✨✨روشن ترین ستاره ها ،ستارگانی هستند که برای منفعت دیگران می درخشند ✨✨✨
#bright
#shine
#benefit:سود و منفعت
@englishforfun
#past continuous گذشته استمراری
🔻از زمان گذشته استمراری (Past Continuous) در زبان انگلیسی برای بیان کارهایی استفاده میشود که در گذشته اتفاق افتاده و مدتی ادامه داشتهاند، ولی حدود زمانی آنها به طور دقیق مشخص یا مهم نیست. این زمان کاربردهای دیگری نیز دارد که در ادامه آنها را بررسی خواهیم کرد.
🔻ساختار گذشته استمراری
زمان گذشته استمراری از حالت گذشته فعل be به صورت was, were به علاوه مصدر ing دار افعال (gerund) درست میشود.
استثناها در اضافه کردن ing
1. اگر آخر فعل e بود، موقع تبدیل به gerund حذف میشود، به غیر از فعلهایی که آخرشان ee و oe و ye باشد.
Come - coming
Agree - agreeing
2. برای افعالی که قبل از آخرین حرف بیصدا یک حرف صدادار همراه با استرس دارند، آن حرف بیصدا دوبار تکرار میشود، به غیر از افعالی که آخرشان w و x و y باشد.
sit - sitting
fix - fixing
3. در انگلیسی بریتانیایی اگر آخر فعلی L باشد، دوبار تکرار میشود، اما در انگلیسی آمریکایی L یکبار میآید.
travel - travelling (انگلیسی بریتانیایی)
travel - traveling (انگلیسی آمریکایی)
4. اگر آخر یک فعل ie باشد تبدیل به y میشود.
lie - lying
🔻سوالی کردن
برای سوالی کردن جملات گذشته استمراری، یا میتوانیم جملات پرسشی بله/خیر بسازیم یا با واژههای پرسشی wh سوال بسازیم. برای ساخت جملات بله/خیر جای فعل be را با فاعل عوض میکنیم.
🔻اگر بخواهیم با واژههای wh پرسشی کنیم باید ابتدا جمله خبری را به پرسشی تبدیل کنیم، بعد قسمتی از جمله را که میخواهیم دربارهاش سوال کنیم حذف میکنیم و واژه پرسشی مورد نظر را در ابتدای جمله قرار میدهیم.
🔻منفی کردن
برای منفی کردن جمله با گذشته استمراری باید بعد از فعل be و قبل از بخش ing فعل not قرار دهیم.
جمله پرسشی جمله مثبت جمله منفی شخص🔻
Was I speaking?
I was speaking.
I was not speaking.
🔻
Was he speaking?
he was speaking.
he was not speaking .
I,he,she,it
🔻
Were you speaking?
you were speaking.
you were not speaking .
You,we,they
کاربردهای گذشته استمراری
1. برای صحبت کردن درباره چیزی که قبل و بعد از زمان خاصی در حال انجام شدن بود. این کاربرد گذشته استمراری بیشتر در ابتدای داستان تعریف کردن کاربرد دارد. به مثالهای زیر توجه کنید:
The children were doing their homework when I got home.
وقتی به خانه رسیدم بچهها داشتند تکالیفشان را انجام میدادند.
As I was watching television the telephone rang.
موقعی که داشتم تلویزیون تماشا میکردم تلفن زنگ زد.
The other day I was waiting for a bus when …
یک روزی منتظر اتوبوس ایستاده بودم که ...
Last week as I was driving to work …
هفته گذشته موقعی که داشتم برای رفتن به سرکار رانندگی میکردم ...
2. برای صحبت کردن درباره چیزی که قبل و بعد از زمان خاصی در حال انجام شدن بود. به مثالهای زیر توجه کنید:
It was eight o’clock. I was writing a letter.
ساعت هشت بود. من داشتم یک نامه مینوشتم.
In July she was working in McDonald’s.
در ژوئیه او در مک دونالد کار میکرد.
3. برای صحبت کردن درباره کاری که ما آن را موقتی میدانستیم و برای مدتی ادامه داشت. به مثالهای زیر توجه کنید:
My head was aching.
سرم درد میکرد.
Everyone was shouting.
همه داشتند داد میزدند.
4. برای صحبت کردن درباره اعمالی که بارها و بارها تکرار میشدند (ولی دیگر تکرار نمیشوند). معمولا در این کاربرد از قیدهای تکرار مثل always و everyday و ... استفاده میکنیم. به مثالهای زیر توجه کنید:
I was practicing every day, three times a day.
من هر روز تمرین میکردم، سه بار در روز.
They were always quarreling.
آنها همیشه با هم دعوا میکردند.
5. برای صحبت کردن درباره چیزی که تغییر میکند، رشد میکند یا بهتر میشود. به مثالهای زیر توجه کنید:
The children were growing up quickly.
بچهها خیلی سریع بزرگ میشدند.
The town was changing quickly.
شهر داشت به سرعت عوض میشد.
کپی با لینک لطفا
@englishforfun
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
East or west, home is the best.
هیچ جا خونه آدم نمیشه😉
#east:شرق
#west:غرب
#best:بهترین
#home:خانه
شرق یا غرب ،خونه بهترین جاست 😊
یادت نره دوستاتم بیاری.
هم بزرگ تر ها هم کوچکتر ها همه با هم لذت ببریم.
@englishforfun
هدایت شده از English for fun /انگلیسی برای لذت و سرگرمی
Good luck
خوش اومدید
با امید موفقیت برای شما
#fair-weather friend
#رفیق نیمه راه
🔻Russ won't help you; he's only a fair-weather friend.
راس به تو کمک نخواهد کرد؛او رفیق نیمه راه است.
@englishforfun
بهترین منظره بعد از سخت ترین صعود می آید.
#view:منظره
#best
#hardest:سخت ترین
#climb:بالا رفتن، صعود کردن
@englishforfun