزقون اند )
مدتی است مشکلاتی دارم و سختی هایی دارد اما باز هم خدارو شکر
شبی توسل کردم و دلم شکسته بود و به شهدا گفتم شما مگه زنده نیستید کمکم کنید ، بدجوری تو دوراهی گیر کردم و بعدش خوابیدم
در عالم رویا سردار دلها شهید حاج قاسم عزیز رو دیدم ونمیدونم چی شد این مطلب به ذهنم رسید وپرسیدم حاجی احساس میکنم خیلی از شهادت دور شدم چیکار کنم ؟
حاجی قاسم گفتند : اون کارهایی رو که نباید انجام بدی رو انجام نده .
جواب کارم رو گرفتم وفهمیدم که نباید کاری که گیرکرده بودم انجام بدم یا نه رو انجام بدم .
شهدا خوب رفیقایی هستند این رو به عینه تجربه کردم و اگه بخوایم دستمونو از دستشون رها کنیم اما اونا دست مارو رها نمیکنن . تلاش کنیم حداقل یک رفیق شهید داشته باشیم .
کلام آخر اینکه شاید تو خیلی مسائل بطور خواب یا رویا صادقه کمک نرسه شاید بطور غیر مستقیم باشه
بعضی موقع ها تو بعضی موارد اصرار داریم که اون چیزی رو بهمون بدن که مطابق میل ماست درصورتی که به ضرر ماست و به خیر وصلاحمون نیست
ارسالی اعضا👆
سلام من دختری بودم که هرکاری میخواستم انجام میدادم خیلی گناه میکردم اما یه زمانی خودمم خسته شدم اما خس میکردم نمیتونم خودمو بکشم بیرون یه روز بعدازنماز به شهید همت متوسل شدم و خیلی گریه کردم و ازایشون کمک خواستم بعدهم چهله گرفتم و سعی کردم گناه نکنم روزها روزه میگرفتم یه هفته گذشت خواب دیدم پای پیاده میرم جمکران تومسیر شهید همت رو دیدم من تعجب کردم ایشون رو دیدم چون می دونستم ایشون شهید شدن ازایشون سوال پرسیدم ایشون جوابم رو دادند بعدهم مطلبی درباره نماز عرض کردند بعد ها دوباره خوابشون رو دیدم فهمیدم واقعا شهدا دستشون بازه برای یاری فقط کافیه بریم سمتشون و ازشون بخواییم
ارسالی اعضا👆
سلام من خواب دیدم باخانوادم رفتیم حرم حضرت زینب سلام الله علیها توصحن ایستاده بودیم گفتیم عکس یادگاری بگیریم یه آقای نظامی اومدند وگفتند نمیشه داخل حرم رفت خطرناکه خودشون وتعدادی رزمنده مشغول دفاع از حرم بودند ما رفتیم گوشه ای از صحن ایستاده بودیم بعد دیدم شهید همت اومد کنار ما ایستاد و یک دستشون هم قطع شده بود.
ارسالی اعضا
سلام دوستان روزتون مهدوی
این کانال جهت
طرح نذورات مهر مهدوی راه اندازی شده
و تا الان ۴۶ طرح اجرا شده😍
دوستانی که میخوان به این طرح کمک کنن وارد کانال بشن👇👇
https://eitaa.com/joinchat/138543197Cfbf6e3a652
سلام و عرض ادب خسته نباشید
دختری هستم در خانوادی مذهبی اوایل تحت تعصیر دوستانم از حجاب بدم میادم دوسال نماز نمیخوندم تا یک روز یه پیام روگوشی مامانم امد بی میل باز کردم عکس شهید محمد ابراهیم همت بود و شهادت ایشون قسمتی از خاطرات ایشون من اول خوشم امد کمکم به مرور زمان در مسابقات قرانی مدرسه شرکت کردم نماز خوندن شروع کرد ولی اعتقادم به شهدا انقدر نبود وقتی کسی میگفت با شهدا حرف میزنه به خودم میگفتم اصل کسی که مرده باهش حرف بزنی که چی بشه تا یکی از اقوام کتاب از خاطرات شهید همت برام اورد خوندم کمک حجابم رفتارم به کل تغییر کرد تا یه روز امتحان داشتم بعد از نماز صبح دعا خوندم بعد با شهید همت وابراهیم هادی صحبت کردم واقعا خیلی حال عجیبی بود استرسی که قبلش برا امتحان داشتم نداشتم احساس کرد واقعا شهید محمد ابراهیم همت وشهید ابراهیم هادی کنار هستن و الان چند ساله که از اون حال هوا میگذره الان عاشق شهداهستم وخیلی رفیق شهید دارم .....ودلم میخواد طلبه شم در راه خدا شهید شم خیلی برام دعا کنین
ارسالی اعضا👆👆
@enayate_shahidhemat
سلام علیکم
اول از همه از کانال خوبتون تشکر میکنم 🌹
من میخوام داستان آشنایی مو با شهید محمد ابراهیم همت بگم.
من یک دختر نوجوان هستم که در خانواده ای مذهبی زندگی میکنم.
تقریبا دو سال پیش با یک دختر خانمی دوست شدم که خیلی دختر خوبی بود و تا همین الان هم با هم دوست هستیم.
خلاصه دوست من خیلی عاشق شهدا بود و خیلی از شهدا حرف میزد، منم شهدا رو دوست داشتم ولی نه به اندازه دوستم
شهید سیاهکالی مرادی رو دوست داشت، منم با خودم گفتم منم باید یک شهیدی رو انتخاب کنم اما نمیدونستم کدوم شهید؟ 🧐
خلاصه یه روز که حوصله ام سررفته بود از توی کتابخانه خونمون یه کتاب برداشتم که درباره شهید همت بود. باخودم گفتم بزار یه نگاه به این کتاب بکنم.
نشستم و چند صفحه از اون کتاب رو خوندم وخیلی خوشم اومد😇
البته من از بچگی علاقه خاصی به این شهید بزرگوار داشتم.
من ایشون رو به عنوان برادر شهیدم انتخاب کردم وکلی کتاب درباره شهید همت عزیز خریدم وخوندم و سعی میکنم مثل ایشون زندگی کنم☺️
واینکه ایشون رو خیلی دوست دارم و با ایشون درد و دل میکنم.
بنظرم شهدا میتونن دوست های خوبی برای آدم بشن💞
از وقتی با شهید همت آشنا شدم خیلی تغییر کردم واز نظر دینی خیلی بهتر شدم خداروشکر😊
دوست دارم برای یکبار هم که شده به شهرضا برم و مزار شهید همت رو زیارت کنم🌹
آرزوی سلامتی برای شما عزیزان دارم.
یاعلی🌸
@enayate_shahidhemat
سلام دیروزخواب دیدم رفتم حزیره مجنون حاجی اونجابودولی بنظرخسته وخاکی بودوسه تاماشین تصادف کرده بودن دومی سوخته بود
یه بارم باحاج احمدمتوسلیان خواب دیدم
یه بارم خواب دیدم از جایی میومدجاده بودباهمین عکس معروفش. باچفیه سفید ددر کردنش وپوتین پاش اومدطرفم وچیزی بهم گفت
اولین بارهم شب8فروردین 89بودخواب دیدم رفتم دهلاویه حاجی اونجابودباهمرزمانش
ارسالی اعضا👆