سید حسن نصرالله:
ترس من این است که جنگ با داعش تمام شود و من هنوز زنده باشم. به ریشش دست میکشید ومیگفت: تمام ریشها و موهای من سفید شده. من بعد از این همه عمر واقعا ترسم از این است که در بستر بمیرم. من از شما با اصرار میخواهم دعا کنی که خداوند شهادت نصیبم کند. طبعا ما هم به تقلید از مقام معظم رهبری که وقتی کسی از ایشان میخواهد برای شهادتش دعا کنند، ایشان دعا نمیکند زود شهید بشود، بلکه دعا میکند سرانجامش شهادت باشد و گاهی هم شوخی میکند و میگوید انشاءالله هشتاد سال دیگر، مهم این است که سرانجامت شهادت باشد. من هم به او گفتم من دعا نمیکنم خداوند شهادت تو را جلو بیاندازد، بلکه دعا میکنم سرانجامت شهادت باشد. شما هم برای ما و برادران دیگر دعا کن. این آخرین دیدار ما بود.
#مکتب_حاج_قاسم
#حاج_قاسم_سليماني
🆔 @enghelabiran
سید حسن نصرالله:
حاجی هر وقت ایدهای داشت آن را به کسی تحمیل نمیکرد. همیشه وقتی ایدهای داشت با بچهها در میان میگذاشت و با آنها بحث میکرد. اگر میپذیرفتند عملی میکردند و اگر نه، بهشان فشار نمیآورد و تحمیل نمیکرد. برگردیم به موضوع قبل که این مکتب حاج قاسم بود.
#مکتب_حاج_قاسم
#حاج_قاسم_سلیمانی
🆔 @enghelabiran
سید حسن نصرالله:
وقتی جلسه میگذاشتیم و میگفتیم چه کنیم، یا مشورت میکردیم، یا تصمیم میگرفتیم و میگفتیم فلان کار را بکنیم یا فلان اقدام را عقب بیاندازیم و اینها، حضور حاج قاسم برای ما یک کمک فکری بود. مثلا در لحظهای از جنگ نزدیک بود به مرحلهی موشکباران تلآویو برسیم، اما بعد از یک بحث مفصل و آرام این کار را نکردیم و بهجاش معادلهای وضع کردیم که به دشمن گفتیم: اگر بیروت را بزنید ما هم تلآویو را میزنیم. دشمن هم واقعا در میانهی جنگ به این معادله تن داد و جرأت نکرد بیروت را بزند.
#مکتب_حاج_قاسم
#حاج_قاسم_سليماني
🆔 @enghelabiran
سید حسن نصرالله:
حاج قاسم سلیمانی چیز دیگری را نیز به صحنهی حزبالله و دیگر صحنهها آورد. ما مثلا شاید در نتیجهی ضعف امکانات فعالیتهایمان را به صورت روزانه تعریف میکردیم یا وقتی برنامهریزی میکردیم، برنامهی کوتاهمدت میریختیم: سه ماه، شش ماه... اما وقتی رابطه و ارتباط دائمی حاج قاسم با برادران و همکاری دائمی او با حاج عماد شروع شد، برای اولین بار برنامهای سه ساله ریخته شد که ما در سه سال آینده میخواهیم چه کنیم و برنامهریزی و جدول زمانبندیمان چگونه است؟
در فصل اول میخواهیم چه کنیم، در فصل دوم چه و ... یعنی سال را به چهار فصل تقسیم کردند. یعنی سال اول چهار فصل، سال دوم چهار فصل و سال سوم هم چهار فصل. و بعد طی یک کتاب مفصل و روشن با امضای همهی مسئولان میگوییم در طول این سه سال چه میخواهیم بکنیم. چنین چیزی پیش از حاج قاسم سلیمانی وجود نداشت. در زمینهی سیاسی هم وقتی منطقه را مورد مطالعه قرار میداد همین طور فکر میکرد.
#مکتب_حاج_قاسم
#حاج_قاسم_سليماني
🆔 @enghelabiran
سید حسن نصرالله:
اینجا بعد از شهادت حاج قاسم بسیاری از برادران حتی از مسئولان بزرگ حزبالله نامههایی برای من نوشتند و از من اجازه خواستند و درخواست کردند برایشان فرصت عملیات استشهادی فراهم کنم. این یک تغییر معنوی تازه بود.
