🌸کمی تفکر 🌸
۱_غيبت… تو روشم ميگم.
۲_تهمت… همه ميگن!
۳_دروغ… مصلحتى!
۴_رشوه… شيرينى!
۵_ظلم… حقشه!
۶_مال حرام… پيش سه هزار ميليارد هیچه.
۷_ربا… همه ميخورن!
۸_نگاه به نامحرم… يه نظر حلاله!
۹_مجلس حرام… يک شب که هزار شب نميشه!
۱۰_بخل… اگه خدا ميخواست بهش ميداد!.
۱۱_بی حجابی... دلم پاکه
به کجا می رویم 😔😞
❤️کانال عرفان ❤️
@erfan1212
🔰شرح دعاے روز هفتم
آیت اللہ مجتهدے تهرانے(ره):
⬅️ «اَللّهُمَّ اَعِنّي فيهِ عَلي صِيامِهِ وَقِيامِهِ» خدايا كمك كن در اين ماہ روزہ بگيريم و شب زندهداري كنيم.
🌸 اگر خدا كمك كند، گرسنگي را نميفهميم. عبادت شب و سحر، دعاهاي ابوحمزہ ثمالي و افتتاح را انجام ميدهيم.
🍃 گاهي افرادي غصہ ميخورند كہ ماہ رمضان چگونہ روزہ بگيريم؟ خوب دعا كنيد و خدا كمكتان ميكند.
⬅️ «وَجَنِّبْني فيهِ مِنْ هَفَواتِهِ وَ اثامِهِ»
خدايا ماہ رمضان ما را از لغزش و گناہ حفظ كن.
🌼 بدبختي است كہ آدم در ايام سال گناہ كند و ماہ رمضان هم بہ گناہ ادامہ دهد. در ماہ رمضان بايد تمام اعضا و جوارحمان روزہ باشد. اگر روزهاي بگيريم كہ چشمان، زبانمان، گوشمان، نامحرم ببيند، دروغ بگويد و غيبت بشنود، روزهمان «عام» ميشود. اما بہ ما ميگويند كہ روزہ خاص بگيريد، يعني اعضا و جوارحت هم روزہ باشند.
🌿 درنيتهايتان بگوييد: «خدايا؛ من روزہ ميگيرم، اما روزہ خاص ميگيرم» يعني اعضا و جوارحتان هم روزہ باشد.
🌷 حديث داريم؛ زمانيكہ روزہ ميگيريد بايد گوش و چشم و پوست بدنتان هم روزہ بگيرند. بايد اعضا و جوارحمان هم روزہ باشند تا اين روزہ در ما اثر بگذارد.
(البتہ يك روزہ ديگر هم داريم كہ روزہ خاص الخاص است. در اين روزہ، قلبمان در ماہ رمضان بہ غير خدا متوجہ نميشود.)
⬅️ «وَارْزُقْني فيهِ ذِكْرَكَ بدَوامِهِ»
خدايا روزي كن كہ در ماہ رمضان ياد تو باشم.
«ذكر»، هم ياد معنا ميكند و هم معناي ذكر زباني را ميدهد. دائما بايد بہ ياد خدا باشم.
👈حديث است كہ اگر حيوانات ذكر نگويند، اسير دام صياد ميشوند. اين صداهايي كہ از حيوانات ميشنويم، ذكرهايي است كہ توسط آنان بيان ميشد.
حتي درخت و بيابان و كوہ و دشت هم ذكر ميگويند.
⬅️ «بِتَوْفيقِكَ ياهادِي الْمُضِلّينَ»
اما بہ توفيق خودت اي راهنماي گمراهان.
✨اي خدايي كہ گمراهان را راهنمايي ميكني، توفيق بدہ اين دعاهاي روز هفتم دربارہ ما مستجاب شود.
❤️کانال عرفان ❤️
@erfan1212
استاد فاطمی نیا :
آنچه بايد از ماه رمضان حاصل شود ، تقواست.
اين گونه نباشيم كه فقط در ماه رمضان اطاعت خدا را بكنيم و در غير آن ترك طاعت كنيم!
بعضي فقط در ماه رمضان نماز ميخوانند، خوش اخلاق هستند، دل نميشكنند ! يا مثلا فقط در اين ماه با حجاب مناسب هستند!
عزيزان من قرآن كه فرمود "كتب عليكم الصيام" براي اين است كه در اين ماه ملكه ي تقوا برايمان حاصل شود ، نه اينكه فقط يك ماه رمضان عبادت كنيم و مابقي ايام را به حال خودمان باشيم!
سعي كنيد تا ميتوانيد نورهاي كسب شده در اين ماه را با گناه نكردن حفظ كنيد
اولياء الله كه به آن مقامات عاليه رسيدند در اثر حفظ همين انوار بود!
