#یادداشت
✍ «عشق وانتظار»
👤 به قلم زهرا نجاتی،طلبه و مبلغه حوزه علمیه
⏱ زمان مطالعه: کمتر از ۲ دقیقه
این جمعه هم گذشته بود و اشک میریخت وتسبیح بهدست ذکر«اللهم عجل لولیک می خواند.»
به حالش غبطه خوردم. نزدیکتر رفتم وگفتم:مشکل خاصی داری؟ کاری ازدستم بر میآید؟گفت:میتوانی مرا به محبوبم برسانی؟
گفتم:«که هست؟ شاید بتوانم کاری کنم.»
گفت:«امام زمانم؛ مهدیِ فاطمه.»
کنارش نشستم.
گفتم:«یقین داری هرکار از دستت بر می آمده،کرده ای؟»
گفت :«البته » فهرست بلندبالایی از نمازهای حاجت ونذوراتی که برای فرج انجام داده را ردیف کرد.
گفتم:«ودیگر؟»
گفت:«بیش از اینها کاری هست؟»
گفتم:«اگر او بیاید چه خواهی کرد؟»
گفت:«سر بر آستانش خواهم سایید و پای او جان خواهم داد وخاک قدمش را توتیای چشم خواهم کرد.»
گفتم:«ودیگر؟»
گفت:«عاشقی بیش از این؟»
گفتم:«عاشقی نان و آب نمی شود.»
گفت:«یعنی؟»
گفتم:«چه قدر برای ساخت جامعهٔ بعد از ظهور امام زمانت تلاش کرده ای؟شنیدهای:«وقتی پیش مولایمان گفتند:ظهور کی میرسد وایشان پرسید: ببینم چند نفر ازشما میتواند بی اجازه وبرای رفع نیازش از جیب دیگری پول بردارد؟چه قدر باهم یکی هستید و دنبال حل مشکلات یکدیگر؟»
خیره نگاهم کرد وگفت:«این حرفها نشدنی است.در این اجتماع ...»
گفتم:«امام اگر فقط یار میخواست، دراین ده قرن ۳۱۳نفر یار داشت. امام اجتماع مهدوی میخواهد تا بیاید.»
گفت:«بااین وضع گناه، کاری از دست ما بر نمی آید»
گفتم:«آیا رهبر را جانشین او میدانی؟»
گفت:«جانم فدای رهبر»
گفتم:«برای تولید واقتصاد مملکت چه کردی؟»
گفت: «تولید کار دولت است به من ربطی ندارد.»
گفتم: «برای بحران جمعیت چه کرده ای؟»
گفت: «جمعیت را یک تنه من نمیتوانم فکری به حالش کنم.»
گفتم: «در این روزهایی کرونایی توصیههای بهداشتی را عمل کردهای؟؟ راستی آخرین بار در پستت راجع به رییس دولت چه نوشته بودی؛بعد صحبتهای آقا درستش کردی؟»
گفت:«این حرفها فرج نمی آورد...آقا مظلوم است و مجبور است این حرفها را بزند.»
گفتم:«این ذکرهاوگریههاهم؛به تنهایی فرج نمی آورد.مطمئن باش او هم که بیاید با همین بهانه ها،مظلوم خواهدماند و چون عهدخدا این است که مظلوم نماند،نخواهد آمد.»
برخاست،اشکهایش را پاک کرد،جامه اش را تکاند ورفت....
#بیعت
#انتظار
#سبک_زندگی
🆔@manaar_ir
🗓 لطفا اجازه عبور به انسانها بدهید
✍️#زهرا_نجاتی، عضو تحریریهٔ مَنار؛
چندی پیش یک به اصطلاح سلبریتی، عکس سونوگرافی سگ باردارش را در پیج گذاشت و فرزند سگ را نوهی خود خواند و این شد مژده ای که باید تنمان را بلرزاند.
این اما همهی قصه نیست، موضوع سگ گردانی درفضای عمومی، موضوعی است که این روزها بازار آن، حسابی داغ است و متأسفانه بهخاطرآن، بعضی وقتها حق شهروندی، نیز نادیده گرفته میشود. نمونهٔ آن هم، دوستی که میگفت:« همسایههای ما بچه ندارند اما شبها با صدای پارس سگهایشان میخوابیم.»
