و رَجَب ماهِ عَطاءِ بی‌حِسابِ خُداست ♥️ @energyi_mosbat

توام اگه مثل من عاشق برفی ونمیتونی از ماسوله برفی دل بکنی .واقعا زیباست ❄️😍 @energyi_mosbat

🪐 ✍چرا خوشبخت بودن مشکل است؟! چون از رها کردن چیزهایی که باعث غمگینی ما می شود، سرباز می زنیم ! چون کلید خوشبختی خودمان را، در جیب دیگران قرار داده ایم و باور نداریم که كليد خوشبختی ما در دستان خودماست! کلید خوشبختی، درک این واقعیت است که آنچه برای شما رخ می دهد مهم نیست بلکه چگونگی پاسخ شما ست كه اهميت دارد. در حقيقت خوشبخت کسی نیست که مشکلی ندارد بلکه کسی است که با مشکلاتش، مشکلی ندارد...! ‌@energyi_mosbat

ما مثل کتابها هستیم اکثر مردم فقط پوشش ما را می بینند. اقلیت فقط مقدمه ما را می خوانند. بیشتر مردم حرف منتقدان را باور میکنند و فقط عده کمی محتوای واقعی ما را می دانند. @energyi_mosbat

کودک درون، بخش شاد درون ماست بخشی که اکثر ما گمش کرده ایم بخشی که به ما انرژی و انگیزه و نیروی حیات می بخشد و زندگی ما را سرشار از طراوت و حس ناب زیستن می کند! نگذارید کودک درونتان بزرگ شود! @energyi_mosbat

پروردگار ما رو رها نکرده است . #سخنرانی الهی قمشه‌ای @energyi_mosbat

❄️آرامش یعنی بدونی: ✨خدا بالاترین قدرته ❄️که باور کنی ✨خدا بهترین رو برات میخواد ❄️هر کس به اندازه دلهایی ✨که آرام میکند آرام میشود... @energyi_mosbat

⭐️در این شب قـشنگ آرزو میکنم ⭐️کلبه دلاتون همیشه آرام باشه ⭐️و شـادی و برکت مثل باران ⭐️رحمت از آسمان براتون بباره ⭐️شبتون بخیر و نگاه خـــدا پناهتان @energyi_mosbat

سلام  دوست  خوبم ✋☺️ ☀️صبح که می‌شود عزمت را بردار و با توکل به خدا بالهای عشق را بگشا و در آسمان زندگی پرواز کن🕊 ❄️ زیبـا ❄️ آزاد و رهـا امروز روز دیگری است☀️ خدایا شکرت 💕🙏 پیش به سوی یه روز عالی 🥰👌 صبحتون به خیر ❄️🌸 @energyi_mosbat

خدا رو چه دیدی شاید عمیق ترین خواسته ی قلبت همین امروز برآورده شد. @energyi_mosbat

#مادر مردی مقابل گلفروشی ایستاده بود و می‌خواست دسته گلی برای مادرش که در شهر دیگری بود سفارش دهد تا برایش پست شود. وقتی از گل فروشی خارج شد، دختری را دید که روی جدول خیابان نشسته بود و هق هق گریه می‌کرد. مرد نزدیک دختر رفت و از او پرسید: «دختر خوب، چرا گریه می کنی؟» دختر در حالی که گریه می کرد گفت: «می‌خواستم برای مادرم یک شاخه گل رز بخرم ولی فقط ۷۵ سنت دارم در حالی که گل رز ۲ دلار می شود.» مرد لبخندی زد و گفت: با من بیا من برای تو یک شاخه رز قشنگ می خرم. وقتی از گلفروشی خارج شدند مرد به دختر گفت: مادرت کجاست؟ می خواهی تو را برسانم؟ دختر دست مرد را گرفت و گفت: «آنجا» و به قبرستان آن طرف خیابان اشاره کرد. مرد او را به قبرستان برد و دختر روی یک قبر تازه نشست و گل را آنجا گذاشت. مرد دلش گرفت.. طاقت نیاورد، به گل فروشی برگشت، دسته گل را گرفت و ۲۰۰ مایل رانندگی کرد تا خودش دسته گل را به مادرش بدهد!  @energyi_mosbat

در اهمیت « متوسط بودن » چرا بعضیا در فضای مجازی ؛ هیچی از زندگی شخصی و سفرهاشون رو به نمایش نمیذارن ؟ @energyi_mosbat