#شرح_حدیث_جنود_عقل_و_جهل {۱}
#امام_خمینی
تنبیه :
ترجمه حدیث شریف ، تا آن جا که مناسب ترجمه است که تعدید جنود می فرماید ، چنین است که:
سماعة بن مهران گوید که:
من نزد ابو عبدالله جعفر بن محمّد (علیه السلام) بودم و در نزد او جماعتی از دوستانش بودند ، از عقل و جهل سخن جریان یافت ، حضرت صادق علیه السلام فرمود:
{عقل و لشکر او و جهل و لشکر او را بشناسید تا هدایت شوید.}
سماعه گفت ، من گفتم:
فدای تو گردم ما چیزی نمی شناسیم مگر آنچه را که تو به ما بشناسانی.
آن حضرت فرمود:
همانا خدای تعالی آفرید عقل را ، و آن اول مخلوق از عالم ارواح است ، از طرف راست عرش از نور خود ، پس به او گفت: رو برگردان ، او رو برگردانید. پس از آن به او گفت: روی بیاور ، روی آورد. فرمود خدای تعالی: آفریدم تو را آفریده بزرگی و کرامت دادم تو را بر جمیع مخلوقات خود.
فرمود حضرت صادق (علیه السلام): پس از آن خلق فرمود ، جهل را از دریای شور ، تلخ ، تاریک ، پس گفت به او: پشت کن ، پشت نمود. پس از آن گفت به او: روی آور ، روی نیاورد. فرمود به او: سرکشی کردی پس دور نمود او را.
پس از آن ، قرار داد از برای عقل ، هفتاد و پنج لشکر.
چون جهل دید آنچه را که حق به او اکرام کرد عقل را و آنچه را عطا فرمود به او ، عداوت او را در نهاد خود گرفت.
پس جهل گفت: ای پروردگار! این آفریده ای است مثل من ، آفریدی او را و تکریمش فرمودی و قوّتش دادی و من ضدّ اویم و نیست برای من توانائی به او.
به من نیز عطا کن از لشکر ، مثل آنچه به او عطا فرمودی.
فرمود: آری. پس اگر بعد از این گناه کردی. تو و جند تو را از رحمت خود خارج کنم. جهل گفت: راضی شدم. پس عطا فرمود به او هفتاد و پنج لشکر.
بعد حضرت صادق (علیه السلام) شروع فرمود به شمارش جند عقل و جهل که پس از این به تفصیل ، ان شاء الله ، به بیان آنها پردازیم.
نقل از کتاب:
شرح حدیث جنود عقل و جهل ، امام خمینی، ص ۱۹
ادامه دارد
#سالک
پلی به سوی عرفان💫
#شرح_حدیث_جنود_عقل_و_جهل {۱} #امام_خمینی تنبیه : ترجمه حدیث شریف ، تا آن جا که مناسب ترجمه است که
#شرح_حدیث_جنود_عقل_و_جهل {۲}
#امام_خمینی
لطیفة عرفانیة و حقیقة ایمانیة: [۱]
بدان که آدمِ اول و ابلیسِ اعظم ، حقیقتِ عقل و جهل می باشند و از برایِ هر یک ، ذُریه و مظاهری است در عالمِ دنیا ، که تشخیصِ آنها و تمیزِ بینِ آن دو طایفه را هم ، در این عالم می توان داد ، از موازینِ قرآنیه ، که میزانِ اکبر است و از موازینِ حدیثیه ، که موازینِ صغری هستند.
و آن بدین نحو است که انسان خود را عرضه به قرآنِ شریف کند ، در خصوص قصّهٔ آدم و ابلیس ، و آیاتِ شریفه که درباره آدم علیه السلام وارد شده ، از بدو خلقت او ، تا منتهای سلوکش ، که در قرآنِ شریف مذکور است ، با خود تطبیق کند و همین طور آیاتی که درباره ابلیس وارد شده ، از موقعی که در عالمِ سماوات بوده ، تا وقتی که مطرود شده ، با خود تطبیق نماید ، تا معلوم شود که از کدام حزب است.