در نگاه مقام معظم رهبری، این موضوع ذیل سبک زندگی تعریف میشود. ایشان در شهریور ۹۹، راجع به نفوذ در فرهنگ و تمایل دشمن برای تغییرفرهنگ ما با استدلال شکست #فلسفهی_غرب میفرماید:«چرا بایدکشوری مثل کشور ما با این فرهنگ ریشهدار و عمیق و فرهنگ الهی و ایمانی،تحت تأثیر تعلیمات تمدّن و فرهنگ مادّی، جدید، غلط و شکستخورده، قرار بگیرد؟»
اما متأسفانه کم کاری مسئولین و شدت حملهی دشمن از همهی راهها، باعث شده تا مسئولین خواسته یا ناخواسته، شمشیر برزمین بگذارند ودست از مبارزه بکشند.
در موضوع #سبک_زندگی و پیوند مسائلی که درشأن #جامعه_اسلامی نیست، با مردم و فرهنگ ما، مثال زیاد است که همنشینی باسگها، پناه بردن به زندگی با حیوانات به جای فرزندآوری، خانههای مجردی، بالارفتن #سن_ازدواج و رواج #روابط_ناهنجار، تنها بخشی از آنهاست.
اما تحلیل این موضوع مهم است که چرا تا چندی پیش، همراهی یک موجود اقلا به لحاظ حیوانی کثیف بودن، مطلوب نبوده اما امروز شرایط به گونه ای پیش میرود که گویی چندی دیگر در پارکها تابلوی محل عبور انسانها خواهیم دید:«سگهای عزیزتان را اندکی نگهدارید تا کودک بخت برگشته انسان، رد شود»
ریشهی این مشکل را باید در باختن عرصهی سبک زندگی اسلامی وایرانی، جستجو کرد. به قول رهبری؛ «ضعف و خیانت سران وابستهی نظامهای اسلامی، از جمله در کشور ما در طول سالهای پیش از انقلاب، توانسته سبک زندگی خودش را رایج کند. ما اگر بیمبالاتی مشاهده میکنیم، به خاطر دور افتادن از اخلاق اسلامی و از سبک زندگی اسلامی است.»
ما دربحث سبک زندگی چه قدر کم کاری کردهایم و جبههی مقابل چقدر تمیز و پرکار تلاش کرده تا هم نشینی و#هم_زیستی با سگ را که از لحاظ اعتقادی، مخالف اعتقاد جامعهٔ شیعی است بر خلاف نظر اکثرفقها که تنها سگ نگهبان را استثنا کردهاند، در تمام اشکال آن جوری وارد سبک زندگی کنند که خیلی از سلبریتی ها، به جای فرزند، ازسگ خود نام ببرند.
در نگاهی عمیق تر، این قصه برای امروز و دیروز نیست. شاید از همان زمان که در کارتون بچه ها، گربهها جایشان را به سگ دادند و به گربه چندش گفته شد و #سگ همپای اسب که «حیوان نجیبی است»، اهمیت پیدا کرد، باید دراندیشهی چنین روزی می بودیم.
شاید حتی باید کمی به عقب برگردیم؛ چقدر کم کاری کرده ایم که جماعتی معلوم الحال، نام سلبریتی گرفته و اشخاص مهم در زندگی جوانان ما شدهاند؟!!
حالا خیلی وقت است #ناقوس خطر به صدا درآمده و وظیفهی همهی ماست تا با توجه به ریشهی این دست ابتلائات و #ابتذالات فرهنگی وشناخت درست از نسل جدید وسبک زندگی اسلامی، به مبارزه و ریشهزنی این مسائل بپردازیم.
شاید باید طور دیگری به #سبک_زندگی نگاه کرد و تحلیل دوبارهای از دهه هشتادیها داشت.باید به معرفی الگوهای جدیدی برای سبک زندگی پرداخت و در مقابل #تابوشکنی های خلاف جهت اسلام وسبک زندگی ایرانی، قویتر عمل کرد و هویت #سلبریتیهای یک من و دو غاز را با معرفی الگوهای حقیقی، زیر سئوال برد.
