eitaa logo
هشتادیای انقلابی😎🌠
1هزار دنبال‌کننده
4.7هزار عکس
2.8هزار ویدیو
15 فایل
♥️❁⇜دشمنـٰان‌انقلـٰاب‌بدانند،وقتۍمــٰا ازجانمــان‌گذشٺیم؛ دیگـࢪهیچ‌ࢪاھـۍبࢪاۍٺسلط‌بـࢪمـانداࢪند! -شہیدآوینۍ! +کپی با ذکر صلواتی برای سلامتی و ظهور امام زمان آزاده🌳💚☘ ❌تبادل نداریم...
مشاهده در ایتا
دانلود
 بر نَفْس خود... امیر بودند نه اسیر...! که زندگی، اسارت نیست زندگی محل پرواز تا خداست. 🌺باز پنج‌شنبه‌ و یادشهدا باصلوات @ya_aba_saleh_al_mahdi
. یا فاطمه زهرا عزاداری‌های ما رو هم قبول می‌کنید؟ . آقای رسول ترک یک آدم پرتی بود ولی رو هیچ موقع ترک نمی‌کرد می‌رفت روضه دهنش رو آب میکشید، می‌گفت با دهن نجس آدم نمیره روضه یک روز از هیأت بیرونش کردن گفتن این عرق خوره میاد هیأت برای ما خوب نیست بیرونش کنید. بیرونش کردند صبح مسئول هیأت رفت در خونش آقا رسول دید همونی هست که دیشب بیرونش کرده گفت آقا رسول من غلط کردم تو رو بیرون کردم، برگرد گفت نه نمیام برای چی بیرونم کردی ضایع کردی گفت حالا ما اشتباه کردیم شما بیا گفت برای چی الآن میگی اشتباه کردم گفت من دیشب خواب دیدم گفت باید بگی خوابت رو گفت من نمی‌گم تو حالا بیا گفت باید بگی، نگی نمیام نمی‌خواست خوابش رو بهش بگه بالاخره گفت: آقا رسول ببخشید خواب دیدم در کربلا تنهاست مردم اومدن بهش یورش بیارن یک سگی داره پارس می‌کنه نمیگذاره کسی بیاد جلو گفت ربطش به من چیه گفت آقا رسول اون سگه تو بودی، بدنش بدن سگ بود دید آقا رسول نشست شروع کرد به گریه کردن گفت پس بالاخره من رو به عنوان سگ خودشون پذیرفتن عوض شد عوض شد شد یک گریه کن حسابی برای امام حسین بعدها نماز میخوند در مساجد، بعد هر نماز جاش رو تغییر میداد هر جا دو رکعت میخوند گفتن چرا این جوری می‌کنی؟ یکجا بشین گفت این زمین گناه من رو زیاد دیده میخوام نماز خوندنم هم ببینه، قیامت شهادت بده یک چیزی شده بودا آقا رسول یک چیزی شده بود یک نفسی پیدا کرده بود همه برای روضه دعوتش میکردن یک روحانی در تهران روضه گرفته بود گفته بود آقا این آقا رسول هم بگید بیاد پیداش نکردن جلسه روضه برقرار شد صاحب جلسه گفت به آقا رسول نگفتید گفتن ندیدیمش یکدفعه وسطای روضه تاریک بود دیدن آقا رسول اومد داخل هی راه میره میگه مادر مادر ؟! دیگه تا آخر با مادر گفتن آقا رسول همراه شد حالا بعدش سر سفره نشستن گفتن آقا رسول ما تو رو پیدا نکردیم چه جوری آدرس پیدا کردی اومدی؟! گفت دیشب حضرت زهرا اومد به خوابم فرمود فلان جا روضه هست، دوست داریم تو هم باشی دیگه به اینجا رسیده بود به اینجا رسیده بود . @ya_aba_saleh_al_mahdi
❤️ کس به غیر از تو نخواهم چه بخواهی چه نخواهی... باز کن در، که جز این خانه مرا نیست پناهی... @ya_aba_saleh_al_mahdi
#خاطرات_شهدا #شهید_مدافع_حرم_جواد_الله_کرمی  ❣خون با بركت يك سالى از شهادت آقاجواد مي‌گذرد. تلفن خانه به صدا در می‌آید. خانمی که از تماس با موبایل شهید، جواب نگرفته است، سراغ #آقاجواد را می‌گیرد: * با آقاى #جواد_الله‌كرمى كار دارم! - ايشان، نيستند. * می‌شود شماره‌اى بدهيد تا با ايشان تماس بگيريم؟ - امرتان چی هست؟ * از سازمان انتقال پلاسماى خون تماس مي‌گيرم، آقاى #الله‌_كرمى قبلا چند بار به اين مركز مراجعه كرده‌اند و پلاسماى #خون خود را براى بيماران نيازمند اهدا نمودند، اما اكنون مدت‌هاست كه ديگر مراجعه‌اى به اين مركز نداشتند، می‌خواستيم ببينيم آیا تمايلى براى مراجعه مجدد دارند؟ - ببخشيد! ايشان همه خونش را یک‌جا برای امر دیگری اهدا نمودند. * متوجه نمی‌شوم! - آقای #الله‌کرمی به #شهادت رسیده‌اند! (چند ثانیه سکوت می‌کند و بعد با تعجب و لحنی حزین می‌گوید:) * #شهید شده‌اند؟ خدای من! کجا و چگونه؟ - برای #دفاع_از_حرم. برای امنیت مردم! #یادشهدا_باصلوات @ya_aba_saleh_al_mahdi