و نتیجه بزرگِ این تطبیق ، که یکی از آدابِ قرائت است ، (و ما در رساله آدابِ الصلاة مذکور داشتیم) ، آن است که انسان می تواند نشئه خود را تبدیل کند و مظهریتِ ابلیسیه را به مظهریتِ آدمیه مبدل نماید ، زیرا که انسان تا در عالمِ طبیعت ، که دارِ تغیر و تبدل و نشئه تصرم و هیولویت است ، واقع است ، به واسطه قوه منفعله که حق تعالی به او عنایت نموده و راهِ سعادت و شقاوت را واضح فرموده ، می تواند نقایصِ خود را مبدل به کمالات ، و رذایلِ خویش را تبدیل به خصایصِ حمیده ، و سیئاتِ خود را مبدل به حسنات نماید.
و این که معروف است:
فلان خُلقِ زشت یا فلان صفتِ رذیله از ذاتیات است و قابلِ تغییر نیست ، اصلی ندارد و حرفی بی اساس و ناشی از قلتِ تدبر است و عدمِ تغییر و تبدیلِ ذاتیات را به این باب ، ربطی نیست ، بلکه با ریاضات و مجاهدات ، تمامِ صفات نفسانیه را می توان تبدیل نمود و تغییر داد ، حتی جبن و بخل و حرص و طمع را می توان مبدل به شجاعت و کرم و قناعت و عزتِ نفس نمود.
پس بر انسانِ سالکِ راهِ حق و طالبِ سعادت و نجات ، لازم و متحتم است که تا در این چند روزه که مهلت است و از عمرِ دنیاویِ او که موردِ تغییر و تبدیل و نشئِه اختیار و نفوذِ اراده است ، چند صباحی باقی مانده ، با جدیّت ، کوشش کند و صفحهِ نفسِ خود را عرضه به قرآنِ خدا و احادیثِ معصومین علیهم السّلام ، که موازینِ حق و باطل و طرقِ تمیزِ سعات و شفاوتند ، نماید ، تا
اولاً: خود را بشناسد و به حالِ باطنِ خود معرفت پیدا کند که از کدام حزب و داخلِ کدام جُند است ، آیا از حزبُ الرحمن و جُندُالعقل است ، یا حزبُ الشیطان و جُندُ الجهل است؟ .......
نقل از کتاب:
شرح حدیث جُنود عقل و جهل، امام خمینی،
ادامه دارد
پلی به سوی عرفان💫
#شرح_حدیث_جنود_عقل_و_جهل {۲} #امام_خمینی لطیفة عرفانیة و حقیقة ایمانیة: [۱] بدان که آدمِ اول و اب
#شرح_حدیث_جنود_عقل_و_جهل{۳}
#امام_خمینی
لطیفة عرفانیة و حقیقة ایمانیة: [۲]
پس بر انسان سالک راه حق و طالب سعادت و نجات، لازم و متحتم است که تا در این چند روزه که مهلت است و از عمر دنیاوی او - که مورد تغییر و تبدیل و نشئه اختیار و نفوذ اراده است - چند صباحی باقی مانده، با جدیت کوشش کند و صفحه نفس خود را عرضه به قرآن خدا و احادیث معصومین علیهم السلام - که موازین حق و باطل و طرق تمیز سعات و شفاوتند - نماید، تا
اولاً: خود را بشناسد و به حال باطن خود معرفت پیدا کند که از کدام حزب و داخل کدام جند است ، آیا از حزب الرحمن و جندالعقل است ، یا حزب الشیطان و جند الجهل است؟
پس اگر با همین حدیث شریف که ما ، در صدد شرح آن هستیم خود را امتحان نمود و خود را از جنود عقل تشخیص داد، به این طور که دید، جنود عقل در مملکت روح او غلبه دارد،
شکر خدای تعالی کند و بکوشد تا مملکت باطن را از جنود جهل پاک کند، و حکم عقل و جنود آن را در باطن محکم و نافذ کند، و هرگز به واسطه کمال یا جمال باطنی که دارد، به خود مغرور نشود، که غرور از بزرگترین دامهای ابلیس است که سالک را از طریق حق باز دارد، بلکه به قهقری برگرداند، و بداند که انسان تا در این دنیا و دارالغرور است، به هر مرتبه از کمال و جمال روحانی و به هر مرتبه از عدالت و تقوی که برسد، ممکن است باز پس برگردد و بکلی تغییر کند و عاقبت امرش به شقاوت و خذلان منتهی شود.