یادمان باشد این دغدغه اگر امروز درحدسگ گردانی و #قمه_کشی #دختران_دهه_هشتادی، است، درصورت کوتاهی #دغدغه مندان، معلوم نیست در آیندهی نهچندان دور به کجا خواهد انجامید.
#یادداشت
#سگ_گردانی
📣با مَنار همراه باشید:
https://eitaa.com/joinchat/1687224385C9d8b257e8f
انقلابِ قَلم
🗒 کوبیسمِ دردناک ✍ #زهرا_نجاتی وقتی به خانه داری می رسیم، دوست داریم مثل زن های دهه های گذشته،کد
🗒 کوبیسمِ دردناک
✍️ #زهرا_نجاتی
شورش را در آورده ایم. به مقولات دوست داشتنی مثل قیمه ی عاشورا که می رسیم، یقه چاک حسین فاطمه می شویم.اما وقتی به سختیِ #نهی_از_منکر و تذکرهای گاه وبی گاه می رسیم، گویی میان ما و او فرسخ ها فاصله است.
به تیپ وآرایش که می رسیم،فقط مُد مهم است ودیگر هیچ. بعضی وقت ها حتی زیبایی مان اهمیتش از مد کمتر می شود.
وقتی به خانه داری می رسیم، دوست داریم مثل زن های دهه های گذشته،کدبانو باشیم بی آنکه وقت بگذاریم. اما در سبک وسیاق رفتار باهمسر،روی #فمینیست_ها را هم سفید کرده ایم.
عاشقی مان برای #دختر_پیامبر نهایت پای ولایت جلوه می کند نه در مادرانگی نه در زن خانه بودن، ونه نقش زنِ مسلمان بازی کردن.
ارزشهای اسلام رامحدود به نماز و روزه کرده ایم و درسبک زندگی، لباس پوشیدن وقت گذرانی دراینترنت و #تربیت_فرزند، دست اسلام را بسته ایم یا بسته دیده ایم.
واین همه و هزاران از این نکات که مجالش نیست، خبر ازیک واقعه می دهد واقعه ی تلخی که کام زندگی هایمان را زهر کرده اما از ادامه اش، ابایی نداریم و با چشم بسته، در مطب های مشاوره و #روان_پزشکی می گردیم.
حقیقتی به نام چهل تیکه زیستن،ماجرای #پُست_مدرن نگاه کردن به همه چیز،قصه ی نابودی #سبک_زندگی و اضمحلال در سبک زندگی چهل تیکه و دلمان هم خوش است که اینجا کسی محدود نیست.
لبها افریقایی، بینی ها آمریکایی وچشم ها شبیه شاهزاده های اصیل ایرانی.
این کوبیسمِ دردناک در زندگی امروز ماست که کشیده هایش هرروز با شتاب بیشتری، درصورت هایمان می خورد وما هنوزفکری به حالش نکرده ایم.
درد اینجاست که تا به خود نیاییم و اصلاح از ریشه را آغاز نکنیم، هردرمان دیگری، جز ماله کشی ای بی ثمر نخواهد بود.
#یادداشت_نهم
🆔@enqelabeqalam_ir
هدایت شده از 💓💓مــــُـــــحَنــــــــــــّٰٓــــــــــا💓💓
«خیمه ی آرامش»
«بررسی ابعاد فردی حجاب»
همه ی ما، برای رسیدن به آرامش، دنبال مأمن وپناهگاهی میگردیم. گاهی برای آرامش لابه لای لیست موسیقی گوشی، میگردیم وگاهی به دنبال مداحی.
عدهای با آب درمانی و یوگا به دنبال آرامش روان میگردند وقشری که مذهبی ترند،در حرم ها واماکن زیارتی بخشی از آرامششان را می یابند.
اما شایدباورش سخت باشد بخشی از آرامش روانی را در حجاب کامل میتوان یافت.
بله در حجاب. درهمین چند متر پارچه ای که یا درشکل روسری ومانتوی مناسب یا در شکل چادر، دور خود گرفته ایم.
شاید سوال پیش بیاید که چه ارتباطی بین این دو مقوله وجود دارد اما اندکی تأمل در ابعاد روان شناسی حجاب مارا به این اطمینان میرساند.