📖 #خاطرات_شهدا 🌺 #شهید_امام_رضایی  🍃خیلی امام رضایی بود. تقریبا همه ڪسانی که او را می شناختند، این را می دانستند. هر وقت عازم مشهد می شد، چند نفر را هم همراه خود می ڪرد و گاهی خرج سفرشان را هم می داد. 🍃انقدر زود دلش برای امامش تنگ می شد ڪه هنوز عرق سفرش خشڪ نشدہ، دوبارہ راهی می شد. می گفت " امام رضا خیلی به من عنایت داشته و ڪم لطفی است اگر به دیدارش نروم." 🍃همیشه #باب_الجواد را برای ورود انتخاب می ڪرد. گاهی ساعت ها می نشست همانجا و چشم می دوخت به گنبد و با حضرت حرف می زد. 🍃می گفت اگر اذن دخول خواندی و چشمت تر شد یعنی آقا قبولت ڪرده. مانند خیلی از بزرگان حرم را دور می زد و از پایین پا وارد حرم می شد. مدتی در صحن می نشست و با امام درد و دل می کرد.  سفر ڪربلا را هم از امام رضا گرفته بود. #شهید_مدافع_حرم_حاج_محمد_پورهنگ 🌹ولادت: ۵۶/۶/۱۵ 🌹شهادت: ۹۵/۶/۳۱ 🌹یادشهدا باصلوات @ya_aba_saleh_al_mahdi
♡نزدیك عملیات بود. می دانستم دختردار شده. یك روز دیدم سر پاكت نامه از جیبش زده بیرون... -گفتم: «این چیه؟» -گفت:«عكس دخترمه» -گفتم: «بده ببینمش» گفت «خودم هنوز ندیدمش!!» - گفتم: «چرا؟» -گفت: «الآن موقع عملیاته. می ترسم مهر پدر و فرزندی كار دستم بده. باشه بعد...» #سردار‌شهیدمهدی‌زین‌الدین❤️•° 🍃🌹یادشان با صلوات @ya_aba_saleh_al_mahdi
بےعشق مهدے در دلم لطف و صفا نیسٺ لایق بہ خاک اسٺ آن دلے کہ مبتلانیسٺ هر روز باید از فراقش نالہ سر داد مهدے فقط آقاے روز جمعہ ها نیسٺ #اللهم_عجل_لولیڪ_الفرج💚 #السلام_علیک_یاصاحب_الزمان @ya_aba_saleh_al_mahdi
🍃خوشم که جوهر عشق تو در سرشت من است 🍃محبت تو همان خط سرنوشت من است 🍃گناهکارم و از آسـتان قدس شما 🍃کجا روم؟! به خدا مشهدت بهشت من است @ya_aba_saleh_al_mahdi
🔹آخرین سخنان حاج احمد متوسلیان:  روزى را نزدیک خواهیم کرد که چنان بترسد و در فکر این باشد که مبادا از لوله سلاحمان، به جاى گلوله، بیرون  بیاید. باشد که ما شبانگاهان بر سرشان بریزیم؛ همچون عقابان تیزپروازى که شب و روز برایشان معنا ندارد. و باشد آن جایى به هم برسیم که با گرفتن هزاران اسیر از به جهانیان ثابت کنیم که ما به اتکا به سلاح "ایمانمان" مى‌جنگیم؛ نه به اتکاى هواپیما، نه با موشک‌هاى سام، نه با تانک، نه با توپ، نه با آتش جنگ‌افزارهاى مادى‌مان، ان شاءالله. 🌹۱۴/تیر/۱۳۶۱ @ya_aba_saleh_al_mahdi
🔹عکس دخترشو زده بود تو دفتر فرماندهیش... 🔹بهش گفتم مرتضی اون عکسو بردار؛ اینجوری دلت گیره...نمیتونی بپریا... 🔹گفت: نه، میخوام با همه وابستگیام، فدایی امام زمان(عج) بشم... #شهید_مدافع_حرم_مرتضےمسیب_زاده 🌹شهدا را یاد کنید با صلوات @ya_aba_saleh_al_mahdi
🍃 #شهیدمصطفی‌احمدی‌روشن 🔹همسر شهید: 🌹وقتی گیر میکرد، خصوصاً وقتی دل‌آزرده میشد، فوری میرفت مشهد و آنجا به قول معروف، یک شستشوی قلبی پیدا میکرد و برمیگشت. 🌹با مصطفی که مشهد میرفتیم، بجای دعا خواندن زیاد از روی کتاب دعا، می‌نشست و مدتها خیره میشد به گنبد طلای امام‌رضا... 🌹چشماش خیره بود و معلوم نبود چه چیزایی داره تو دلش به آقا میگه یا داره چه قول و عهدایی میبنده... 🌹ولی هرچه که بین خودش و امام‌رضا میگذشت، به چه جاهایی رسوندش...به شهادت... 🌸شهدا را یاد کنید با صلوات @ya_aba_saleh_al_mahdi
#یا_انیس_النفوس 🔹وقتی که جواز کربلا مشهد شد 🔹چشمان گدا خیره به این گنبد شد 🔹آقا بزن امضا که دلم پر زده است 🔹مبدأ، حرم رضا، حسین، مقصد شد #جانم_امام_رضا #صلی‌الله_علیک_یاعلی‌بن‌موسی‌الرضا #ساعت_هشت_به‌وقت_مشهد @ya_aba_saleh_al_mahdi