9.14M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
نماز آیـت الله بـهـجــتـ (ره)
🌹نماز خواندن بسیار با حال
و با معنویت آیت الله بهجت
❤️کانال عرفان ❤️
@erfan1212
آیت الله العظمی سید شهاب الدین مرعشی نجفی (ره) نقل می کنند :
شب اول قبر آيتالله شيخ مرتضی حائری برايش نماز ليلة الدّفن خواندم، همان نمازی که در بين مردم به نماز وحشت معروف است.
بعدش هم يک سوره ياسين قرائت کردم و ثوابش را به روح آن عالم هديه کردم .
دوستان
چند شب بعد او را در عالم خواب ديدم. حواسم بود که از دنيا رفته است. کنجکاو شدم که بدانم در آن طرف مرز زندگی دنيايي چه خبر است؟!
پرسيدم: آقای حائری، اوضاعتان چطور است؟
آقای حائری که راضی و خوشحال به نظر می آمد، رفت توی فکر و پس از چند لحظه، انگار که از گذشتهای دور صحبت کند شروع کرد به تعريف کردن...
وقتي از خيلي مراحل گذشتيم، همين که بدن مرا در درون قبر گذاشتند، روحم به آهستگي و سبکي از بدنم خارج شد و از آن فاصله گرفت. درست مثل اينکه لباسي را از تنت درآوري. کم کم ديگر بدن خودم را از بيرون و به طور کامل ميديدم. خودم هم مات و مبهوت شده بودم، اين بود که رفتم و يک گوشهاي نشستم و زانوي غم و تنهايي در بغل گرفتم.
ناگهان متوجه شدم که از پايين پاهايم، صداهايي ميآيد. صداهايي رعبآور و وحشتافزا! صداهايی نامأنوس که موهايم را بر بدنم راست ميکرد. به زير پاهايم نگاهي انداختم. از مردمي که مرا تشيع و تدفين کرده بودند خبري نبود. بياباني بود برهوت با افقي بيانتها و فضايي سرد و سنگين و دو نفر داشتند از دور دست به من نزديک ميشدند. تمام وجودشان از آتش بود. آتشي که زبانه ميکشيد و مانع از آن ميشد که بتوانم چشمانشان را تشخيص دهم. انگار داشتند با هم حرف ميزدند و مرا به يکديگر نشان ميدادند. ترس تمام وجودم را فرا گرفت و بدنم شروع کرد به لرزيدن. خواستم جيغ بزنم ولي صدايم در نميآمد. تنها دهانم باز و بسته ميشد و داشت نفسم بند ميآمد. بدجوري احساس بی کسی و غربت کردم
گفتم خدايا به فريادم برس! خدايا نجاتم بده، در اينجا جز تو کسی را ندارم....
همين که اين افکار را از ذهنم گذرانيدم متوجه صدايی از پشت سرم شدم.
صدايی دلنواز، آرامش بخش و روح افزا و زيباتر از هر موسيقی دلنشين!
سرم را که بالا کردم و به پشت سرم نگريستم، نوری را ديدم که از آن بالا بالاهای دور دست به سوی من ميآمد.
هر چقدر آن نور به من نزديکتر ميشد آن دو نفر آتشين عقبتر و عقبتر ميرفتند تا اينکه بالاخره ناپديد گشتند.
نفس راحتي کشيدم و نگاه ديگري به بالاي سرم انداختم. آقايي را ديدم از جنس نور !
نوری چشم نواز و آرامش بخش.
ابهت و عظمت آقا مرا گرفته بود و نميتوانستم حرفي بزنم و تشکري کنم، اما خود آقا که گل لبخند بر لبان زيبايش شکوفا بود سر حرف را باز کرد و پرسيد: آقای حائری! ترسيدی ؟
من هم به حرف آمدم که: بله آقا ترسيدم، آن هم چه ترسي! هرگز در تمام عمرم تا به اين حد نترسيده بودم. اگر يک لحظه ديرتر تشريف آورده بوديد حتماً زهره ترک ميشدم و خدا ميداند چه بلايي بر سر من ميآوردند.