پس هیچ گاه از خود نباید غفلت کند، و به کمال خود نباید مغرور شود، و از خود و احوال نفس خود و مراعات آن نباید نسیان کند، و در جمیع احوال از تمسک و عنایات خفیه حق تعالی غفلت نکند، و به خود و سلوک و ریاضت و علم و تقوای خود به هیچ وجه اعتماد نکند، که از بزرگترین مهالک انسانیت و وساوس شیطانیت است که سالک را از یاد خود نیز می برد،
چنانچه حق تعالی فرماید:
{و لا تکونوا کالذین نسوا الله فانساهم انفسهم اولئک هم الفاسقون}
و اگر حس آن نمود که جنود جهل حزب شیطان در باطن ذات و مملکت روح او غالب است، با هر جدیت و ریاضتی شده، مملکت باطن خود را از جنود شیطانی خالی، و دست تصرف دیو پلید را از آن کوتاه کند.
و ما به خواست خداوند تبارک و تعالی و توفیق او، در این اوراق در مورد بسط و تفصیل جنود عقل و جهل، کیفیت علاج نفوس و تطهیر قلوب و تنزیه ارواح را بیان می نماییم به مقدار میسور و مناسب با این مختصر، ولی باید دانست که هر کس باید خود، معالج قلب و طبیب روح خود باشد ، دایه دلسوزتر از مادر نخواهد بود.
روزهای فرصت و مهلت و موسع خود را نگذارد از دست برود و در هنگامی که ایام بیچارگی و فشار و ضیق است، از خواب غفلت برخیزد و هیچ دوائی برای اونشود.
نقل از کتاب:
شرح حدیث جنود عقل و جهل، امام خمینی، (ره)
ادامه دارد
پلی به سوی عرفان💫
#شرح_حدیث_جنود_عقل_و_جهل{۳} #امام_خمینی لطیفة عرفانیة و حقیقة ایمانیة: [۲] پس بر انسان سالک راه
#شرح_حدیث_جنود_عقل_و_جهل{۴}
#امام_خمینی
ادامه مطالب گذشته
لطیفة عرفانیة و حقیقة ایمانیة: [۳]
ای عزیز! تا این نعمت بزرگ الهی و این نقد عمر خداداد، موجود است، برای روزهای گرفتاری و بیچارگی، همتی کن و خود را از آن سختیها و بدبختیها که در پیش رو داری نجات ده که امروز، در دار تغیر و تبدل و دار الزرعی، این نتیجه را خوب می توانی حاصل کنی.
اگر خدای نخواسته حزب شیطانی در تو غالب باشد و با همین حال، روزگارت سرآید و دستت از این عالم کوتاه شود، دیگر جبران شدنی نیست، آن روز حسرتها و ندامتها فایده ندارد ،
{و انذرهم یوم الحسرة اذ قضی الامر و هم فی غفلة و هم لا یؤمنون}
خدا می داند که این روز حسرت و ندامت چه روزی است.
امروز ما از حسرتهای آن روز جز خبری نمی شنویم.
از قیامت خبری می شنوی ، دستی از دور بر آتش داری
حسرتهایی است که آخر ندارد، ندامتهایی است که منتها از برای او نیست.