#مکتب_حاج_قاسم
#حاج_قاسم_سلیمانی
🆔 @enghelabiran
سید حسن نصرالله:
وقتی این عکسها و فیلمها در رسانهها و شبکههای اجتماعی پخش شد، من با او صحبت کردم و گفتم حاجی اینها خطرناک است. حاج قاسم عمدا این کار را نمیکرد و اینطور نبود که به خطوط مقدم برود و با خودش دوربین ببرد که از او فیلم بگیرند. اما حاضران در منطقه (که میدانید در این مناطق همه موبایل همراهشان هست) از حاجی فیلم میگرفتند و در شبکههای اجتماعی به اشتراک میگذاشتند.
او میگفت این بچههایی که در خط مقدم و در خاکریزهای اول هستند جانشان را گرفتهاند کف دستشان و آمادهی مرگاند. من خجالت میکشم گوشیهایشان را ازشان بگیرم و بگویم از من عکس نگیرید چون مثلا جان من به خطر میافتد. پس رهایشان میکرد. به همین علت اولین تصویرهایی که از حاج قاسم منتشر شد به دست خودش یا نیروی قدس نبود، بلکه به دست رزمندگان خطوط مقدم بود که از حضور او میان خودشان عکس میگرفتند و منتشرش میکردند
#مکتب_حاج_قاسم
#حاج_قاسم_سليماني
🆔 @enghelabiran
سید حسن نصرالله:
حاج قاسم خسته نمیشد. ما همه خسته میشویم و گاهی احساس میکنیم مسائل خیلی دارند به ما فشار میآورند، اما حاجی ساعتها کار میکرد و حتی وقتی خسته میشد هم به کار ادامه میداد. یادم هست گاهی وقتی میآمد دنداندرد داشت. درد تحملناپذیری است. میگفتیم دکتر بیاوریم؟ میگفت الآن نه؛ بعد از جلسه. یعنی ۶ ساعت بعد. مینشست، درد را تحمل میکرد، در جلسه شرکت میکرد، مدیریت میکرد، تصمیم میگرفت و بعد میرفت دکتر. قدرتش در صبر و تحمل سختیها و دشواریها ویژه بود. اغراق نمیکنم. من تابحال کسی را ندیدهام که مثل حاج قاسم درد و بیخوابی را تحمل کند.
#مکتب_حاج_قاسم
#حاج_قاسم_سليماني
🆔 @enghelabiran
#مکتب_حاج_قاسم
سید حسن نصرالله:
ساعت دوازده شب بود که رسید پیش من. یادم هست که گفت «الان ساعت دوازده شب است. من تا طلوع آفتاب صد و بیست تا فرمانده عملیاتی لبنانی از شما میخواهم!» من گفتم حاجی، الان ساعت دوازده شب است. من از کجا برای شما صد و بیست تا فرمانده عملیات بیاورم؟ گفت راه حل دیگری نداریم. اگر بخواهیم با داعش مقابله کنیم، از مردم عراق دفاع کنیم، از عتبات مقدسمان دفاع کنیم، از حوزهی علمیه و از کل این چیزی که الان در عراق هست دفاع کنیم، چارهی دیگری نداریم.
من از شما نیروی عملیاتی نمیخواهم، من از شما [به فارسی:] (فرماندهان میدانی). برای همین من در سخنرانیام گفتم که در طول بیست، بیست و دو سال روابط ما با حاج قاسم سلیمانی، او هرگز از ما چیزی نخواست. هیچ چیز از ما نخواست. حتی برای ایران چیزی از ما نخواست. بله، این تنها درخواستی بود که از ما کرد و آن هم برای عراق بود که این فرماندهان میدانی را از ما خواست.
بعد او پیش من ماند و شروع کردیم به تماس با یکیک برادران و توانستیم حدود شصت فرمانده میدانی تأمین کنیم. بعضیهاشان برادرانی بودند که در جبهههای سوریه بودند. به آنها گفتیم بروید فرودگاه دمشق، برخی از برادران هم در لبنان بودند که از خواب بلندشان کردیم و از خانههاشان بیرون آوردیمشان، چون حاجی گفت من میخواهم آنها را با همان هواپیمایی که خودم میروم ببرم: بعد از نماز صبح. عملا هم نماز صبحشان را خواندند و رفتند سمت دمشق و هواپیمای حاج قاسم دمشق را در حالی ترک کرد که حدود پنجاه یا شصت نفر یا بیشتر فرماندهان میدانی حزبالله همراهش بودند.
