#ارسالی_همسنگری
سلام
۱۲ شهریور تولد دخترم بود که با افتخار در حضور شهدا گرفتیم
رفتیم شهرضا دیدار خانواده شهید و زیارت مزارشون
اسم دخترم فاطمه زهرا ست و عاشق شهداست
شس ساله است
#مادر_حاج_همت براش کادوی تولد خرید
یک جعبه مداد رنگی که جلوی کیک گذاشتیم
یک دفتر و یک مداد قرمز و یک مداد سیاه
روز خیلی قشنگی بود
خیلی معنوی بود
یه چیز مهم تر
با خط خودشون اسم خودشون رو تو همون دفتر نوشتند🌹
@enayate_shahidhemat
نحوه آشنایےو عنایات شهیدهمت
#ارسالی_همسنگری سلام میخوام اشنا شدنم با شهید همت رو بگم که چه جوری اتفاق افتاد. سال ۹۰ ازطرف بسی
#ارسالی_همسنگری
قبل از اینکه برم راهیان حرف ماهواره بود تو خونه مون متاسفانه خب منم مثل بقیه دلم میخواست ماهواره داشته باشیم نمیدونستم که چیه بدیش.خب از راهیان که برگشتیم اومدن ماهواره برامون نصب کردن.ماهم دلمون خوووش که ماهواره نگاه میکنیم اصلا براتون بگم خودم با چشم خودم دیدم که رو خانوادم داره تاثیر منفی میزاره اونایی هم که میگن ماهم ماهواره داریم ولی میبینیم هیچ مشکلی نداریم و از این حرفا دارن خودشون رو گول میزنن.
هرکی بود میگفت ماهواره رو قطع کنین خوب نیست ولی گوشم که بدهکار نبود اصلا نمیدونستم چی میگن خلاصه هرجا میرفتیم میگفتم ماهواره ندارین وصل کنین بابا چیه میگه😞
از مدرسه میومدم مثل موشک میرفتم پا ماهواره.
ماهواره همه چیمو ازم گرفت.مهم از همش نمازمو هیئتمو 😭.
روضه بود نمیرفتم.مینشستم پا ماهواره.
یه شب خیلی خسته شده بودم یه کم که فکر کردم دیدم هیچی ندارم کلا افسرده شده بودم.تلویزیونو خاموش کردم و بلند شدم برم بخوابم.گفتم خدایا به حق حضرت زهرا ماهواره اتیش بگیره و رفتم خوابیدم.صبح بیدار شدم بیام تلویزیون رو روشن کنم نگاه کنم دیدم شبکه های ماهواره کلا قطع شده فقط شبکه های ایرانی همش درست بود😭
گفتم یا حضرت زهرا😭
اره ماهواره واقعا اتیش گرفته بود😔
خیلی عجیب بود.
حالا میخوام یه چیزیو بگم در مورد ماهواره.خدایی اگه ماهواره خوب بود حضرت زهرا نمیومد دنبال حرف من.که من بگم ماهواره اتیش بگیره بانویی با این عظمتش کاری کنه تمام شبکه ها قطع بشه فقط ایران درست باشه.
دوست عزیز حتی اون مدیر فارسی وان گور به گور شده که خودشون و دار و دستشون این فیلما رو میسازن ازش سوال کردن که شما این فیلما رو میسازید خانواده های خودتون هم میزارین نگاه کنن گفت نه اینجا کسی حق نداره این فیلما رو نگاه کنه.
اره این فیلما فقط واسه بچه شیعه هاس که چادر حضرت زهرا رو از سرشون بکشه.که بهشون یاد بده میتونی ازدواج کنی ولی چشمت دنبال ناموس مردم هم باشه.این فیلما واسه اینه که مرز محرم و نامحرم رو از بین ببره.
میخوان خانواده های ایرانی رو از هم بپاشونن که به جای بچه برن سگ و گربه دست بگیرن. فقط واسه همین
ختم کلام چندساله که ماهواره نداریم
به لطف خدا و عنایت حضرت زهرا و شهدا. قضیه ماهواره اولین چیز خطرناکی بود که شهدا ازم دورش کردن.