اول؛ هرقدر من بخواهم: حجاب وقتی درچارچوب عفت کامل به نمایش گذاشته میشود، برای نامحرم یک پیام روشن دارد:«حد تو مشخصاست،حق نداری بیشتر از حدی که من اجازه میدهم، درکلام وغیرآن به من نزدیک شوی؛ ارتباط بگیری و صحبت کنی.»
این تمام آن چیزی است که یک نامحرم درهنگام مواجهه با بانوی محجبهای که علاوه بر رعایت حد اسلام، درگفتار، صدا ونحوهی سخن گفتن، قدم زدن ونگاه کردن رعایت میکند.
دوم؛ نگاهت را برگردان:همه یما چیزهایی راجع به روان شناسی رنگها شنیده ایم، رنگ بنفش وخاکستری را به یأس وناامیدی، رنگ سفید و آبی را، به آرامش، رنگ سبز را به نشاط و رنگ زرد را رنگ دشمنی، شناخته ایم.
اما شاید کمتر راجع به تاثیر رنگ مشکی بر مخاطب شنیده یا خوانده باشیم.
به باور روان شناسان، رنگ مشکی موجب بازدارندگی از خیره ماندن و دنبال کردن در مخاطب میشود.
جالب است نه؟
سوم؛ حس خوب حجاب: شاید برای شما هم پیش آمده باشد زمانی که درشرایط تحریک محرک به کنش، بسته به بد یا خوب بودن کنش، حس فرد درمورد خودش تغییر میکند.
توضیح آن که همه ی ماقایل هستیم که افراد با لباسها،نحوه ی پوشش و تمام رفتارها مثل میمیک صورت، نحوه ی راه رفتن و صدا، افراد را به کنش نسبت به خودشان وادار میکنند.
رنگ مشکی ورعایت حجاب، پیام عدم دیده شدن وایجاد واکنش به مخاطب می دهد.
چهرم؛، عزت نفس، خارچشمان هیز:
کسی که حجاب را در چارچوب دینی وبا رعایت ابعاد عفیفانهی آن، رعایت میکند، درحال ارسال پالس بی تفاوتی نسبت به نگاه فرد است. این مطلب ازسویی عزت نفس زن وفرد محجب راتقویت کرده وبه رخ بیننده می کشاند و ازسویی به فرد مقابل احساس بی نیازی مخابره میکند،یعنی دقیقا حسی مثل آنچه رضا امیرخانی در ده روز با رهبر،میگوید:«کمتر مردان وزنانگی را دیده ام که درجنین مواجهه ای، جوری چازکنار هم رد میشوند که انگار هیچ حسی نسبت به هم ندارند»
جالبتر اینکه درآیهای از قرآن، یکی از اهداف حجاب، شبیه به این مضمون دانسته شده«.. یدنین علیهن من جلابیبهن ذلک ادنی ان یعرفن فلا یوذین»
اگر چادرهایتان را به خودتان نزدیک کنید، شناخته میشوید که زنان مومن و همسران پیامبرید واین گونه مورد آزار واقع نمیشوید.
یعنی خودنحوهی پویش، به مخاطب پیام میدهد که از آزار واذیت روحی وجسمی فرد، بپرهیزد.
پنجم؛ بازدارندگی فرد محجب از سایر ناهنجاریها:انسانی که به لحاظ روحی سالم بوده و در دام چند شخصیتی وتعارض ارزشها گرفتار نباشد، وقتی خود را محدود به حجاب میکند، دوست دارد هنجارهای ملازم باآن را رعایت کند. چون به گمان صحیحش، با حجاب جور در نمی آید. بنابراین خود حجاب باعث میشود درهنگام مواجهه با نامحرم به سایر ابعاد عفاف (نگاه، راه رفتن وصدا) نیز پایبندتر باشد.
مثلا فردی که در هنگام مواجهه با نامحرم خود را ملزم به رعایت حجاب میداند.اگر دچار تعارض نباشد، درهنگام برخورد با نامحرم از بگو وبخند،نیز پرهیز میکند.
همچنین چنین فردی از تماس و پیام در فضای مجازی وحقیقی، به نامحرم خودداری می نماید. زیرااین امور، در راستای خط فکری ومنشی که در خود میبیند، نیست.
ممکن است در این رابطه گفته شود چه بسیار چادریانی که این دو را هم انجام میدهند، اما جواب هم شرط عدم وجود تعارض در منش فکری فرد است.