بعد به خودم جرأت بيشتر دادم و پرسيدم: راستي، نفرموديد که شما چه کسي هستيد.
و آقا که لبخند بر لب داشت و با نگاهی سرشار از عطوفت، مهربانی و قدرشناسی به من می نگريستند فرمودند:
من علی بن موسی الرّضا هستم. آقای حائری! شما ۷۰ مرتبه به زيارت من آمديد من هم ۷۰ مرتبه به بازديدت خواهم آمد، اين اولين مرتبهاش بود ۶۹ بار ديگر هم خواهم آمد.
❤️کانال عرفان ❤️
@erfan1212
🔰شرح دعاے روز هشتم
آیت اللہ مجتهدے تهرانے(ره):
⬅️ «اَللّهُمَّ ارْزُقْنے فیهِ رَحْمَةَ الاْیتامِ»
خدایا در ماہ رمضان مهرورزے نسبت بہ یتیمان را روزیام گردان.
❤️ اگر قلب ما زنگ بزند، از چہ دوایے میتوان براے رفع آن استفادہ كرد. براے اینكار باید سحرها قرآن بخوانید تا قلبتان را جلا بدهید. همچنین جان انسان را استغفار سحر جلا میدهد و میتوان با یتیمنوازے قلب را جلا داد.
⬅️ «وَاِطْعامَ اْلطَّعامِ»
خدایا روزے كن كہ من اطعام طعام كنم و افطارے دهم.
🍲 اطعام طعام مخصوصاً بہ فقرا و مستحقان از كارهاے بسیار نیكو است.
⬅️ «وَاِفْشآءَ السَّلامِ»
خدایا روزے كن با صداے بلند سلام كنم.
🌸 برخے عارشان میشود كہ اول سلام كنند؛ اما هستند برخے كہ در سلام كردن با صداے بلند پیشدستے میكند. همچنین باید سلام را بہ درستے یعنے «سلامٌ علیكم» جواب داد و از بیان عبارتهاے دیگر مثل «سلام از ماست» جلوگیرے كنیم. همچنین سلام كردن مستحب و جواب سلام دادن واجب است.
⬅️ «وَصُحْبَةَ الْكِرامِ»
خدایا توفیق بدہ در ماہ رمضان با افراد كریم و عالم و دانا و متدین همنشین شوم. خدایا توفیق بدہ كہ با نیكان رفیق شوم.
☘ كارے كنید كہ رفیقتان یك درجہ از شما جلوتر باشد. یكے از رموز موفقیت من در زندگے اختیار كردن رفیق خوب بودہ است.
⬅️ «بِطَوْلِكَ» یعنے بہ حق انعامت.
🌿 چقدر تو بہ ما نعمت دادے. بہ حق نعمتهایے كہ بہ ما دادے این دعاها را دربارہ ما مستجاب كن،
⬅️ «یا مَلْجَاَ الاْمِلینَ»
اے كسے كہ پناہ آرزومندانے.
❤️کانال عرفان ❤️
@erfan1212
🌷السلام علیک یا ابا عبد الله الحسین
❤️روضه دم افطار
تشنگی چنان بر حضرت علی اضعر علیه السلام غلبه کرده بود که به حالت تلظی افتاده بود یعنی توان گریه کردن هم نداشت و فقط لبها بهم میخورد.
زبان حال امام حسین با علی اصغر علیهما السلام
تلظی مکن نازنینم/ تلظی مکن جان بابا
مبادا که دشمن ببیند/ تکان خوردن شانه ام را
ببين بي تو تنهايي ام را/ ببين خم شده قامت من
به خون تو دستم حنا شد/ علی اصغر ای زینت من
❤️کانال عرفان ❤️
@erfan1212