ببخشید سرتون رو درد اوردم
بازم عنایات شهدا هست وقت کنم براتون میگم انشاءالله🌹
@enayate_shahidhemat
#ارسالی_همسنگری
سلام
بسم الله الرحمن الرحیم
من فقط دوتا عنایت از شهید دارم که براتون می گم
اولی جونم و دومی آبرومو نجات داد
توی پایگاه بسیج یک بار یک تهمت بزرگی به من زدند که خیلی به کار های من می خورد دوهفته هیچکس بامن حرف نمی زد بعد دو هفته هم
آنقدر توهین و حرف به من زدند که دیگه روم نشد برم بیرون تو خونه خودمو حبس کردم یه شب اونقدر که ناراحت و افسرده شده بودم پناه بردم به حاج ابراهیم که از سه سال پیشش باهاشون دوست صمیمی بودم خوابم برد ولی ترس داشتم ترس این که حاج همت کمکم نکنه و من دیگه چاره ای نداشته باشم
فرداش ساعت نه و نیم صبح همه ی دوستام اومده بودن دم در خونمون وقتی اومدن تو فهمیدم که پنج نفر از بچه ها خواب حاج ابراهیم رو دیدن که ازمن دفاع کرده
از اون به بعد هر چند وقت یکبار با دوستام می ریم سر مزارشون
@enayate_shahidhemat
نحوه آشنایےو عنایات شهیدهمت
#ارسالی_همسنگری سلام بسم الله الرحمن الرحیم من فقط دوتا عنایت از شهید دارم که براتون می گم اول
دومین باری که سر مزار ایشون بودم به طرز باور نکردنی من رو از مرگ حتمی نجات دادند
من برای بار دوم از شهر مقدس قم به محضر این شهید بزرگ وار رفتم
که نا گاهان یک موتور که در آهر معلوم شد مست بودند با سرعت به طرف من آمد من هم حواسم نبود
ناگهان لیز خوردم با آنکه آنجا لیز نبود و روی مزار شهید افتادم موتوری هم کمی آن ور تر افتاد
و این طور من از صدمه و شاید مرگ نجات پیدا کردم.
@enayate_shahidhemat
با سلام و خدا قوت به خادمین شهیدهمت و امام زمان عج
میخوام از عنایات اقام امام زمان بگم.
همسرم دو روز قبل از پخت نذری مریض بودن تا یه روز قبل از نذری تب شدید داشتن شبی هم که غذا رو داشتیم اماده میکردیم که پخش کنیم تبش زیاد بود رفتن خوابیدن و ما رفتیم غذاهارو تقسیم کردیم برگشتیم خونه دیدم که داره بدتر میشه😞
اومدن غذای تبرکی اقا امام زمان رو خوردن با اینکه از صبحش چیزی نخورده بودن مریض بودن و منم نمیزاشتم غذای تبرکی رو بخورن میگفتم چربه برات خوب نیست ولی ایشون خوردن.
چند دیقه بعد تبش کمتر شد 😭
گفتن برو برام غذا بیار رفتم اوردم
بعد قرص خوردن و خوابیدن تبش خیلی کمتر شد 😔 تا اینکه الان کاملا خوب شده خداروشکر😍
ممنونم امام زمانم🌹
@enayate_shahidhemat
با سلام و خدا قوت
میخواستم یه خوابی رو براتون تعریف کنم .
راستش من خیلی دوست دارم برم مزار حاج همت ولی قسمت نمیشه برم😞
حاجی دعوتمون نمیکنه😔
تا اینکه دیشب خواب دیدم رفتم مزار حاجی یه چیزی که خیلی تعجب کرده بودم مادر حاجی بود که پایین پای مزار حاجی نشسته بود و همسر شهید هم بودن.بله درسته مادر حاجی مزارشون کنار حاج همته ولی اینکه پایین پای مزار حاجی بودن خیلی تعجب آوره.