#مکتب_حاج_قاسم
#حاج_قاسم_سليماني
🆔 @enghelabiran
سید حسن نصرالله:
من به او گفتم. گفتم حاجی! بچهها به من گفتهاند که در راه بغداد به سامرا شما هم در کاروانی که به سمت سامرا میرفته بودهای. این کار خطرناکی است. گفت آخر چارهی دیگری نبود. من باید میرفتم که دیگران هم بیایند. وقت بهشدت تنگ است. نمیتوانیم با حسابگری بجنگیم. باید با حساب و کتاب دیگری بجنگیم. واقعا از آنچه در عراق میگذشت متأثر بود و حاضر بود هزار بار در عراق کشته شود تا مردم عراق و عتبات مقدسه و حوزههای علمیه را نجات بدهد و این خطر را از عراق و جمهوری اسلامی و کل منطقه دور کند. چون همه میدانیم که اگر داعش میتوانست بر عراق مسلط شود جمهوری اسلامی و کل منطقه را تهدید میکرد. ولی اولین کسی که بهای پروژهی داعش را میپرداخت در وهلهی اول مردم عراق بودند.
#مکتب_حاج_قاسم
#حاج_قاسم_سلیمانی
🆔 @enghelabiran
🔴سردار سلیمانی با بالگرد به کدام شهر محاصره رفتند و محاصره را شکستند؟!
🔸 یکی از مطالبی که رهبری در نماز جمعه فرمودند و هیچ رسانهای هم به آن نپرداخت ذکر یکی از کارهای بسیار شجاعانه و متهورانه #سردار_سلیمانی بود
🔹رهبری فرمودند چه کسی هست که بتواند با بالگرد وارد شهری که در محاصره ی ۳۶۰ درجه دشمن است بشود ( یعنی محاصره کامل و بدون راه فرار) و با سازماندهی جوانان آن شهر ، محاصره را بشکند؟ این حرف رهبری اشاره به کاری بود که سردار سلیمانی در زمان محاصره شهر «آمرلی» توسط داعش در عراق انجام داد. این شهر در استان صلاح الدین عراق و در 100 کیلومتری مرز ایران قرار دارد.
🔹زمانی که داعش در اوج قدرت بود و هیچکس در سوریه و عراق حریفشان نبود ( چه ارتش های سوریه و عراق و چه سایر گروه های تکفیری قدرتمند مثل جبهه النصره یا همان القاعده و یا جیش الفتح و ...) وقتی داعش به عراق حمله کرد و مثل آب خوردن موصل و تمام شمال عراق را گرفت و به نزدیکی بغداد و کربلا و اربیل رسید و کل عراق در آستانه اشغال و سقوط به دست داعش قرار گرفت، یک شهر به اسم «آمرلی» که ساکنان آن اقلیت ترکمان شیعه عراق هستند در محاصره کامل و ۳۶۰ درجه داعش قرار گرفت
🔸سردار سلیمانی در حالی که شهر در محاصره ی کامل داعش بود ، شبانه و با بالگرد در یک اقدام بسیار خطرناک از بالای سر نیروهای داعش گذشت و وارد شهر شد و به سازماندهی نیروهای مدافع شهر پرداخت و باعث مقاومت شهر و جلوگیری از سقوط و قتل عام فجیع مردم و شیعیان شهر شد
#مکتب_حاج_قاسم
#حاج_قاسم_سلیمانی
🆔 @enghelabiran
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔺روايت شنيدني همرزم سردار سليماني از ورود حاج قاسم با هليکوپتر به پادگان محاصره شده براي سازماندهي رزمندگان در حلب و حساسیت او به تلفات در نبردها
#حاج_قاسم_سلیمانی
#انتقام_سخت
🆔 @enghelabiran
9.06M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥ماجرای اجحاف یک استاد در نمره دختر حاج قاسم
🔹رئیس دانشگاه آزاد اسلامی: سردار با ما ارتباط داشت، اما یکبار هم به این موضوع اشاره نکرد.
#مکتب_حاج_قاسم
#حاج_قاسم_سلیمانی
🆔 @enghelabiran