eitaa logo
اِنقِطٰاعْ
14 دنبال‌کننده
201 عکس
17 ویدیو
3 فایل
دارم از بیم گسستن روز و شب پاس نفس دستباف عنکبوتان است پود و تار من اینجا حرفات رو میشنوم:) https://daigo.ir/secret/8810090500
مشاهده در ایتا
دانلود
خیلی احساس زیبایی میکنم.
اِنقِطٰاعْ
این آهنگ خیلی حالِ جالبی داره. حسِ یه سفر جاده‌ای رو میده. حسِ رهایی و بی تعلقی.
ابرهایی که در اندیشه ی دریا هستند بغض دارند ولی توی گلو می ریزند کوه من گریه نمی کرد و نمی دانستم کوهها اشک ندارند فرو می ریزند
کت و شلوار خریدم ، بابام گفت بپوش ببینم. وقتی از درِ اتاق اومدم بیرون گفت: به‌به آقا داماد!🌚
پایانِ هر خوابی که می‌بینیم ، بیداری‌‌ست!
اِنقِطٰاعْ
گوشه‌به‌گوشهٔ خانه را نگاه میکنم و می‌فهمم تمامِ اینجا را دوست دارم. همه‌چیزش را. چند روز پیش ویدئویی میدیدم با عنوان [ پناهگاه ِ من] ؛ به این فکر کردم که این خانه هم پناهِ من است. پناهِ‌ گاه‌های بی‌قراریِ من ! بخاریِ کنجِ خانه را دوست دارم ، اینکه همیشه رویش پر از قابلمه‌های کوچک و بزرگ است ؛ حتی ظرفِ پر از رشته‌‌ای که آنجا گذاشته شده تا خشک شود و گاهی یواشکی به آن‌ها دست‌برد می‌زنیم را هم دوست دارم. پشتی‌های خانه را که روی آنها منچ و مار‌پله بازی می‌کنیم. گلدان‌هایی که بی‌هیچ نظم‌ خاصی همه‌جا آنها را می‌بینی. پنجره‌های دلبازی که نرده‌های آبی‌رنگش آسمان را در دلِ خود جای می‌دهند. همه ، از دوست‌داشتنی‌هایِ من هستند. اینکه در زمستان ، حیاطِ این خانه بیشتر از همه‌جا برف دارد و میتوانیم به رسمِ کودکی‌ها ، غاری برای خود بسازیم. به‌یادِ همان وقت‌هایی که آنقدر کوچک بودیم که می‌توانستیم بخزیم درون غارهایمان و هیچ هیولایی دستش به ما نرسد. تابستان‌هایی که تمام پنجره‌ها باز است و صدای قطع‌نشدنی موتور‌ها دادِ بزرگتر‌ها را در‌می‌آورد. زمان‌هایی که روی بالکنِ بزرگِ نه‌چندان روشن شام میخوریم و انتظار مهمان‌هایی که شاید بیایند را می‌کشیم. اما از همه بیشتر ، حال‌ و هوای اینجاست که ــ به قول روباهِ شازده‌کوچولو ــ اهلی‌ام میکند. همهٔ‌ اینجا تکرارنشدنی است. اینجا میتوانی بی‌وقفه کتاب بخوانی و کسی کاری به کارت نداشته باشد. اینجا اگر غذا را دوست نداشته باشی ، همیشه از شامِ دیشب کمی هست تا سیرت کند. اینجا تا نیمه‌های شب همه بیدار می‌مانند ، تخمه می‌شکنند و از عالم و آدم حرف می‌زنند. میتوانم ساعت‌ها از این خانه بنویسم. قبلا هم گفته‌ام ، اما باز میگویم:[ خانهٔ مادربزرگ‌ها ، تکه‌ای از بهشت است.]
💌لینک ویدئوی [پناهگاه من] ـــ محیا دانش https://youtu.be/s_IJRG7xdCE?si=a5QQqZRmK66h9s_F
هدایت شده از Browine‌ ☕
نمیدونم، مثلا دست کن تو جیب کتت یه رسید خرید دربیار، پشتش برام شعر بنویس. برام فروغ بنویس، برام ابتهاج بنویس، شاملو بنویس، شهریار بنویس؛ شعر اکسیژن زندگی منه، توهم نجاتم بده.
یک عمر به سودای لبش سوختم و آه روزی که لب آورد ببوسم رمضان شد ــ حامد عسگری
ــ