❤️کانال عرفان ❤️
@erfan1212
9.14M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
نماز آیـت الله بـهـجــتـ (ره)
🌹نماز خواندن بسیار با حال
و با معنویت آیت الله بهجت
❤️کانال عرفان ❤️
@erfan1212
آیت الله العظمی سید شهاب الدین مرعشی نجفی (ره) نقل می کنند :
شب اول قبر آيتالله شيخ مرتضی حائری برايش نماز ليلة الدّفن خواندم، همان نمازی که در بين مردم به نماز وحشت معروف است.
بعدش هم يک سوره ياسين قرائت کردم و ثوابش را به روح آن عالم هديه کردم .
دوستان
چند شب بعد او را در عالم خواب ديدم. حواسم بود که از دنيا رفته است. کنجکاو شدم که بدانم در آن طرف مرز زندگی دنيايي چه خبر است؟!
پرسيدم: آقای حائری، اوضاعتان چطور است؟
آقای حائری که راضی و خوشحال به نظر می آمد، رفت توی فکر و پس از چند لحظه، انگار که از گذشتهای دور صحبت کند شروع کرد به تعريف کردن...
وقتي از خيلي مراحل گذشتيم، همين که بدن مرا در درون قبر گذاشتند، روحم به آهستگي و سبکي از بدنم خارج شد و از آن فاصله گرفت. درست مثل اينکه لباسي را از تنت درآوري. کم کم ديگر بدن خودم را از بيرون و به طور کامل ميديدم. خودم هم مات و مبهوت شده بودم، اين بود که رفتم و يک گوشهاي نشستم و زانوي غم و تنهايي در بغل گرفتم.
ناگهان متوجه شدم که از پايين پاهايم، صداهايي ميآيد. صداهايي رعبآور و وحشتافزا! صداهايی نامأنوس که موهايم را بر بدنم راست ميکرد. به زير پاهايم نگاهي انداختم. از مردمي که مرا تشيع و تدفين کرده بودند خبري نبود. بياباني بود برهوت با افقي بيانتها و فضايي سرد و سنگين و دو نفر داشتند از دور دست به من نزديک ميشدند. تمام وجودشان از آتش بود. آتشي که زبانه ميکشيد و مانع از آن ميشد که بتوانم چشمانشان را تشخيص دهم. انگار داشتند با هم حرف ميزدند و مرا به يکديگر نشان ميدادند. ترس تمام وجودم را فرا گرفت و بدنم شروع کرد به لرزيدن. خواستم جيغ بزنم ولي صدايم در نميآمد. تنها دهانم باز و بسته ميشد و داشت نفسم بند ميآمد. بدجوري احساس بی کسی و غربت کردم
گفتم خدايا به فريادم برس! خدايا نجاتم بده، در اينجا جز تو کسی را ندارم....
همين که اين افکار را از ذهنم گذرانيدم متوجه صدايی از پشت سرم شدم.
صدايی دلنواز، آرامش بخش و روح افزا و زيباتر از هر موسيقی دلنشين!
سرم را که بالا کردم و به پشت سرم نگريستم، نوری را ديدم که از آن بالا بالاهای دور دست به سوی من ميآمد.
هر چقدر آن نور به من نزديکتر ميشد آن دو نفر آتشين عقبتر و عقبتر ميرفتند تا اينکه بالاخره ناپديد گشتند.
نفس راحتي کشيدم و نگاه ديگري به بالاي سرم انداختم. آقايي را ديدم از جنس نور !
نوری چشم نواز و آرامش بخش.
ابهت و عظمت آقا مرا گرفته بود و نميتوانستم حرفي بزنم و تشکري کنم، اما خود آقا که گل لبخند بر لبان زيبايش شکوفا بود سر حرف را باز کرد و پرسيد: آقای حائری! ترسيدی ؟
من هم به حرف آمدم که: بله آقا ترسيدم، آن هم چه ترسي! هرگز در تمام عمرم تا به اين حد نترسيده بودم. اگر يک لحظه ديرتر تشريف آورده بوديد حتماً زهره ترک ميشدم و خدا ميداند چه بلايي بر سر من ميآوردند.
بعد به خودم جرأت بيشتر دادم و پرسيدم: راستي، نفرموديد که شما چه کسي هستيد.
و آقا که لبخند بر لب داشت و با نگاهی سرشار از عطوفت، مهربانی و قدرشناسی به من می نگريستند فرمودند:
من علی بن موسی الرّضا هستم. آقای حائری! شما ۷۰ مرتبه به زيارت من آمديد من هم ۷۰ مرتبه به بازديدت خواهم آمد، اين اولين مرتبهاش بود ۶۹ بار ديگر هم خواهم آمد.
❤️کانال عرفان ❤️
@erfan1212