نقل از کتاب:
شرح حدیث جنود عقل و جهل، امام خمینی،
#ادامه_دارد
پلی به سوی عرفان💫
#شرح_حدیث_جنود_عقل_و_جهل{۴} #امام_خمینی ادامه مطالب گذشته لطیفة عرفانیة و حقیقة ایمانیة: [۳] ای
#شرح_حدیث_جنود_عقل_و_جهل{۵}
#امام_خمینی
شرح اجمالی از بعض الفاظ حدیث شریف:[۱]
قال سماعة: فقلت: جعلت فداک لا نعرف الا ما عرفتنا
سماعه گفت: فدایت شویم، ما نشناسیم مگر آنچه تو به ما معرفی فرمایی.
بدان که معرفت عقل و جهل و جنود آنها، از مختصات علوم غیبیّه الهیّه و معارف حقّیه باطنیّه است که معرفت آنها به جمیع شؤون و تمام مدارج و مراتب و همه اسرار و حقایق، میسور و میسّر نشود، مگر از برای اصحاب ولایت و ایقان و او حدّی از ارباب معارف و ایمان، که به نور معرفت و قدم سلوک از جلباب بشریت خارج و حجب عوالم مُلک و ملکوت را خرق نموده، به مبادی وجود و مصادر غیب و شهود رسیده، و به مشاهده حضوریّه، عوالم غیب را دریافته باشند، و این جز برای کُمَّل رخ ندهد.
بالجمله، چون احاطه به عوالم غیبیّه ملکوتیّه، چه ملکوت اعلیٰ - که عوالم عقول کلیّه نیز از جمله آنها است - و چه ملکوت سُفلیٰ - که ابلیس و جنود او از جمله آنها است و عقول جُزئیه نیز از آن عالم است - جز برای کمّل اولیاء، که علوم آنها از سرچشمه وحی الهی و سرمنزل افاضه سبحانی است، حاصل نشود.
سماعة بن مهران گفت: ما معرفت به عقل و جهل و جنود آن نداریم، بجز آنچه تو به ما معرفی فرمایی.
نقل از کتاب:
شرح حدیث جُنود عقل و جهل، امام خمینی،
ادامه دارد
پلی به سوی عرفان💫
#شرح_حدیث_جنود_عقل_و_جهل{۵} #امام_خمینی شرح اجمالی از بعض الفاظ حدیث شریف:[۱] قال سماعة: فقلت: ج
#شرح_حدیث_جنود_عقل_و_جهل {۶}
#امام_خمینی
شرح اجمالی از بعض الفاظ حدیث شریف:[۲]
قوله - علیه السلام -: « فَقالَ الْجَهْلُ: یا رَبِّ! هَذا خَلْقٌ مِثْلِی ».
دعوی مماثلت جهل با عقل ، چون دعوی اشرفیت ابلیس از آدم - علیه السلام - است که گفت:
{خلقتنی من نار و خلقته من طین}
به واسطه احتجاب آن از مقام عقل و خودبینی و خودپرستی و خودخواهی او است و معلوم است حجاب خودخواهی و خودبینی، از حجب غلیظه ای است که هر کس را که مبتلای به آن است از همه حقایق و درک تمام محسنات و کمالات غیر و مقبحات و نقایص خود باز می دارد.
و این حجاب ، ارث ابلیس است ، و در هر کس قوت گیرد منسلک در ذریه ابلیس خواهد شد، گرچه به صورت و ولادت ملکیه، ولیده و ذریه آدم باشد، زیرا که میزان در عالم انسانیت و ملکوت، که شیئیت اشیاء به آن است، ولادت ملکوتیه است، چنانچه زاده ملکوتی، عیسی مسیح، فرموده است:
{لن یلج ملکوت السماء من لم یولد مرتین}
و این ولادت ثانویه که مبدا ولوج ملکوت اعلی است - که به ملکوت سماء از آن تعبیر شده - متوقف بر آن است که از این حجب که ارث ابلیس است، خارج و به حقایق اسماء که ارث آدم - علیه السلام - است، متحقق شود.
و تحقق به حقایق جنود عقلیه از مقدمات تحقق به حقایق اسماء است.
نقل از کتاب:
شرح حدیث جُنود عقل و جهل، امام خمینی
ادامه دارد