خلاصه ما نشد تو بیداری بریم مزار حاجی تو خواب رفتیم زیارت حاج همت☺️🌹
@enayate_shahidhemat
#ارسالی👇
سلام
عنایت شهید همت
من بااینکه خانوادم مذهبی بودن
ولی حتی خدا رو هم قبول نداشتم
بعد شهید چیت ساز و نگاه حاج قاسم (قبل شهادت) نجاتم داد
شدم ی دختر نماز خون مذهبی
که چادری نبود خیلی هم داف بود
چن وقت پیش گله کردم از شهدا که من انقد شمارو دوس دارم خودتون سر ب راهم کردین
حالا ولم کردین ؟
خوابیدم. خواب #شهیدهمت و دیدم
که رفتم خونشون براشون گل بردم
نمیدونم خانمی که بودن مادرشون بود یا همسرشون
اما خیلی دوسم داشتن و لطف
اون زمان من خواستگاری داشتم که 80 درصد جوابم اوکی بود
که شهید همت گفتند ب صلاحت نیست☝️
با اینی که الان میاد ازدواج کن👉
اقایی که شهید. همت معرفی کردن
میشناختم
ولی اصلا مذهبی نبود. و نیست
منم ب اتکای خوابم که همیشه صادقه اون اقارو رد کردم
اما چادرم
شب میلاد امام رضا علیه السلام با گریه خوابیدم
توی جمعی بودم که همه اقا بودن من فقط بودم خانم
و دوتا خانم دیگه
یکی میشناختم
اما اون یکی نه
بهم چادر سیاه هدیه دادن
یکی از خانما برام اندازه کرد
و اون یکی برام دوخت
من نپوشیدم
اما گرفتم
با شهید همت رفتیم رو به رو حرم سرم انداختن
تیر ماه این خوابو دیدم
دی چادری شدم
و به محض چادری شدم امام رضا طلبیدم💔
اون زمان پدرم مریض بودن از ایشون شفا خواستم
با این که احتمال درمانشون کم بود الحمد الله خوب شدن.✨
من الانم شهید همت و خوب نمیشناسم اما ایشون به من لطف دارن
چادری شدنم
حکایتی عجیب دارد
حضرت مادر(س) نگاهم کرده،
دستان همت روی سرم کشیده شده. چشم سلیمانی ب چشمانم گره خورده
و چیت ساز دستم راگرفته.
دست باتوی شهیده رودباری روی تنم چرخیده
کلن همه بودن 😅
#خادم_کانال_نوشت👇
نمیدونم همه شهدا اینجورن یا حاج همت اینجوریه ولی به نظر من شهیدهمت باهاش هرکی رفیق بشه درگیرش بشه عجیب حواسش بهت هست تو مهمترین انتخابای زندگیت کمکت میکنه بین دو راهیا کنارته کلا همونجوری که درگیرشی اونم شش دونگ حواسش بهت هست
خوشا به سعادت اونایی که تو راه شهدان و با شهدا رفیقن به خصوص اونایی که رفیق شهیدشون حاج همت هس🌹
حاج همت خیلی ویژه هس چون نظر کرده اربابه☝️
ماکه دیگه اثر نداره دعامون
همنشین حسین دعا کن برامون😔
@enayate_shahidhemat
#ارسالی☝️👇
سلام وقتتون بخیر...
من مربی مدرسه هستم
اون متنی که درباره عنایت شهیدهمت گذاشتید رو
توگروه مدرسه فرستادم
یکی ازدانش آموزان ،این پیام روفرستاد برام
که فکرمیکنم این هم خودش یه معجزه بوده
اگه صلاح میدونید توکانالتون بذارید
@enayate_shahidhemat
#ارسالی👇
من موقع شهادت داداش محسن یه مشکل واسم پیش اومد و مثل اینکه کسی بهم بگه جوابتو واقعا میدن به داداش محسن و بابا جون حاج ابراهیم همت متوسل شدم و بهشون قول دادم که اگه مشکلم هر چه زودتر حل شد اونجوری بشم که اونها دوست دارن و بعد از جواب دادن من با حجاب شدم وخودم رو تا حدی با عنایت این دوشهید عزیزاصلاح کردم (اخلاق و رفتارو...) بعد هم چادری شدم من حتی نمازهام رو کامل نمی خوندم ولی بعدا از این اتفاق اگه یک روز نمازم (صبح)قضا بشه اون روز کامل حالم بده و افسرده میشم حتی وقتی که قضا ش رو بخونم و واقعا هر موقع ازشون کمک خواستم و به خیر و صلاحم بود جوابم رو دادن واینکه من قبل از این اتفاق معصومین(ع) و شهدارو دوست داشتم اما بدون اینکه چیزی در موردشون بدونم ولی الان با تمام وجود معصومین(ع)و شهدا رو دوست دارم و میدونم که با توسل به اونها هر چیزی که به خیر و صلاحم باشه بهم نه نمیگن من الان به حدی این دو شهید رو دوست دارم که به شهید حججی داداش محسن میگم و به شهید همت بابا جون حاج ابراهیم و امیدوارم که بتونم راهشون رو ادامه بدم🌹