البته این مطلب امکان وسوسه را رد نمیکند اما زمینه را برای پایداری فرد به این موضوع،بیشتر فراهم می سازد.
حالا شما بفرمایید با این همه، چرا نباید حجاب را رعایت کنیم؟
#سبک_زندگی
#حجاب
@zedbanoo
بسم الله
«نوجوان مقتدا به #فهمیده»
اکثرما، نوجوانان این روزها را با گوشی وارتباطات لجام گسیخته و گیم، شناخته ایم.
#نسل_چهارم_انقلاب که گویی هزاران کیلومتر با نوجوانیهای ما فاصله دارند.
نسلی که به سبب شبیخون فرهنگی و نسل سوم بعد انقلاب، تغییر چرخشگونهی بعضی پدر ومادرها ومربیانشان از ارزشهای اصیل انقلاب، در نظر کوتاه بعضی از ما، از ارزشهای انسانی واسلامی فاصله گرفته اند.
شاید امیدوارترین فرد به این نسل رهبر انقلاب باشد که بارها فرمود:« شما نسل آینده ساز این مرز وبوم هستید.»
نگاه رهبر البته ازهمان نشأت میگیرد که رهبر فقید انقلاب می فرمود:«امید من به شما دبستانی هاست.»
اما دراین میان نگاه نا امید وهراسناک ما، به حقیقت نزدیکتر است یا نگاه سرشار ازامید، روشن بینی والبته بصیرت رهبری معظم انقلاب؟ میان انبوه فتنه های آخرالزمانی، بعضی پدر ومادرها دست از تربیت فرزندان خود شسته وتربیتشان را به دامن اجتماع انداخته اند و عده ای امید دارند که با تکیه بر علم روز، توکل و الگوی تربیت صحیح اسلامی،فرزندآوری کنند وتربیت نسلشان را با تکیه بر مسائل مذکور،انجام دهند.
اما این روزها، شهادتقهرمانانه ی علی نوجوان ایذه ای، بیش از هرچیز، خط بطلانی بر تصورات ناامیدانهی بعضی، از این نسل کشید. خط بطلانی که چند وقت قبل نیز با کلیپ خوش ساخت نوجوانان حسینی، کشیده شد.باردیگر ثابت شد اگرچه زمانه از جهت پیشرفت وتربیت،بر نسل آینده تأثیر به سزایی دارد،اما برخلاف اعتقاد عدهای، همهی حرف را زمانه نمی زند.
هنوز هم فاکتورهای تربیت اسلامی و ایرانی، حرفی برای گفتن دارند.
هنوز هم میتوان حسین فهمیده ها را تربیت کرد. درزمانه ای که عده ای ازهم سن وسالان #علی مشغول خودنمایی و وقت گذرانی در فحشاخانه ی اینستاگرام،٪
#لایکی،#فیس بوک وامثال آنند،#نوجوان #ایذه ای برای نجات خانوادهای دست ازجان می شوید وبرای بارهزارم ثابت می کند تاثیر #دامن وشیر پاک #مادر و #لقمه ی #حلال #پدر، بیش ازسایر آیتم هاست.
و البته زمانه و بدی آن، بهانهی خوبی برای عدم #فرزندآوری نیست.
#سبک_زندگی
#عقلانیت_انقلابی
@enqelabeqalam_ir
هدایت شده از 💓💓مــــُـــــحَنــــــــــــّٰٓــــــــــا💓💓
بسم الله
«هارمونی تلخ»
همه اش هم همین نیست.
مو بیرون گذاشتن، عکس های لاکچری، تولدهای میلیونی گرفتن، پزبه قاب ابرو ومیکرو بیلدینگِ کدام آرایشگاه رفتن یا اندام را به نمایش گذاشتن، تنها چند قطعه از پازل جنگ بر سر سبک زندگی است.
سبکزندگی ما گره خورده در بی رحمی حروف« در لحظه زندگی کن»ِ پپسی گره خورده.
روی قوطیهایی که در تمام اغذیه فروشیهای ما، روی دست تمام اقشار بالا میرود، لذت را در صبح وظهر وشام، درکامشان میریزد و در عکسهای آن به آن شان در اینستاگرام، فیس بوک ولایکی، مینشیند.
