eitaa logo
«آمین» آثار میلاد عرفان پور
1.7هزار دنبال‌کننده
47 عکس
38 ویدیو
0 فایل
﷽ شعرها، نوشته‌ها، اخبار و پیشنهادهای میلاد عرفان‌پور سایت: ErfanPoor.com اینستاگرام: instagram.com/Milad.ErfanPour تلگرام: t.me/ErfanPoor ارتباط با ادمین: @Miladerfan
مشاهده در ایتا
دانلود
داشتم فکر می‌کردم چه باید گفت در این بحبوحه که این غزل سراغم آمد: آن بزدلان سوار به ارّابه- بی‌زحمت مقاتله- برگشتند تا بچه‌شیر باخت قمارش را،  کفتارها به هلهله برگشتند شد دُور، دُور چرتکه‌اندازان، بازیچه‌ی محاسبه شد میدان پس صفرهای از عدم آویزان، از نو به این معادله برگشتند از بطن گاو شیرده جدّه، گوساله‌‌ی طلا متولد شد تا دوستان یکدله‌‌ی چوپان، با گرگ‌های این گَله برگشتند از دشت های شعله ور شامات، خون هزار یوسف ما جوشید تا نابرادران برادرکش، مست از سر معامله برگشتند پس صبح کو؟ کبودشد این دنیا، در چنگ فتنه ماند بشر، تنها قابیلیان به صحنه‌ی جرم اما بعد از هزار سلسله برگشتند تقویم، شرمسار ورق می خورد، تاریخ، کنج کافه عرق می خورد خیل سیاسیونِ کم‌آورده، با روزنامه‌باطله برگشتند بستند باز بی‌شرفان باهم، خونخوارها و خوش‌علفان باهم همسو شدند بی‌طرفان با هم... شمر و سنان و حرمله برگشتند میلاد عرفان پور @erfanpoor
گفتی به چه دلخوشی؟سوالت خوب است گفتی که غریب...احتمالت خوب است از شهر، دلم گرفته...برخواهم گشت ای تنهایی! سلام! حالت خوب است؟ @erfanpoor
گفت:« سُرّ من رَاٰی»*، ترجمان «سامرا»ست من ولی دلم گرفت...این حرم چه آشناست چون نجف، شکوهمند چون مدینه، رازدار داستان آن ولی داستان کربلاست... ماهِ تا ابد تمام! السلام یا امام! ذکر ما علی الدّوام، گریه‌های بی‌صداست آنچه بر زبان ماست، نام مهربان توست آنچه بر زبان توست، اسم اعظم خداست از زمان کودکی، در پی‌ات دویده‌ایم از همه شنیده‌ایم، گرد راه تو شفاست باغ‌هایی از بهشت، گوشه‌ی عبای توست این عبای مصطفی، این عبای مرتضی‌ست مجلس شراب را چشم تو به هم زده‌ست چشم تو هنوز هم، مستی مدام ماست ما شهید می‌شویم، روسفید می‌شویم روزگار، بی‌وفا... عاشق تو باوفاست ای هدایت نجیب! آسمانی غریب! مضطریم و منتظر، یادگار تو کجاست؟ *ریشه ی کلمه‌ی سامرا، عبارت«سُرّ من رَاٰی» بوده است. یعنی هرکه این شهر را دیده مسرور شده است.
28.97M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
به دنیا آمدم با گریه‌ای گویا چنین‌روزی به من لبخند زد ،لبخند زد دنیا ،چنین‌روزی برید از پیله‌ی حسرت تنیدن ، از نبالیدن و پر وا کرد آن پروانه بی‌پروا چنین‌روزی برای گریه‌هایم شانه‌هایی بی امان لرزید مرا تبریک می‌گفتند باران‌ها چنین‌روزی اذان صبح بود آری... صدایم کرد ، بیداری و برمی‌خاست بخت‌خفته‌ام از جا چنین‌روزی اذان صبح بود آری... اذان گفتند در گوشم دل از من برد آن موسیقی زیبا ، چنین‌روزی همانگونه که مادر گونه اش...لبخند من گل کرد بهار از راه آمد آن زمستان با چنین‌روزی پدر از خانه بیرون رفت با جیبی پر از برکت و شیرینی تعارف شد به شهر ما چنین‌روزی مبارک باد این میلاد_ این من_جامع اضداد که مرگش می‌برد از حیرت دنیا چنین‌روزی میلاد عرفان پور @erfanpoor