@enayate_shahidhemat
#ارسالی_همسنگری👇
🏴بسم الله الرحمن الرحیم
راستش من حدودا ۴ سال پیش یک طلبه ای به خواستگاریم اومده بود👰 ومن خیلی بچه بودم وسنی نداشتم فقط ۱۵ سالم بود واز ازدواج درک درستی نداشتم وهمیشه ترس اینکه ازخانوادم جدابشم یه روزی حالمو بدمیکرد😥
ازیه طرف حس میکردم دوسش دارم وکنارش آرامش دارم وازیه طرف دیگه جدایی ازخانوادم کلافه م میکرد یک شب که درهمین فکروخیال بودم ازخداخواستم که بهم راه درستو نشونم بده🤭ازبچگی ازمادرم یادگرفتم که هروقت درمونده شدم شب باوضوبخوابم وازخدا بخوام راه درستو بهم بگه😊
اون شب که خوابیدم خواب عجیبی دیدم خواب دیدم که بامادرو عمه ام داریم میریم روضه ی امام حسین🏴 وروضه ی آقا تویه بیابونی بود ویه مقدار کوه وتپه کنارش بود ومردم کلی گریه میکردن😭😭 یهو دیدم یکم اون طرف ترجمعیت یه اتاقی بود که یه پیرمردی اونجا بود ازمادرم پرسیدم مامان اونجا چه خبره؟ گفت دخترم نرو اونجا ولی من کنجکاو شدم رفتم جلودر اتاق ایستادم همون پیرمرد خوش سیما ومهربون بهم گفت دخترم تو این اتاق نرو هرکی رفته تاحالا برنگشته نروداخل☹️ اما من کلی اصرارکردم که دوس دارم برم داخل اتاق وقتی وارد اتاق شدم چشمام هیچ جایی رونمیدید همه جاتاریکیه محض بود😱یه بارکه پلک زدم دیدم توصحن مسجد جمکران ایستادم من تاحالا جمکران نرفتم ولی عین همون عکسایی بود که ازمسجد دیدم مسجد خلوت خلوت بود ویه بویه خوشی که تاحالا توعمرم حسش نکردم میومد😊وکل مسجد پربود ازقاب عکس عکسایی که قیافه هاشون برام واضح نبودن 😕وارد مسجدکه شدم دیدم که انگاراز قفسه ی کتابای قرآن نورمیاد بالا وجلدشون برق میزد یه قران برداشتمو رفتم یه چادر نمازسفید بردارم تانماز بخونم امایهویه نفرازپشت سرم صدام کرد وقتی نگاش کردم دیدم یه مرد جوونی با لباس سفید وچهره ای که برام مشخص نبود واضح ایستاده ویه چادرزیبا تودستشه 😳😳دستشو کشیدطرفمو گفت این چادر مال توئه گفتم مال من؟ بهش گفتم ممنونم ازتوسبدبرمیدارم بهم گفت نه این چادرهدیه ی من براتوئه برات هدیه آوردمش بعد یهوتوذهنم اومد اینکه شبیه چادرعروساست 🤭این مرد ازکجامیدونه یهو بهم گفت این هدیه ی من براتوئه وما ازاعمال شماباخبریم😢من چادرو ازشون گرفتم واومدم انگاریه پله هایی جلوم بود پامو گذاشتم روپله ها برم بالا که همون مرد ازپشت سرم صدازد وایسا وزیرپاتو نگاکن وقتی نگاکردم پله ها چوبی بودن و شبیه پله های یه منبربودن اما جالبش اینه که اون خیلی پله هاش زیاد بود به پله ی سومی که رسیدم دیدم عکس امام خامنه ای روزده ونوشته سیدعلی حسینی خامنه ای متولد ۲۴ تیر۱۳۱۸ وبعدش عکس و تاریخ تولد آیت الله بهجت زده بود وکلی اسم وتاریخای تولد رواون پله ها بودکه وقتی چشام میخورد بهشون بفهمم اونا کی هستن چشام تارمیدید 😔وقتی ازاون آقا پرسیدم اینا کی هستن؟گفت اینا ازیاران حضرت مهدی هستن 💐ومن همین طورکه پله ها رومیرفتم بالا ازپشت سرم صدای امام خامنه ای وآقای بهجت رومیشنیدم که میگفتن آقا آمده بلندبشیم نمازبخونیم🙏من بعداون خواب به خواستگارم جواب مثبت دادم ودقیقا روزعقدم همون چادری که مادرشوهرم ازمشهد برام گرفته بود عین همون چیزی بودکه همون آقا توجمکران ودرخواب به من داده بودن💞 خلاصه دیگه من ازاون روز تاحالا نسبت به رهبری ارادت خاصی پیدا کردم به صورتی که وقتی چهره ی
ایشون روازتلویزیون میبینم یاصداشون رومیشنوم ناخودآگاه گریم میگیره😭😭
سلامتیه آقاامام زمان ونائب شون حضرت امام خامنه ای صلوات 💐
@enayate_shahidhemat