این زنگ خطر، این آهنگ هولناک تغییر به سمت سبک زندگی «لذت در لحظه»، سالهاست به صدا در آمده.
آهنگی که مذهبی وغیر مذهبی، بی سواد وباسواد، ندارد و همه برای رقصیدن به آهنگش، باهم مسابقه میدهند.
بی رحمی این آهنگ، آنقدر در گوشهایمان نواخته شده که هرکس با آن هماهنگ نیست، مارک امل، بی کلاس، بیسوادو.. می خورد.
و تنها چیزی که می تواند در مقابلش، قدعلم کند، تفکر وتوجه به پشتوانهی کارها، افکار و بصیرت است.
بحرانی که اگر مراقبش نباشیم،اگر هوشیار تباشیم ونسل آینده مان را از زنجیر اسارتش، رها نکنیم، خیلی زود دیر خواهد شد
#سبک_زندگی
#درلحظه_زندگی_کن
@zedbanoo
بسم الله
«قدیم»
قدیم برخلاف حالای بعضی خانوادهها، پدر فقط یک عابر بانک نبود یا هیولایی که مادر هرجا کم میآورد، بچهها را از کتکش بترساند.
قدیم ها پدر از در که میآمد، میشد شمع خانه. بچهها و همسر، دورش جمع میشدند. نه یکی نه دوتا. شش تا پنج تا، هشتا. بچه، ها، دور پدر جمع می شدند و پدر شام را کنارشان می خورد. بعد فیتیله ی چراغ گردسوز را پایین میکشیدند و تازه بزم آغاز میشد.
پدرِ با ابهت روز، تبدیل میشد به قصه گوی شب. قصه، های شاهنامه، حملهی حیدری، منتهی الامال. قصه هایی که فقط قصه نبودند، پر بودند از رمز و راز زندگی. پدر آن روزها،معلم بی چوب بجه ها بود.
بچه ها دور پدر عشق می کردند وهمین طور که ابهتش، آنها را گرفته بود، درقلبشان چراغ مهر به پدر روشن بود.
قدیمها، پدر هیولا نبود اما حرمت داشت. از این سوسول بازیهای حالا خبری نبود اما جایگاه پدر ومادر طوری بود که بچه اگرچه آنها را رفیق نمی دانست اما شفیق می دانست. حریم می فهمید و کمتر دست از پا خطا می کرد.
مادر، هم همسرش را آقا صدا میزد. تا نیامدنش سفره را پهن نمی کرد و به بجه ها می آموخت کسی جلوتر از پدر، حق ندارد دست به غذا بزند.
شاید همینها باعث شد یک عده فمنیست از خدا بی خبر میان میدان بیایند و به خیال خودشان، دادِ زن را از مردِ مقتدر ایرانی بگیرند.
اما رفیق! بیا صادق باشیم من وتو خوب می دانیم شانه های مرد مقتدر هزار بار بیشتر از رنگ ولعاب و فمنیست و کودک سالاری، برای شانه های لرزان و دستان ظریفمان به کار می آمد.
کسی امروز طرفدار مردسالاری نیست،
اما کاش کمی بیشتر به داد اقتدار مردهایمان، به داد غیرت، حس مردانگی و قدرتشان برسیم. حتی تصور دنیایی که در آن مردها هم بلدند با زنها چگونه تا کنند و هم بی عشوه و مقتدر مردانگی می کنند، شیرین است.
دست من و توست که هم به همسرانمان، هم یه فرزندانمان، به دختر و به پسر، یاد بدهیم چگونه بین این دو جمع کنند.
#سبک_زندگی
#اقتدار
#فمنیست
@enqelabeqalam_ir
بسم الله
«تناقضاتی که فاصله میاندازند.»
برای شماهم فاصلهی روز افزون نوجوانها وجوانها از آداب دین، شگفتی آوراست؟ بله حق دارید. شاید بشود یکی از دلایل این فاصله را بعضی تناقضات حل نشده در ذهن آنها دانست.
نوجوانی که می بیند بعضی دینداران، فقط آیین دین را می شناسند واز اخلاق بویی نبرده اند، به دو راهی اخلاق یا دین می رسند و وقتی میبینند خوش اخلاق ها پرطرفدارترند، اخلاق را بر میگزینند
.
بعضی تناقضات بین رفتارهای دینی و استفاده از دین در رفتاراجتماعی، تناقضاتی بین رعایت احکام دین و بی مبالاتی راجع به سایر احکام، تناقضاتی بین احکام ریز همسرداری، دشواری رعایت پاک ونجس زنانه و راحتی زندگی پاک مردانه.
و حملهی بی محابای دشمن به زن چراهمه چیز برای تو سختتر است.
نوجوانی که گلههای مادرش را هنگام کارخانه می شنود، اعتقاد مادر به ظلم خداوند به زنان را میبیند و میشنود و بعد همان مادر را هنگام روضه، اشک برچهره میبیند و هنگام نماز، چادر برسر.
نوجوانی که مادر را با نامحرم ودر خارج خانه،خنده رو،زیبارو ودلبر می بیند و درخانه، شبیه به برج زهرمار، نوجوانی که مادر را درگیر ظواهر دین و نه مومن به باطن آن،میبیند، بدون شک برای پایبندی به دین، دچار مشکل میشود.
شما اگر جای او باشید ترجیح نمیدهید در در مقابل ظلم، شجاع باشید ونهراسید و به وعدههایی که حالا برخلاف گذشته راحت میشود به آن عمل نکرد، عذاب هم نشد، بخندید؟
باید تا دیر نشده فکری کنیم.
#سبک_زندگی
#مادر
#تناقض
@enqelabeqalam_ir
هدایت شده از 💓💓مــــُـــــحَنــــــــــــّٰٓــــــــــا💓💓
بسم الله
«عشق ازیاد رفته»
یک زمانی، هرکس عاشق بود می دانست عاشقی تاوان دارد. زمانی همه شعر عاشقی می خواندند:«چو ایران نباشد تن من مباد»
آهای عاشقان! شعر بس است،ایران دارد نابود میشود.زورشان به مردان نظامی ما نرسید، در جنگ تحمیلی هم شکستشان دادیم.
اما ما بازی خوردیم. ازهمه طرف آمدند و در گوشمان از مشکلات گفتند.
اینقدر گفتند وگفتند که یادمان رفت اینجا، حتی وطنمان هست.
یادمان رفت لااقل به حکم خاکمان، باید به آن غیرت داشته باشیم.
با بهانهی زن و حق و فمنیست و هزار بهانهی دیگر، چشممان را روی همهی پاییزها و زمستانهای زیبایی که باهم در این سرزمین طی کردیم، بستند.
انقدر گفتند که خیلی ها ذکرشان شد رفتن از وطنشان که مثل دامن مادر بود، باهمه، ی اخم وتخم هایش، در اعتراض، به اخمهای او، دل به آغوش نا مادری وطن دی
ران بستند و آنجا شدند شهروند دست دوم.
👈انقدر گفتند که یادمان رفت قراربوده اینجا را آباد کنیم و فقط بدهکار شدیم.
آنقدر که برخلاف وقتی که کسی بیاید و ازما کمک بخواهد، حتی همدیگر را به کمک، راضی میکنیم اما... اما حالا که مام میهن، خاک وطن، دست گدایی را دراز کرده تا به دادش برسیم تا در تلهی جمعیتی نیفتیم و برای روزهایی جمعیت، بیاوریم که در همین نزدیکیها، جمعیت انقدر پیر وفرتوت خواهد بود که هزینه، ی کشور، تنها صرف نگهداری از انها شود زیرا زنان و مردان ما، هنوز انقدر عاشق میهنشان نبودهاند که به دادش برسند وحالا که هنوز فرصت هست، باهزار ویک بهانه، از فرزندآوری، خودداری میکنند.
میگویید نه؟ باورتان میشود باید چهارده میلیون فرزند تا پنج سال دیگر به این مملکت اضافه شوند تا شاهد ان روزها نباشیم مثل هلند و آلمان، در پیری جمعیت گیر نکنیم.
⛔با این وضع تنها امید به پنج میلیون فرزند آن هم، در بهترین حالت هست. شما سهمتان آوردن چند فرزند و راضی کردن چند نفر هست؟
💔نفس ایران تنگ شده، عاشقان کجایند!!!
#سبک_زندگی
#جمعیت
@zedbanoo